May 11
اکبر چهرهقانی در سال 1337 در سوم شعبان مصادف با شب تولد امام حسین(ع) به دنیا آمد. پس از اخذ دیپلم تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل به انگلستان برود. حتی محل سکونتش در شهری که میخواست به تحصیل بپردازد را هم اجاره کرد و کرایه آن را پرداخت. همزمان با عزم اکبر برای رفتن به انگلستان، حرکتهای انقلاب شروع و اوج گرفت. لذا در آخرین لحظات از رفتن منصرف و مبارزه با طاغوت را بر تحصیل بر انگلستان ترجیح داد و گفت تا پیروزی انقلاب اسلامی این آب و خاک را ترک نخواهم کرد.
#امام_زمان
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهیداکبرچهره_قانی
🌷
╭═━⊰🏴🕊🌷🏴⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰🏴🕊🌷🏴⊱━═╯
پس از پیروزی انقلاب! عشق به اسلام و انقلاب او را در مسیر دیگری قرار داد و جزء اولین گروهی بود که به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و توسط شهید چمران تحت تعلیمات خاص نظامی قرار گرفت. در واقع از نخستین افرادی بود که به فراگیری فنون نظامی و سپاهیگری در نوروز سال 1358 در پادگان امام علی(ع) (سعدآباد سابق) زیر نظر دکتر چمران همت گماشت. دکتر چمران چند دوره جوانان علاقهمند را در این پادگان در زمره اولین گروههای سپاه آموزش داد و معدودی از آنان که در قید حیاتند هنوز هم خاطرات خوش روزهای آموزش را به یاد دارند.
#امام_زمان
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهیداکبرچهره_قانی
🌷
╭═━⊰🏴🕊🌷🏴⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰🏴🕊🌷🏴⊱━═╯
سپس وارد نیروی ویژه نخستوزیری شد و از آن طریق در اغلب جنگهای کردستان به همراه دکتر چمران شرکت جست تا اینکه جنگ تحمیلی آغاز شد و اکبر روز 7 مهر 1359 به همراه شهید دکتر چمران به خوزستان (اهواز) رفت و رزمش را با دشمن در ستاد جنگهای نامنظم آغاز کرد. همرزمان او از رشادتها و شجاعتهایش سخنها گفتهاند.
#امام_زمان
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهیداکبرچهره_قانی
🌷
╭═━⊰🏴🕊🌷🏴⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰🏴🕊🌷🏴⊱━═╯
سرانجام اکبر، شب تاسوعا در حمله نیروهای اسلام برای شکست محاصره سوسنگرد به همراه دکتر چمران، در پرخطرترین محور در حالی که در محاصره تانکهای دشمن قرار گرفته بودند و طی آن دکتر چمران از ناحیه پا مجروح شد، در دفاعی دلیرانه در مقابل دشمن ایستاده و از ناحیه سر مورد اصابت گلوله قرار گرفت. بدین ترتیب شب تاسوعای حسینی (26 آبان 59) در کنار دکتر چمران همانند علیاکبر امام حسین(ع) مزد مجاهدت خود را از خداوند متعالی گرفت و به فوز عظیم شهادت نائل آمد.
#امام_زمان
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهیداکبرچهره_قانی
🌷
╭═━⊰🏴🕊🌷🏴⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰🏴🕊🌷🏴⊱━═╯
یادداشت شهید چمران در رثای شهید اکبر چهرهقانی
اکبر چهرهقانی، از نخستین افرادی بود که به شهیدچمران پیوست و در روز حماسه آزادسازی سوسنگرد با آنکه دکتر به او دستور بازگشت داده بود، بازنگشت و همچنان به پیش تاخت تا آنکه در محاصره دشمن درحالی که تنها مانده بودند، به شهادت رسید. این امر برای دکتر بسیار سخت بود، به گونهای که در رثایش، متن زیبای زیر را نوشت:
#امام_زمان
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهیداکبرچهره_قانی
🌷
╭═━⊰🏴🕊🌷🏴⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰🏴🕊🌷🏴⊱━═╯
«در دنیا آدمهایی هستند که به ظاهر زندهاند، نفس میکشند، راه میروند، حرف میزنند، زندگی میکنند؛ اما در حقیقت اسیر دنیا، برده زندگی و ذلیل حوادث هستند؛ از خود اراده و اختیاری ندارند، آلت بلا اراده عوامل طبیعتاند، درمقابل مرگ وحشتزده و زبوناند، برای آنکه زندگی کنند. آنچنان به ذلت و اسارت تن درمیدهند و در قفس احتیاجات کثیف مادی اسیر میشوند و قیود و حدود مادی مثل تار عنکبوت آنچنان آنها را اسیر و برده میسازد که در میلیونها و میلیاردها مردمی که همه روزه به دنیا قدم میگذارند و زندگی میکنند و میروند، از همین قماشند.
