eitaa logo
شناسنامه های دیار ۱۵ خرداد
318 دنبال‌کننده
776 عکس
234 ویدیو
12 فایل
گروه مستندسازی زینبیان . . معرفی شهدای ورامین، قرچک، پیشوا و پاکدشت . .
مشاهده در ایتا
دانلود
Alireza Abbaszade - Deltangi (Ba dekame).mp3
11.39M
🎼آهنگ "دلتنگی" ویژه دختران شهدای مدافع حرم😔 🍃🌸دلتنگی یعنی دوریِ دختری از بابا🍃🌸 http://eitaa.com/joinchat/2558853120C47b9bd1f91
شڪــر ڪه در قلبمان مویرگی هست متصل به خون گرم شهیدان و از همان خـــون است ڪه گاه قلبمان به یادشان می تپد . . . در حاشیه ی تشییع http://eitaa.com/joinchat/2558853120C47b9bd1f91
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 عکس تو‌ میره ، کوچه به کوچه توی قاب خونه ها تو یه یاقوتی ، توی تابوتی میری روی شونه ها لحظه ی وداع با چشم پر اشک کنار قبر میشینم آه ای مهربون بار آخره دارم تو رو میبینم ... از برای با نوای http://eitaa.com/joinchat/2558853120C47b9bd1f91
یک دختر و آرزوی لبخند كه نيست یک مرد پر از كوه دماوند كه نيست یک مادر گريان كه به دختر می گفت بابای تو زنده است هر چند كه نيست http://eitaa.com/joinchat/2558853120C47b9bd1f91
با نهایت تاسف و تاثر با خبر شدیم والده ی گرامی سردار بزرگوار شهید مصطفی زواره و خواهر شهید بزرگوار احمد اردستانی به فرزند و برادر شهیدشان پیوست. مراسم تشییع پیکر این مادر گرامی امروز ساعت ۱۸ می باشد و همچنین مراسم ختم و هفتم ایشان در مسجد صاحب الزمان برگزار می گردد. زمان:۲۲تیر سات ۱۸ تا۱۹/۳۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مادر #شهید_رمضانعلی_دبس_ستاد به فرزند شهیدش پیوست ... @zeynabian
🌷🌷 خدامیداندکه چه میکشیم ،پنداری که چون شمع ذوب میشویم ،ما ازمردن نمی‌هراسیم؛اما میترسیم بعدازما ایمان راسرببُرند واگرسوزیم هم روشنایی میرود وجای خودرا دوباره به شب می‌سپارد،پس باید چه کرد؟؟ ازیک سو باید بمانیم تاشهید آینده شویم وازدیگرسوباید شهید شویم تاآینده بماند،هم باید امروزشهید شویم تافردا بماند،هم باید بمانیم تا فرداشهید نشود،عجب دردی...!چه میشد امروز شهید میشدیم، فردا زنده،تا دوباره شهیدشویم.... #دست‌نوشته‌شهیدمجیدترابی #شهادت‌رویای‌ناتمومه
پدر #شهید_داود_تاجیک به فرزند شهیدش پیوست ... @zeynabian
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من میخوام بشم فدا بشم عبد سر به راه بذار خونم رو بریزم پای اون گلدسته ها مثل یا مثل شهید حق عاشقات فراوون اند گمنام و بی نشون اند ولی بعضیا میشن تو عشق تو طلایه دار یکی میشه یکی میشه یکی هم میشه مثل پ.ن: فیلم مربوط است به مداحی در یادواره شهدای مدافع حرم در مهدیه ولایت پایگاه مقاومت حر زیباشهر قرچک مورخ ده اردیبهشت ۱۳۹۵ http://eitaa.com/joinchat/2558853120C47b9bd1f91
🚨 #خبر_فوری 🌷مادر شهید « پیرهادی » پس از ۳۱ سال خیر کشف و شناسایی فرزندش را شنید. 📡مراسم دیدار مادر با فرزندش به صورت زنده از صفحه اینستاگرام معراج شهدا تا دقایقی دیگر پخش خواهد شد.👇 https://www.instagram.com/_u/merajoshohada 🌹اینجامعراج شهداست👇 @tafahoseshohada
عشقش از آنِ شهید همت بود‌و وسعتِ مهربانی اش را، به هزاران هزاردریاهم؛نمی توان تشبیه کرد. مهروعلاقه اش به خانواده،زبان زدِ همگان بود... حسن از دنیای فانی غافل بود و درفکرِ خود،واپسین این دنیارا می دید! دوستدار شهدابودودلداده ی شهادت. بودنش دردنیا را تنهایک‌وظیفه می دانست وشهید شدن را بهترین کارِ دنیا... فکروذکرش آزادکردنِ اسیرانِ بود،دل مشغولی اش یک دنیا،با فکرهایِ مغشوش ما فرق می کرد. و کربلا را بهشتی می دانست وآرزوی وصالِ‌آن،لحظه ای رهایش نمی کرد. شیطنت های کودکی ونوجوانی اش،شیرین وبه یادماندنی بود برای مادرش... جبهه را زیبا می دانست وعلاقه اش به آن وصف ناشدنی بود. ترس ازشهادت ذره ای در وجودش،پدیدارنمی شدوبالعکس،آرزویش صدبارجنگیدن وشهیدشدن بود! زیبایش،حصارِ بدخلقی های اطرافیانش رادرهم می شکست وکسی نبودکه از او ناراضی باشد. گریه وشیون اطرافیانش را نمی خواست ومی گفت که ناراحتی از آنِ دشمنانِ ما هست. از روی پاکی وصداقتش همچون آبِ روان‌بود. دوستدار بودواز هوادارانِ او... حسن بزرگ مردی بودکه درنوجوانی،در راهِ رسیدن به