سه مورد از قوی ترین چیزهایی
که انسان را شاد میکند :
🌸🍃اولین مورد:
ارتباطهای انسانی است
دوست داشتن
و دوست داشته شدن
🌸🍃دومین مورد:
طبیعت است
( کوه، کویر
دریا و شاید گلها و گیاهان کمی بیشتر! )
🌸🍃سومین مورد:
خندیدن است
خندیدن از ته دل
فکرش را بکنید،
هر سه،
مجانی هستند
بی هیچ بهایی!!! اما با ارزش
❤️@zendegikob
#تلنگر
5 چیز که باید ترک کنی :
1_خواهش کردن از دیگران
2_ترسهایت
3_زندگی توی گذشته
4_تسلیم شدن
5_فکرهای بیخود ومنفی..
❤️@zendegikob
یکی نزد حکیمی آمد و گفت:
خبر داری فلانی دربارهات چقدر
غیبت و بدگویی کرده؟
حکیم با تبسم گفت:
او تیری را به سویم پرتاب کرد
که به من نرسید؛
تو چرا آن تیر را از زمین برداشتی
و در قلبم فرو کردی؟
❤️@zendegikob
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸روز قـشنگ بـهاری تـون بـخیر
🍃🌼الهـی در پناه پـروردگـار
🍃🌸امروزتون بخیرونیکی
🍃🌼حــال دلتــون خـوب
🍃🌸وجـودتــون سـلامـت
🍃🌼روزتون سرشاراز زیبـایی
🍃🌸روزتون عــالـی
❤️@zendegikob
پنج جمله آموزنده :
🌸اگر کسی به تو لبخند نمیزند علت را در لبان بسته خود جستجو کن!
🌸مشکلی که با پول حل شود ، مشکل نیست ، هزینه است!
🌸همیشه رفیق پا برهنه ها باش ، چون هیچ ریگی به کفششان نیست!!
🌸با تمام فقر ، هرگز محبت را گدایی نکن و با تمام ثروت هرگز عشق را خریداری نکن!
🌸هر کس ساز خودش را میزند، اما مهم شما هستید که به هر سازی نرقصید!
❤️@zendegikob
سلام راجع به پیام همسرانه که تو کانالتون بود من از وقتی یادمه شوهرمو با پسوند جان یا پیشوند آقا صدا میکنم و در طی ۲۵ سال زندگی مشترک نه تنها
جانم یا خانم صدا نزده بلکه حتی اسمم به زبون نمیاره با پسوند یا پیشوند هیچی
یا سوت میزنه یا میگه هِی😫 یا بدون آوردن اسمم حرفشو آغاز میکنه
بطوریکه گاهی میگم با منی یا بچه ها
در عین حال همبشه احترامشو نگهداشتم بلکه یه روزی بعد مرگم به خودش بیاد
✍️سلام
احترام همسران به یکدیگر از سفارشات رسول خدا صلی الله علیه و آله است. انشاءالله همسر شما هم با دیدن این روایات به خود بیایند
رسول خداصلی الله علیه و آله: هر که به خانواده اش توهین کند، خوشی زندگی را از دست خواهد داد. مواعظ عددیه/151
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله: جبرئیل آن قدر راجع به زن به من سفارش کرد که گمان کردم جز در کار زشتِ آشکار نمى شود زن را طلاق داد. وسائل/ج14/ص121
❤️@zendegikob
اگر میخواهی
شخصیت واقعی
یک انسان را بشناسی
به حرفهایی که دیگران
درباره او می زنند توجه نکن !!
بلکه
ببین او درباره
دیگران چطور صحبت می کند ...!
❤️@zendegikob
چارلی چاپلین می نویسد
با پدرم رفتم سیرک، توی صف خرید بلیط؛ یه زن و شوهر با 4 تا بچشون جلوی ما بودند.
وقتی به باجه رسيدند و متصدی باجه، قیمت بلیط هارو بهشون اعلام کرد، ناگهان رنگ صورت مرد،تغییر کرد !!
نگاهی به همسرش انداخت،معلوم بود که پول کافی ندارد و نميدانست چه بکند. ناگهان پدرم دست در جیبش کرد و یک اسکناس صد دلاری بیرون آورد و روی زمین انداخت،سپس خم شد و پول را از زمین برداشت و به شانه مرد زدو گفت: ببخشید آقا،این پول از جیب شما افتاد.
