eitaa logo
📚داستان های زیبا 📚
1.9هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
2.1هزار ویدیو
5 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
به نام نامی مولای قنبر🖤 صلوات🙏 به نام نامی یارپیغمبر(ص)🖤 صلوات🙏 به نام قهرمان بدر و خیبر🖤 صلوات🙏 به نام همسر زهرای اطهر🖤 صلوات🙏 اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍ وَّآلِ مُحَمَّدٍ وَّعَجِّلْ فرجهم🖤 @zibastory @zibastory 🌸🌺🌸🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️باورم‌ نیست که خیبرشکن از پا افتاد حضـرت واژه‌ی برخاستن از پا افتاد ▪️شهادت حضرت امیرالمؤمنین مولا علی علیه السلام تسلیت باد🏴 @zibastory @zibastory 🌸🌺🌸🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◾️ آجرک الله یا صاحب الزمان ◾️شال عزا بر روی دوش و 🖤در غم بابا نشستی 😢 ◾️دیشب کجا بغض خودت را 🖤در کدام احیا شکستی😔 أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج🙏 🖤🙏 @zibastory @zibastory 🌸🌺🌸🌺
@zibastory امام على عليه السلام: دو بهم زنی و سخن چينى را دروغ شمار، نادرست باشد يا درست. ( غررالحكم حدیث 2442 )
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅حیف است این شب ها این کلیپ را نبینیم @zibastory ⬛️شهادت علیه السلام تسلیت باد. 🌷التماس دعای فرج @zibastory
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤔 نقش ما در ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ⁉️ روایات می‌گویند؛ امام زمان علیه‌السلام، با لشکری شهدا با قَدَرهای بزرگ، ظهور می‌کنند. @zibastoryخب وسط این شهدا و أولیاء خدا، چه جایی برای من و شما هست؟ ✘ چه کنیم آن زمان جایی در این لشگر داشته باشیم؟ @zibastory
جوانمردی نزد امیرالمؤمنین (علیه السلام) آمد و از ایشان، اسبِ قرمزِ خوش‌ رنگی خواست. حضرت هم به او هدیه داد، بی‌ چشم داشت و کریمانه. وقتی سوار بر آن اسب شد و رفت، امیرمؤمنان این شعر را خواند: «أُریدُ حیاتَهُ و یُریدُ قَتلی، عذیرَکَ مِن خلیلِکَ مِن مُرادِ» یعنی «من برای او حیات و سلامتی را آرزومندم، اما او قصد کشتن مرا دارد». کسی را از قبیله مراد بیاورید که عذر مرا (در اینکه به بدخواه خود محبت می‌ کنم) بپذیرد. سپس رو به دوستان خود فرمود به خدا قسم که این مرد قاتل من است! مردم بارها دیده بودند درستی پیش‌ بینی‌ هایش را، با تعجب پرسیدند پس چرا او را نمی‌ کشی؟ پاسخ داد پس چه کسی مرا بکشد؟ او که دست رد به سینه قاتلش نزد، چگونه ممکن است محبان امیدوارش را ناامید کند؟ 📚 منبع: بحارالانوار، جلد ۴۲، صفحه ۱۸۶ @zibastory @zibastory 🌸🌺🌸🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌ظهور دست ماست، قدرش هم دست ماست، ما باید بخواهیم تا ظهور اتفاق بیفته... @zibastory 🤲 در شب‌ قدر جز چیزی نخواهیم. 🌙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ این آقا ایرانی-روسی‌ـه که توی تحصیل کرده و ۱۸ سال بوده. یعنی بیشتر از خیلیا از غرب و سبک زندگیشون اطلاع داره و اینجوری می‌گه. بعد اینجا سلبریتی‌های دوزاری😒 فقط بخاطر حضور در جشنواره‌های خارجی فیلم می‌سازن تا از خانواده تقدس زدایی کنن،زیبا نیست؟ :)) @zibastory
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راز طول پیرمرد 170 ساله 😯 @zibastory نخوردن ناهار و دو وعده خوردن هر میوه را به فصل خوردن گوشت کم خوردن حرص نزدن برای دنیا خواب قیلوله خواب سر شب مناجات سحر زیر سقف آسمان @zibastory
