سحر از ناله ی جبریل جهان ریخت به هم
ضربه ای امد و ابروی کمان ریخت به هم
اشک محراب به سرخی زد و خون می بارید
از زمین خوردن حق کون و مکان ریخت به هم
شهر در بستر خود بود ستونش افتاد
شهر با ناله ی یا فاطمه جان ریخت به هم
تن مجروح پدر را پسری با خود برد
روضه تکرار شد و عرش و جنان ریخت به هم
مثل زهرا دو قدم رفت ولی باز نشست
دخترش دید و چنین مویه کنان ریخت به هم
رد یک عمر خجالت به زمین پیدا بود
خاطری زنده شد و خاطرشان ریخت به هم
#علی_الواریان
باید به دست عشق مسلمانمان کنید
اینگونه آمدیم که سلمانمان کنید
شرط وصال نیست بجز رنج انتظار
در انتظار صبح پریشانمان کنید
گم گشته ایم و راه به جایی نمی بریم
با اشک آمدیم که احسانمان کنید
از بس طبیب وار به ما لطف می کنید
بیمار گشته ایم که درمانمان کنید
یک صبح می رسد با بانگ و یک قیام
از جانب حجاز که مهمانمان کنید
ما دل سپرده ایم ای روزگار سخت
هرگز نمی شود پشیمانمان کنید
#علی_الواریان
چقدر روضه تو مثل روضه حسن است
تو در سرای خود و غربت تو در وطن است
به کاظمین تو بسته دخیل عرش خدا
همیشه مثل حسن از کرامتت سخن است
نشسته بر جگرت زهر و زهر با خود گفت
چقدر این جگر پاره پاره پر محن است
به روی بام و تن و آفتاب و اشک خدا
چقدر بال کبوتر به روی این بدن است
شبیه داغ حسن یا شبیه داغ حسین
گریز مجلس تو ذکر شاه بی کفن است
کشیده شال عزا روی دوش خود مشهد
که صاحب غم تو حضرت ابالحسن است
#علی_الواریان
#امام_جواد_علیه_السلام
یکبار دیگر ابرهه با فیل می آید
فرعون با یاران خود در نیل می آید
از کوچه های شهر بی ایمان بی باور
لشکر به لشکر هجمه ی قابیل می آید
قرآن نوشته انتقامش سخت و دشوار است
بر خواب بر کابوس پس تاویل می آید
عبرت بگیرید از ابابیل ای اولوالابصار
شیطان گهی با خدعه ی تسویل می آید
حرفی نمی ماند برای صحبت عیسی
وقتی محمد از دل انجیل می آید
بالاتر از تورات قران را به ما بخشید
موسی برای خدمتش با ایل می اید
قران نمی سوزد به اتش های نمرودی
حافظ اگر باشد خدا سجیل می آید
#علی_الواریان