eitaa logo
زندگی از غسالخونه تا برزخ
18.8هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
2.7هزار ویدیو
13 فایل
مقصد همه ما در ایستگاه اخر (غسالخونه) آیا اماده ای از کانال راضی بودید برای مادر بنده و همه ارواح مومنین فاتحه ای بفرستید بنده غساله نیستم از خاطرات غسال و غساله های محترم استفاده میکنیم جهت اثر گذاری بیشتر راه ارتباطی 👇 @Yaasnabi
مشاهده در ایتا
دانلود
mahsaamini.mp3
15.1M
‏فایل کامل صحبت های اخیر استاد -عباس-ولدی درباره ماجرای -امینی-و,رویداد های اخیر منتشر شد!! اخبار داغ سلبریتی ها ┄┅❅📀🖥📀❅┅┅ @BaSELEBRTY
هدایت شده از تبلیغات شادی و نکات مومنانه
مرورگر گردو پلاس با امکان انتقال پسوردها از کروم منتشر شد.🇮🇷 دریافت مرورگر گردو پلاس از بازار 👇 https://cafebazaar.ir/app/me.gerdoo.browser_plus دریافت مرورگر گردو پلاس از مایکت 👇 https://myket.ir/app/me.gerdoo.browser_plus اگه در رابطه با گردو بازخوردی داشتید لطفا از طریق @gerdoodotme در ایتا به ما پیام بدید.
فشار قبر از کی شروع میشه http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 گلایه عباس موزون از تهمت دروغگویی به مهمانان 🔺طرف در برنامه می‌گوید تا جد پنجاه و هشتم خودم را دیده‌ام می‌گویند قبول است و اجدادت می‌توانند روح داشته باشند. اگر بگویند روح ائمه را دیده‌ایم دروغ و سفارشی است و پول گرفته‌اند! اخبار داغ سلبریتی ها ┄┅❅📀🖥📀❅┅┅ @BaSELEBRTY
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥ماجرای روضه‌های ساده پیرزنی که حضرت زهرا سلام الله علیها مهمانش بودند. عمل که خالصانه باشد، نتیجه‌اش شگفت‌انگیز است. 🎙استاد
☑️صابرین نیوز(اصلی) به فارسی در ایتا😳 🚨 اخبار خاص، جنجالی بدون سانسور و غیر رسمی را با ما بخوانید 🚨آخرین تحولات 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3446145028C5debdd19a3 به جمع 30هزار نفری بپیوندید👆
هدایت شده از تبلیغات شادی و نکات مومنانه
🚨گزارش لحظه به لحظه از اخبار جنگ و درگیری در سراسر دنیا ➕انتشار اخبار آخرالزمانی و محرمانه https://eitaa.com/joinchat/3446145028C5debdd19a3 🔺اخباری که از هیچ رسانه‌ای منتشر نمی‌شود!!
فراجا بدون روتوش 🔻هنوز به نیمه سال ۱۴۰۱ نرسیده، تهیه فهرستی از شهدای امسال فراجا امری دشوار شده. به بهانه اتفاقات اخیر نام برخی از شهدای امسال نیروی انتظامی را مرور کنیم: 🔸شهید «علی سراوانی» شهید اربعین قربانی نزاع طایفه‌ای 🔹شهیدان «مرتضی کریم‌زاده» و «ابوالفضل هیبتی» شهادت در یک آدم‌ربایی 🔸شهید «منصور بزی‌ساکت» که با شهادتش یک عروسی به عزا تبدیل شد 🔹شهید «مصطفی رفیع‌زاده» شهادت هنگام وقوع سرقت مسلحانه در ماهشهر 🔸شهید «عباس راه‌انجام» قربانی ترور ناجوانمردانه توسط اشرار 🔹شهید «محمد یاسمی» که اختلافات خانوادگی قلبش را نشانه گرفت. 🔸شهید «رضا شریفی» یک مدافع دیگر وطن همزمان با اربعین حسینی 🔹شهید «رضا احترامی» شهیدی که زیر چرخ خودروی قاچاقچیان سوخت. 🔸شهید «مسلم تقی‌زاده» که زیر کامیون قاچاقچیان شهید شد. 🔹شهید «محمد صیاد» نیروی ۲۲ساله مرزبانی 🔸شهید «مصطفی سوسرائی» شهادت هنگام عملیات تعقیب و گریز 🔹شهید «جواد زارعی» ماموری که هنگام تعقیب قاچاقچیان موادمخدر به آرزویش رسید. 🔸شهید «مهدی برزگری» شهید دهه‌هشتادی که روی مین رفت. 🔹شهید «علی شبانی» دودی که دیدگان سرباز دهه‌هشتادی را برای همیشه بست. @bidariymelat
