زندگی نامه شهیدان
‹ مشخصات شهید محمود تاج الدین.. 🌺🌱°• › « شهید دفاع مقدس » نــام :محـمـود نـام خـانوادگـی :تـاج ال
زندگینامه شهید محمود تاج الدین.. 🕊🌱
قاریان و عاملان قرآن در دفاع مقدس
شهید محمود تاجالدین؛ حافظ و قاری خوشخوان
شهید محمود تاجالدین با همراهی مادرش، از کودکی شروع به حفظ قرآن میکند. او در کنار انجام فعالیتهای فرهنگی و ورزشی، در جلسات قرآن به تلاوت آن هم با صوتی خوش میپرداخت و خوشخلقی از جمله ویژگی شاخص این شهید بود.
شهدای دوران دفاع مقدس، همگی عاملان به آموزههای قرآن بوده و سیره اهل بیت(ع) به ویژه سالار شهیدان اباعبدالله الحسین(ع) را سرلوحه طریق جاوید خود قرار داده بودند، اما در صف اول این مبارزات، قاریان خوشخوان و حافظان آیات قرآن کریم نیز حضور داشتند که نه تنها جسم خود را در خدمت به وطن وقف کرده بودند، بلکه با صدای خود نیز روحی دیگر به رزمندگان میبخشیدند. یادی میکنیم از شهید محمود تاجالدین...
او در یکی از روزهای سال 1349 در تهران به دنیا آمد. پدرش معمار بود. محمود از دسترنج مردی ارتزاق کرده بود که با دستهای پینه بسته، عشق به خوبیها را معماری میکرد. بیشک در چنین خانوادههایی که رزق حلال، نماد ایمان راستین آنان است، مردانی بزرگ پرورش مییابند.
#امام_زمان
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهید_محمود_تاج_الدین
🌷
╭═━⊰ 🍃🕊🌷🍃 ⊱━═╮
@zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰ 🍃🕊🌷🍃 ⊱━═╯
زندگی نامه شهیدان
زندگینامه شهید محمود تاج الدین.. 🕊🌱 قاریان و عاملان قرآن در دفاع مقدس شهید محمود تاجالدین؛ حافظ
ادامه مطالب.. 🕊🌱
محمود هم از این قاعده مستثنی نبود. او در سال اول ابتدایی در دبستانی در خیابان شهید آیت محله نارمک، تحصیل میکرد. بعد از مدتی به خاطر شغل پدر به اهواز نقل مکان میکنند و بعد از دو سال به تهران باز میگردند.
علاقه محمود به مسائل مذهبی، ناشی از گذشته وی در خانواده بود. محمود با سن کمی که داشت، به گواه بسیاری از دوستان و اقوام، فراتر از سن خود فکر میکرد.
صبوری، خوشخلقی و احترام به پدر و مادر از ویژگیهای بارز ایشان بود. نقطه تحول محمود تاجالدین زمانی بود که پا به جبهه گذاشت.
وی به معنای واقعی کلمه، عاشق شهادت بود. تک تک خاطرات شهید، گواه این موضوع است که او عاشقانه از خدا شهادت میخواست.
سختترین دوران ایشان از زمان پذیرفتن قطعنامه تا زمان شهادتش بود.
#امام_زمان
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهید_محمود_تاج_الدین
🌷
╭═━⊰ 🍃🕊🌷🍃 ⊱━═╮
@zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰ 🍃🕊🌷🍃 ⊱━═╯
زندگی نامه شهیدان
ادامه مطالب.. 🕊🌱 محمود هم از این قاعده مستثنی نبود. او در سال اول ابتدایی در دبستانی در خیابان شهید
ادامه مطالب.. 🕊🌱
حفظ قرآن..
استاد قرآن محمود، مادرش است، محمود از کودکی شروع به حفظ قرآن میکند. در سن هفتسالگی موفق به حفظ قرآن میشود. در صبحگاههای مدرسه قرآن میخواند. محمود تابستانها هنگامی که همراه با خانواده به روستا میرفت، برای بچههای روستا، قرآن تدریس میکرد.
بیشتر شبها در پشت بام به تلاوت قرآن میپرداخت و برای اینکه همسایههایشان اذیت نشوند چراغی را روشن نمیکرد و زیر نور فانوسی که داشتند این کار را انجام میداد. قاری قرآن در جلسات قرآن بود و در این مسیر در مسابقات سراسری یزد، قاری ممتاز شناخته شده بود.