#امام_زمان
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهیداکبرچهره_قانی
🌷
╭═━⊰🏴🕊🌷🏴⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰🏴🕊🌷🏴⊱━═╯
طوری تلاش کنـید که اگر روزی #امام_زمـان
فرمــودند یک سرباز مـتخصص میخواهم
بفرمایند،فلانــی بیاید..
سربازی که هیچ کارایــی نداشته باشد ،
به درد آقا نمـیخورد..!
شهـید_حسـین_معزغلامـی
اِللَّھُمَّعَجِلݪِوݪیَڪَاݪفَࢪُج
#امام_زمان
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهیداکبرچهره_قانی
🌷
╭═━⊰🏴🕊🌷🏴⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰🏴🕊🌷🏴⊱━═╯
#نماز به پا دارید..
رسم شهدا ترک نماز نبود حتی در شرایط سخت...
اگر به نماز های احمد کاظمی نگاه میکردیم میدیدیم یکپارچه عشق و معنویت بود. هیچ وقت با حالت خستگی و پراکندگی ذهنی نماز نمیخواند.
کسانی که در کنار احمد نماز خوانده اند، صدای خشوع و تضرع توأم با دل شکستگی او را هنگام رکوع و سجود به یاد دارند. چرا که او واقعا انسان مؤمن و مسلط بر نفس خویش بود.
📚 منبع : سردار سرتیپ فدوی
(ماهنامه شاهد یاران – ص۲۵)
🌷 "حاج قاسم سلیمانی" میگوید:
هیچ نمازی ندیدم، که احمد بخواند و در قنوت یا در پایان نماز گریه نکند؛
و پیوسته این ذکر:
«یا رب الشهدا، یا رب الحسین، یا رب المهدی »
ورد زبان احمد بود و بعد گریه می کرد.
#شهید_حاج_احمد_کاظمی🕊
#یادشهداصلوات ✨☘
بر اعمال آنها هیچ نتیجه ای مترتب نیست، هیچ تأثیری بر عالم وجود ندارند، اگرچه زندگی میکنند ولی مردهاند، بین زندگی و مرگ آنها تفاوتی وجود ندارد. اینان برای آنکه نمیرند، آنقدر خود را کوچک میکنند که گویا مردهاند؛ همیشه تسلیم قیود ذلتبار و شرایط ننگینی هستند که زندگی بر آنها تحمیل میکند. آنها شرف و حیثیت خود را میدهند، شخصیت و ارزش انسانی خود را فدا میکنند، روح خود را از دست میدهند، حیات حقیقی خود را نابود میکنند تا زندگی مادی جسد را تأمین نمایند، مانند کرمی که در لجن میلولد و خوش است که بوی تعفن ننگ و ذلت و پستی را استشمام میکند و با ننگ و ذلت نفسی میکشد
#امام_زمان
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهیداکبرچهره_قانی
🌷
╭═━⊰🏴🕊🌷🏴⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰🏴🕊🌷🏴⊱━═╯
اما انسانهای آزاده ممکن است کوتاه زندگی کنند؛ ولی تا آنجا که زنده هستند، براستی زندگی میکنند و به اختیار خود نفس میکشند، سرور و آقای حیات خود هستند، از کسی و چیزی نمیترسند، محکوم اراده دیگری نیستند، دیگران تسلیم او هستند، محیط تحت تأثیر اراده او قرار میگیرد، خواسته او در همه جا جاری میشود. تا زنده است به راستی زندگی میکند، از مرگ نمیترسد، هیچ چیزی آزادی او را محدود نمیکند، هیچ عاملی حتی مرگ او را ذلیل و زبون نمینماید و هنگامی که مرگ فرا رسید، با کمال افتخار و شرف آن را میپذیرد و زندگی پر ثمر دیگری را شروع میکند. رمز قدرت و شخصیت او در همین جاست که اسیر زندگی نیست، به خاطر زندگی حاضر نیست که شخصیت انسانی خود را از دست بدهد و از نظر روحی بمیرد.
