عاشورا وحج
در قیام روز عاشورا، عده ای در لشکر یزید و در جبهه باطل بودن، ولی دلشون با امام حسین(ع) بود و به قول خودشون حتی یک تیر هم به سمت سپاه امام حسین (ع) نزدن، اما سکوت کردند و سیاهی لشکر دشمن شدن و به سرنوشت همان یزیدیان گرفتار شدند.
چون در مقابل کفر و دروغ سکوت کردن!
عده ای هم در لشکر یزید و جبهه باطل نبودن، دلشون هم با امام حسین(ع) بود، میدونستن سید الشهدا(ع) حق هست ولی به کمکش نیومدن و #سکوت کردن که اون هاهم عاقبت بخیر نشدن!
چون در مقابل کفر و دروغ سکوت کردن!
عده ای هم در زمان خود به یاری سید الشهدا(ع) نرفتن و پس از شهادت آن حضرت پشیمان شده که دیگر اثری نداشت که آن ها هم عاقبت بخیر نشدن!
برای اینکه در زمان خودش و به موقع خود به یاری امامشان نرفتن و
در مقابل کفر و دروغ سکوت کردن!
تاریخ در حال تکرار است و از ما پذیرفته نیست که بعدا بگیم دلمون با دین بود، دلمون با نظام اسلامی بود ولی در مقابل جبهه منافقین #سکوت کردیم!!!
((وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ))
ما در کدام جبهه هستیم.
*«حسین علیهالسلام غریبِ قریب»*
شاید بارها این شعر زیبا و دلنشین را شنیدهای و با خود زیر لب زمزمه کردهای:
«حسینجان! به تو از دور سلام، به سلیمان جهان از طرف مور، سلام»؛
اما به نظر میرسد، هر کجا نام حسینبنعلی علیهالسلام را ذکر کنی و هرگاه روی قلبت را به سوی او بگردانی و از عمق دل و جان بگویی:
«السَّلامُ عَلَیکَ یا اَباعَبدِاللّه» حسین، نزد توست، او نزدیک است؛ گرچه او شهیدی است غریب؛ اما به زائرانش قریب است، قریب...
پس هر که به او توجه کند، هر کجا که باشد، حسین، خود را به او نزدیک میکند، حتی اگر فرسنگها از کربلا فاصله داشته باشد.
یا اباعبداللّه، ای عزیزتر از جانم! به تو، دهها و صدها و هزارها سلام. نه از دور، که از دوست، سلام/ به سلیمان جهان از طرف مور سلام.
✨ *میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز*
*«ثارالله، آبادکنندۀ قلبها»*
بارها شنیدهایم که یکی از القاب مشهور امامحسین «ثارالله» است؛ لقبی که بهمعنای «خون خدا» تفسیر شده است.
در زیارتنامۀ آن حضرت میخوانیم:
🔅 *«السَّلامُ عَلَیْكَ یَا ثَارَاللّهِ وَ ابْنَ ثَارِهِ»*
🔅 *«سلام بر تو ای خون خدا و ای پسر خون خدا.»*
خون، مایۀ حیات انسان است و «خون خدا» نیز حیاتبخش دین الهی؛ اما آیا «ثار» تنها بهمعنای خون است؟
برخی از اهل لغت بر این باورند که این واژه از ریشۀ «ثَوْر» بهمعنای دگرگونیِ سازنده گرفته شده است؛ دگرگونیای که ویرانیِ گذشته را به آبادانیِ تبدیل میکند.
انقلاب را از همین رو «ثور» مینامند؛ زیرا مردم، نظام پیشین را از ریشهکن میکنند و ساختاری نوین بر پایۀ عدل و آبادانی بنا مینهند. در قرآن کریم نیز این واژه با همین معنا به کار رفته است:
🔅 *«أَثَارُوا الْأَرْضَ وَ عَمَرُوهَا»*
🔅 *«زمین را زیرورو کردند و آبادش ساختند.»*
*حسین علیهالسلام «ثارالله» است؛* دگرگونکنندۀ دلها و جانها. او به اذن پروردگار، با دستان مهرگستر خود، قلبهای سنگشده را میشکافد و در آنها روحِ حیات میدمد. نامش، یادش، ذکرش و کربلایش، آتشِ بیقراری در جان میافکند، اما این بیقراری، سرانجام به آرامشی ژرف میانجامد. او ویرانههای دل را آباد میکند، چرا که ثارالله است؛ *آبادگرِ قلبها به فرمان خدا.*
«حجّ جاودانۀ سیدالشهدا علیهالسلام»*
در صحرای سوزان کربلا، حسین علیهالسلام حجّی بینظیر و ماندگار را بهجای آورد؛ حجّی که طوافش گِرد خیمهها بود و سعیاش میان صفای مهر و مروای وفا. او در این مناسک آسمانی، هر گام را به عشق خدا برداشت و هر حرکتش نماد بندگی و فداکاری شد.
طواف او، پیمودنِ پیرامون خیمهگاه بود؛ همانجا که با دستهای مبارکش خارهای رنج را از سر راه عزیزانش برمیداشت. طوافی که نه حول کعبهای از سنگ، که گِرد محور عشق و ایثار بود.
سعی او، رفتوآمدی مقدس بود؛ از خیمهها تا میدان نبرد، از وداع با یاران تا تشییع پیکرهای پاک شهیدان. گاه بر بالین حرّ، سرِی را بر دامن میگرفت و گاه با «جونِ» غلام، رخبهرخ میشد.
گاه بهسوی فرزند بیمارش، امام سجاد علیهالسلام، بازمیگشت تا مروتِ پدری را به نمایش گذارد. چه سعیِ پررنج و پرعظمتی!
حج، تقصیر میخواهد و تقصیر او دلبریدن از کودک ششماههاش بود؛ آنگاه که طفل را در آغوش گرفت و به خاک سپرد، گویی آخرین قربانی را به درگاه معبود تقدیم و سندِ مظلومیت خویش را برای همیشه ثبت کرد.
و اینگونه، حجّ حسین علیهالسلام به پایان رسید؛ حجّی که فرشتگان آسمان و زمین بر عظمت آن گواهی دادند و تاریخ، آن را تا ابد به یاد خواهد سپرد.
@zibaeihai_zendegi
https://eitaa.com/joinchat/