#امام_زمان
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهید_محمود_تاج_الدین
🌷
╭═━⊰ 🍃🕊🌷🍃 ⊱━═╮
@zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰ 🍃🕊🌷🍃 ⊱━═╯
زندگی نامه شهیدان
ادامه مطالب.. 🕊🌱 حفظ قرآن.. استاد قرآن محمود، مادرش است، محمود از کودکی شروع به حفظ قرآن میکند. د
ادامه مطالب.. 🕊🌱
او در زمینههای ورزشی نیز فعال بود. محمود علاقه خاصی به مسجد رفتن، حضور در بسیج و نماز جمعه داشت و با صوت زیبای خود در این مکانها به قرائت میپرداخت و در این مسیر در مسابقات سراسری یزد، قاری ممتاز شناخته شد. در مدرسه نیز جزو شاگردان ممتاز بود. در سن 13سالگی به زبان انگلیسی تسلط یافت و به راحتی مکالمه و تدریس میکرد. از این جهت وقتی در پادگان امام حسین(ع) بود، برای پاسداران آنجا زبان انگلیسی تدریس میکرد.
#امام_زمان
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهید_محمود_تاج_الدین
🌷
╭═━⊰ 🍃🕊🌷🍃 ⊱━═╮
@zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰ 🍃🕊🌷🍃 ⊱━═╯
زندگی نامه شهیدان
ادامه مطالب.. 🕊🌱 او در زمینههای ورزشی نیز فعال بود. محمود علاقه خاصی به مسجد رفتن، حضور در بسیج و
ادامه مطالب.. 🕊🌱
وقتی پدر شهید در جبهه بود، نامهای از طرف مادر محمود به دستش میرسد، در آن نامه نوشته شده بود که محمود سه روزه اعتصاب غذا کرده است و میخواهد به جبهه بیاید. پدرش مرخصی میگیرد و به تهران میآید و وقتی دلیل غذا نخوردن را میپرسد، محمود میگوید: اگر شما شهید شوی حضرت زهرا (س) و امام حسین (ع) شما را شفاعت میکنند، برادرهایم را هم همینطور، ولی من چکار کنم و در جواب حضرت زهرا (س) چه بگویم.
پنجشنبه
محمود بالاخره به پایگاه بسیج میرود که به جبهه اعزام شود، اما فرمانده پایگاه قبول نمیکند، در نهایت او در بهداری مشغول میشود. بعد از 10 روز محمود اصرار میکند که برای جنگیدن به جبهه آمده است و نمیخواهد در بهداری بماند. یکی از فرماندهان یگان دریایی که با پدرش آشنا بود، قبول میکند که محمود در یگان دریایی مشغول به کار شود. محمود نوجوان 13 ساله هم مشغول آموزش غواصی میشود.
#امام_زمان
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهید_محمود_تاج_الدین
🌷
╭═━⊰ 🍃🕊🌷🍃 ⊱━═╮
@zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰ 🍃🕊🌷🍃 ⊱━═╯
زندگی نامه شهیدان
ادامه مطالب.. 🕊🌱 وقتی پدر شهید در جبهه بود، نامهای از طرف مادر محمود به دستش میرسد، در آن نامه نو
ادامه مطالب.. 🕊🌱
یکی از همرزمانش که در گردان حمزه از لشکر27 محمد رسوالله (ص) بود،در خاطرهای میگوید: پس از انجام عملیاتی در حال بازگشت به مقر بودیم و برف بسیاری در منطقه باریده بود. در همین حین کفشهای محمود در از پایش درمیآید. او برای اینکه در آن سرما و لحظههای خطرناک گردان را معطل خود نکند پا برهنه ادامه مسیر میدهد و به کسی چیزی نمیگوید.هنگام که به مقر رسیدیم با تماشای پاهای سرمازده او تعجب کردیم.پاهایش با اینکه روی برف راه رفته بود اما تاول زده بود.
یکی از همرزمان شهید در مورد خوش خلقی وی میگوید: در گردان «حمزه» با رزمندهای به نام تاجیک داشتیم بالا را میدیدیم،ایشان گفت: من با محمود (شهید تاجالدین) مسابقه گذاشتم که اگر در این فاصله نخندد، برنده است که او باخت. این ویژگی یک مؤمن است. (یعنی داشتن تبسم و گشادهرویی).
#امام_زمان
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهید_محمود_تاج_الدین
🌷
╭═━⊰ 🍃🕊🌷🍃 ⊱━═╮
@zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰ 🍃🕊🌷🍃 ⊱━═╯
زندگی نامه شهیدان
ادامه مطالب.. 🕊🌱 یکی از همرزمانش که در گردان حمزه از لشکر27 محمد رسوالله (ص) بود،در خاطرهای میگوی
ادامه مطالب.. 🕊🌱
سال 1366 با اینکه در گردان حمزه بود، پیش ما آمد و با دوستش عازم جنگ شد و برای همین به تعدادی وسایل نیاز داشتند.
