mp3 (24).mp3
1.44M
#قصه_های_هوشیار
#قصه_شماره_۲۸
#عید_فطر
گوینده : فاطمه فضلی
فاطمه تو اتاقش مشغول درست کردن کاردستی بود .
مامان هم نمازش تموم شد و دستاشو بالا بردو بلند گفت : خدایا شکرت که یک سال دیگه هم ماه رمضون زنده بودم تا بتونم روزه بگیرم .
فاطمه پرسید : مامان مگه ماه رمضون تموم شده ؟
مامان گفت : اره دختر گلم
کارخونه تولید محتوای مهدی زراعتی ویژه فعالین حوزه کودک و نوجوان
🍃.══════════╗
🆔 https://eitaa.com/zeraati_ir
╚══════════.🍃🌼🍃