#امام_زمان
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهیداکبرچهره_قانی
🌷
╭═━⊰🏴🕊🌷🏴⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰🏴🕊🌷🏴⊱━═╯
انسانی میتواند زندگی حقیقی داشته باشد که اسیر و برده زندگی نگردد، هیچ چیز حتی خود زندگی، او را به قید و بند اسارت و ذلت نکشاند، آزاد و مختار باشد و تا وقتی که زنده است، با افتخار و شرف زندگی کند و هنگامی که مرگ فرارسید، آن را با آغوش باز بپذیرد که خود مبدأ حیات اخروی و تکامل بزرگتر و مهمتری است. این انسان تا وقتی که زنده است، بهراستی زندگی میکند، آقا و سرور خود میباشد، از موجودیت خود ذلت میبرد و جسم مادی او وسیلهای برای روح او و شخصیت انسانی اوست، و چون از مرگ نمیترسد قدرتمند است و دیگران در مقابل اراده او تعظیم میکنند...
#امام_زمان
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهیداکبرچهره_قانی
🌷
╭═━⊰🏴🕊🌷🏴⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰🏴🕊🌷🏴⊱━═╯
از پاوه تا سردشت، همه جا اکبر پیشقراول بود
اکبر، شهید بزرگوار ما، چنین زندگی آزاد و ثمربخشی را انتخاب کرده بود؛ آزاد و بدون ترس و وحشت از هیچ چیز و هیچکس زندگی میکرد و فقط در مقابل خدا تسلیم بود و از هیچ قدرتی و ابرقدرتی نمیترسید و زندگی دنیایی او و حیات اخروی او هر دو پربار و ثمربخش بود. سراسر زندگی کوتاهش لبریز از پاکی، فداکاری، شجاعت و مبارزه علیه ظلم و طاغوت بود. او آرزو داشت که زندگی خود را به سرنوشت اصحاب حسین(ع) پیوند دهد و برای همیشه در عداد گلگون کفنان حیات درآید، و همه وجود خود را وقف چنین راه مقدسی کند؛ و سرانجام به آرزوی خود رسید.
#امام_زمان
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهیداکبرچهره_قانی
🌷
╭═━⊰🏴🕊🌷🏴⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰🏴🕊🌷🏴⊱━═╯
اکبر یکی از همان شیعیان راستین بود که دعوت خونین و انقلابی حسین(ع) را لبیک گفت، علیه طاغوتیان قیام کرد، و همه وجود خود را وقف راه خدا نمود و به همه جاذبههای زندگی و قید و بندهای حیات، پشت پا زد؛ آزاد زیست و آزادانه وارد معرکه نبرد شد و با سلطه شیطانی طاغوتیان به سختی درافتاد و همهجا در صحنههای جنگ حق و باطل، پیشقراول مبارزان از جان گذشته بود. هر کجا که ضدانقلاب سربرافراشت، فوراً آماده نبرد و فداکاری شد. هر کجا که طاغوتیان سرنوشت انقلاب را مورد تهدید قرار دادند، جان خود را سپر بلا کرد، در معرکههای سخت و خطرناک خرمشهر، و بعد در نبردهای خونین کردستان، از پاوه تا سردشت، همه جا اکبر پیشقراول بود، همه جا حماسه خلق میکرد، همه جا ستاره رزمندگان از جان گذشته بود... .
#امام_زمان
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهیداکبرچهره_قانی
🌷
╭═━⊰🏴🕊🌷🏴⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰🏴🕊🌷🏴⊱━═╯
هنگامی که صدام کثیف، به فرمان طاغوتها و ابرقدرتها به خاک عزیز ایران حمله کرد و نیروی کفر تا نزدیکیهای اهواز پیش آمد، اکبر عزیز ما نیز همراه دوستان دیگر خود وارد نبرد شرف و افتخار شد و همهجا حضورش مشهود بود و وجودش مثل خورشید میدرخشید. تا سرانجام در شب تاسوعای حسینی، در نبرد معروف نجاتبخش رزمندگان در سوسنگرد شرکت کرد، مشتاقانه پیش میتاخت و هنگامی که گردوغبار نیروهای زرهی دشمن در چندصدمتری ما نمودار شد، سر از پا نمیشناخت، روحش از این قفس جهان به ستوه آمده بود، آرزوی پرواز داشت و شتابان به سوی شهادت پیش میرفت. با تانکها درگیر شدیم. 50تانک و نفربر و صدها کماندوی عراقی در مقابل ما مشغول آرایش شدند.
