eitaa logo
زینبیون📡
371 دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
6.8هزار ویدیو
60 فایل
🌍زمینه ساز ظهور باشیم حتی به اندازه قدمی کوتاه! مهدی غریب است 🌼اللهم عجل لولیک الفرج مقاومت اسلامی زینبیون انتقاد و پیشنهاد👈 @mahta_shin
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴ثبت ۹ مورد ابتلای محلی به تب دانگی در هرمزگان 🔹رئیس مرکز مدیریت بیماری‌های واگیر وزارت بهداشت: تب دانگ، مهم‌ترین موضوع حوزه سلامت در این روزها به حساب می‌آید. اکنون، استان‌های هرمزگان، سیستان‌وبلوچستان - (به ویژه شهر چابهار)، بوشهر، خوزستان، گیلان، مازندران و گلستان درگیر این بیماری هستند. 🔹اگرچه پشه آئدس در استان‌های مازندران و گلستان صید نشده اما این دو استان نیز در معرض خطر قرار دارند. اغلب موارد ابتلا به تب دانگ از کشور امارات وارد شده‌اند. ۹ مورد ابتلای محلی در «بندر لنگه» استان هرمزگان گزارش شده است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سعيد ليلاز ، اقتصاددان اصلاح طلب: هیچ شاخص اقتصادی نیست که الان وضعیتش بهتر از سال ۱۴۰۰ نباشه در حوزه اقتصاد آقای رئیسی موفق تر از اونی بود که تصور می شد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حرف دل مردم به پزشکیان ❌ صحبت های شنیدنیه خطاب به پزشکیان 😳 ✅ باید توی تاریخ ثبت بشه تا ...
هدایت شده از حمید رسایی ✔️
. ♻️ سرنوشت فرش‌های عمواغلی چه شد؟ 🔰 حمید رسایی: در ایام انتخابات یکی از خبرهایی که به آن کم پرداخته شد، فرش‌های کاخ سعدآباد بود. ابتدا اعلام شده بود که فرش‌ها سرقت شده اما در این اثنا سخنگوی قوه قضائیه از پیدا شدن آن در یکی از نهادها خبر داد! معاون هماهنگی معاونت حقوقی رئیس‌جمهور هم در پاسخ به آن گفت که طبق اطلاعاتی که ما از پرونده داریم و پیگیری‌هایی که از قضات محترم پرونده به صورت مداوم داشته‌ایم، هنوز از سرنوشت ۴۸ تخته فرش مفقودی خبری در دسترس نیست و رسیدگی به پرونده در مرجع قضایی صالحه ادامه دارد. مدارک مناسبی دال بر قطعیت مفقودی فرش‌ها و تعمدی بودن از سوی متهمین آن به‌دست آمده است. اما سؤال اینجاست که چرا این فرش‌ها مهم است. اگر تصور شما از این فرش‌ها مانند بقیه فرش‌های اطراف شماست، سخت در اشتباهید. فرش‌های عمواغلی از جمله‌ اصیل‌ترین فرش‌های شناسنامه‌دار ایرانی است که قدمت برخی از آنها به دوره قاجار برمی‌گردد. این فرش‌ها بر اساس مساحت و دقیقا مطابق قالب سالن‌های کاخ سعدآباد بعضا در ابعاد ۵۰ مترمربع و با سفارش پهلوی بافته شده است که تعداد آن بع حدود ۵۰ طاقه می‌رسد و به دلیل مثل نداشتن، قیمت‌گذاری برخی از طاقه‌ها ممکن نیست اما تا حدود هزار میلیارد تومان برآورد می‌شود. رئیس شورای اطلاع‌رسانی دولت درباره مضنون اصلی پرونده دزدیده شدن فرش‌های کاخ‌ سعدآباد، گفت: با توجه به شرایط خاص مظنون اصلی، پرونده به دادگاه ویژه روحانیت ارسال شد. شما فکر می‌کنید مظنون اصلی کیست که پرونده به دادگاه ویژه روحانیت رفته! 🔺برای دیدن تحلیل‌های حمید رسایی عضو کانال شوید🔻 eitaa.com/rasaee
آقا اجازه روحانی؟!