آمد و سراغ دستکشش را گرفت. من به او یک جفت دستکش دادم، اما او گفت: باید به دوستش هم دستکش بدهند و الا اصلا دستکش را تنها برای خودش نمیخواهد.
#امام_زمان
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهید_محمود_تاج_الدین
🌷
╭═━⊰ 🍃🕊🌷🍃 ⊱━═╮
@zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰ 🍃🕊🌷🍃 ⊱━═╯
زندگی نامه شهیدان
ادامه مطالب.. 🕊🌱 سال 1366 با اینکه در گردان حمزه بود، پیش ما آمد و با دوستش عازم جنگ شد و برای همین
ادامه مطالب.. 🕊🌱
پدر محمود در خاطرهای تعریف میکند که محمود پنج ساله بود که برای زیارت امام رضا (ع) عازم مشهد بودیم. در طول مسیر توقفی کردیم و کنار باغی ایستادیم. بچهها همه به سمت باغ رفتند و از میوههای آنجا خوردند.محمود کنار من گوشهای ایستاده بود.به او گفتم: «تو هم برو.» محمود گفت: «پدر جان شما میدانی صاحب این باغ راضی است یا نه؟ زحمت بکشید وقتی به مشهد رسیدیم به اندازه پول دو کیلو میوه بدهید،بنده بدهم حرم امام رضا (ع)». به او گفتم:«غیر از بچهها، کارگرهای محلی مشغول خوردن هستند.» ولی او دوباره با قدرت موضع خود را گفت. به مشهد که رسیدیم در اولین فرصت پول میوهها را به داخل حرم (ضریح) انداخت.
#امام_زمان
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهید_محمود_تاج_الدین
🌷
╭═━⊰ 🍃🕊🌷🍃 ⊱━═╮
@zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰ 🍃🕊🌷🍃 ⊱━═╯
زندگی نامه شهیدان
ادامه مطالب.. 🕊🌱 پدر محمود در خاطرهای تعریف میکند که محمود پنج ساله بود که برای زیارت امام رضا (ع
ادامه مطالب.. 🕊🌱
محمود در جریان عملیات «والفجر 8» (فتح فاو)، شیمیایی و بعد از 25 روز در بیمارستان «بقیهالله (عج)» تهران بستری شد.وقتی خانوادهاش برای عیادت وی به بیمارستان مراجعه میکنند، صورتش آنقدر سیاه شده بود که آنها با سه بار گشتن در بین مجروحین نتوانسته بودند محمود را شناسایی کنند.
محمود تاجالدین پنجم مرداد 1367 بر اثر عوارض گازهای شیمیایی به شهادت رسید.
روحش شاد راهش پر رهرو باد.. 🥀🕊
#امام_زمان
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهید_محمود_تاج_الدین
🌷
╭═━⊰ 🍃🕊🌷🍃 ⊱━═╮
@zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰ 🍃🕊🌷🍃 ⊱━═╯
شهید محمود تاج الدین
«رضای خدا را هدف قرار ده.. 🌸🌾»
و با دقت تمام مسیری که تا رسیدن به این هدف باید پیموده شود را عبور نما
و مواظب خودت باش
چرا که شیطان در هر لحظه و هر جای این سفر انتظارت را میکشد»
متن کامل دستنوشته در «ادامه مطلب»
بسم الله الرحمن الرحیم
با نام آن که بی نام او هیچ چیز را جلوه و جلالی نیست
اللهم اَنتَ کَما اُحِبُّ وَ اجعَلنِی کَما تُحِب
خداوندا تو آنگونهای که من دوست دارم، پس قرار ده مرا آن طور که خود میخواهی (انشاءالله)
اِنّی سِلمٌ لِمَن سالَمَکُم وَ حَربٌ لِمَن حارَبَکُم یا ابا عبدالله
بدرستی که دوستیم با دوستان شما و دشمنیم با دشمنان شما
بیا ای برادر جان، در اخلاق و رفتار خود بنگریم و از خود بپرسیم که آیا ما این گونهایم؟
اللّهم عَرِّفنی نَفسَک
در گوشهای نشسته و به فکر فرو رفتهام. اما چه فکری؟ به درون خود رجوع میکنم تا بلکه در اعماق وجود خویش چیزی بیابم و آن را در صفحه کاغذ بنویسم. اما هر چه فکر میکنم و هر چه بیشتر در خویش مینگرم پوچی و بیارزشی، حقارت و ذلیلی خویش را بیش از پیش درمییابم. آخر چه میتوانم بنویسم؟ آیا کسی که در آغاز دوران نوجوانی بار سنگینی از گناه و معصیت و غفلت از یاد خدا را به همراه دارد، قادر به پند و اندرز میباشد؟
با وجود آن که در خود چیزی نمیبینم و خود را حقیر میپندارم، آری با این وجود چند کلامی به عنوان نصیحت اگر چه خود هیچگاه نتوانستم به آنها عمل کنم، برای شما مینویسم.