هدایت شده از شادی و نکات مومنانه
مداحی_آنلاین_چگونگی_کشف_حجاب_حجت_الاسلام_عالی.mp3
3.16M
♨️چگونگی کشف حجاب در زمان رضاخان پهلوی 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. .┄┅┅❅🏴🍂🍃🔳🍃🍂🏴❅┅┅ @khandehpak
زندگی از غسالخونه تا برزخ
🥀ـ﷽ـ🥀 #شنود ۱۰ #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ پدر ◽️ پس از چند ساعت خواب یا بیهوشی، دوباره به کما رفتم. با
🥀ـ﷽ـ🥀 ۱۱ مرگ و شیاطین 🔘 از دیگر تجربیاتی که در بیمارستان مشاهده کردم، هجوم موجودات وحشتناکی بود که مانند حشرات عظیم الجثه یا حیوانات درنده مثل گرگ و کفتار بودند. 🔘 آنها کل محوطه اورژانس و یا آی سی یو را پر می کردند. بیمارانی که مانند من در کما بودند، آنها را می دیدند و از وحشت چشمانشان از حدقه بیرون زده بود! آنها به این موجودات خیره بودند، اما کادر پزشکی و دیگر بیماران، این موجودات را نمی دیدند. این حیوانات به هر بیماری که به حالت كما می رفت و یا در حال مرگ بود حمله می کردند و نمی گذاشتند لحظات آخر را توجه و تمرکز داشته و به یاد خداوند متعال باشد. 🔘 در آن لحظات یاد روایت امام رضا (علیه السلام) افتادم که فرمودند: هرکس به زیارت من بیاید، سه زمان به فریادش میرسم که یکی از آنها لحظه جان دادن است. آنجا بود که اهمیت لحظه جان دادن را فهمیدم. چقدر مهم است که انسان یاد خدا باشد و شهادتین بگوید و به اهل بیت: توسل کند. 🔘 اما من، طبق عادت دنیایی، هر بار از چیزی می ترسیدم یا نگران میشدم، ذکر خدا و اهل بیت(علیهم السلام) بر زبانم جاری می شد. من در بیمارستان، هر بار این حیوانات را میدیدم، ذکر می گفتم و متوجه فرار این حیوانات میشدم! آنجا بود که فهمیدم اینها شیاطینی هستند که هر بار به گونه ای به سراغ بیماران می آیند. 🔘 در بیمارستان، تقریبا هر روز بیماری از دنیا می رفت. من دیدم که این حیوانات برای چه اینجا هستند. کار آنها مربوط به لحظات مرگ انسانها میشد! این شیاطین با روش های مختلف، مانع از این می شدند که بیمار در حال مرگ، با ایمان از دنیا برود! آنها به دنبال نقطه ضعف انسان و یا دلبستگی های دنیایی او می رفتند و از همین اهرم استفاده می کردند تا انسان را در لحظات مرگ از خدا غافل کنند. 🔘 از طرفی شاهد بودم که ملائک الهی نیز در آن لحظات حساس به انسانها کمک می کردند، اما اینکه آن بیمار، با ایمان یا بدون ایمان از دنیا برود، بستگی به شرایطی دارد که در طول زندگی برای خودش رقم زده. کسی که در طول عمر خود، نافرمانی خدا و اطاعت از شیطان را پیشه کرده، بعید است در آن شرایط نجات پیدا کند. مگر اینکه خداوند عنایت کند. 🔘 من در یکی از شب ها که روحم آزاد بود، بار دیگر ملک الموت را دیدم. از دور نگاه می کردم که کجا می روند. برایم مهم بود که چه اتفاقی رخ خواهد داد. البته اینقدر وجود نورانی و مهربانی داشتند که دوست داشتم به سراغ من می آمدند و یکبار دیگر چهره پر محبت ایشان را مشاهده می کردم. اما دیدم که ظاهرا برای همه این قدر مهربان نیستند! با برخی نیز با خشونت برخورد کرده و هیچ گونه مهر و محبتی ندارند. 