eitaa logo
زندگی پس اززندگی
1.4هزار دنبال‌کننده
116 عکس
311 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
5.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 غیرقابل قیاس مقایسه اینجا، آنجا توسط تجربه گر ✅ هرروز ساعت 17 بازپخش 1 بامداد  و 12:30 روز بعد از شبکه چهار سیما 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @zendgitv4
💠 عنوان: برنامه «زندگی پس از زندگی» (رمضان ۱۴۰۳) 🖥️ لینک مشــــــــاهده تمام قسمت‌ها در تلوبیون: ✅ قسمت اول- رنج و گنج ۲۱ اسفند ۱۴۰۲👇 http://www.telewebion.ir/episode/0xbf260e2 ✅ قسمت دوم- رهگذر خواب‌ها ۲۲ اسفند ۱۴۰۲👇 https://telewebion.com/episode/0xbf7a1c5 ✅ قست سوم- صبح غیرت ۲۳ اسفند ۱۴۰۲👇 http://www.telewebion.ir/episode/0xbfc9c06 ✅ قسمت چهارم_ تردید ۲۴ اسفند ۱۴۰۲👇 http://www.telewebion.ir/episode/0xc018e47 ✅ قسمت پنجم_ آن مرد که نیامد ۲۵ اسفند ۱۴۰۲👇 http://www.telewebion.ir/episode/0xc065da3 🆔 @zendgitv4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@iransedaD1738833T16765006(Web)-mc.mp3
زمان: حجم: 24M
🧿قسمت دوم از سری پنجم برنامه ؛ تجربه گر: آقای داوود سلیمانی از اراک 🎯در این قسمت روایت تجربه ی نزدیک به مرگ آقای داوود سلیمانی را می شنویم: 🏮تصادف و جدا شدن روح از بدن آمدن خانمی که میگوید نگران نباش زود برمیگردی 🏮دیدن انتقال به بیمارستان و خبردار شدن خانواده 🏮دیدن گریه کردن مادر در مسجد و ناراحتی از حال اطرافیان 🏮رفتن بر سر مزار دایی در روستا به سرعت 🏮وارد شدن به قبر همراه روح دایی و دیدار با رفیق شهید و دیدن ملک با پرونده ای قرمز 🏮صدای کسی گفت سجده کن و صلوات بفرس و انگار صد سال گذشت 🏮دیدن همان ملک بعد از سجده با پرونده سبز 🏮رفتن به جایی نورانی که دایی و رفقا شهیدش انحا بودن 🏮دیدن شهدا که با بال پرواز میکنند و دایی که از آن طرف دره مرا صدا میکند اما ترس از دره اجازه نمیدهد 🏮رفتن به خانه دیدن گریه زاری خانواده 🏮رفتن به مزار شهدای گمنام 🏮دیدن شوهر خواهرم در کربلا درحال گرفتن تربت به نیابت من 🏮رفتن به خواب افرادی که به مادرم بگویند بی تابی نکند 🏮گرفتن یک انار قرمز شیرین از دایی 🏮سفارش های دایی هنگام برگشتن 🏮بازگشت روح به بدن و مجدد روح از بدن جدا شد و تلاش پزشک داخل آمبولانس برای احیا 🏮برگشتن پیش دایی 🏮رفتن به سرزمینی زیبا با دایی دارا شدن دو فرزند و همسر شدن در هشت سال و زمان بازگشت به دنیا 🏮بازگشت روح به بدن 🆔 @zendgitv4
💠 فصل پنجم برنامه «زندگی پس از زندگی» 🔸 این قسمت: تجربه‌گر: فرهاد قائد فولادوند 🕔 پخش: هر روز ساعت ۱۷ 🕐 بازپخش: ۱ بامداد  و ۱۲:۳۰ روز بعد از شبکه چهار سیما 🕣 بازپخش: ۸:۳۰ صبح روز بعد از شبکه قرآن و معارف سیما 🖥️ مشـــــــاهــــــــــــــده در تلوبیــــــــــــــون👇 (به زودی) 🔊 دریافت فایل صوتی از ایران صدا👇 (به زودی) 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @zendgitv4
12.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 باتلاق جوشان روایت تجربه گر از وحشت در جهنم برزخی ✅ هرروز ساعت 17 بازپخش 1 بامداد  و 12:30 روز بعد از شبکه چهار سیما 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @zendgitv4
6.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 ذوق دیدار روایت تجربه‌گر از لذت دیدار پدر و مادر در ناامیدی برزخ ✅ هرروز ساعت 17 بازپخش 1 بامداد  و 12:30 روز بعد از شبکه چهار سیما 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @zendgitv4
11.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 شاهد حاضر تایید حضور روح تجربه‌گر در منزل توسط حاضرین ✅ هرروز ساعت 17 بازپخش 1 بامداد  و 12:30 روز بعد از شبکه چهار سیما 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @zendgitv4
3.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 غیرقابل انکار روایت تجربه‌گر از آگاهی روح و غیر قابل انکار بودن اعمال به هنگام مرور زندگی در برزخ ✅ هرروز ساعت 17 بازپخش 1 بامداد  و 12:30 روز بعد از شبکه چهار سیما 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @zendgitv4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@iransedaD1738834T17988896(Web)-mc.mp3
زمان: حجم: 21.34M
🧿قسمت سوم از سری پنجم برنامه ؛ تجربه گر: آقای فرهاد یزدان‌ستا از کرمانشاه 🎯در این قسمت روایت تجربه‌ی نزدیک به مرگ آقای فرهاد یزدان‌ستا را می شنویم: 🏮احساس خفگی و دیدن خود به همراه عده‌ای سوار بر قطار 🏮همه بصورت نیمه عریان بودند و پیرمردی که نزول خور بود بسیار ترسیده 🏮مچ بند سفید دور دست ها و پاها 🏮دور تا دور قطار بیابان بود و ناگهان پرده ای مثل پرده سینما باز شد 🏮دیدن انسان های نخستین و بودن من در میان انها 🏮فیلم تمام شد و من سه صحنه بخاطر دارم یکی انسان های اولیه دو جنگ احد و بمباران اتمی هیروشیما 🏮سه نفری که مسئول حمل افراد سوا بر نور بودن لباس‌های یکسره سبز با مو و محاسن بلند داشتند 🏮کسی به دلیل تعجب من گفت اینجا مرز بین دو دنیا است که به انجا می‌روید 🏮با گریه و قسم التماس خدا کردم تا به دنیا برگردم و جبران کنم و به خانواده ام که ظلم کردم خوبی کنم که گفتند فرصتی دارم 🏮همان شخص مرا با سرعت بالا به فضا پرتاب کرد که خود درحال سجده در منزل دیدم 🏮همچیز عادی بود جز مغازه نورانی روبه رو تا اینکه صدای اذان آمد 🏮با اولین کلمات اذان احساس سنگینی کردم و دیدم در همان اتاقم 🏮هیچ چیز یادم نبود تا اینه با صدای اخر اذان همه چیز را به خاطر آوردم 🏮صبح در بیمارستان گفتند سکته را رد کردم 🏮خوب شدن رابطه ام با خانواده و تغییر شغل 🆔 @zendgitv4