eitaa logo
🇮🇷زندگــےِ مـهـدوے🇮🇷
365 دنبال‌کننده
14هزار عکس
3.4هزار ویدیو
321 فایل
#مــولاے_مـهـربانـم ؛ سِرّ عاشق شدنم لطف طبیبانه توست ورنه عشق تو کجا این دل بیمارکجا؟ کاش در نافله ات نام مرا هم ببری که دعای توکجا عبد گنهکار کجا؟ #یا‌صاحب‌الزمان‌_ادرڪنی
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸سحر اول.... ✍و رسیـــد فرصت دیدار... چقدر دلخوشم به داشتنت خــدا... که با همهٔ بی سر و پایی ام، باز هم در میکده رمضانت راهم داده ای... تو همان خدای بی همتایِ منی؛ که هزاران بار پناهم داده ای و... من رمیده ام. تو همان معشـــوق بی نظير منی، که باز به انتظار خلوتی با من، ضیافتی یک ماهه، برپا کرده ای. آمده ام...؛ و همه دار و ندارم؛ دل بیــچاره و شکسته ایست، که یازده ماه، با دستان خودم، به دارِ گناه آویختَمـَش... آغوش بگشا... تا یکسال دوری ات را یکجا زار بزنم. آغوش بگشــا تا همین ثانیه های نخست را، با طعم آغوش تو، آرام بگیرم. 👈بگذار ساده بگویم؛ من طعم بوسه های تو را خوب می شناسم... و بدنبالش تمامِ سال را به انتظار سحرهای مهمانی ات، لحظه شماری کرده ام ... و مــــن؛ دوباره خوشبختی را در آغـ💞ـوش تو، تجربه خواهم کرد. 👇👇👇 https://eitaa.com/Doohezarooyekkhatm
🌸سحر اول.... ✍و رسیـــد فرصت دیدار... چقدر دلخوشم به داشتنت خــدا... که با همهٔ بی سر و پایی ام، باز هم در میکده رمضانت راهم داده ای... تو همان خدای بی همتایِ منی؛ که هزاران بار پناهم داده ای و... من رمیده ام. تو همان معشـــوق بی نظير منی، که باز به انتظار خلوتی با من، ضیافتی یک ماهه، برپا کرده ای. آمده ام...؛ و همه دار و ندارم؛ دل بیــچاره و شکسته ایست، که یازده ماه، با دستان خودم، به دارِ گناه آویختَمـَش... آغوش بگشا... تا یکسال دوری ات را یکجا زار بزنم. آغوش بگشــا تا همین ثانیه های نخست را، با طعم آغوش تو، آرام بگیرم. 👈بگذار ساده بگویم؛ من طعم بوسه های تو را خوب می شناسم... و بدنبالش تمامِ سال را به انتظار سحرهای مهمانی ات، لحظه شماری کرده ام ... و مــــن؛ دوباره خوشبختی را در آغـ💞ـوش تو، تجربه خواهم کرد. 👇👇👇 https://eitaa.com/Doohezarooyekkhatm
✨﷽✨ ‌ 🍃🌼سحر ســــوم.... ☘ یک روز... گذشت!!! به همین سادگی لحظات مهمانی، بسرعت به پیش میروند... و من نمیدانم، چند سحر، فرصت آرام گرفتن در آغوش تو را دارم؟ به خودم که می نگرم...؛ حتی لحظه ای از این ضیافت را، چشم انتظاری نتوانم کرد.. اما ؛ کرامت تو که بر من مستولی می‌شود..؛ دلم برای تمام سحرها،، برنامه میچیند" ❤️جان عالم به فدای یک بوسه ات... خدا همه سال، دلواپسی مهمان دلم بود..؛ نکند از سجاده رمضانت جا بمانم... و این تویی که باز گداپروری کردی... و مرا ، گوشه ای،، در لابه لای اشراف ضیافتت ، جای دادی.... 😔و من نشسته ام اینجا....