eitaa logo
📚داستان های زیبا 📚
2.3هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
3هزار ویدیو
8 فایل
ارتباط با ادمین پیشنهاد،تبلیغ وتبادل👇 @yamahdi_1403 https://eitaa.com/joinchat/4221632789C0d32769a76
مشاهده در ایتا
دانلود
🌾☘🌾☘🌾☘🌾☘🌾☘🌾 🔆پير زندانى ابوالعتاهيه از شعراء نامى و از ادبا زبر دست دوران عباسى بود و قصائد و اشعارش در مجالس خليفه وقت و رجال كشور با حسن قبول تلقى ميشد. او مدتى بر اثر آزردگى و رنجش خاطر از گفتن شعر خوددارى نمود و اين امر براى مهدى عباسى گران آمد، دستور داد زندانيش كردند. ميگويد: چون به محيط زندان قدم گذاردم و اوضاع زندانيان را از نزديك مشاهده كردم سخت ناراحت شدم ، در گوشه اى نشستم و اطراف و جوانب زندان را مينگريستم ، در اين فكر بودم كه يكى از محبوسين را به همصحبتى برگزينم ، با او انس بگيرم ، از تنهائى برهم ، و تشويش خاطرم كاهش يابد. در يكى از زواياى زندان ، پيرمردى را ديدم خوش سيما و جذاب ، لباس ‍ پاكيزه اى در برداشت و آثار فهم و فراست در قيافه اش خوانده ميشد. بنظرم آمد مرد شايسته و صالحى است بسويش رفتم و بى آنكه سلام گويم در كنارش نشستم ، خواستم آغاز سخن كنم كه او پيش از من بحرف آمد و دو شعر خواند كه مفادش اين بود: ((رنج و ناملايمات فراوان ، مرا بصبر و بردبارى ماءنوس نموده است . نااميدى از مردم ، اميد و اتكاء مرا بلطف الهى افزون ساخته است .)) ابوالعتاهيه ميگويد: شنيدن اين دو شعر حكيمانه و پرمحتوى و مشاهده سكون و اطمينان پير مرد در من اثر عميق گذارد، بخود آمدم و حالت اضطراب و نگرانيم زايل گرديد، درخواست نمودم دوباره آنرا بخواند. پيرمرد كه ابوالعتاهيه را مى شناخت و ميدانست خشم خليفه نسبت به او براى نگفتن شعر است نگاه تندى به وى كرد و گفت : اى اسمعيل ، مثل اينكه در عقل و اخلاقت نقصانى پديد آمده است . چرا وقتى نزد من آمدى سلام نكردى ، سنت اسلام را در اول ملاقات ، رعايت ننمودى و از علت گرفتارى من نپرسيدى ؟ اكنون كه دو بيت شعر خواندم مانند كسى كه با من سخن ميگوئى كه سالها رفيقم بوده و روى سوابق ممتد و دوستى ديرينه ، درخواست ميكند دوباره آنرا بخوانم . ابوالعتاهيه از سخنان آنمرد شرمنده شد، بخطاى خويش اعتراف نمود، از وى معذرت خواست و گفت : حقيقت اينست كه زندان در من ايجاد وحشت و دهشت نموده ، گوئى نيروى دركم را از دست داده ام و دچار بهت و حيرت شده ام . پيرمرد تبسمى كرد و گفت : جرم تو سهل است و گناه تو بيش از اين نيست كه شعر نگفته اى . احترام تو نزد آنان براى اشعارت بود و براى نگفتن شعر به زندانت افكنده اند و اگر دوباره شعر بگوئى و كارت را ادامه دهى از زندان خلاص ميشوى . اما كار من دشوار است ، زيرا اينان در جستجوى يكى از فرزندزادگان زيد هستند، تصميم دارند او را كه از ذرارى پيغمبر اسلام و از فرزندان حضرت زهرا عليهاالسلام است دستگير كنند و بقتل برسانند. ميدانم عنقريب احضارم ميكنند و از من ميخواهند كه بگويم او در كجا است و در چه نقطه اى پنهان شده است . اگر آنها را بمحل اختفاى وى دلالت نمايم بطور قطع او را ميكشند و در پيشگاه الهى مسؤ ل قتل او خواهم بود. من هرگز بچنين گناهى بزرگى دست نميزنم ، خدا را از خود خشمگين نميكنم و آن طاقت را ندارم كه در قيامت ، خصم من رسول خدا باشد، و اگر از راهنمائى آنان خوددارى كنم قطعا مرا خواهند كشت . بنابراين من بيش از تو سزاوار نگرانى و اضطرابم ، با اينحال صبر و سكون مرا مشاهده ميكنى ، آنگاه دو بيت شعر را مجددا خواند و آنقدر تكرار كرد كه من نيز ياد گرفتم . در اين موقع ابوالعتاهيه از پيرمرد تقاضا كرد كه خود را معرفى كند گفت : من از دودمان حضرت على بن الحسين عليه السلام م كه ناگاه در زندان باز شد و چند نفر ماءمور وارد شدند و مستقيما نزد آن دو رفتند و گفتند خليفه ، شما دو نفر را احضار نموده است . ابوالعتاهيه ميگويد: من و پيرمرد حركت كرديم ، از زندان خارج شديم ، حضور مهدى عباسى آمديم و در مقابلش ‍ سرپا ايستاديم . از پيرمرد پرسيد عيسى كجا است ؟ جواب داد من در زندانم و از محل او اطلاع ندارم ، سؤ ال كرد از چه وقت او را نديده اى ؟ گفت از موقعی كه متوارى شده نه او را ديده ام و نه از وى خبرى شنيده ام . مهدى عباسى قسم ياد كرد اگر نگوئى عيسى در كجا پنهان شده است و ما را به محل اختفاى او راهنمائى نكنى تو را خواهم كشت . پيرمرد در كمال رشادت و صراحت جواب داد هر چه ميخواهى بكن . ميگوئى تو را بفرزند رسول خدا دلالت كنم تا او را بكشى و در عرصه قيامت ، پيامبر اسلام خون او را از من طلب نمايد؟ بخدا قسم گفته ات را اجرا نميكنم و اگر عيسى در جامه من پنهان باشد تو را از وى آگاه نخواهم كرد. مهدى از شنيدن سخنان پير، سخت خشمگين شد، فرمان قتلش را داد و ماءمورين او را براى كشتن ، از مجلس خليفه بيرون بردند. سپس رو بمن كرد و گفت شعر ميگوئى يا از پى پير ميروى ، گفتم شعر ميگويم . دستور داد آزادم كردند. 📚داستانها و پندها (جلد اول)، مصطفی زمانی وجدانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در آرامش ملکوتی شب ها چه زیباست در پیشگاه معبودی بنشینیم که به حکم حکمتش به روزهای ما پویایی بخشیده و به لطف رحمتش به شب های ما آرامش و سکون … شبتون الهی دوستان گلم🌷🌸🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸خدایا ✨سرآغاز صبحم را 🌸با یاد و نام تو میگشای ✨پنجره های قلبم 🌸را خالصانه و عاشقانه ✨بسویت باز میکنم 🌸تانسیم رحمتت به آن بوزد ✨ناپاکیهای آنرا بزداید 🌸نوری از محبت ✨و عشق تو 🌸به قلبم به ارمغان بیاورد 🌸 بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم ✨ الــهـــی بــه امــیــد تـــو
شروع روزی پُر برکت با صلوات @zibastory بر حضرت محمد (ص) و خاندان مطهرش 🌷🍃 🌷الّلهُمَّ 🌷صلّ 🌷علْی 🌷محَمَّد 🌷وآلَ 🌷محَمَّدٍ 🌷وعَجِّل 🌷فرَجَهُم
‍ نیایش صبحگاهی 🌸🍃 @zibastory 🌸 خدایا 🌷نزدیک عیده 🌸آمده ام به درگهت دعا کنم 🌷برای همه بندگانت 🌸رزق و روزیشان را آنقدر زیاد کن 🌷که محتاج خلق نشوند 🌸بیماری و کسالت را از وجودشان 🌷دور کن تا با آسایش زندگی کنند 🌸گناهان و خطایشان ببخش 🌷و لبخند رضایتت را به آنها هدیه کنی 🌸تا طعم شیرین خوشبختی را بچشند 🌸آمیـــن
🔘داستان کوتاه چوپانی هر روز گوسفندانش را به صحرا می برد عادت داشت تا در یک مکان معین زیر یک درخت بنشیند و گله را برای چرا در اطراف آنجا نگه دارد. زیر درخت سه قطعه سنگ بود که چوپان همیشه ازآنها برای آتش درست کردن استفاده می کرد و برای خود چای آماده می کرد هر بار که او آتشی میان سنگها می افروخت متوجه می شد که یکی از سنگها مادامی که آتش روشن است سرد است امادلیل آن را نمی دانست چند بار سعی کرد با عوض کردن جای سنگها چیزی دست گیرش شود اما همچنان در هر جایی که سنگ را قرار می داد سرد بود . تا اینکه یک روز وسوسه شد تا از راز این سنگ آگاه شود . تیشه ای با خود برد و سنگ را به دو نیم کرد... آه از نهادش بر آمد میان سنگ موجودی بسیار ریز مانند کرم زندگی می کرد . رو به آسمان کرد و خداوند را در حالی که اشک صورتش را پوشانده بود شکر کرد و گفت: خدایا ای مهربان تو که برای کرمی این چنین می اندیشی وبه فکر آرامش او هستی پس ببین برای من چه کرده ای و من هیچگاه سنگ وجودم را نشکستم تا مهر تو را به خود ببینم . @zibastory ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─‌
7.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
@zibastory 🎥 روزه نمیگیری؟ نگیر اما ادب رو در مقابل خـدا رعایت کن! ⛔️برای خـدا گردنکشی نکن، خواری تو علنی نکن! اگـه هـر عذری داری با خـدا میخوای در بیفتی؟! حجت‌الاسلام قرائتی
7.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
@zibastory 🎥 به هر بهونه‌ای شده با امام زمان عج ارتباط بگیر... اللهم عجل لولیک الفرج
♦️مدت سربازی به‌طور رسمی کاهش یافت 🔹سخنگوی شورای نگهبان اعلام کرد که مصوبۀ کاهش مدت سربازی تایید شده است. 🔹طبق آخرین مصوبۀ مجلس، میانگین خدمت سربازی با احتساب دورۀ آموزشی به ۱۴ ماه می‌رسد.