فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
──═ঊঈ 🌼ᬼ⃝⃮ː۪۪۪۪ٜ۫۫۫۫۬❈ ঊঈ═──
🔶#برزخ غیر مسلمانان از زبان حاج اقا عالی
──═ঊঈ 🌼ᬼ⃝⃮ː۪۪۪۪ٜ۫۫۫۫۬❈
╼═┈┈┈┈┈•✹•
#گره_کور_ظهور
کانال ضیافت ظهور
@zeyafat_zohor
🍃🌸🌺🍃🌸🌺🍃
5.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خیییییییییییلی مهم😳🤔
حتتتتتما ببینید و نشر دهید
⚠️📌اینکه میگن دجال (رسانه) فریب میده اینجوری!☝️😳
#گره_کور_ظهور
کانال ضیافت ظهور
@zeyafat_zohor
🍃🌸🌺🍃🌸🌺🍃
11.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
╭─┅─═ঊঈ🌾🌺🌾ঊঈ═─┅─╮
💠 بازتاب اعمال بدکاران
حق الناس بدزبانی و تصرف اموال مردم
🧕تجربهگر: خانم ریحانه زناری یزدی
╰─┅─═ঊঈ🌾🌺🌾ঊঈ═─┅─╯
╼═┈┈┈┈┈•✹•┈┈┈┈═╾
#گره_کور_ظهور
کانال ضیافت ظهور
@zeyafat_zohor
🍃🌸🌺🍃🌸🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 قرآن
وَأَحْسِنْ كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ ۖ
و (تا توانی به خلق) نیکی کن چنانکه خدا به تو نیکویی و احسان کرده
📚 قصص آیه ۷۷
🍂🍃🍂
Mehdi Rasouli Be Baghbon Begid (320).mp3
15.65M
به باغبون بگویید دیگه لاله نکاره😭😭😭😭
#برمحمد_وآل_محمد_صلوات💚
#گره_کور_ظهور
کانال ضیافت ظهور
@zeyafat_zohor
🍃🌸🌺🍃🌸🌺🍃
#روزنوشت
✅تو زندگیمون کارای زیادی می کنیم.
🔸نیت هایی ما از انجام اون کار ها متفاوته!
🔹گاهی کاری رو قربه الی الله انجام می دیم و گای قربه الی المردم!!!
🔸اما وای به روزی که کاری رو انجام بدیم که تو اون رضایت مردم رو بر رضایت خدا ترجیح بدیم!
🔹مثلا برا اینکه مردم بخندند یا ما رو تشویق کنند کاری کنیم که مورد رضایت خدا نباشه و خدا از اون کار منع کرده باشه!!
🔸اون روزه که باید بگیم: وای بر من که زندگیم رو باختم!
🌺امام حسین علیه السلام در روایتی می فرمایند: ملّتى كه خشنودى مردم را با خشم خدا معامله كند هرگز رستگار نخواهد شد.(عوالم: ج 17، ص 234)
🙏التماس دعا
🌹یا حق
#برمحمد_وآل_محمد_صلوات💚
#گره_کور_ظهور
کانال ضیافت ظهور
@zeyafat_zohor
🍃🌸🌺🍃🌸🌺🍃
6.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 سقط جنین ممنوع!
🔸 احکامی که باید بدانیم
#آموزش_احکام
#برمحمد_وآل_محمد_صلوات💚
#گره_کور_ظهور
کانال ضیافت ظهور
@zeyafat_zohor
🍃🌸🌺🍃🌸🌺🍃
6.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️ در اغتشاشات اخیر هدف حجاب نبود؛ موضوع تقابل ۲ نماد بود
🔹 حجتالاسلام و المسلمین عالی: امروزه مهمترین نماد فرهنگی غرب عریانی و برهنگی است و موضوع اصلی تقابل دو نماد است.
🔹 کم شدن و اختیاری شدن پوشش، آزادی روابط دختران و پسران، جا افتادن همجنسگرایی و در نهایت فروپاشی خانوادهها از اهداف دنبالهداری است که معاندین در سر دارند.
#گره_کور_ظهور
کانال ضیافت ظهور
@zeyafat_zohor
🍃🌸🌺🍃🌸🌺🍃
اردستانی:
از دزدی بادمجان تا ازدواج
ومن یتق الله یجعل له مخرجا ویرزقه من حیث لا یحتسب
یک مسجد بزرگی در دمشق هست که به نام مسجد جامع توبه مشهور است.
علت نامگذاری آن به مسجد توبه بدین سبب هست که آنجا قبلاً محل منکرات بوده ولی یکی از فرمانداران مسلمان آن را خرید و بنایش را ویران کرد و سپس مسجدی را در آنجا بنا کرد.
یکی از طلبهها که خیلی فقیر بود و به عزت نفس مشهور بود در اتاقی در مسجد ساکن بود.