؛ درست سر بر زانوان تو... و حرارت آغوشت را به هییییچ مأمن دیگری... نمیدهم❤️ 😔اما... دلم شور میزند...؛ نکند...؛ امراض دلم،، مرا از تو بگیرد؛ ✨خدااااااایاااااا... نیمه شب را ، به قصد علاج آمده ام... طبیب تویی....؛ نفس بیمارم را،، شفا نداده،، رها مکن.... ... 🔰کانــال دوهــــــزار و یڪ ختم🔰 🌙ویژه نامه ماه مبارک 🌙 👇👇 https://eitaa.com/Doohezarooyekkhatm 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
👈🍃🌸روزِ بیستم... ✍ فقط... ده ضیافت دیگر، تا جمع شدن خوان رحمتت باقی مانده است. و من هنوز، جامانده ترین مسافر پرواز رمضانم! ناله های الغوث الغوث مرا شنیده ای.... و اگر اذن تو یاریم کنــد، باز هم خواهی شنید. ❄️من از "خودم"، عجیــب به تنگ آمده ام، که اینگونه دستانم را، مضطرانه بالا گرفته ام. آنقدر، منيت هايم، زمین گیرم کرده اند، که صد بار فریاد الغوث الغوث سر داده ام. ❄️من آتشـ🔥ــی به سوزانندگی خودم، سراغ ندارم؛ خدا هر الغوث من، استغاثه به فریادرسی است، که تنها قدرت رها کننده من، از حصار منيت هایم است. ❄️باز هم می آیم دلبرم. و تو را به "خودت" قسم می دهم ؛ تا مرا از "خودم" برهانی. بِــکَ یا اللّـه.... آیا مرا در زمره آزاد شدگان از نفسم، قرار میدهی؟ وعدهٔ امــشبــمان، هراس به دلم افکنده است؛ میترسم از چشمانی که گناه، خشکشان کرده است! میترسم از دستانی که غرور... فقر را، از لابلاي سرانگشتانش، دزدیده است! میترسم از قلبی که نجاسات نَفْسَم، بال پروازش را شکسته است. ❄️به فریاد دلم برس... من جز تو، فریادرسی سراغ ندارم. نام محبوب ترین بندگانت را پیشکش کرده ام، شاید به اعتبار هیبتشان، مرا نیز، به پروازی بلند، مفتخر کنی! ✨ترس دلم را بریز... همیشه مرا به هر بهانه ای بخشیده ای! من سالهاست که جز بخشــش، خاطره ای از تو، به یادم ندارم😔 دستانم را بالا گرفته ام، مرا از میان لجن زار منيت هايم، بیرون می کشی؟ 🌙ویژه نامه 🌙 https://eitaa.com/Doohezarooyekkhatm ❤️ دوهزار و یڪ ختم در ایتا☝️ 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
‍ ‌ 👈🍃🌸روز بیست و یکم.... ✍ بدون تــو آسمان و زمین، بی تابند! می بیـــنی؟ ؛ همه دریاها، کاسه شیر، پیشکش کرده اند؛ تا راهی نشوی.... عـــلی ❄️حسنین... زینب... عباس... التماست می کنند..... و این مائیم؛ که از پس قرن ها فاصله، التماست میکنیم! 💢شیعه بدون تو، به کدام دیوار تکیه کند؟ آنقدر در نگاه اهل آسمان عزیزی، که شب تولدت به آغوش خدا را... شب قدر نام گذاشته اند. تو... همهٔ اعجاز خدایی، حیدر... و ما باز درد نداشتن تو را، برای هزارمين بار، لمس میکنیم. 