میگن درد رو از هر طرف بخونی میشه درد! ولی درمان رو از اخر بخونی میشه "نامرد! مواظب باش واسه دردت به هر درمانی تن ندی... @zibastory @zibastory 🌸🌺🌸🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹داستان آموزنده🌹 جوانی زیاد توبه کرده و سپس آن را خراب کرده بود؛ روزی باز توبه خود را شکست؛ هنگامی که قصد توبه داشت شیطان نزد او آمد و گفت: «تو خجالت نمیکشی که توبه میکنی و باز گناه میکنی؟! اصلاً روی این را داری که توبه کنی؟». جوان دلش شکست و‌ ناامید شد که ناگهان صدایی از درگاه ربوبیت آمد که بگو : «گناه پروردگارم را میکنم و از او ‌آمرزش میخواهم و او‌ میبخشد، این فضولی‌ها به تو‌ نیامده!» @zibastory
آتش بیار معرکه این اصطلاح را برای کسی به کار می‌برند که در ماهیت و اصل دعوا و مشاجره‌ی میان چند تن شرکت ندارد، اما کارش تشدید این دعوا و مشاجره و گرم نگاه‌داشتن آتش اختلاف در میان آنان است. دو ساز ضرب و دف از چوب و پوست ساخته شده‌اند. پوست این دو ساز در بهار و تابستان خشک و منقبض و در پائیز و زمستان که موسم باران و رطوبت است مرطوب و منبسط می‌گردد. در بهار و تابستان لازم است که این پوست هر چند ساعت یک بار مرطوب و تازه گردد تا صدای آن به علت خشکی و انقباض تغییر نکند. این وظیفه بر عهده‌ی دایره‌ نم‌کن بود که ظرف آبی جلوی خود قرار داده و ضرب و دف را نم می‌داد و تازه نگاه می‌داشت. در پائیز و زمستان همین شخص که حالا آتش‌بیار نامیده می‌شد پوست‌های مرطوب شده را روی منقل آتش می‌گرفت و با حرارت دادن خشک می‌کرد. این شخص از موسیقی چیزی نمی‌دانست و نه میتوانست ساز و ضرب و دف بزند و نه به آواز و خوانندگی آشنایی داشت، اما وجودش به قدری موثر بود که اگر دست از کار می‌کشید دستگاه طرب می‌خوابید و بساط معرکه و شادی مردم برچیده می‌شد. تا جایی که مخالفان موسیقی و طرب در گذشته گناه اصلی را وجود آن آتش‌بیار می‌دانستند و بر این باور بودند که اگر او ضرب و دف را آماده نکند دستگاه موسیقی و عیش نیز خود‌به‌خود از کار می‌افتد. از آن پس تا امروز افراد سخن‌چین و فتنه‌انگیز را که در اصل مشاجرات شرکت ندارند، ولی با بدگویی کردن و ایجاد شبهه، آتش اختلافات را دامن می زنند، به آتش بیار معرکه تشبیه می‌کنند. @zibastory
✨یارب ... 🌸دل ما را تو به رحمت جان ده 🕊درد همه را به صابری درمان ده 🌸این‌بنده چه‌ داند که‌چه میباید‌جست 🕊داننده تویی، هر آنچه دانی آن ده! 🌸با یاد و نام خدای مهربان، 🕊آغاز می‌کنیم بیست و دومین، 🌸روز ماه مبارک رمضان را، 🕊زیرا ياد و نام خدا؛ 🌸عقل را آرامش مى دهد، 🕊دل را روشن مى كند، 🌸و رحمت او را فرود مى‌آورد ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚 امام ﻋَﻠــﯽ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ فرمودند: در حضور هفت گروه، ٧ کار را مخفی کن تا سعادتمند گردی: 🌸✨۱- ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ، ﺩﻡ ﺍﺯ ﻣﺎلت ﻧﺰﻥ... 🌸✨٢-ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ، ﺳﻼﻣﺘﯽﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﺧﺶ ﻧﮑﺶ... 🌸✨۳-ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ، ﻗﺪﺭﺕﻧﻤﺎﯾﯽ ﻧﮑﻦ... 🌸✨۴-ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺩﺍﺭ، ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ نکن... 🌸✨۵-ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ، ﺁﺯﺍﺩﯼﺍﺕ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﻩﻧﻤﺎﯾﯽ نکن... 🌸✨۶-ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﯽﺑﭽﻪ، ﺍﺯ ﺑﭽﻪﻫﺎﯾﺖ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻧﮑﻦ... 🌸✨۷-ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ، ﺍﺯ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺕ ﻧﮕﻮ 📚 ﺗﺤﻒ ﺍﻟﻌﻘﻮﻝ، ص ۱۶۷