#امام_زمان
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهیداکبرچهره_قانی
🌷
╭═━⊰🏴🕊🌷🏴⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰🏴🕊🌷🏴⊱━═╯
تانکها در یک خط به سوی ما حرکت کردند و کماندوها در پشت سر تانکها و مسلسل به دست به راه افتادند. یکی از جوانان ما اولین تانک را با یک موشک آر.پی.جی7 هدف قرار داد و سرنشینان تانک بیرون پریدند و گریختند. تانک دیگری برای دور زدن و محاصره کردن ما حرکت کرد و به سرعت خود را به روی جاده سوسنگرد در پشت سر ما رسانید و روی آسفالت جاده مستقر شد و توپ و مسلسل خود را متوجه ما کرد. رزمندگان ما که دیگر موشک آر.پی.جی7 نداشتند، مشتها را گره کردند و «الله اکبر» گویان به سوی تانک حمله کردند.
#امام_زمان
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهیداکبرچهره_قانی
🌷
╭═━⊰🏴🕊🌷🏴⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰🏴🕊🌷🏴⊱━═╯
تانک نیز وحشتزده، جهت خود را تغییر داد و به سوی جنوب گریخت و من به دوستانم که حدود 25نفر بودند، توصیه کردم که همچنان آن تانک را دنبال کنند و خود نیز مدتی با آنها رفتم تا از حلقه محاصره 50تانک دشمن خارج شوند، ولی خود برگشتم؛ زیرا میخواستم که توجه دشمن را به خود جلب کنم تا از درگیری با دوستان ما منصرف شوند و لبه تیز حمله خود را متوجه ما کنند. من خوش داشتم که در این نبرد تنها باشم؛ بنابراین از دوستانم جدا شدم و به سرعت به سوی سوسنگرد حرکت کردم که در جهت دشمن بود.
#امام_زمان
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهیداکبرچهره_قانی
🌷
╭═━⊰🏴🕊🌷🏴⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰🏴🕊🌷🏴⊱━═╯
خیلی سعی داشتم که اکبر عزیزم را همراه دوستان دیگرم بفرستم و خود تنها بروم؛ ولی اکبر پابه پای من میآمد. چندبار به او تذکر دادم که با دیگران برود. با لبخندی طعنهآمیز مرا ملامت کرد که چرا چنین درخواستی از او میکنم، و مصممتر مرا دنبال میکرد و لحظه به لحظه موضع دشمن را به من میگفت. ما از کناره جنوبی جاده سوسنگرد حرکت میکردیم و دشمن در طرف شمالی جاده قرار داشت و هر لحظه به جاده نزدیکتر میشد و اکبر سرک میکشید و میگفت: «دشمن به فاصله صدمتری رسید.» «دشمن هماکنون به پنجاه متری ما رسیده است»
#امام_زمان
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهیداکبرچهره_قانی
🌷
╭═━⊰🏴🕊🌷🏴⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰🏴🕊🌷🏴⊱━═╯
هدایت شده از 🧕🏻حجاب و عفاف🧕🏻
🥀🍂🍁🥀🍂🍁
🌷این سنگ قبر هر انسانی رو شوکه میکنه 😔
#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَجَوَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ
#حجاب
🧕🏻حجـــــاب و عفــــاف🧕🏻 .
┈┉┅━❀🌺❀━┅┉┈
「⃢🦋➺@hejab_o_efaf
┈┉┅━❀🌺❀━┅┉┈
⁉️سلام وقتتون بخیر چرا میگن برا شهدا فاتحه بخونین؟ خب شهدا نسبت به ما برا خدا خیلی عزیزهستند ومن فکر نمیکنم گناهی مرتکب شده باشند اگر هم گناهی انجام داده باشند خدا هم اینجور هواشون رو نداشت
✅سلام علیکم. وقتی یه بچه ای برای پدرش کادو میخره، آیا پدر به اون کادو نیاز داره یا اینکه بچه با این کارش ابراز ارادتش رو به پدرش اعلام میکنه و باعث میشه مورد عنایت پدر قرار بگیره! ما هم با این فاتحه ها سعی میکنیم ابراز ارادت خودمون رو به شهدا اعلان کنیم تا اونها به ما یه توجهی کنند.
