eitaa logo
زندگی از غسالخونه تا برزخ
19.5هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
2.7هزار ویدیو
13 فایل
مقصد همه ما در ایستگاه اخر (غسالخونه) آیا اماده ای از کانال راضی بودید برای مادر بنده و همه ارواح مومنین فاتحه ای بفرستید بنده غساله نیستم از خاطرات غسال و غساله های محترم استفاده میکنیم جهت اثر گذاری بیشتر راه ارتباطی 👇 @Yaasnabi
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام بنده بچه روستا هستم چند سال قبل که قطار تصارف کرد همه اون مرده ها رو اوردن تو روستای ما غسل دادن و تطهیر کردن بعد بردن شهر خودشون من یادمه با ترس میرفتیم اطراف غسالخونه اما تو روستا یک حریمی قائل هستن میگن مردم عادی نباید بیان نگاه کنن اینه که به ما زیاد اجازه نمیدادن نگاه کنیم اما از پیر زن ها که میپرسیدیم داشتن میشستن میگفتن خیلی اوضاعشون بده و داغون شدن در حد تعریف هم ما طاقتشو نداشتیم اونموقع فهمیدم هر کسی نمیتونه غسالی کنه به روحیه بالایی نیاز داره فکر کن ادم کله بچه ش میشکنه پاره میشه دل نداری نگاه کنی بعد چطور میخوای جنازه ای که له و لورده شده رو جمع و جور کنی تطهیرش کنی واقعا سخته کار هر کسی نیست افراد غسال واقعا محترمن و قابل تقدیر باید خیلی احترام بذاریم بهشون بجای تحقیر به امید بالا رفتن فرهنگ جامعه و احترام به این قشر بزرگ و عزیز🙏🙏🙏🙏🙏🙏
چرا مرده ما را زنده کردید؟😳 ضیایی از دیگر کارکنان بهشت زهرا است که خاطره ای مشابه با ناصر برجسته دارد و می گوید: روزی به من اطلاع دادند یکی از امواتی را که برای کارهای شستشو و دفن آورده بودند نفس می کشد و احتمالا زنده است. بلافاصله دستور دادم با همان ماشینی که جسد را آورده بود به نزدیک ترین بیمارستان اعزام شود. چندی بعد از مسئولان بیمارستان جویای حال او شدم که گفتند خوب شده است. خدا را شکر کردم اما در همین حین از دفترم اطلاع دادند که خانواده آن فرد در اتاق منتظر دیدن من هستند.   خودم را به مرد میانسالی که به دیدارم آمده بود معرفی کردم ولی او با عصبانیت گفت: چه سلامی؟ چه علیکی؟ چکار کردید؟ ما کلی تدارک دیده بودیم و کارهایمان را انجام داده ایم،چرا باید مرده ما زنده شود؟ من نمی دانستم چه باید بگویم. صبر کردم تا ناراحتی آنها تمام شود تا اینکه دوباره از دفترم تماس گرفتند و گفتند آن بنده خدا در بیمارستان فوت کرد. من هم بلافاصله گفتم حالا تبریک عرض می کنم http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
تابه‌حال شده که بالای سر مرده‌ای گریه کنید؟ پس چی! خیلی پیش آمده. مرده‌های سوزناک را که می‌آوردند، می‌نشستم بالای سرشان و گریه می‌کردم.   مرده‌های سوزناک؟! بله. یعنی عروس‌ها. یعنی تصادفی‌ها و گازگرفتگی‌ها. این‌ها را که می‌دیدم می‌نشستم بالای سرشان و زارزار گریه می‌کردم مصاحبه با غسال مشهدی http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