‍ کوله بارت بربند✨ شاید این چند سحر✨ فرصت آخر باشد✨ که به مقصد برسیم✨ بشناسیم خدا و بفهمیم✨ که یک عمر چه غافل بودیم😔 می شود آسان رفت✨ می شود کاری کرد✨ که رضا باشد او✨ ای سبکبال🕊 در دعای سحرت🙏 هرگز از یاد مبر من جامانده بسی محتاجم😔🙏 با آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما خوبان 🌹 🙏
‍ 🍃🌸آخر هفته ای بی نظیر 👌 و پر برکت 🌸🍃 با صلوات بر حضرت محمد (ص) و خاندان مطهرش🍃🌸 (💚)اللّهُمَّ 🌸(💚)صَلِّ 🌸🌸(💚)عَلَی 🌸🌸🌸💚)مُحَمَّدٍ 🌸🌸🌸🌸(💚)وَ آلِ 🌸🌸🌸🌸🌸(💚) مُحَمَّدٍ 🌸🌸🌸🌸(💚)وَ عَجِّلْ 🌸🌸🌸(💚)فَرَجَهُمْ 🌸🌸(💚)وَ اَهْلِکْ 🌸(💚)اَعْدَائَهُمْ (💚)اَجْمَعِین
🌸هر سحر برخیز و استغفـار کن ✨فرصتی اکنون که داری کار کن 🌸همنشین خویش را غیبت مکن ✨غیر شیطان بر کسی لعنت مکن 🌸چون شود هر روز در عالم جدید ✨از گناهـان توبه می‌ باید گزید 🌸هر که را تَرسی نباشد از خدا ✨حق بترسـاند زِ هر چیزی وَرا 🌸تا توانی حاجت مسکین برآر ✨تا برآرد حـاجتت را کردگـار 🌹 در این لحظات ناب بندگی التماس دعا 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃در پنجشنبه فروردین ماه جهت شادی روح تمام مسافران آسمانی فاتحه ای قرائت کنیم🍃🌸 روحشان قرین رحمت الهی باد 🌸
❗️علی (ع) را چه کُشت؟! یک وقت می‌گوییم علی(ع) را "که" کُشت و یک وقت می‌گوییم "چه" کُشت؟ اگر بگوییم علی را "که" کُشت؟! البته عبدالرحمن ابن ملجم، و اگر بگوییم علی را "چه" کُشت، باید بگوییم "جمود"، "خشک مغزی" و "خشکه مقدّسی"؛ همین هایی که آمده بودند علی را بکشند، از سر شب تا صبح عبادت می‏ کردند، واقعاً خیلی تأثّرآور است... علی به جهالت و نادانی این ها ترحّم می‌کرد، تا آخر هم حقوق این ها را از بیت المال می‌داد و به این ها آزادی فکری می‌داد... ابن ابی الحدید می‌گوید، اگر می‌خواهید بفهمید که جمود و جهالت چیست، به این نکته توجه کنید که این ها وقتی که قرار گذاشتند این کار را بکنند، مخصوصاً شب‏ نوزدهم رمضان را انتخاب کردند و گفتند: "ما می‌خواهیم خدا را عبادت بکنیم و چون می‌خواهیم امر خیری را انجام بدهیم، پس بهتر این است که این کار را در یکی از شب های عزیز قرار بدهیم که اجر بیشتری ببریم...!" 📚از کتاب اسلام و نیازهای زمان، ج ١|نوشته ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─ @zibastory
🌸🍃🌸🍃 روزی شخصی بر سر جالیز رفت که خیار بدزدد. پیش خودش گفت: این گونی خیار را می‌برم و با پولی که برای آن می‌گیرم، یک مرغ می‌خرم. مرغ تخم می‌گذارد، روی آن‌ها می‌نشیند و یک مشت جوجه در می‌آید، به جوجه‌ها غذا می‌دهم تا بزرگ شوند، بعد آن‌ها را می‌فروشم و یک گوسفند می‌خرم، گوسفند را می‌پرورم تا بزرگ شود، او را با یک گوسفند جفت می‌کنم، او تعدادی بره می‌زاید و من آن‌ها را می‌فروشم. با پولی که از فروش آن‌ها می‌گیرم، یک مادیان می‌خرم، او کره می‌زاید، کره‌ها را غذا می‌دهم تا بزرگ شوند، بعد آن‌ها را می‌فروشم با پولی که برای آن‌ها می‌گیرم، یک خانه با یک باغ می‌خرم. در باغ خیار می‌کارم و نمی‌گذارم احدی آن‌ها را بدزدد. همیشه از آن‌جا نگهبانی می کنم. یک نگهبان قوی اجیر می‌کنم، و هر از گاهی از باغ بیرون می‌آیم و داد می‌زنم: آهای تو، مواظب باش. آن فرد چنان در خیالات خودش غرق شد که پاک فراموش کرد در باغ دیگری است و با بالاترین صدا فریاد می‌زد. نگهبان صدایش را شنید و دوان‌دوان بیرون آمد، آن فرد را گرفت و کتک مفصلی به او زد. بيچاره تازه فهميد كه همش رويا بوده است...