eitaa logo
زندگی نامه شهیدان
792 دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
1.3هزار ویدیو
93 فایل
بِســـمِ الله الرّحمــنِ الرّحیــم أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی آن‌ها کسانی‌اندکه خدا قلب‌هاشان را برای تقـوا امتحان کرده. @fendreck @KhademAllah7 ✅🌷حمایت شمادلگرمی ماست🌷🇮🇷
مشاهده در ایتا
دانلود
1j8de8tm.mp3
8.46M
🕊 یه پلاک🎶 خواننده🎤 امیر تیموری 🌷 ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
🕊 ✅️خاطره نمازی شهید محمد جواد تندگویان ⬅️ – خنثی سازی نقشه در خاطراتی که از روزهای اسارت شهید محمد جواد تندگویان در زندان های رژیم شاه نقل شده، چنین آمده است: در یکی از روزهای تابستان از سوی رئیس زندان قصر، سرگرد زمانی که بعدها به درجه سرهنگی رسید و پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دست انقلابیون دستگیر و توسط دادگاه انقلاب اسلامی به اعدام محکوم شد- اعلام شد که از این پس تنها کسانی حق دارند برای اقامه نماز صبح برخیزند که سن آن ها بالاتر از ۴۵ سال باشد. طبیعی بود که این دستور مضحک نمی توانست مورد توجه زندانیان مسلمان قرار گیرد. از بامداد روز بعد، نگهبانان بند به گونه ای غیرعادی مواظبت می کردند که جز افراد مسن، دیگران برای اقامه نماز صبح برنخیزند. جواد، یکی از نخستین کسانی بود که از جا برخاست و برای گرفتن وضو به سمت دستشویی رفت. واکنش مأمور زندان خیلی سریع بود، اسم جواد را پرسید و به او تذکر داد که نباید از خواب برخیزد. جواد نام خود را گفت و بی اعتنا به راهش ادامه داد. سایر زندانیان مسلمان نیز برخاستند و نماز خواندند. مأموران اسم آن ها را نوشتند، یکی دو ساعت بعد بلندگوی زندان نام عده ای را اعلام کرد که جواد نیز در بین آن ها بود. این عده را به نگهبانی بردند و بعد از کتک مفصلی که به آن ها زدند، دست هایشان را به میله آهنی سالن ملاقات زندانیان بستند و تا ساعت ها در همان حال آنان را رها کردند. غروب آن روز، جواد و دیگران درحالی که به شدت اذیت شده بودند، به داخل بند برگشتند. هدف رئیس زندان از این کار زهرچشم گرفتن از دیگران بود. 🌷 🌷 ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
⬅️ادامه... به نظر می رسید که رئیس زندان در تصمیم خود جدّی است و برای روزهای دیگر نیز تصمیم دارد به این کار ادامه دهد. جواد آن شب پیشنهاد کرد که برای آن که این طرح عملی نشود، باید تمامی زندانیان همراه با هم، از جای برخیزند تا مأموران نتوانند اسم کسی را بنویسند. مشکل اصلی این بود که عده زیادی از زندانیان، مذهبی نبودند و نماز نمی خواندند. جواد گفت: ما باید با آن ها صحبت کنیم که اگر نماز هم نمی خوانند، حداقل می توانند به عنوان وضو گرفتن از جا برخیزند؛ کافی است که فقط یک روز این کار صورت گیرد. صبح روز بعد، تقریبا تمامی زندانیان در یک زمان معین از خواب برخاستند. ولوله ای برپا شد. مأموران زندان جا خورده بودند و نمی دانستند چه باید بکنند. با این که اسم چند نفر را یادداشت کرده بودند، اما بعداً اقدام خاصی صورت نگرفت و مسأله جلوگیری از اقامه نماز صبح منتفی شد 🌷 ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
1_1082963901.mp3
1.25M
.🍃یازهراسلام الله علیها 🥀 🌷زیارتـنامـه ی شـهـــــــداء🕊 🕊🕊🕊اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌷🌷🌷 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🍃یاعلی علیه السلام یاشهید 🌷 ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
🍃🥀به نیابت از از ارواح طیبه شهدا؛؛،،،؛ جهت سلامتی وتعجیل در فرج آقاجانمون، مولا صاحب الزمان عج..🌱 اِجماعاً صلوات ....🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
14.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😁شوخی بامزه‌ی نوجوانان سیستان و بلوچستان با مداحان حسینیه معلی😅 اللهم عجل لولیک الفرج بحق خانم حضرت زینب کبری سلام الله علیها ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
🕊 وزیر نفت و همراهانش اسیر شده بودند . «ما را به سمت کامیونی بردند که تازه به غنیمت گرفته بودند، کامیون حامل کمک‌های مردمی به جبهه بود که احتمالاً آن روز، بعد از پیشروی بعثی‌ها و بستن جاده اهواز گرفتار شده بود. ما را به نقطه‌ای از نخلستان بردند که در آنجا با کندن زمین پناهگاهی برای تانک‌ها تعبیه کرده بودند، هنوز تا پل بهمن شیر فاصله داشتیم. آنجا به یک جمعیت حدوداً پنجاه نفره از مردم عادی ملحق شدیم که ظاهراً حین خروج از شهر اسیر شده بودند. در آن نقطه پیراهن‌های ما دریدند و چشم‌ها و دست‌های ما را از پشت بستند. من و شهید تندگویان و مهندس بوشهری را کنار هم نشاندند. ناگهان صدای رگبار گلوله و جیغ و داد مردم بلند شد. شهید تندگویان با ما مشورت کرد و گفت قصد دارد خود را معرفی کند و جلوی قتل‌عام مردم را بگیرد! و بی‌محابا فریاد زد: من وزیر نفت هستم! بلافاصله صدای شلیک گلوله قطع شد و از این نقطه ایشان را سوار جیپی کرده و بردند.» 🌷 🌷 ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
🕊 ✅️ کلام حضرت آیت الله امام خامنه ای دررابطه با شهید تُندگویان... 🌷🕊 ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
هدایت شده از  زندگی نامه شهیدان
خدای مهربانم خودت ارام بخش دلهایمان باش در نگرانی شفا بخش جسم و روحمان باش در بیماری و گره گشای مشکلاتمون باش در گرفتاری الهی امین https://eitaa.com/joinchat/58786503Cb1b1955554