💢خاطره ای زیبا از دکتر زرین کوب در مورد عاشورا 🔹روز عاشورا بود و در مراسمی بهمین مناسبت به عنوان سخنران دعوت داشتم ، مراسمی خاص با حضور تعداد زیادی تحصیل کرده و به اصطلاح روشنفکر و البته تعدادی از مردم عادی، نگاهی به بنر تبلیغاتی که اسم و عکسم را روی آن زده بودن انداختم و وارد مسجد شده و در گوشه ای نشستم. 🔹دنبال موضوعی برای شروع سخنرانی ام می گشتم .. موضوعی که بتواند مردم عزادار را در این روز خاص جذب کند ، برای همین نمی خواستم، فعلا کسی متوجه حضورم بشود، هرچه بیشتر فکر می کردم ، کمتر به نتیجه می رسیدم ، ذهنم واقعا مغشوش شده بود که پیرمردی که بغل دستم نشسته بود با پرسشی رشته افکارم را پاره کرد : 🔹ببخشید شما استاد زرین کوب هستید ؟ 🔹گفتم : استاد که چه عرض کنم، ولی زرین کوب هستم 🔹خوشحال شد، شروع کرد به شرح این که چقدر دوست داشته، بنده را از نزدیک ببیند، همین طور که صحبت میکرد، دقیق نگاهش می کردم، این بنده خدا چرا باید آرزوی دیدن من را داشته باشد ؟ چه وجه اشتراکی بین من و او وجود دارد ؟ 🔹پیرمردی روستایی با چهره ای چین خورده و آفتاب سوخته، متین و سنگین، اما باوقار 🔹می گفت مکتب رفته و عم جزء خوانده و در اوقات بیکاری یا قرآن میخواند یا غزل حافظ و شروع به خواندن چند بیت جسته و گریخته از غزلیات خواجه و چه زیبا غزل حافظ را میخواند 🔹پرسیدم : حالا چرا مشتاق دیدن بنده بودید ؟ 🔹گفت : سؤالی داشتم و سپس پرسید : شما به فال حافظ اعتقاد دارید ؟ 🔹گفتم : خب بله ، صددرصد ... گفت : ولی من اعتقاد ندارم ! 🔹پرسیدم : من چه کاری میتونم انجام بدم ؟ از من چه خدمتی بر میاد ؟ 💥( عاشق مرامش شده بودم و از گفتگو با او لذت می بردم ) 🔹گفت : خیلی دوست دارم معتقد شوم، یک زحمتی برای من می کشید ؟ 🔹گفتم : اگر از دستم بر بیاد، حتما ، چرا که نه 🔹گفت : یک فال برام بگیر 🔹گفتم ولی من دیوان حافظ پیشم نیست 🔹بلافاصله دیوانی کوچک از جیبش درآورد و به طرفم گرفت و گفت : بفرما 🔹مات و مبهوت نگاهش کردم و گفتم، نیت کنید 🔹فاتحه ای زیر لب خواند و گفت : برای خودم نمیخوام، میخوام ببینم حافظ در مورد امروز ( روز عاشورا ) چی می گه ؟؟ 🔹برای لحظه ای کپ کردم و مردد در گرفتن فال 🔹حافظ ...عاشورا ، اگه جواب نداد چی ؟ عشق و علاقه این مرد به حافظ چی ؟ 🔹با وجود اینکه بارها و بارها غزلیات خواجه را کلمه به کلمه خوانده و در معنا و مفهوم آنها اندیشیده بودم، غزلی به ذهنم نرسید که به طور ویژه به این موضوعات پرداخته باشد 🔹متوجه تردیدم شد، گفت : چی شد استاد ؟ گفتم : هیچی، الان 🔹چشمان را بستم و فاتحه ای قرائت و به شاخه نباتش قسمش دادم و صفحه ای را باز کردم : 💥زان یار دلنوازم شکریست با شکایت 💥گر نکته دان عشقی خوش بشنو این حکایت 💥بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم 💥یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت 💥رندان تشنه لب را آبی نمی‌دهد کس 💥گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت 💥در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا 💥سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت 💥چشمت به غمزه ما را خون خورد و می‌پسندی 💥جانا روا نباشد خونریز را حمایت 💥در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود 💥از گوشه‌ای برون آی ای کوکب هدایت 💥از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود 💥زنهار از این بیابان وین راه بی‌نهایت 💥ای آفتاب خوبان می‌جوشد اندرونم 💥یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت 💥این راه را نهایت صورت کجا توان بست 💥کش صد هزار منزل بیش است در بدایت 💥هر چند بردی آبم روی از درت نتابم 💥جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت 💥عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ 💥قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت 🔹خدای من این غزل موضوعش امام حسین و وقایع روز و شب یازدهم نیست، پس چیست ؟ سالها خود را حافظ پژوه می دانستم و هیچ وقت حتی یک بار هم به این غزل، از این زاویه نگاه نکرده بودم، این غزل ویژه برا همین مناسبت سروده شده ! 🔹بیت اولش را خواندم از بیت دوم این مرد شروع به زمزمه کردن با من کرد و از حفظ با من همخوانی و گریه میکرد، طوری که تمام بدنش میلرزید انگار روضه می خواندم و او هم پای روضه ی من بود . 🔹متوجه شدم عده ای دارند مارا تماشا میکنند که مجری برنامه به عنوان سخنران من را فرا خواند و عذرخواه که متوجه حضورم نشده ، حالا دیگر میدانستم سخنان خود را چگونه آغاز کنم . 🔹بلند شدم، دستم را گرفت و می خواست ببوسد که مانع شدم، خم شدم، دستش را به نشانه ادب بوسیدم . 🔹گفت معتقد شدم، معتقد بووودم، ایمان پیدا کردم استاد، گریه امانش نمی داد ! 🔹آن روز من روضه خوان امام شهید شدم و کسانی پای روضه من گریه کردند که پای هیچ روضه ای به قول خودشان گریه نکرده بودند . 🔹پیشنهاد میکنم هر وقت حال خوشی داشتید، این غزل را بخوانید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⬅️ یادی کنیم از دیالوگ ماندگار متین سلطانخواه در سریال هفت سر اژدها 🔹مردم خونه ، زمین، ماشین، کارخونه، مزارع و شرکت های ما رو میبینن، به ما هم میگن دزد! اما در نهایت باز هم به ما رأی میدن 🤦‍♂😐 قشنگ گفت، نه ؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀مسند نشینِ تختِ سلیمان رقیه است...
سر مطهر اباعبداللهﷺ را در طَبق برایش آوردند. پارچه‌ای روی سر بود؛ فرمود: عمه جان من غذا‌ نخواسته‌ام! به ظاهر زن بالغی نبود دختری سه ساله بود اما حتی با آن همه گرسنگی و تشنگی غذای با ذلت را نمی‌پذیرد! این حماسه‌ی نوه‌ی سه ساله‌ی علیﷺ است این‌خانواده از کوچک تا بزرگشان کار ذوالفقار علی میکنند... 🥀