ريخته بودند دور و برش و سر و صورت و بازوهاش رو ميبوسيدند.هر كار ميكردي، نميتوانستي #حاجي را از دستشان خلاص كني. انگار دخيل بسته باشند، ول كن نبودند.☹️ بارها شده بود #حاجي،توي هجوم محبت بچهها صدمه ديده بود؛زير چشمش كبود شده بود، حتي يك بار انگشتش شكسته بود.🍁
سوار ماشين🚙 كه ميشد،لپهايش سرخ شده بود؛ اینقدر كه بچهها لپهاش رو برداشته بودند براي تبرّك❗️بايد با فوت و فن براي سخنراني🎤 ميآورديم و ميبرديمش. خب، حالا قِصِر در رفت! يواشكي آوردنش! وقتي خواست بره چي؟ بين بچهها نشسته بودم و ميشنيدم چي پچ پچ ميكنند.داشتند خط و نشان ميكشيدند. #حاجي را يواشكي آورده بوديم و توي چادر قايمش كرده بوديم.🙊 بعد كه همه جمع شدند، #حاجي براي سخنراني آمد.بعد از اتمام صحبتهاش سريع سوار ماشين🚙 كرديمش.تا چند صد متر، ده بيست نفري به ماشين آويزان بودند😱.آخر سر مجبور شديم بايستيم و #حاجي بياد پايين.😃🌹
#شهید_همت
برای سلامتی و تعجیل در فرج #امام_زمان (عج) صلوات
•┈┈••✾❀🕊💖🕊❀✾••┈┈•
@zhoornazdik