🟢 ♦️مرگ‌های ناگهانی در کنار مصائب جمعی و گروهی بلایای شخصی و فردی وجود دارد که نه قابل پیش بینی است و نه قابل پیش گیری بی خبر و به طور ناگهانی می‌آید و برق آسا به زندگی خاتمه می‌دهد در روزگار گذشته این قبیل وقایع بسیار روی داده که بعضی از آن‌ها در تاریخ ثبت گردیده و برخی به دست فراموشی سپرده شده است در اینجا یک مورد از حوادث فردی ذکر می‌شود. یعقوب بن داود وزیر مقتدر و نافذ الکلمه مهدی عباسی بود برادری داشت به نام عمر بن داود که او نیز به اعتبار برادرش مورد توجه مردم بود. روزی عمر تصمیم گرفت با جمعی از دوستان و بستگان خود به گردش بروند وسایل آسایش فراهم آمد و مقدار لازم، خوراک و میوه های گوناگون آماده شد. اما در آن روز به طور ناگهانی عمر در گذشت و همه بستگان به شگفت آمدند. علت مرگ این بود که سبدی از انگور نزد وی بروند، او دو حبه از خوشه ای برگرفت و به دهان افکند بدون اینکه بر حبه‌ها دندان بزند و پوستشان را بشکافد، به پایین فرستاد، اما حبه‌ها در گلو ماندند نه فرو رفتند و نه بیرون آمدند تا نفس عمر قطع شد و از دنیا رفت. فاعتبروا یا اولی الابصار 📚شرح و تفسیر دعای مکارم الاخلاق 132:3 به نقل از کتاب الوزرا، ترجمه طباطبایی 202 http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
هدایت شده از شادی و نکات مومنانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺میلاد با سعادت نهمین امام شیعیان امام محمد تقی جوادالائمه (علیه السلام) تبریک و تهنیت باد.🌺 .┄┅┅❅🏴🍂🍃🔳🍃🍂🏴❅┅┅ @khandehpak
  اتفاق افتاده بود که به گریه بازمانده‌ها هم گریه‌تان بگیرد؟ بله که اتفاق افتاده! اصلا قبلا غسالخانه که این شکلی نبود. یک جای کوچکی بود و بعضی از مردم می‌آمدند داخل. مدام هم جیغ‌وسروصدا می‌کردند که « بگذار مرده‌مان را ببینیم... بگذار مرده‌مان را ببینم بخواهید یک تجربه از این٢٠سال بگویید، آن تجربه چیست؟ من در ١٠سال اول، بیشتر کارم شستن افراد سن بالا بود، ولی١٠سال دوم بیشتر جوان می‌شستم. در این مدت جوان‌مرگی خیلی زیاد شد. مصاحبه با غسال مشهدی http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
زندگی از غسالخونه تا برزخ
#خاطره_تجربه۱ #غسالخونه_زنان #تطهیر_اموات قسمت دوم ما که همچنان در ازدحام ایستگاه اخر یعنی غسالخانه
جاریم میگفت لاکای دستشو که پاک کردن چون ضربه مغزی شده بود تو تصادف شلنگ پرفشار اب رو گرفته بود دم بینی میت از اینور بینیش لخته های خون میزد بیرون دلم کباب شد😭 کاش که از فامیلاش اونجا نبوده باشن من که غریبه بودم دلم اتیش گرفت این صحنه رو دیدم چه برسه با اقوام درجه یک اون میت 😔خدا رحمتش کنه واقعا تا چند وقت این صحنه ها از جلو چشمم دور نمیشد ناراحت از زندگی و بالا پایینش میشدم یادم می اومد از اون صحنه ها میگفتم اول و اخر جای همه اونجاست دیر یا زود امروز نریم فردا میریم فردا نریم پس فردا میریم به هر حال دیر و زود میشه اما سوخت و سوز نداره اروم میشدم با اون صحنه ها اونموقع فهمیدم چرا اینقدر تو روایات سفارش شده به قبرستون زیاد بریم اونجا که بریم شلوغیهای دنیا رو فراموش میکنیم میفهمیمم اونجا مسافر خونه س خونه ابدی اینجاست اونجا رو باید راحت و روووان بگذرونیم سخت نگیریم حکمت این روایات همینه خلاصه اون غسالخونه برای من خیر کرد و خیلی ترمز گیر خوبی شد فهمیدم دنیا رو سخت نگیرم http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
🔥🌹غسالخانه وآخرت🔥🌹 💥بالاخره روزی سروکارمون به اینجا میرسه... روزی که بی اختیار باید شسته شویم و مکان آخرتمون دیگه معلومه👇 🌹🌹🌹 یا 🔥🔥🔥 👈قبل از مرگ اعمالت را محاسبه کن. http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
