eitaa logo
زنده شاد
29.9هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
6 فایل
مدیریت کانال سید مرتضی پورعلی/متخصص حوزه نشاط اجتماعی/طلبه و دانشجوی دکتری ادمین هماهنگی برنامه ها👇 @Adminzendeshad 👇👇 تبلیغات و رزرو وقت مشاوره https://eitaa.com/joinchat/4012703872C5f1b434449
مشاهده در ایتا
دانلود
خاطرات قسمت دوم روز اولی که با رفقا وارد ساحل شدیم راستش کمی استرس داشتیم به هر حال چهار پنج تا طلبه ملبس وارد ساحل بشن تو این همه جمعیت اونم چه جمیعیتی دیگه نگم براتون😁 به هر حال یه وقت وارد مسجد میشی صدای اذان و عطر و.. یه وقت وارد هیئت میشی همه آماده مراسم و منتظر حاج آقا.. حاج آقا بفرما خوش اومدی...به هر حال تحویل میگیرن اما اینجا چی!!! نه کسی ما رو دعوت کرده بود نه منبری نه مراسمی هیچی... خودمون بسم الله و بالله وارد ساحلی میخوایم بشیم که ورودیش قهوه خونه و قلیون سراست ابتدای ساحل یهو میبینی چندتا جوون با لباس شنا در حال خروج از هستند اون طرف تر دختر و پسر دست در دستان هم مشغول دل و قلوه دادن هستند( که حتما زن و شوهر ان😎) چند قدم اون ور تر یهو آدم فکر میکنه حتما اومده 😉 ولی خب دیگه... با سلام و صلوات آهسته آهسته قدم برداشتیم که بریم وارد محوطه بشیم . همون جا که مردم نشستند همون جا که خانواده ها زیلو انداختند یکی مشغول آفتاب گرفتنه یکی مشغول کباب درست کردنه یکی مشغول چایی و میوه یکی هم با عشقش نشسته داره میگیره خلاصه ما هم یک دو سه رو گفتیم و عملیات و شروع کردیم تا گفتیم دیدیم همون شروع قدم اول چندتا جوون خوشتیپ،بلند قامت بدن خالکوبی کرده ، (ظاهرا از همون داخل ماشین لخت شده بودند برن 😐😐) همراه با دو تا سگ یکی پا کوتاه و آن یکی پا بلند با ما چشم تو چشم شدند یکی از دوستان گفت یا مکه مکرمه آقا تا بریم جلوووو.... ادامه دارد...... @zendeshad
زنده شاد
خاطرات #ساحل قسمت دوم روز اولی که با رفقا وارد ساحل شدیم راستش کمی استرس داشتیم به هر حال چهار پنج
قسمت سوم. برا بعضی از کارها باید دلی داشته باشی به وسعت باید آرامشی داشته باشی به زلالی نباید بترسی نباید خسته بشی💪 باید ریسک کرد و رفت جلو حضور ما تو ساحل یه کاری بود که واقعا نیاز داشت محکم قدم برداریم اما اینبار قدمی از جنس قدمهای روی ماسه های ...💧 با دوستان طلبه آرام آرام قدم میزدیم که با اولین مشتری های دریایی رو در رو شدیم نگاه اونا به ما یه نگاه تعجب برانگیز! و نگاه ما به اونا یه نگاه جذب انگیز! لبخند زدیم و مستقیم رفتیم سمتشون😊 جواد گفت بچه ها به همه سلام کنیم و دست بدیم گفتیم باشه حله👌 که ناگهان صدایی بلند شد گفت: به به حاج آقا تقبل الله.😉 شما کجا اینجا کجا حاجی. رفیقش هم تو ادامه گفت: حاجی شما هم آره؟😎 و رفیق سوم گفت: حاجی بفرما بریم ..😁 تو گوش یکی از دوستاشون هم هنزفری بود و تو حال و هوای خودش داشت آهنگ گوش میکرد و خلاصه مثل رفقاش اظهار لطفی به ما نداشت یهو دیدیم حامد امامی نژاد رفت سمت همین پسره بدون اینکه چیزی بگه گوشی هدفون و از گوشش در آورد و گذاشت گوشش..🎧 رفقاش گفتند حاجی مجااازه حامد بعد چند ثانیه گوش کردن گوشی رو از گوشش در آورد و گفت به به عجب صدای خوبی داره.. قشنگ میخونه.. خواننده اش کیه؟ گفت حاجی گوشت قشنگ میشنوه خواننده مورد نظر بهنام جونه.. کاش که ...اونی که کرده.. حاجی دعا کن برگرده... حامد: کی برگرده حاجی نفسم ...گذاشت رفت..😕 گفت برمیگرده خلاصه یه پنج دقیقه ای کنارشون ایستادیم و یه گپ و گفت ساده و سلام و احوال پرسی باهاشون داشتیم.. اینکه از کدوم استان هستند و چند روزه اومدن مازندران و. جواد رو کرد بهشون گفت اسم سگتون چیه..🐶 گفت حاجی قابل شما رو نداره اون پاکوتاهه اسمش هست اون پا بلنده اسمش هست ولی حاجی خیالت تخت .اینا رو هر روز میبریم حموم میشوریم پاک پاک ان... تازه کارت شناسایی هم دارند🙃 رو کردم بهش گفت عههه چه جالب گفت اره سید اینا اوکی ان خلاصه بعد چند دقیقه گپ و گفت گفتیم مزاحم نمیشیم بفرمائید خوش بگذره اونا رفتند اون ور ما هم رفتیم این ور... پ ن : ممکنه سوال کنید بهشون حکم شرعی داشتن سگ و بهشون نگفتید؟همین طوری گذاشتید رفتید هیچی هم نگفتید؟ پاسخ: منتظر قسمت های بعد باشید تا جواب سوالتون رو ببینید @zendeshad