#امام_زمان
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهید_محمود_تاج_الدین
🌷
╭═━⊰ 🍃🕊🌷🍃 ⊱━═╮
@zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰ 🍃🕊🌷🍃 ⊱━═╯
زندگی نامه شهیدان
شهید محمود تاج الدین «رضای خدا را هدف قرار ده.. 🌸🌾» و با دقت تمام مسیری که تا رسیدن به این هدف با
ادامه مطالب.. 🕊🌾
قال علی (ع)
اَلمؤمِن قَوّالٌ وَ عَمّالٌ
مؤمن میگوید وعمل میکند
اولین مسئلهای که بعد از حضور در جبهه توجهام را به خود جلب کرد. صفا و صمیمت، خلوص نیت و معنویت برو بچههای رزمنده میباشد. آری برادر جان، جبهه مکانی مقدس است که جای جای آن خون پاک شهیدی شستشو نموده است وهر کس که به عنوان رزمنده اسلام مشغول به خدمت میباشد، وظیفهای به گردن دارد. برادر جان در تمامی امور و اعمال خویش خدا را ناظر بر اعمال خویش بدان و با نیت خالص و با ایمان قوی در راه کمک به اسلام عزیز کوشش نما! رضای خدا را هدف قرار ده و با دقت تمام مسیری که تا رسیدن به این هدف باید پیموده شود را عبور نما و مواظب خودت باش چرا که شیطان در هر لحظه و هر جای این سفر انتظارت را میکشد. در نمازها و دعاهایت امام عزیزمان و دوستان همسنگرت را هرگز فراموش ننما و در آخر باید بگویم که برادر جان! آنطور و آنگونه باش که در آن دنیا، آن هنگام که ما را از کنار رفقای شهیدمان عبور میدهند، سرافکنده و شرمنده مباشیم.
خدایا نیت ما را خالص بگردان
خدایا ما را مدیون خون شهدا مگردان
به امید لقاء حق
محمود تاج الدین ۶۷/۳/۲۴
پادگان دوکوهه
#امام_زمان
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهید_محمود_تاج_الدین
🌷
╭═━⊰ 🍃🕊🌷🍃 ⊱━═╮
@zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰ 🍃🕊🌷🍃 ⊱━═╯
زندگی نامه شهیدان
جانسوز کربلا و در راه تحقق بخشیدن به آرمانهای الهی از جان و مال و همه چیز خود گذشته و در انتها خود را نیز فدا نمود، دیگر حجت بر همه ما تمام است و جای هیچگونه تردید و درنگ نمیماند که حفظ و نگهداری اسلام تنها و تنها با ریخته شدن خون پیروانش امکانپذیر میباشد.
پدرم و مادرم برخیزید و با قامتی استوار و به دور از هرگونه غم و اندوه و با روحیهای خلل ناپذیر کفنم را بیاورید، کفنم را بیاورید که خون من از خون امام حسین و علی اصغرش رنگینتر نیست. کفنم را بیاورید که دیگر زمان مبارزه فرارسیده است.
عزیزان من! به تمامی ظالمان وبیدادگران تاریخ این ندا را برسانید که اگر خانه و کاشانه ما را به آتش بکشید و اگر با گلولههایتان قلب ما را هدف گیرید و اگر کودکان ما را در آغوش مادرانشان به شهادت برسانید و اگر فرزندان ما را در مدارس قتل عام کنید و ازخونشان در مملکت اسلامی جوی خون راه بیندازید، به خدا قسم که آرزوی شنیدن حتی کلمهای که بوی ضعف و زبونی و فروختن دینمان را بدهد را به گور خواهید برد. آری ملت ما ملتی است که در همان ابتدای راه با خدای خود عهد بسته است که تا آخرین نفر و تا آخرین قطره خون عزیزانش از پای ننشیند. ملت ما ملتی است که در جای جای این مرز و بوم درس شجاعت و مردانگی میآموزد. ملت ما ملتی است که سالهای سال سنگینی و فشار چکمههای کثیف و ننگین استکبار را در قطعه قطعه پیکرش حس نموده است و حالا زمان، زمان مبارزه است، زمان بیداری این ملت. دیگر موسم جنگ و پیکار فرارسیده و نسیم دلانگیز آزادی وزیدن گرفته و قیام مردم این مملکت جلوهای تازه به خود گرفته است.