🔘 من دیدم که ایشان به یکی از اتاق های بیمارستان رفتند که در بخش دیگری بود و از اتاق من خیلی فاصله داشت. پیرمردی در حال جان دادن بود. شیاطین با انواع و اقسام حیله ها دورش را گرفته بودند. برخی شبیه حیوانات ترسناک و حتی برخی از شیاطین، شبیه زنان نیمه برهنه بالای سر او به عشوه گری می پرداختند! 🔘این پیرمرد که ظاهر رابطه ای با معنويات نداشت، هرچه می خواست خدا را صدا بزند نشد، از دیدن آن چهره ها وحشت کرد و دست آخر هیچ کاری نتوانست انجام دهد. او به طرز بدی از دنیا رفت. این را از نحوه انتقال روح او توسط ملک الموت میشد فهمید. 🔘 بعد از آن هم چندین بار این موجودات را دیدم که وارد بیمارستان شدند. همان لحظه می فهمیدم کسی در حال انتقال به برزخ است. 🔘 یکی از مطالب عجیبی که در آن روزها و در خروج روح از بدن شاهد بودم، درک باطن تمامی افرادی بود که آنها را مشاهده می کردم! آن هم نه فقط باطن معمولی انسان. من حتى افکار، عقاید، اجداد و نسب، حتی سرنوشت او را می فهمیدم! شنیدم حضرت آیت الله بهجت به یکی از دوستان خاص خود گفته بود: من، ازل تا ابد برخی افراد را با یک نگاه متوجه می شوم! درست در آن لحظات، همین اتفاق برای من رخ میداد. یعنی به هرکسی نظر می کردم، نه تنها باطن و فکر و نیت او، بلکه اتفاقاتی که از لحظه تولد تا مرگ او می خواهد رخ دهد را متوجه میشدم! نه تنها تا لحظه مرگ، که حتی میدیدم چه کسانی در صحرای محشر گرفتارند و چه کسانی... 🔘 البته این را تأکید کنم که خداوند فرصت توبه و بازگشت را از هیچ کس نگرفته. یعنی انسان می تواند با اختیاری که خداوند به او داده، خودش را تغییر دهد. 🖌 ادامه دارد... منتظر باشید 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
هدایت شده از شادی و نکات مومنانه
🔵 👈 🌸قال الله تبارک وتعالی خداوند متعال در می‌فرماید: إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ‏ تَشِیعَ‏ الْفاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ فِی‌الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ‏. آنان که دوست ‌دارند در میان اهل ایمان کار منکری ترویج پیدا کند در دنیا و آخرت در عذاب و سختی‌خواهند بود. 🍃سوره مبارکه نور آیه 19 ✅یکی از گناهان کبیره اشاعه فحشاء می باشد و در آیات قرآن، موضوع اشاعه فحشاء با لحنى بسیار شدید و فوق العاده کوبنده محکوم شده است ♦️زیرا از ‏گناهانی است که جو جامعه را آلوده و فاسد می‌کند و گناه را در نظر مردم کوچک و آلودگی به گناه را آسان می‌کند. 💠 اشاعه فحشا یعنی نشر دادن گناه و معصیت که به شکلهای مختلفی ممکن است اتفاق بیفتد: 1️⃣تشویق مردم به گناه . مثل اینکه شخصی دوستش را به گوش کردن آهنگهای حرام یا ‏مصرف مواد مخدر یا شرکت در مجالس گناه تشویق کند. 2️⃣ارتکاب گناه در ملاء عام و آشکارا . مثل اینکه خانمی بطور علنی با زینت و آرایش و پوشش غیر شرعی در جامعه حاضر شود. 3️⃣نشر دادن گناه در جامعه مثل اینکه دروغ یا تهمتی یا رابطه خلاف عفت و حیا را در فضای مجازی پخش کند. منبرهای کوتاه 🔻 https://eitaa.com/joinchat/1482096640C5117b771d9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زندگی از غسالخونه تا برزخ
🥀ـ﷽ـ🥀 #شنود ۱۱ #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ مرگ و شیاطین 🔘 از دیگر تجربیاتی که در بیمارستان مشاهده کردم