دو روز بر او گذشته بود که غذایـی نخورده بود و چیزی برای خوردن نداشت و توانایی مالی برای خرید غذا هم نداشت. روز سوم احساس کرد از شدت گرسنگی به مرگ نزدیک شده است
با خودش فکر کرد او اکنون در حالت اضطراری قرار دارد و شرعاً گوشت مردار و یا حتی دزدی در حد نیازش جایز هست.
بنابراین گزینه دزدی بهترین راه بود.
شیخ طنطاوی در خاطراتش ادامه میدهد: این قصه واقعیت دارد و من کاملاً اشخاصش را میشناسم و از تفاصیل آن در جریان هستم
و فقط حکایت میکنم نه حکم و داوری.
این مسجد در یکی از محلههای قدیمی واقع شده و در آنجا خانهها به سبک قدیم به هم چسبیده و پشتبامهای خانهها به هم متصل بود بطوریکه میشود از روی پشتبام به همه محله رفت.
این جوان به پشت بام مسجد رفت و از آنجا به طرف خانههای محله به راه افتاد.
به اولین خانه که رسید دید چند تا زن در آن هست چشم خودش را پایین انداخت و دور شد و به خانه بعدی که رسید دید خالی هست
اما بوی غذایی مطبوع از آن خانه میآمد.
وقتی آن بو به مشامش رسید از شدت گرسنگی انگار مانند یک آهن ربا او را به طرف خودش جذب کرد.
این خانه یک طبقه بود از پشت بام به روی بالکن و از آنجا به داخل حیاط پرید.
فوراً خودش را به آشپزخانه رساند سر دیگ را برداشت دید در آن بادمجانهای محشی (دلمهای) قرار دارد، یکی را برداشت و به سبب گرسنگی به گرمی آن اهمیتی نداد
یک گازی از آن گرفت تا میخواست آن را ببلعد عقلش سر جایش برگشت و ایمانش بیدار شد.
با خودش گفت: پناه بر خدا.
من طالب علمم چگونه وارد منزل مردم شوم و دزدی کنم؟
از کار خودش خجالت کشید و پشیمان شد و استغفار کرد و بادمجان را به دیگ برگرداند و از همان طرف که آمده بود سراسیمه بازگشت وارد مسجد شد و در حلقه درس استاد حاضر شد در حالی که از شدت گرسنگی نمیتوانست بفهمد استاد چه میگوید
وقتی استاد از درس فارغ شد و مردم هم پراکنده شدند.
یک زنی کاملاً پوشیده پیش آمد با شیخ گفتگویی کرد که او متوجه صحبتهایشان نشد.
شیخ به اطرافش نگاهی انداخت و کسی را جز او نیافت.
صدایش زد و گفت: تو متأهل هستی؟
جوان گفت نه
شیخ گفت: نمیخواهی زن بگیری؟
جوان خاموش ماند.
شیخ باز ادامه داد به من بگو میخواهی ازدواج کنی یا نه؟
جوان: پاسخ داد به خداوند که من پول لقمه نانی ندارم، چگونه ازدواج کنم؟
شیخ گفت: این زن آمده به من خبر داده که شوهرش وفات کرده و در این شهر غریب و ناآشنا هست و کسی را ندارد و نه در اینجا و نه در دنیا به جز یک عموی پیر کس دیگری ندارد و او را با خودش آورده و او اکنون درگوشهای از این مسجد نشسته و این زن خانهی شوهرش و زندگی و اموالش را به ارث برده است.
اکنون آمده تقاضای ازدواج با مردی کرده تا شرعاً همسرش و سرپرستش باشد تا از تنهایی و انسانهای بدطینت در امان بماند. آیا حاضری او را به عقد خود در بیاوری؟
جوان گفت: بله و رو به آن زن کرد و گفت: آیا تو او را به شوهری خودت قبول داری؟
زن هم پاسخش مثبت بود.
عموی زن دو شاهد را آورد و آنها را به عقد یکدیگر در آورد و خودش به جای آن طلبه مهر زن را پرداخت و به زن گفت: دست شوهرت را بگیر.
دستش را گرفت و او را به طرف خانهاش راهنمایی کرد.
وقتی وارد منزلش شد نقاب از چهرهاش برداشت.
جوان از زیبایی و جمال همسرش مبهوت ماند و متوجه آن خانه که شد دید همان خانهای بود که واردش شده بود
زن از او پرسید: چیزی میل داری برای خوردن؟
گفت: بله. پس سر دیگ را برداشت و بادمجانی را دید و گفت: عجیب است چه کسی به خانه وارد شده و از آن یگ گاز گرفته است؟
مرد به گریه افتاد و قصه خودش را برای همسرش تعریف کرد.
زن گفت
این نتیجه امانت داری و تقوای توست.
از خوردن بادنجان حرام سرباز زدی خداوند تعالی همه خانه و صاحب خانه را حلال به تو بخشید.
کسی که بخاطر خدا چیزی را ترک کند و تقوا پیشه نماید
خداوند تعالی در مقابل چیز بهتری به او عطا میکند.
سعی کن یه جوری زندگی کنی
که خدا عاشقت بشه