مادر عزیزم! در هیچ شرایطی از حرکت در مسیر اسلام و ولایت فقیه غافل نباش و حجابت را به نحو احسن حفظ نما و از شهادت فرزندت کوچکترین ناراحتی به خود راه نده و ادامه دهنده راه شهدا وعمل کننده به احکام و موازین اسلامی باش.
پدر عزیزم! شما نیز با تمام وجود چه از لحاظ مادی و چه از لحاظ معنوی در راه ترویج دین اسلام کوشش نما. حرکت در مسیر ولایت فقیه و پیروی از دستورات امام عزیزمان و عمل به وصایای شهدا نیز فراموش نشود.
«آنان که رفتند کاری حسینی کردند و آنها که ماندند باید کاری زینبی کنند»
خواهر عزیزم! با دقت در سخن زیبای اماممان وظیفه شما بعد از شهادتم به روشنی مشخص شده است. خواهرم حجابت را به نحو احسن حفظ نما و همانند زینب کبری (ع) بعد از شهادتم به ترویج و تبلیغ دین همت گمار و در انجام فرائض و احکام دینی مخصوصاً نماز کوچکترین سستی به خود راه مده.
برادر عزیزم! میدانم که کوچکتر از آن هستم که برای شما پیامی داشته باشم اما به حکم وظیفه چند کلامی نیز برای شما سخن دارم. برادر عزیزم! با اهمیت شمردن نماز، پیروی از بیانات رهبر کبیر انقلاب، ادامه دادن راه شهدا و عمل به وصایای آنان از جمله وصیتهای من به شما میباشد. امید است که با انجام آنها روح مرا شاد نمایید.
و اما سخنی با بازماندگان در راه
اولین سخنم این است که عزیزان من بیاییم و قدر امام بزرگوارمان را بدانیم. بیاییم و نصایح این بزرگمرد تاریخ را به مرحله اجرا درآوریم. مبادا خدای نکرده روزی برسد که حسین زمانمان را تنها بگذاریم و کوفیانی دیگر به وجود آوریم.
برادران و خواهران من! بدانید که من با آگاهی کامل قدم در این راه نهادم چرا که خون سرخ شهیدان از هابیل تا حسین (ع) و از حسین (ع) تا شهدای کربلای ایران صدایم میزنند که تو را چیست؟ چرا سکوت اختیار کرده و نشستهای؟ آخر ما مسلمانیم و در عصری زندگی میکنیم که ظلم و ستم بیداد میکند. ما باید آنقدر خون بدهیم و آنقدر کشته بدهیم تا اسلام عزیز با ظهور مهدی موعود پیروز شود و در آخر هم از تمام کسانی که مرا میشناسند تقاضای حلالیت مینمایم. ما نیز شما را حلال کردیم.
دیگر عرضی ندارم. به امید پیروزی اسلام بر کفر.
ساعت ۳ بعدازظهر
وصیت نامه شهید محمود تاج الدین
مهاجر الی الله و رسوله
۶ ماه نماز قضا و یک ماه روزه قضا دارم.
آن کس که تو را شناخت جان را چه کند فرزند و عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی دیوانه تو هر دو جهان را چه کند
مریز اشک و مکن ناله در شهادت من که مرگ سرخ بود لحظه ولادت من
پیکار علیه ظالمان پیشه ماست اندر ره دوست مردن اندیشه ماست
هرگز ندهیم تن به ذلت، هرگز در خون زلال کربلا ریشه ماست
گفتم به کوی عشقت پایم به گل فروشد گفتا که کوچه عشق راهی بدر ندارد
گفتم که روی ماهت از من چرا نهان است گفتا تو خود حجابی ورنه رخم عیان است
گفتم رخت ندیدم، گفتا ندیده باشی گفتم گلی نچیدم، گفتا نچیده باشی
گفتم خیال وصلت، گفتا به خواب بینی گفتم ز غم خمیدم، گفتا خمیده باشی
گفتم نفس همین است گفتا سخن همان است
محمود تاج الدین
روحش شاد راهش پر رهرو باد.. 🥀🕊
#امام_زمان
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهید_محمود_تاج_الدین
🌷
╭═━⊰ 🍃🕊🌷🍃 ⊱━═╮
@zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰ 🍃🕊🌷🍃 ⊱━═╯