زندگی نامه شهیدان
⁉️سلام وقتتون بخیر چرا میگن برا شهدا فاتحه بخونین؟ خب شهدا نسبت به ما برا خدا خیلی عزیزهستند ومن فکر
سوالی که شاید برا همه ی ما پیش بیاد 👆
و هرچه دشمن نزدیکتر میشد، اکبر بشاشتر و زندهتر میشد، مصممتر و قویتر میشد. اکبر میدانست که شهید میشود، بال و پر درآورده بود، سخن از شهادت میگفت، اسم خدا بر زبانش جاری بود، و از مبارزه حسینی تا شهادت افتخارآمیز و دشت کربلا و اصحاب حسین(ع) با خود حرف میزد. من حرفهای او را میشنیدم، ولی چندان توجهی به آنها نداشتم، زیرا خود من هم در چنین حالاتی سیر میکردم؛ من هم خود را برای آخرین مبارزه با کفار عالم و یزیدیان زمان آماده میکردم، من هم اوج گرفته بودم و احساس نمیکردم که بر زمین هستم، گویا بر ابرهای عرش اعلی پرواز میکردم. فقط کلماتی و جملاتی پراکنده که از لبان اکبر جدا میشد و از خدا و حسین و شهادت خبر میداد، در گوشة ذهنم جایگزین میشد…
#امام_زمان
#شهیداکبرچهره_قانی
#زندگی_نامه_شهیدان
🌷
╭═━⊰🏴🕊🌷🏴⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰🏴🕊🌷🏴⊱━═╯
سرانجام اکبر گفت: «آمدند، به 10متری رسیدند، به 5متری رسیدند»؛ به من پیشنهاد کرد که در مجرای آب جاده سوسنگرد سنگر بگیرم؛ من نپذیرفتم، و حتی فرصت استدلال نداشتم، ولی از ذهنم گذشت که اگر در مجرای آب جاده مستقر شویم، دشمن میتواند با یک نارنجک، یا یک توپ مستقیم تانک، ما را نابود کند. اکبر هم دلیل نخواست و همچنان به راه خود ادامه میدادیم، من میرفتم و اکبر مرا دنبال میکرد، تا بالاخره تانکهای دشمن از جاده سوسنگرد بالا آمدند و در هفت یا هشت متری ما مستقر شدند و لوله مسلسلها و توپها و موشکهای خود را متوجه ما کردند. فوراً کماندوها از روی جاده گذشتند و از سه طرف ما را محاصره کردند. ما به اجبار در همانجا بر زمین خوابیدیم و در کنار باریکهای از خاک به ارتفاع 50سانتیمتر سنگر گرفتیم و تیراندازی شروع شد.
#امام_زمان
#شهیداکبرچهره_قانی
#زندگی_نامه_شهیدان
🌷
╭═━⊰🏴🕊🌷🏴⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰🏴🕊🌷🏴⊱━═╯
اکبر در طرف چپ من بر خاک خوابید، به طوری که پایش به پاهای من گیر میکرد. در این لحظات بود که اسدالله عسکری (راننده) نیز که به دنبال ما میگشت و از دور ما را میدید، به سرعت خود را به ما رسانید. و دیگر فرصت آن نبود که به او اعتراض کنم که چرا دنبال ما آمدی! فقط به او گفتم فوراً در کنار خاک بر زمین بخواب، او نیز به زیر بوتههای زیادی که در کنار برجستگی خاک وجود داشت رفت و به شکر خدا سالم باقی ماند. تیراندازی شروع شد و توپ و موشک به سمت ما باریدن گرفت. من نیز مشغول مانور وحرکت بودم، گویی خواب و خیال بود، تانکها و کماندوها فقط اشباحی بودند که در ذهنم میلولیدند، و من نیز بدون اختیار و اراده خود، بر روی زمین میغلتیدم و میخزیدم و به اطراف تیراندازی میکردم و دیگر به اکبر توجهی نداشتم، فقط میدیدم که جز تیراندازی من صدای تیراندازی دیگری شنیده نمیشود و تقریباً یقین کردم که اکبر عزیزم به شهادت رسیده است.
#امام_زمان
#شهیداکبرچهره_قانی
#زندگی_نامه_شهیدان
🌷
╭═━⊰🏴🕊🌷🏴⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰🏴🕊🌷🏴⊱━═╯
اکبرم! برادرم! مهربانم! همرزمم! همسنگرم! شربت شهادت بر تو گوارا باد. تو میگفتی محافظ منی و نمیخواهی لحظهای از من جدا شوی، و گاهگاهی که تنها بیرون میرفتم، بهشدت عصبانی میشدی و تندی میکردی. اکنون چگونه است که مرا تنها گذاشتی و در میان دشمنان خونخوار رها کردی و خود یکه و تنها به سوی عرش خدا پرواز کردی و در ملکوت اعلی سکنی گزیدی؟
#امام_زمان
#شهیداکبرچهره_قانی
#زندگی_نامه_شهیدان
🌷
╭═━⊰🏴🕊🌷🏴⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰🏴🕊🌷🏴⊱━═╯