مرده‌ها در غسلشان کمک می‌کنند   حتما شما غسال‌ها هم بین خودتان سَر و سِرّی دارید. مثلا حتما درباره مرده‌ها صحبت‌هایی می‌شود. بله. مثلا به عقیده ما مرده‌هایی که چشم به دنیا دارند، سنگین‌ترند و اصلا از روی سنگ تکان نمی‌خورند، ولی مرده‌هایی که اعمال خوبی دارند خودشان در شستن خودشان کمک می‌کنند و مدام به سمت حوضچه آب سر می‌خورند. طوری که به بعضی مرده‌ها می‌گفتم: چرا این‌قدر برای رفتن به خانه آخرت عجله داری!   این در مورد تمام مرده‌ها صدق می‌کند؟ بله. اصلا به نظر من از رنگ و روی مرده و از سنگینی و سبکی‌اش می‌شود فهمید مصاحبه با غسال مشهدی http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
04_se_daghighe_dar_ghiamat_aminikhaah.ir.mp3
23.2M
🔉شرح و بررسی کتاب 🔉تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم 🔉جلسه چهارم * می‌شود خدا را دید؟! * فاصله گرفتن ازحجاب تن و شهود * دروازه‌های ورودی فرد * ستون حنانه * ماجرایی از کتاب ایون الکساندر * رابطه مغز و نفس * الزام سلام دادن به حضرت خضر به روایت امام رضا علیه‌السلام * نماز برای وضع حمل آسان * اثر قرآن خواندن برای اموات * اعلم چه کسی است؟! * روایت‌هایی پیرامون مرگ * لحظه مرگ انسان چه چیزی را می‌بیند؟ * تفاوت ادراک پیش از مرگ و پس از مرگ ⏰مدت زمان: ۵۴:۴۵ 📆1398/08/24 ❗️برای دریافت مجموع جلسات سه دقیقه در قیامت، از طریق لینک زیر اقدام نمایید. https://aminikhaah.ir/?p=508 🔔@Aminikhaah_Media http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
46.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اومدیم بدن میت رو تو غسالخانه غسل بدیم یه وقت دیدیم ناخن💅 کاشته😔 خانواده اش بیرون گریه می کردن و التماس می کردن تو رو خدا ناخن ها رو بکنید تا غسل مادرمون بیفته😭😭😭 ما هم می ترسیدیم اگر ناخن‌ها رو جدا کنیم انگشتان میت خونی بشه و دیه گردنمون بیاد😔😔😔 ╼═┈┈┈┈┈•✹•┈┈┈┈═╾ http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
بگذاریدچند سوال ترسناک هم بپرسم. تا به حال شده در هنگام شستن مرده‌ای احساس کنید که نفس می‌کشد و زنده شده است؟ کدام مرده زنده شده؟ نه اصلا. در این ٢٠سال پیش نیامده که مرده‌ای برگردد. حداقل من که در بهشت‌رضا(ع) ندیدم. می‌گویند برخی‌ها نفس می‌کشند و باز چند سالی به دنیا بر می‌گردند؟ نمی‌دانم. لااقل من که نشنیده‌ام مرده‌ای زنده شود.   در فیلم‌ها دیده‌ایم که برخی مرده‌ها دست مرده‌شور را می‌گیرند. اتفاقا این برایم پیش آمده است. مرده‌هایی هستند که نمی‌توانیم غسلشان دهیم و به جایش تیمم می‌کنیم. در این موقع شده که دستم در دست مرده باقی مانده یا به قولی دستم را گرفته است.   نترسیدید؟ نه. می‌دانستم به دعا نیاز دارد. برایش دعا کردم.   خیلی راحت در این باره حرف می زنید. ما الان از تجسم این اتفاق می‌ترسیم. یعنی برایتان تا این حد طبیعی است؟ به نظر من که از مرده نباید ترسید. مرده‌ها که بی‌آزارند. از زنده‌ها باید بیشتر بترسی!   شبی که این اتفاق برایتان ‌افتاد، راحت خوابیدید؟ چه سوال‌ها می‌پرسید! برای چه بترسم؟ مرده نیاز به دعا داشت و من برایش دعا می‌کردم و با آن‌ها حرف می‌زدم.   یعنی شما با مرده‌ها هم حرف می‌زدید؟ بله. به آن‌هایی که نورانی بودند، می‌گفتم: «برایم دعا کنید، شما بی‌گناه‌اید. در چهرتان روحانیت موج می‌زند» مصاحبه با غسال مشهدی http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
