زنده شاد
خاطرات #ساحل قسمت یازدهم این قسمت: عمو زنجیر باف؟؟بلههههه😍 👇👇👇👇👇👇👇👇
#خاطرات_ساحل
قسمت یازدهم
📝همین الان که دارم از خاطرات #ساحل براتون مینویسم(ده و نیم شب)
صبح فردا باید برم برا پیگیری برنامه های ساحل امسال
دو سه هفته ای میشه برنامه ریزی ها رو با دوستان خوبم در #گروه_تبلیغی_بقیه_الله (عج)
شروع کردیم و اگه همه چی خوب پیش بره،شب #ولادت حضرت #معصومه(س)
اولین برنامه مون تو ساحل شروع میشه
که امیدوارم خود خانم حضرت معصومه (س)
که ان شاء الله اگر فردا رفتم #حرم
حتما میخوام عنایت کنه تا بتونیم برنامه خوبی و شروع کنیم😊
🔻تو این پنج سال یک ذره به کاری که داریم انجام میدیم شک نداشتیم و نداریم
بر و بچه های #طلبه با اخلاصی که هر سال تابستون بدون هیچ چشم داشتی تو هوای شرجی شمال تقریبا هر روز
از ساعت ۱۷ تا ۲۳ تو ساحل مشغول کار فرهنگی هستند👌
چهار پنج روز از حضورمون تو ساحل گذشت
کارمون تبلیغ #چهره به چهره بود
قدم زدن کنار ساحل و ارتباط #مستقیم با مردم
قبل اینکه وارد هفته دوم فعالیت ها بشیم
با رفقا نشستیم ،یه تحلیل ساده از وضعیت و برخورد مردم داشتیم
و اینکه برا هفته دوم چه کنیم؟🤔
تو خاطرات قبلی اگه یادتون باشه از یه نکته مهمی صحبت کردم
از اینکه مردم کنار ساحل برا شادی و تفریح اومدن
حالا سوال این بود آیا ما هم میتونیم کاری انجام بدیم؟🧐
🔻برنامه ای داشته باشیم؟
چه کنیم؟
جدای از تبلیغ چهره به چهره دیگه چیکار کنیم؟
تقریبا هر چهار پنج نفرمون به این نتیجه رسیدیم که کنار ساحل برا بچه ها و مردم
برنامه اجرا کنیم یا به تعبیر دیگه:
#جنگ_شادی
گفتیم خوبه
اما بازم یه شبهه همیشگی اومد تو ذهنمون
که نه بودجه ای
نه امکاناتی نه هیچی...😕
دست خالی بریم چی اجرا کنیم؟
بازم همگی با هم رو این موضوع هماهنگ بودیم که ما به اندازه توان خودمون برنامه اجرا کنیم
توان ما چی بود تو این مرحله؟
یه اکو همراه کوچیک📢
یه میکروفون ساده و تمام🎤
دیگه هیچ وسیله ای نداشتیم
جایزه هم میخواستیم که بازم خودمون از جیب پول گذاشتیم وسط و یه چندتا جایزه خریدیم🎁
رفتیم ساحل...
ساعت پنج بعد از ظهر...
🔻مثل روزهای قبل شروع کردیم به قدم زدن
یه ساعتی رو قدم زدیم و گفتگو
یه کم که هوا خنک تر شد گفتیم حالا شروع کنیم برا اجرای برنامه
🔸مدل اجرا هم به این شکل بود که دوتا از دوستان #طلبه رو گفتیم شما همین جا کنار سیستم صوتی بایستید
ما هم میریم دنبال بچه ها و دعوتشون میکنیم بیان تو مسابقه ما شرکت کنند
کار سختی بود
قبول کنید کار آسونی نیست😊
تو اون جمعیت زیاد
که همه مشغول تفریح و شادی و شنا و بازی هستند
یهو دوتا طلبه برن به بقیه بگن میاید تو برنامه ما شرکت کنید؟😎
اونم چه برنامه ای آخه؟
نه سیستمی،نه استیجی،نه صندلی،نه امکاناتی
هیچیییییی 😕
🔻بعد مثلا بچه ها جذابیت دریا و شنا و بازی و ول کنند بیان کنار طلبه ها مسابقه داشته باشن؟؟؟
واقعا کار سختی بود
ولی رفتیم جلو
پنج شیش تا بچه ها رو دعوت کردیم که بیاید مسابقه داریم و برنامه
پدر مادرها تعجب میکردن😐
شروع کردیم،
دست بچه ها رو گرفتیم و#حلقه تشکیل دادیم 🌸
🔻جواد زارع رو گفتم جواد بخون
گفت چی بخونم سید؟
گفتم عمو #زنجیر_باف و شروع کن
جواد صدای بلند و خوبی داره(مثل خودم😎)
خلاصه جواد شروع کرد:
عمو زنجیر باف؟؟؟بلههههه😍
زنجیر منو بافتی؟؟؟بلههههه😍
گفتم جواد صبر کن سیستم و راه بندازم
چه سیستمی هم بود
صداش تا پنج متر هم نمی رفت
فکرشو کنید صدای موج دریا و فضای باز ساحل و این همه جمعیت 😁
🔸ما هم یه اکو ساده که در بهترین حالت استفاده خوبش تو یه اتاق ۱۲ متری برا روضه های خونگی جواب میداد🎤
حالا ما تو دریا داریم استفاده میکنیم
تعداد بچه ها از پنج نفر رسید به ده نفر
🔻حلقه رو باز تر کردیم
جواد زارع یه عمو زنجیر باف که خوبه تا سه بار خوند و بنده خدا صداش همون اول یه کم گرفت
میکروفن و گرفتم و یه سه چهار باری هم من خوندم
🔸تعداد رسید به ۲۰ نفر و حلقه ها و بچه ها در حال باز شدن و بیشتر شدن.....🌀
ادامه دارد.....
سیدمرتضی پورعلی....
@zendeshad