eitaa logo
عطـــ🌺ـࢪنـࢪگس
458 دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
51 فایل
بِسمَ‌رب‌المَہدے🌱 کپی ازمطالب‌کاناݪ‌آزاכہ
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم رب النور⚘ 📌آیاانتقادپذیرۍراهۍبراۍیافتن عیب‌هاست؟ 🔰، قرار گرفتن دو نفر در ڪنار هم براۍ طۍ ڪردن مسیر رشد و کمال در این دنیاست. ✳️ انسان، در صورتۍ می‌تواند به رشد حقیقی دست پیدا ڪند ڪه عیب‌هاۍ خود را یڪۍ پس از دیگرۍ برطرف کند. 🔴دراین میان، جهالت یا غفلت انسان، مانع دست‌یابۍ به تمام عیب‌هاست. از همین روست ڪه باید گفت یڪی از اصلۍترین شناخت‌هایۍ که باید به دنبال آن بود، است. ، وقتۍ در ڪنار شخص دیگرۍ قرار می‌گیرد، چشم‌هاۍ او هم به یاری‌اش آمده، در راه دست پیدا کردن به عیب‌هایش، ڪمکش می‌کنند. 🔰در زندگۍمشترڪ به جهت علاقۀ میان زن و شوهر و ارتباط بسیار آنها با هم! علاوه بر این ڪه می‌توانند در یافتن عیب‌ها به یکدیگر ڪمڪ کنند، در برطرف ڪردن این عیب‌ها هم یاران خوبی برای هم هستند! 🔶 این در صورتی است ڪه هر دو طرف، انتقادپذیر باشند! 🔶 تمایل داشته باشند همسرشان عیب‌هایشان را به آنان، تذڪّر دهد. یاحق⚘
عطـــ🌺ـࢪنـࢪگس
بسم رب النور🌱 🔴والدین خردمند آگاه باشید وعمل کنید! : 💠«من فڪر ڪردن را از مادرم آموختم» 🌺 ،مادرشهیدمطهری سواد مکتب خوانه ای داشت و در نزد پدر ملا جعفر خراسانی مقداری درس خوانده بود. در همان سن نوجوانی ڪتاب «تحفه حکیم مومن» را خوانده بود و تمام آن را در حافظه داشت. این ڪتاب درباره طب سنتی بود و بانو از روی همین کتاب و یاد گرفتن قابلگی، به طبابت و قابلگی در روستا مشغول بود. گاهی ڪار تدریس به زنان و دختران فریمانی را هم انجام می داد. 🌺 ایشان با شیخ محمدحسین پدر شهید ازدواج کرد. خداوند به آنها پنج پسر و دو دختر عطا فرمود ڪہ مرتضی یکی از آنها بود. او را ڪہ باردار بود، شبی در عالم خواب دید ڪہ در مسجد فریمان به همراه زنان روستا نشسته ڪه بانویی محترم به همراه دو خانم دیگر وارد مسجد شدند. آن بانو روی سر همه زنان گلاب می پاشید و وقتی به ایشان رسید، سه دفعه روی سرشان گلاب می پاشد. از ترس اینکه مبادا در انجام امور دینی کوتاهی کرده باشد، از بانو می پرسد «چرا فقط روی سر من سه دفعه گلاب پاشیدید؟» و جواب شنید ڪہ «این به خاطر فرزندی است که در شکم داری، او خدمات بزرگی به اسلام می کند». 🌺 از 10 سالگی دیگر درس های مکتب خانه ای برای شهید مطهری ڪاملا تکراری شده بود همین پدر شروع به آموزش مقدمات حوزه به او کرد. خیلی باهوش بود و سریع دروس را یاد می گرفت، گاهی مادر هم در کنار پسرانش می نشست و در جلسه درس شرڪت می کرد، آن وقت وقتی همسرش مسئله ای دینی یا حکمی را به پسرها یاد می داد، آهسته به بچه ها می گفت ڪہ از پدرشان بپرسند فلان و بهمان! 💠 طرز سوال کردن را به آنها آموزش می داد. 🌸 ای گفته بود «من فڪر کردن را از مادرم آموختم» 🌱 بر معلمان خردمند خجسته باد 🌱