زندگی از غسالخونه تا برزخ
بگذاریدچند سوال ترسناک هم بپرسم. تا به حال شده در هنگام شستن مرده‌ای احساس کنید که نفس می‌کشد و زنده
آنها که دیده اند می دانند وقتی جنازه را می آورند داخل، گروهی که نوبتش است و مسئول شستن میت می شود، میت را تحویل می گیرد. اسم و مشخصاتش مشخص می شود و این که روی کدام سنگ باید شسته شود. کاور را باز می کنند و پیش از آن که بیندازندش داخل سنگ، موانع شستشو مثل چسب یا لاک یا رنگ را برطرف می کنند. «از بیمارستان آمده ها و تصادفی ها وقت بیشتری می برند.» این را غسال کهنه کار می گوید. می گوید آنهایی که از بیمارستان آمده اند به دست و پاها و بدنشان چسب های بیمارستان مانده و پاک کردنش وقتشان را می گیرد. تصادفی ها هم که اگر وضعشان وخیم باشد و خونریزی داشته باشند، کمی طول می کشد تا بتوانند با سدر و خاک رس و چیزهای دیگر خونش را بند بیاورند و شروع کنند به غسل دادنش. روی از بین بردن موانع و تمیز کردن زیر ناخن ها تاکید دارند و معتقدند اگر میت با مانع برود و غسلش درست نباشد، گناهش گردن آنهاست... مصاحبه با غسال مشهدی http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
هدایت شده از آشپزی ونکات اسلامی
کانالی ویژه و معتبر برای خانم‌هایی که اهل هیأت هستند. مجموعه‌ای از کلیپ‌های اخلاقی، هیأت و خانواده، تازه‌ترین مداحی‌ها و سخنرانی‌ها و جدیدترین اشعار و آثار هنری هنرمندان هیأتی ❌لینک عضویت👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/352845827C3334032cc4
زندگی از غسالخونه تا برزخ
آنها که دیده اند می دانند وقتی جنازه را می آورند داخل، گروهی که نوبتش است و مسئول شستن میت می شود، م
آنها که دیده اند می دانند وقتی جنازه را می آورند داخل، گروهی که نوبتش است و مسئول شستن میت می شود، میت را تحویل می گیرد. اسم و مشخصاتش مشخص می شود و این که روی کدام سنگ باید شسته شود. کاور را باز می کنند و پیش از آن که بیندازندش داخل سنگ، موانع شستشو مثل چسب یا لاک یا رنگ را برطرف می کنند. «از بیمارستان آمده ها و تصادفی ها وقت بیشتری می برند.» این را غسال کهنه کار می گوید. می گوید آنهایی که از بیمارستان آمده اند به دست و پاها و بدنشان چسب های بیمارستان مانده و پاک کردنش وقتشان را می گیرد. تصادفی ها هم که اگر وضعشان وخیم باشد و خونریزی داشته باشند، کمی طول می کشد تا بتوانند با سدر و خاک رس و چیزهای دیگر خونش را بند بیاورند و شروع کنند به غسل دادنش. روی از بین بردن موانع و تمیز کردن زیر ناخن ها تاکید دارند و معتقدند اگر میت با مانع برود و غسلش درست نباشد، گناهش گردن آنهاست... غسال سی و یک ساله که پنج شش سالی می شود در سالن تطهیر کار می کند یکی از آن هاست. دختری یازده ساله دارد که حتی دلش نمی خواسته او از شغلش خبر داشته باشد. به همکارانش سپرده بوده که هر وقت دخترک به محل کارشان آمد، به او بگویند مادرت کارهای اداری و دفتری را انجام می دهد، نه شستن مرده. دلش پر است از برخورد اطرافیان مصاحبه با غسال http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 سیلی برای زندگی تجربه‌گری که برای زنده ماندن 50 ضربه سیلی خورد کانال پرطرفدار زندگی پس از زندگی http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 سعادت یا شقاوت تعبیر شنیدنی و زیبا از حقیقت خودکشی کانال پرطرفدار زندگی پس از زندگی http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