خدا وآزادی کشورش؛ بال گشود. نامِ اوکه یادمی شود،معرفت،صلابت و او یادآور اعضای خانواده اش می شود. مادرش را به خاطرنگرانی هایش درموردِ خود،بامهربانی سرزنش می‌کردومی گفت: _مادرجان گل های مردم‌پرپر‌شده اندوتوبه خاطریک تبِ من گریه می‌کنی؟! عقیده اش این بودکه من پزشک نمی شوم وکشورما نیازبه پزشکانی همچون من ندارد،کشورِ ما رزمنده می‌خواهد. مفتخراست که شهیدانی همچون حسنِ تاجیک جوبه را درخاکِ خود،داده است. امیدوارم که معرفت وصداقت وپاک بودنِ همه ی امان همانند شهیدحسن تاجیک باشد وزندگی را دنیایی زودگذربدانیم ودر راهِ رسیدن به خدا تلاش کنیم! شعرِ درنامه اش خطاب به مادرِ گرامیِ خود: ببوسم دستت ای مادر که پروردی مرا آزاد بیابابا تماشا کن که فرزندت شده داماد به حجله می روم شادان ولی زخمی به تن دارم به جای رختِ دامادی لباس خون کفن دارم متن از:حدیث‌نجفی @zeynabian
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مثل تموم شهدا به کام من عسل بذار 🌷دنیای من، آقای من اللهم اجعل محیای محیای من من برای تو گریه می کنم تو برای من آقای من ... 🙏 2⃣ مداحی در مراسم وداع با پاسدار مدافع حرم 🌹 🌹 در مسجد مهدیه کارخانه قند http://eitaa.com/joinchat/2558853120C47b9bd1f91
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صوت منتشر نشده از شهید حسن باقری در مورد خلیج فارس... اگر آنها 30 سال برنامه‌ریزی می‌کنند ما باید 300 سال برنامه‌ریزی کنیم http://eitaa.com/joinchat/2558853120C47b9bd1f91
4_5771654353186194542.mp3
3.74M
🎼روایتگری 👤راوی حاج حسین جوشقانیان 🌱شادی روح امام و شهدا صلوات 🔊 #صوت_الشهدا ✔️منبع: کانال شهید فیروزآبادی 🆔 @Khademoshohada_Kb ┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
مادر مرا ببخش اگر دیر آمدم یک مشت استخوان شدنم طول می‌کشید! وداع با http://eitaa.com/joinchat/2558853120C47b9bd1f91
‍ ‍ گفته بودم، روزی، لحظه‌ای به ذهنم آمد نیستی که بیایم و با تو نجوا کنم تا کمک کنی و دستم را بگیری در انجام این کارِ سخت و خطیر. دیری نگذشت که آمدی و این برایم عجیب و غیرمنتظره و بهت‌آور بود؛ چون با ایمان کامل و با لحنی که باورم شود، گفته بودند: «من می‌دانم، خودش نمی‌خواهد بیاید» و آن روز چقدر غصه‌ام گرفت از آن حرف؛ چون گفته بودند: «هر شب دو رکعت نماز هدیه می‌کردی به حضرت زهرا سلام الله علیها» و این را نشانه‌ای می‌دانستند برای پوشیده ماندند و نیامدنت؛ و چیزهای دیگری. اما تو به تمام فکرها و قاعده‌های ما خندیدی و آمدی. آن شب، در آن شلوغی مراسم که از فاصلهٔ یک متری‌ام رد شدی و رفتی گوشهٔ مسجد جا خوش کردی، از سنگينی بار مسؤولیتی که روی دوشم بود، واقعاً حالم بد شد. آن شبی که هر کسی به نوعی با تو نجوا می‌کرد، حرف می‌زد، اشک می‌ریخت و حظ می‌برد، من اما بهت‌زده، خودم را میان معرکه‌ای می‌دیدم که انتخاب‌ شده‌ام و در معرض دید همه‌ام، در حالی که مرد آن میدان نیستم. آن روز، در آن شکوه و شلوغی مراسم تشییع پیکرت هم فقط اشک بودم. آن روز، بی‌آنکه با تو نجوا کنم و حرفی بزنم یا حتی نزدیکت شوم، من این بود‌؛ مثل یک آدم معمولی که هیچ چیزی از تو نمی‌داند، فقط متحیّر شکوه عزت تو باشد و بس. بعد از این شلوغی‌ها اما یک روز، تنهایی آمدم پیشت؛ با یک دلِ پر از حرف... گفتم و شنیدی. بسیار گفتم و شنیدی. همان روز که وقت رفتن، ازت خواستم به فاتحه و سوره‌ای بدرقه‌ام کنی... بعد از آن روز اما ورق برگشت. راه‌ها را یکی‌یکی جلوی پایم گذاشتی؛ همه را به خط کردی که کمک کنند‌؛ هر کسی هر چیزی دارد بیاورد وسط؛ چیزهایی که حتی به مخیله‌ام هم نمی‌رسید... راه اگرچه طولانی و سخت شد، اما همین که تو آمدی، خیالم راحت است دیگر... هر کسی که تو را می‌شناسد، می‌داند که اهل جدیّت و سختگیری در انجام کارها هستی. من هم این را می‌دانم. اما می‌دانم حالا تو هستی و کمک می‌کنی. http://eitaa.com/joinchat/2558853120C47b9bd1f91
به مناسبت اربعین خاکسپاری #شهید_مهدی_ثامنی_راد برگزار می شود http://eitaa.com/joinchat/2558853120C47b9bd1f91
🌱 ♡✨ بچه‌ها.. به خودتون سخت بگیرید که اون دنیا بهتون سخت نگیرن؛ به خودتون سخت بگیرید که خدا راحت بگیره! | | @zeynabian