و گفت: در سرای دنیا زیر خاربنی باخداوند زندگانی کردن از آن دوستر دارم که در بهشت زیر درخت طوبی که ازو من خبری ندارم. #تذکرة_الاولیاء_عطار #حکایت https://eitaa.com/joinchat/2961113132Ccce4fd0170

و گفت: مردمان گویند خدا و نان و بعضی گویند نان و خدا و من گویم خدا بی‌نان خدا بی‌آب خدا بی‌همه چیز. #تذکرة_الاولیاء_عطار #حکایت https://eitaa.com/joinchat/2961113132Ccce4fd0170

و گفت: عارف آن بوَد که دلی خواهد از خدای، چون خدای دلی دهدَش، در حال دل به خدای باز دهد، تا در قبضه‌ی او محفوظ بوَد و در سِتر او از خلق محجوب بوَد. #تذکرة_الاولیاء_عطار #حکایت https://eitaa.com/joinchat/2961113132Ccce4fd0170

نقل است که شیخ گفت: آن کار که بازپسینِ کارها می‌دانستم پیشینِ همه بود و آن رضای والده [مادر] بود. #تذکرة_الاولیاء_عطار #حکایت https://eitaa.com/joinchat/2961113132Ccce4fd0170

و گفت: دوستی با کسی کن که با *تغیّرِ تو متغیِّر نگردد. #تذکرة_الاولیاء_عطار #حکایت *تغیُّر:خشم https://eitaa.com/joinchat/2961113132Ccce4fd0170

یک شب بر تخت خفته بود. نیم‌شب سقف خانه بجنبید؛چنان که کسی بر بام می‌رود، آواز داد که: کیست؟ گفت: آشناست.اُشتری گم کرده‌ام بر این بام طلب می‌کنم. گفت: ای جاهل! اشتر بر بام می‌جویی؟! گفت: ای غافل! تو خدای را در جامه‌ی اطلس، خفته بر تخت زرین می‌طلبی؟ #تذکرة_الاولیاء_عطار #حکایت https://eitaa.com/joinchat/2961113132Ccce4fd0170

نقل است که وقتی با بدخویی همراه شد، چون از وی جدا شد، عبدالله بگریست. گفتند: چرا میگریی؟ گفت: آن بیچاره بِرفت و آن خوی بد همچنان با وی برفت و از ما جدا شد و خوی بد از وی جدا نشد. #تذکرة_الاولیاء_عطار #حکایت https://eitaa.com/joinchat/2961113132Ccce4fd0170

گفتند: بنده راضی کِی بوَد؟ گفت: آن‌گاه که از محنت شاد شود چنان که از نعمت. #تذکرة_الاولیاء_عطار #حکایت https://eitaa.com/joinchat/2961113132Ccce4fd0170

امید مدار ادب از کسی که ادبش نداده باشند. #تذکرة_الاولیاء_عطار #حکایت https://eitaa.com/joinchat/2961113132Ccce4fd0170

نقل است که درویشی گفت: او را کجا جوییم؟ گفت: کجاش جستی که نیافتی؟ اگر یک قدم به صدق در راه طلب کنی در هرچه نگری او را بینی. #تذکرة_الاولیاء_عطار #حکایت https://eitaa.com/joinchat/2961113132Ccce4fd0170