05_se_daghighe_dar_ghiamat_aminikhaah.ir.mp3
24.12M
🔉شرح و بررسی کتاب 🔉تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم 📣 جلسه پنجم * عدم پذیرش بحث دوگانه انگاری دکارت در غرب * نظر ملاصدرا در مورد نفس و بدن * تجربه‌ای عمیق از عالم مثال * تفاوت سه دقیقه در قیامت با سایر تجارب NDE * رشته های نقره ای وجه مشترک تمام تجارب NDE * دستاورد تجربه گران NDE * علامت یقین * موت اختیاری * نقل از آیت الله بهاء الدینی در مورد رهبری * اجل یا اختیار در مرگ * وطن کجاست؟ * سختی مرگ * وادی حق الناس ⏰ مدت زمان: ۵۷:۱۶ 📆1398/09/08 ❗️برای دریافت مجموع جلسات سه دقیقه در قیامت، از طریق لینک زیر اقدام نمایید. https://aminikhaah.ir/?p=508 🔔@Aminikhaah_Media http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
زندگی از غسالخونه تا برزخ
آنها که دیده اند می دانند وقتی جنازه را می آورند داخل، گروهی که نوبتش است و مسئول شستن میت می شود، م
وقتی این کار تمام شد، چند نفری جنازه را می اندازند داخل وان سنگی. یک وان نسبتا گود و سنگی که تنها امکاناتش سوراخی است که آب از آن می رود داخل فاضلاب! برای شستن هر میت، چهار نفر مسئولند. یکی آبریز، یکی غسال، یکی کمک غسال و آخری خلعت بر. اول از همه آبریز آب را می ریزد و جنازه را خیس می کند. گویا نیت کننده هم همان آبریز است. نیت می کند و آب را نگه می دارد تا غسال کارش را شروع کند. غسال و کمک غسال با دقت زیاد میت را این طرف و آن طرف می کنند و مطمئن می شوند که خوب شستشو شده و مانعی باقی نمانده است. حرفه ای تر ها این کار را کمتر از ده دقیقه انجام می دهند و تازه واردها پانزده دقیقه ای برای این کار وقت می خواهند. در همین مدت، خلعت بر کارش را شروع کرده و از پارچه ی لوله شده ای که به صورت رل بالای هر سنگ قرار دارد، یک پیراهن و یک روسری در می آورد و منتظر می شود تا شستشوی جنازه تمام شود. وقتی غسل تمام شد، دو سه نفری جنازه را بلند می کنند و آخرین لباسش را به او می پوشانند و همان موقع ها به هفت ناحیه ی سجده گاهش کافور می زنند. کفن را می بندند و می گذارندش روی ریل، تا آن طرف یکی بیاید و تحویلش بگیرد و برای دفن ببردش. در تمام این مدت هم ناظرها به کار هیئت شستشو نظارت می کنند و موارد شرعی را تذکر می دهند. کارشان از یک ربع هشت صبح شروع می شود تا چهار بعد از ظهر. تعطیل و غیرتعطیل هم ندارد. هر برگه ای که پذیرش شود، جنازه ی صاحب برگه باید شسته شود و روی زمین نماند...   مصاحبه با غسال
زندگی از غسالخونه تا برزخ
وقتی این کار تمام شد، چند نفری جنازه را می اندازند داخل وان سنگی. یک وان نسبتا گود و سنگی که تنها ام