💠یگانه دلبر من... ؛ علی... سهم تـــو بود... نه مــا! که هزار سال است، در انتظار سهممان از آخرین فرزندت، خیره به راه مانده ايم. امـــروز، فقیرترین بنده ات منم، و دستان خالی ام... به امید تحفه ای عظیم، بالا آمده اند! مــــــن؛ سهمـــــم را می خواهــــــم!! سهمم را از خانواده علی... سهمم را از دامان مادر... مــــن، یوسفـــم را، می خواهــــم؛ خدا ❄️اذن دعا داده ای و اجابتش را ضمانت کرده ای. من یقین دارم، که مرا، بدون توشه، راهی نخواهی کرد. 🏴 🏴 https://eitaa.com/Doohezarooyekkhatm ❤️ دوهزار و یڪ ختم در ایتا☝️ 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌸سحر اول.... ✍و رسیـــد فرصت دیدار... چقدر دلخوشم به داشتنت خــدا... که با همهٔ بی سر و پایی ام، باز هم در میکده رمضانت راهم داده ای... تو همان خدای بی همتایِ منی؛ که هزاران بار پناهم داده ای و... من رمیده ام. تو همان معشـــوق بی نظير منی، که باز به انتظار خلوتی با من، ضیافتی یک ماهه، برپا کرده ای. آمده ام...؛ و همه دار و ندارم؛ دل بیــچاره و شکسته ایست، که یازده ماه، با دستان خودم، به دارِ گناه آویختَمـَش... آغوش بگشا... تا یکسال دوری ات را یکجا زار بزنم. آغوش بگشــا تا همین ثانیه های نخست را، با طعم آغوش تو، آرام بگیرم. 👈بگذار ساده بگویم؛ من طعم بوسه های تو را خوب می شناسم... و بدنبالش تمامِ سال را به انتظار سحرهای مهمانی ات، لحظه شماری کرده ام ... و مــــن؛ دوباره خوشبختی را در آغـ💞ـوش تو، تجربه خواهم کرد. 👇👇👇 @zendegiyemahdavi
🌙 🍃🌼سحر ســــوم.... ☘ یک روز دیگر هم ... گذشت!!! به همین سادگی رسیدیم به سومین روز... لحظات مهمانی، بسرعت به پیش میروند... و من نمیدانم، چند سحر، فرصت آرام گرفتن در آغوش تو را دارم؟ به خودم که می نگرم...؛ حتی لحظه ای از این ضیافت را، چشم انتظاری نتوانم کرد.. اما ؛ کرامت تو که بر من مستولی می‌شود..؛ دلم برای تمام سحرها،، برنامه میچیند" ❤️جان عالم به فدای یک بوسه ات... خدا همه سال، دلواپسی مهمان دلم بود..؛ نکند از سجاده رمضانت جا بمانم... و این تویی که باز گداپروری کردی... و مرا ، گوشه ای،، در لابه لای اشراف ضیافتت ، جای دادی.... 😔و من نشسته ام اینجا....؛ درست سر بر زانوان تو... و حرارت آغوشت را به هییییچ مأمن دیگری... نمیدهم❤️ 😔اما... دلم شور میزند...؛ نکند...؛ امراض دلم،، مرا از تو بگیرد؛ ✨خدااااااایاااااا... نیمه شب را ، به قصد علاج آمده ام... طبیب تویی....؛ نفس بیمارم را،، شفا نداده،، رها مکن.... ... 👇👇 @zendegiyemahdavi 🍃🌸🍃🌸🌸🍃🌸🍃
👈🍃🌸روزِ بیستم... ✍ فقط... ده ضیافت دیگر، تا جمع شدن خوان رحمتت باقی مانده است. و من هنوز، جامانده ترین مسافر پرواز رمضانم! ناله های الغوث الغوث مرا شنیده ای.... و اگر اذن تو یاریم کنــد، باز هم خواهی شنید. ❄️من از "خودم"، عجیــب به تنگ آمده ام، که اینگونه دستانم را، مضطرانه بالا گرفته ام. آنقدر، منيت هايم، زمین گیرم کرده اند، که صد بار فریاد الغوث الغوث سر داده ام. ❄️من آتشـ🔥ــی به سوزانندگی خودم، سراغ ندارم؛ خدا هر الغوث من، استغاثه به فریادرسی است، که تنها قدرت رها کننده من، از حصار منيت هایم است. ❄️باز هم می آیم دلبرم. و تو را به "خودت" قسم می دهم ؛ تا مرا از "خودم" برهانی. بِــکَ یا اللّـه.... آیا مرا در زمره آزاد شدگان از نفسم، قرار میدهی؟ وعدهٔ امــشبــمان، هراس به دلم افکنده است؛ میترسم از چشمانی که گناه، خشکشان کرده است! میترسم از دستانی که غرور... فقر را، از لابلاي سرانگشتانش، دزدیده است! میترسم از قلبی که نجاسات نَفْسَم، بال پروازش را شکسته است. ❄️به فریاد دلم برس... من جز تو، فریادرسی سراغ ندارم. نام محبوب ترین بندگانت را پیشکش کرده ام، شاید به اعتبار هیبتشان، مرا نیز، به پروازی بلند، مفتخر کنی! ✨ترس دلم را بریز... همیشه مرا به هر بهانه ای بخشیده ای! من سالهاست که جز بخشــش، خاطره ای از تو، به یادم ندارم😔 دستانم را بالا گرفته ام، مرا از میان لجن زار منيت هايم، بیرون می کشی؟ 🌙ویژه نامه 🌙 @zendegiyemahdavi 🍃🌸🍃🌸🌸🍃🌸🍃
🌸سحر اول.... ✍و رسیـــد فرصت دیدار... چقدر دلخوشم به داشتنت خــدا... که با همهٔ بی سر و پایی ام، باز هم در میکده رمضانت راهم داده ای... تو همان خدای بی همتایِ منی؛ که هزاران بار پناهم داده ای و... من رمیده ام. تو همان معشـــوق بی نظير منی، که باز به انتظار خلوتی با من، ضیافتی یک ماهه، برپا کرده ای. آمده ام...؛ و همه دار و ندارم؛ دل بیــچاره و شکسته ایست، که یازده ماه، با دستان خودم، به دارِ گناه آویختَمـَش... آغوش بگشا... تا یکسال دوری ات را یکجا زار بزنم. آغوش بگشــا تا همین ثانیه های نخست را، با طعم آغوش تو، آرام بگیرم. 👈بگذار ساده بگویم؛ من طعم بوسه های تو را خوب می شناسم... و بدنبالش تمامِ سال را به انتظار سحرهای مهمانی ات، لحظه شماری کرده ام ... و مــــن؛ دوباره خوشبختی را در آغـ💞ـوش تو، تجربه خواهم کرد. @zendegiyemahdavi
🌙 🍃🌼سحر ســــوم.... ☘ یک روز دیگر هم ... گذشت!!! به همین سادگی رسیدیم به سومین روز... لحظات مهمانی، بسرعت به پیش میروند... و من نمیدانم، چند سحر، فرصت آرام گرفتن در آغوش تو را دارم؟ به خودم که می نگرم...؛ حتی لحظه ای از این ضیافت را، چشم انتظاری نتوانم کرد.. اما ؛ کرامت تو که بر من مستولی می‌شود..؛ دلم برای تمام سحرها،، برنامه میچیند" ❤️جان عالم به فدای یک بوسه ات... خدا همه سال، دلواپسی مهمان دلم بود..؛ نکند از سجاده رمضانت جا بمانم... و این تویی که باز گداپروری کردی... و مرا ، گوشه ای،، در لابه لای اشراف ضیافتت ، جای دادی.... 😔و من نشسته ام اینجا....؛ درست سر بر زانوان تو... و حرارت آغوشت را به هییییچ مأمن دیگری... نمیدهم❤️ 😔اما... دلم شور میزند...؛ نکند...؛ امراض دلم،، مرا از تو بگیرد؛ ✨خدااااااایاااااا... نیمه شب را ، به قصد علاج آمده ام... طبیب تویی....؛ نفس بیمارم را،، شفا نداده،، رها مکن.... ... 👇👇 @zendegiyemahdavi 🍃🌸🍃🌸🌸🍃🌸🍃