💎 رازِ هستی
🎙حضرت علامه طهرانی قدّساللهسرّه
🔹بهدنبال علومِ خارج [از ذات خود] رفتیم؛ یکی دکتر، یکی شیمیست، مهندس، عالِم، مفسّر، محدّث یا فقیهِ منهای عرفان شده؛ ولی نرفتهایم خود را پیدا کنیم که چه کسی هستیم! که من بعد از اینکه از شناختِ ذات خود بینیاز شدم، حالا میروم دنبال علومِ خارجی، خب مبارک است؛ ولی هنوز منِ بیچاره خودم را نشناختهام!
🔸«مَن عَرَفَ نَفسَهُ فَقَد عَرَفَ رَبَّه[؛ هرکس خود را شناخت پروردگارش را شناخته است]» از نفیسترین کلماتی است که شواهد عجیب و غریبی دارد. انسان بایستی خدا را در خود بیابد. در ذاتِ انسان، سِرّ خداست؛ خدا با ذاتِ انسان معیّت (همراهی) دارد؛ «و هو مَعَکُم أینَ ما کُنتُم؛ هرجا باشید خدا با حقیقتِ شماست!» برو خود را پیدا کن و بشناس، تا خدا را پیدا کنی.
🔹سیمرغ موجودی حقیقی است، ولی دیده نمیشود، لذا در حکایت طیور (پرندگان) هم دیده نشد، چون به آن شکل قابل دیدن نیست. ولی حقیقتِ آن سیمرغ، سی مرغ است.
🔸برو عبور کن از این مراحل، از این شهوتها و غفلتها، از این چشمهها و لجنزارها، از این مُردابها و جیفهها، تا بتوانی مقام سیمرغ را پیدا کنی.
🔹این کنایه از این است که همیشه انسان باید همّتش بلند باشد، مثل آن سی تا مرغ، که گفتند: ما باید برویم و پیدا کنیم. چشمه آنها را گول نزد، آب آنها را گول نزد، مثلاً طایفۀ کبوتران که به مانندِ خودشان مایل بودند، آنها یک جا پایین آمدند، آنها امثالِ خودشان را دیدند و گول نخوردند؛ امثالِ انسان در شرف و مقام و فلان و فلان گول نخوردند. هِی رفتند، رفتند و گفتند که ما میرویم دنبال سیمرغ تا پیدا کنیم؛ آخر تا کِی ما در جهالت باقی باشیم؟!
آفتاب هم بر آنها تابید، اعتنا نکردند، رفتند و به مقصد هم رسیدند. حکایت، خیلی حکایتِ لطیفی است؛ خیلی لطیف و خوب این معنا را برای انسان مجسّم کرده است.
📚 برگرفته از آیین رستگاری، ص ۷۳.
📌#حقیقت #معرفت #خودشناسی #خداشناسی #سیمرغ
🌐 به #ضیاءالصالحین بپیوندید...
👇
☫ @ziaossalehin ☫
1279-14011015-2.mp3
6.93M
🎙انقطاع توجه انسان از تعلقات دنیا
#خودشناسی
#توجه
#قطعه_صوتی
🌐 به #ضیاءالصالحین بپیوندید...
👇
☫ @ziaossalehin ☫