فرشته هایی روی زمین دوسال است که در سازمان بهشت زهرا کار می کند و هشت ماهی می شود که به سالن تطهیر آمده. می گوید: «اولین روزی که به اینجا آمدم، از پشت شیشه مشغول تماشا شدم. آن موقع ها غسال ها لباس هایشان سبز و مقنعه هایشان سبز کم رنگ بود. همان موقع حس کردم فرشته هایی را می بینم که از آسمان به زمین آمده اند و دارند ماموریتی زمینی را انجام می دهند. هنوز هم بعد از هشت ماه، هر وقت می آیم داخل و همکارانم را می بینم، فرشته هایی نورانی در پیش چشمم مجسم می شوند که با زمینی ها متفاوتند.» بیراه هم نمی گوید. خیلی ها اینجا هستند که از مرده های خودشان می ترسند. کسی که تا یک ساعت پیش کنارشان بوده و با او سر یک سفره می نشستند، الان که از دنیا رفته ترسناک شده! حاضر نیستند حتی نزدیکش شوند و از نزدیک برایش فاتحه بخوانند چه برسد به این که دستش بزنند یا بشویندش. از آن بدتر، این فرشته های روی زمین، با همه جور صحنه ای مواجه می شوند. سوخته ها و سردخانه ای های سیاه شده، تصادفی هایی که تکه پاره شده اند، جنازه های بخیه خورده ای که از پزشک قانونی می آیند، دیرکشف شده های گندیده ای که باد کرده اند و به هر جایشان دست می زنی پوستشان می ترکد و بوی تعفن از آن ها بلند می شود... مرده هایی که دیگران حتی حاضر نیستند ثانیه ای نگاهشان کنند را مثل جنازه های سالم می شویند و برایشان فرقی نمی کند با چه صحنه ای طرفند. می دانند که وظیفه شان حساس است و اگر میت درست شستشو نشود، آن طرف پایشان گیر است. فرشته ها برخلاف تصور دیگران، قسی القلب نشده اند و خیلی هایشان با سال ها سابقه ی کار، باز هم با دیدن بعضی صحنه ها منقلب می شوند و تحمل دیدنش را ندارند. برای کسانی که غسالخانه را از پشت شیشه های آن دیده اند، دیدن پنج شش وان سنگی که کنار هر کدامشان یک سنگ تخت مانند قرار دارد، صحنه ی جدیدی نیست. وان و سنگی که قبل از قبر، چند دقیقه ای مهمانش هستی و یک جورهایی خانه ی یکی مانده به آخرت محسوب می شود. شاید برای پشت شیشه ای ها کمی بوی کافور هم حس شود اما این طرف شیشه، حال و هوای دیگری دارد.   مصاحبه با غسال http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
زندگی از غسالخونه تا برزخ
فرشته هایی روی زمین دوسال است که در سازمان بهشت زهرا کار می کند و هشت ماهی می شود که به سالن تطهیر آ
همه جایش سوخته بود، موهایش نه! خاطراتشان زیاد است. به طور متوسط هر کدامشان روزی با شش هفت جنازه به طور مستقیم طرفند و پانزده بیست تا جنازه را هم از دور و روی سنگ همکارانشان می بینند و همین کافیست تا دفترچه ی خاطرات ذهنیشان پر شود از اسم و چهره و خاطرات مربوط به آن ها. اما از بین آن همه جنازه، بعضی ها خاطره انگیزتر می شوند. این خاطره ها یا آن قدر خوبند که تا ابد حس خوب برای غسال به جا می گذارند، یا آن قدر فجیعند که هر چقدر هم که زمان از آن بگذرد، باز هم ردپایش روی روحشان باقی می ماند. آزاده، غسالی ست که شش سال است در سالن تطهیر کار می کند. می گوید: «گاهی با جنازه هایی مواجه می شوم که واقعا حس می کنم اعمال خوبی داشته. بوی عطری از این جنازه ها بلند می شود کل سالن را برمی دارد. این را جز با دلیل خوب بودن مرده، قبل از مردنش نمی شود توجیه کرد.» پرستو هم اعمال فرد را در کیفیت جنازه بی تاثیر نمی داند. می گوید: «چند وقت پیش یک جنازه را آوردند که تمام بدنش سوخته بود. قبلا هم جنازه سوخته دیده بودم و می دانستم که مو، زودتر از هر چیزی می سوزد و از بین می رود اما این جنازه با این که همه بدنش جزغاله شده بود، موهای سالمی داشت. دقیقا تا زیر رستنگاه مویش سوخته بود و موها هیچ آسیبی ندیده بودند. نمی دانم در دنیا چه کرده بود و چه جور آدمی بود که آتش حریف موهای زیبایش نشده بود...»   http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5