🥀ـ﷽ـ🥀 ۱۲ بیت المال ✔️ دوازده روز در بیمارستان و ده روز در بخش مراقبتهای ویژه بودم. بارها ماجرای خروج روح و تجربه نزدیک به مرگ برایم اتفاق افتاد. ✔️ من حداقل روزی یک بار از بدنم خارج میشدم و بر می گشتم! توصیف آنچه دیده ام کار ساده ای نیست. اینکه برخی دوستان و بستگان خودت را به گونه ای مشاهده کنی که باورش برایت بسیار سخت است. ✔️ مثلا یکبار به سراغ دوستان دوران نوجوانی ام رفتم. دو نفر از آنها در یک اداره مشغول به کار بودند. خب وقتی کسی تعهد می دهد که در یک اداره به میزان ساعتی مشخص، کار مفید انجام دهد، باید نهایت دقت را بنماید که مشکل حق الناس و خصوصا در ادارات دولتی به مشکل بیت المال گرفتار نشود. این گرفتاری ها، انسان را دچار مال حرام کرده و نتیجه مال حرام در ذُریّه و فرزند انسان نمایان می شود. ✔️ به اتاق یکی از دوستانم رفتم. در زمان اداری مشغول کارهای شخصی شده و ارباب رجوع را پشت در معطل کرده بود! با یک نگاه فهمیدم که این کار هر روزه اوست؟ با اینکه ایشان نمازخوان و اهل رعایت حرام و حلال بود، اما من قیامت او را دیدم که به دنبال مردم می گشت تا از آنها حلالیت بطلبد. ✔️ دوست دیگرم در یکی دیگر از قسمت های آن اداره مشغول بود. او همان لحظه برای کاری وارد اتاقی شد که من حضور داشتم. با دیدن او خیلی وحشت کردم. باطن او شبیه زنان عریان شده بود! وقتی بار دیگر به او نگاه کردم فهمیدم که این دوستم، تا لحظاتی قبل و در محل کار و با اینترنت بیت المال، مشغول تماشای فیلم های مستهجن بوده! عمل حرام، آن هم در وقت اداری؟! من دیدم که این دوستم به چه سرنوشتی در دنیا و آخرت دچار می شود. او به خاطر این کارهای زشت و گناهان این گونه و عدم رعایت حق الناس، با بی آبرویی از همان اداره اخراج شد و دچار گرفتاری های شخصی گردید. در آخرت هم گرفتاری او شدید بود. ✔️ البته بعدها و پس از مرخص شدن از بیمارستان، بار دیگر به این دو عزیز سر زدم. به خاطر وظیفه همگانی امر به معروف و نهی از منکر، به همین دوستم گفتم: فلانی اگر چشمت را حفظ نکنی گرفتار می شوی و حدیثی برایش خواندم. ✔️ من در آن لحظات، یکی از همکاران فعلی خودم را که خیلی گرفتار مشکلات بود مشاهده کردم. دوست داشتم بدانم چرا این قدر در زندگی با مشکلات مواجه است. متأسفانه این رفيق من هم در زمان بیت المال به کارهایی مشغول می شد که گفتنی نبود. این مشکلات در نتیجه کارهای خودش ایجاد میشد. 🖌 ادامه دارد... منتظر باشید 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نگران نباشید❤️ اگر از فتنه ها نگران میشید بببینید اخبار داغ سلبریتی ها ┄┅❅📀🖥📀❅┅┅ @BaSELEBRTY
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 یک تجربه مشترک روایت خلبان دفاع مقدس از تجربه مرگ موقت میان خلبانان سراسر دنیا کانال پرطرفدار زندگی پس از زندگی http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
هدایت شده از ارشیوووو سلبریتی
حمله به بانوان محجبه ایناهمونایی هستن که دم از آزادی اعتقادات و آزادی پوشش میزدن. اینا دردشون این مسائل نیست. یه عده هم خوش خیال که اگه نظام عوض بشه همه مشکلات حل میشه. نمیدونن اگه نظام عوض بشه توسط همینا تیکه پاره میشن @hosein_darabi