مرد که متوجه موضوع شده بود،بهت زده به پدرم نگاه کردو گفت:متشکرم آقا !!! مرد شریفی بود ولی برای اینکه پیش بچه هايش شرمنده نشود،کمک پدر را پذیرفت
بعد از اينکه بچه ها به مراه پدر و مادرشان داخل سیرک شدن،ما آهسته از صف خارج شدیم و بدون دیدن سیرک به طرف خانه برگشتیم و من در دلم به داشتن چنین پدری افتخار کردم! "آن زیباترین سیرکی بود که به عمرم نرفته بودم"
ثروتمند زندگی کنیم،
بجای آنکه ثروتمند بمیریم!
❤️@zendegikob
از خدا پرسیدم:
چرا وقتی شادم، همه بامن میخندند!
ولی وقتی ناراحتم
کسی با من نمیگرید؟
جواب داد:
شادیها را برای جمع کردن دوست آفریده ام
ولی غم را برای انتخاب بهترین دوست...!!!
❤️@zendegikob
گاهی " دستبوس ِ خودمون " باشیم !
دستهایم را دوست دارم .خیلی مهربان است برایم چای میریزد .
اجازه میدهد چانه ام را رویش بگذارم و کنار پنجره به بارش باران نگاه کنم . اشک هایم را نرم از صورتم پاک میکند .فنجان چای را برایم نگه میدارد
فکرهای آزار دهنده ام را برایم در دفترم مینویسد تا ذهنم سبک شود .انگشتهای پاهایم را وقتی از دویدنهای بسیار زوق زوق میکند برایم میمالد .میدانم مرا دوست دارد .
وقتی سردم میشود پتو را آرام رویم میکشد .بالش را زیر سرم مرتب میکند تا راحت تر بخوابم .
کتابی را که میخوانم برایم آرام ورق میزند.
خاک گلدانهایم را عوض میکند .اتاقم را مرتب میکند با مهارت لباسهایم را تا میکند ودر کشوها میگذارد.
برایم غذا میپزد وظرفها را میشوید.
شبها کنار صورتم روی بالش دراز میکشد تا احساس تنهایی نکنم. صبحها زنگ ساعت را خاموش میکند .
بدون اینکه از چشمهایم کمک بگیرد تا کمی بیشتر بخوابم وقتی بیدار میشوم پرده را کنار میزند تا نور خورشید را حس کنم .
خوشحالم که دستهایم را دارم بدون دستهایم خیلی احساس تنهایی میکردم.
خدایا برای تک تک چیزهایی که به من دادی شکرت :)
❤️@zendegikob
موشی که صد من آهن خورد!!
آوردهاند بازرگانی بود
اندک مایه که قصد سفر داشت.
صد مَن آهن داشت که در خانه
دوستی به رسم امانت گذاشت و رفت.
اما دوست این امانت
را فروخت و پولش را خرج کرد.
بازرگان، روزی به طلب آهن نزد وی رفت. مرد گفت: آهن تو را در انبار خانه نهادم و مراقبت تمام کرده بودم، اما آنجا موشی زندگی میکرد که تا من آگاه شوم همه را بخورد.
بازرگان گفت: راست میگویی! موش خیلی آهن دوست دارد و دندان او برخوردن آن قادر است.
دوستش خوشحال شد و پنداشت که بازرگان قانع گشته و دل از آهن برداشته. پس گفت: امروز به خانه من مهمان باش.
بازرگان گفت: فردا باز آیم.
رفت و چون به سر کوی رسید پسر مرد را با خود برد و پنهان کرد.
چون بجستند از پسر اثری نشد.
پس ندا در شهر دادند.
بازرگان گفت: من عقابی دیدم که کودکی میبرد.
مرد فریاد برداشت که دروغ و محال است، چگونه میگویی عقاب کودکی را ببرد؟
بازرگان خندید و گفت: در شهری که موش صد من آهن بتواند بخورد، عقابی کودکی بیست کیلویی را نتواند گرفت؟
مرد دانست که قصه چیست، گفت: آری موش نخورده است! پسر باز ده و آهن بستان.
هیچ چیز بدتر از آن نیست که در سخن، کریم و بخشنده باشی و در هنگام عمل سرافکنده و خجل.
📓برگرفته از کلیله و دمنه
❤️@zendegikob
درد دل بکن! اما بشرطی که حالتو خوب کنه! الان چند وقته که داری اینکارو می کنی؟ چند بار با چند نفر درد دل کردی؟ چند تا همدلی شنیدی و حالت بهتر نشد؟ ..
❤️@zendegikob