eitaa logo
⛅️ کانال ضیافت ظهور⛅
186 دنبال‌کننده
19.8هزار عکس
30.9هزار ویدیو
57 فایل
‍ 🌴بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا 🇮🇷 ما آمده ايم.... اینجا.... در فضایی که مجازی می نامندش ..قدمی برای ظهور برداریم..
مشاهده در ایتا
دانلود
فکر کن ماه را که در به در و، قصد خورشید در سرش باشد دختری راهی سفر وقتی، در هوای برادرش باشد یک برادر که گوهرش باشد، یک برادر که زیورش باشد او که باب الحوائج او را گفت، صاحب الامر دخترش باشد فکر کن بلبل و علاقه به گل، فکر کن چشم ها و نورالعین آنچه در وصف ها نمی گنجد، از ارادت بریز در این بین فکر کن عشق عاشق و معشوق، فکر کن عشق زینب است و حسین زینبی که نمی تواند دور، از بهشت معطرش باشد راه انداخت کاروانش را، سمت دلدار خود جهانش را سختی راه را خرید به جان، روی دستش گرفت جانش را در مسیرش غدیر می خواند و از ولایت مخاطبانش را اربعین را اقامه کرد مگر، مثل زینب پیمبرش باشد قصه را زود اهل شب فهمید، قدرت نور را چه زود شناخت افعی ساوه دورشان پیچید، مثل دیوی به کاروانش تاخت او نباید که می رسید به طوس، ورنه شب زود رنگ خود می باخت چون به قدری بزرگ بود که خود، یاور روز و لشکرش باشد زینب این بار او شد و تنها، پیش چشمش بریده شد سرها زهر در جان غصه دارش ریخت، تا نیاورد تاب داغش را مثل آتش میان تب می سوخت، در جوانی خمید آن رعنا آخر او فاطمه است پس انگار، باید او مثل مادرش باشد باز حتماً خدا نمی خواهد، کربلای مکرری باشد مشهد و لاله ای پر از احساس، داغدار صنوبری باشد روی خاک غریبی حجره، شاهدش چشم مضطری باشد یا که عطشان برادری مظلوم، پیش چشمان خواهرش باشد قم برایش گشود آغوش و، اهلش آمد به رسم استقبال در دلش روضه خواند: عمه و شام! چشم او کرد بام را دنبال جای گلها شرار آتش دید، سمت بی سرپناهی اطفال آفرین قم! که او خیال نکرد، شاید این شام دیگرش باشد او که بابا به او فداها گفت، بست بارش غریب و مظلومه او که آقایمان رضا با عشق، نام او را گذاشت معصومه حسرت دیدن برادر شد، بعد هفده غروب، مختومه بی شک آمد به بستر مرگش، تا که دیدار آخرش باشد
تازه ما داشتیم می‌دیدیم حاصل خدمت رئیسی را کم کَمک داشتیم می‌چیدیم میوه‌ی دولت رئیسی را این نهال سه ساله‌ی برنا با چه خون‌هایی آبیاری شد خون سرخ شهید در تن آن در رگ و ریشه‌هاش جاری شد بر تنش ای خدا تبر نزنند تا ببینیم بار و برگش را جاودان کن درخت عشقی که دشمنان خواستند مرگش را ما نباشیم از کسانی که درسی از فتنه‌ها نمی‌گیرند هیزم فتنه می‌شوند مدام رنگ و بوی خدا نمی‌گیرند کشورم را خدا دوباره مکن به خطای عوام دامنگیر برنگردان مرا به دورانِ ذلت و ناتوانی و تحقیر ای خدا جان! نصیبمان فرما دولتی را که چشم در راهیم دولتی که نشانه دارد از حاج قاسم، وَ سید ابراهیم 🇮🇷