هدایت شده از بیداری ملت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 سناریوی این فتنه از پیش طراحی شده بود!!! ✍ پیشتر در این رشتو توضیح‌ و البته هشدار دادم که ‎ چگونه به استخدام موساد در آمده است. امروز هم ابراهیم علیزاده دبیر اول ‎ رسماً اعتراف کرده است که همه چیز از قبل هماهنگ بوده و ما با یک سناریو طراحی شده مواجه هستیم. این آتش‌بازی را باید در اسرائیل خاموش کرد. 🗣 رائفی پور 🔴به پویش بپیوندید👇 http://eitaa.com/joinchat/963837952Cb758f6bd13
هدایت شده از بیداری ملت
هدایت شده از شادی و نکات مومنانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌑 هشدار 🔹چندنفر از منافقین لباس نیروی انتظامی وسپاه را پوشیده و داخل ون سطح شهر می چرخند و یک نفرشون هم فیلم می گیره ودرپارکهای کنار خیابان که راه فرار داشته باشند دختران و زنان را می زنند وسریع فرار می کنند. انشاالله به زودی دستگیر میشوند. فریب این کلیپها را نخورید. پ.ن چند ثانیه اول این کلیپو بعضی کانالهای انقلابی زدن و پلیسو مواخذه میکنن در حالیکه داستان طور دیگه هست با نشر این کلیپ ها و سرزنش پلیس به دامن زدن اتش فتنه کمک میکنیم .┄┅┅❅🏴🍂🍃🔳🍃🍂🏴❅┅┅ @khandehpak
زندگی از غسالخونه تا برزخ
🥀ـ﷽ـ🥀 #شنود ۱۲ #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ بیت المال ✔️ دوازده روز در بیمارستان و ده روز در بخش مراقبتها
🥀ـ﷽ـ🥀 ۱۳ آن دو پرستار هربار که روح از بدنم خارج می شد، با حقایق بیشتری آشنا می شدم. حقایقی بعضأ تلخ و وحشتناک، اما آموزنده. من میدیدم که برخی اعضای کادر درمانی بیمارستان، چقدر خالصانه فعالیت انجام می دادند و به خاطر رسیدگی به مشکلات انسانها و دعای خیر مردم، چقدر رشد می کنند، اما برخی دیگر... در یکی از دفعاتی که روح از بدنم بیرون آمد و میخواستم از بیمارستان خارج شوم، یک دختر و پسر پرستار وارد اتاق من شدند. دختر خانم همین طور که با آن پسر پرستار صحبت می کرد، رفت سراغ سرم من و مشغول بررسی شد. آقا پسر هم پرونده مرا نگاه کرد تا ببیند چه دارویی و در چه ساعتی باید داخل سرم تزریق شود. آنها به ظاهر کار و وظیفه خودشان را انجام میدادند. اما به محض اینکه به این دو نفر خیره شدم، وحشت سراپای وجودم را گرفت! من نه تنها باطن افکار آنها، بلکه نتایج فکر و عمل آنها را به خوبی می دیدم! من حتی اسم و مشخصات و محل تولد و پدر و مادرشان را به اسم میدانستم! این دختر خانم تلاش می کرد دل این پسر را به خود جذب کند، در حالی که قبلا با پنج پسر دیگر رابطه داشت! من حتی می توانستم بفهمم که چه کسانی قبلا با او دوست بودند. این پسر هم با چندین دختر دیگر ارتباط داشت و به بسیاری از آنها قول ازدواج داده بود. او تلاش می کرد تا این دختر را هم برای مقاصد شهوانی، با خود همراه کند. حتی میدیدم که وقتی ساکت می شدند، فکر می کردند که الان چه بگوییم!؟ دختر فکر می کرد چه تیکه ای بیندازم و او چه جوابی به من خواهد داد و... من می دیدم که شیاطین بین آنها قرار گرفته و همین طور آنها را به ادامه این گفتگو تحریک می کنند؟ وقتی یک ظرف آتش قرار داشته باشد و یک لیوان بنزین در آن بریزیم، این آتش شعله ور می شود. من دقیق همین را میدیدم. در بین این دو پرستار، آتشی ایجاد شده بود که هر کلامی که گفته می شد، مانند یک لیوان بنزین عمل می کرد؟ برایم عجیب بود که همان زمان، گوشی تلفن این دختر خانم زنگ خورد. من حتی می فهمیدم که چه کسی پشت خط است و چه می گوید و چه نیتی دارد؟ شخص پشت خط، یکی از دوست پسرهای قدیم این خانم بود. کمی با او صحبت کرد و دختر خانم سريع خداحافظی کرد تا در راهرو به این جوان پرستار برسد. از طرفی می دیدم که گرفتاری آنها به همین مسئله و ارتباط ختم نمی شود. این خانم پرستار، بعد از اینکه کمی با آن جوان در راهرو صحبت کرد، به اتاق مجاور رفت. یک پیرمرد بیهوش روی تخت خوابیده بود. این خانم عجله داشت که زودتر سرم را قطع کند و به سراغ همان پسر برود. چنان با سرعت، سوزن سرم را از دست پیرمرد درآورد و چسب روی دست را کند، که از دست این پیرمرد خون جاری شد. او یک چسب دیگر روی زخم زد و با خودش گفت: اینکه بیهوش است و چیزی نمی فهمد. بعد هم سریع بیرون رفت. من اذیت شدنهای آن پیرمرد را مشاهده کردم. دیدم که این پیرمرد، خانم پرستار را نفرین کرد. تمام اینها حق الناس هایی بود که باید یک روزی جواب داده می شد و متأسفانه کسانی که دستورات خداوند برایشان اهمیتی ندارد، به حق الناس هم بی تفاوت اند. من دیدم که مادر و پدر این دختر جوان خیلی برایش دعا می کردند، اما بیشترین چیزی که عاقبت این دختر را تباه کرد، مسئله حق الناس بود. جالب بود که تا پایان عمر هر دوی آنها را دیدم! دیدم که هر کدام آنها با چه کسی ازدواج کرد. اما مشاهده کردم که هیچ کدام در زندگی شخصی و مشترک آینده خود، روی آرامش نخواهند دید و زندگی مشترک آینده آنها با همسرانشان گرفتار همین ارتباطهای حرام دوران جوانی خواهد شد و به سرانجام نمی رسد؟ بعدها به یکی از دوستانم گفتم: بیمارستان، یکی از محل های معراج ارواح انسان هاست. به ما گفته اند در هنگام جان دادن محتضر، دور او را خلوت کنید. گفته اند افراد بی نماز یا نجس، بالای سر محتضر نباشند. صدای حرام شنیده نشود. سوره یاسین یا برخی ادعیه برای محتضر خوانده شود تا ملائک به سوی او بیایند. که متأسفانه این موارد در بیمارستانها رعایت نمی شود. برعکس بارها دیده ایم که صدای حرام، نگاه حرام، بدحجابی و بی دینی در این مراکز رواج دارد. اینها در لحظه مرگ انسان اثر منفی دارد و نمی گذارد انسان، لحظات آخر را در آرامش و با یاد خداوند سپری کند. و چه وضعی دارند کسانی که در حین گناه و در محل گناه آلود از دنیا می روند؟ نه فرصت توبه ای و نه کسی که آنها را به یاد خدا بیندازد. حتی فرشتگان الهی هم برای کمک به او نمی توانند به محل گناه وارد شوند. در همین جا باید بگویم که شهدا عجب معراج زیبایی داشتند و دارند. هریک سر بر زانوی آقا اباعبدالله (علیه السلام) نهاده و با استقبال رفقای شهیدشان به زیبایی این دنیا را ترک می کنند. به یاد پیرغلامان آقا اباعبدالله (علیه السلام) افتادم که لحظات آخر را با سلام بر ارباب سپری کرده و به دیدار مولایشان می روند. آری لحظات آخر زندگی انسان بسیار مهم است. @montazar_59
زندگی از غسالخونه تا برزخ
🥀ـ﷽ـ🥀 #شنود ۱۳ #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ آن دو پرستار هربار که روح از بدنم خارج می شد، با حقایق بیش
🥀ـ﷽ـ🥀 ۱۴ قهقهه شیطانی ۱ 📌 چهارمین شبی که در بیمارستان بودم، با اتفاق عجیبی همراه بود. در زمان بیداری و هوشیاری، چنان دردی در سرم احساس می کردم که قابل تحمل نبود. دوست داشتم هرچه سریع تر به خواب رفته یا بیهوش شوم. 📌 هرشب از بدنم جدا می شدم و ماجرایی نزدیک به مرگ را تجربه می کردم. کاملا متوجه بودم که این اتفاقات با خواب و رؤیا متفاوت است. در عالم خواب، فضا با آنچه من تجربه می کردم متفاوت بود. من در بیمارستان خواب هم میدیدم و بعضا به خاطر دردهای شدید از خواب می پریدم، اما بحث خواب، هیچ ربطی به این تجربه ها نداشت. زمانی هم که به بدنم می آمدم، بدون اینکه چشم باز کنم می دانستم چه کسی و از چه زمانی بالای سرم بوده. برای اینکه این ماجراها فراموش نشود، بارها برای شخص همراه خودم کامل توضیح می دادم که در این مدت به کجا رفتم و چه اتفاقاتی برایم افتاده تا او هم بنویسد. 📌 هرچند باور این مطالب برای آنها بسیار سخت بود، اما این قدر نشانه های دقیق بیان می شد که باور می کردند. مثلا یک بار شاهد بودم که دکتر بخش، به فرد همراه من، در بیرون از اتاق گفت: اگر ۲۴ ساعت دیرتر به بیمارستان آمده بود، مننژیت او را کشته بود. هرچند حالا هم وضعیت خیلی خوبی ندارد. من شاهد این مکالمه بودم. وقتی به هوش آمدم همین مطلب را به فرد همراهم گفتم. او با تعجب گفت: من بیرون اتاق بودم، تو چطور متوجه صحبت دکتر شدی؟! 📌 اما در آن شب، وقتی روح از بدنم خارج شد و به فضای بالای بیمارستان آمدم، متوجه شدم صدای خنده و قهقه‌های وحشتناک و نفرت انگیز به گوش می رسد؟ 📌 به دنبال منبع صدا رفتم. دوست داشتم آن صدا را خفه کنم. در آسمان تهران کمی به این طرف و آن طرف رفتم. یک اتوبان بزرگ زیر پایم بود. چیز عجیبی دیدم. پایین آمدم تا با دقت بیشتری نگاه کنم. باز هم توضیح بدهم که پایین آمدن من زمان نمی خواست. اراده می کردم انجام می شد. این اتوبان شبیه بزرگراه امام علی (علیه السلام) بود که در گودی قرار داشت. یک طرفه بود و تقریبا هشت ردیف خودرو به سمت پایین شهر حرکت می کردند. نکته عجیب برای من این بود که تمام اتوبان، تا سقف ماشین ها در کثافت و فاضلاب فرو رفته بود!! 📌 من نگاهی به خودروها کردم و دیدم تمام آنها پر از سرنشین هستند و از اینکه در این منجلاب قرار دارند، هیچ شکایتی ندارند! حتی داخل خودروها پر از کثافت بود، اما هیچ کس ناراحت نبود! با خودم گفتم چرا تلاش نمی کنند که از این شرایط بیرون بیایند؟ مگر نمی بینند که چقدر آلوده شده اند؟! 📌 حتی پایین تر رفتم تا به خودروها کمک کنم، اما هیچ کس کمکی نخواست. همه در مسیر آلودگی بودند و به این شرایط راضی بودند؟ 📌 در راستای همین اتوبان و چسبیده به آن، کنارگذری با ارتفاع بالاتر وجود داشت که خودروهای آن بدون آلودگی و تمیز بودند. آنها هم به همان جهت خودروهای پایین اتوبان حرکت می کردند. این مسیر کندرو، ورودی و خروجی به اتوبان اصلی داشت و در هر ورودی و خروجی، تعدادی خودرو از پایین (قسمت فاضلاب) به بالا می آمدند و از فاضلاب خارج شده و تمیز می شدند و از قسمتی دیگر، چندین خودروی پاک، وارد فاضلاب شده و در منجلاب فرو می رفتند! 📌 هنوز آن خنده های وحشتناک به گوش می رسید. از مسیر همین بزرگراه و برخلاف جهت خودروها حرکت کردم. هرچه جلو می رفتم صدا بیشتر میشد؟ 📌 در بالای شهر و ابتدای این بزرگراه مشاهده کردم که یک لوله بسیار قطور قرار دارد و... 🖌 ادامه دارد... منتظر باشید 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59