7.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 صحبتهای مهرماه ۱۴۰۳ استاد رائفی پور درباره سوریه و اتفاقات امروز آن
#سوریه
🌹نسیم صبحگاهان🌹
🆔 sapp.ir/nasimesoh
🌹داستانهای زیبا🌹
🆔 sapp.ir/dastanhayeziba
🌹نسیم مهدوی🌹
🆔 sapp.ir/nasimmahdavy
داستانهای زیبا .ایتا👇
✅ 👉@zibastory👈
@zibastory
این پوستر حاج آقای عالی گذاشته بودند تو فضای،مجازی همت کنید پخش کنید تو ثواب ونشر صلوات شریک باشین اجرتون با عمه سادات #حضرت_زینب کبری (س)
#سوریه
@zibastory
2.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥 اونایی که از سقوط #سوریه خوشحال هستند این کلیپ رو ببینند.
✍ اگر امنیت در کشور از بین برود چه میشود ؟
╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮
👉@zibastory👈
╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯
🌷 #هر_روز_با_شهدا_
#مرا_خفه_كن
@zibastory👈
🌷قبل از عملیات، ساعت ٤ بعد از ظهر بود. برای استراحت به طور فشرده در یک سنگر خوابیده بودیم. باد می آمد و داخل سنگرها پر از گرد و خاک شده بودیم. حتی دندانها و چشمانمان خاکی بود. از بس خسته بودم سریع خوابم برد. خواب دیدم برادرم شهید علی میرزایی، شهید احمد امینی، شهيد محسن باقریان و شهید احمد قنبری در سنگر ما هستند و مثل همیشه چای می خوریم و با لحن همیشگی که مرا دایی محمد صدا می زدند با یکدیگر شوخی می کردیم.
🌷حاج احمد گفت: چرا ناراحتی؟ گفتم: همه بچه های کادر، زخمی شده اند و رفته اند و من دست تنها هستم. حاج احمد گفت: ناراحت نباش. ما امشب همه به تو کمک می دهیم. جناح راست را به ما بسپار. اگر نتوانستید عمل کنید، کانال را باز می کنیم و از معبر ما بروید. گفتم: شما که شهید شدید. گفت: تو به ما شک داری؟ گفتم: نه، سمت راست ما لشکر ٢٥ کربلاست. گفت: ما بین شما و ٢٥ کربلا هستیم. تو ناراحت نباش.
🌷با من دست دادند و خداحافظی کردند و رفتند. آخرین نفر برادرم علی بود. معاون گردان ٤١٠ بود. دست مرا آنقدر تاب داد که جدا شد. درد داشتم و در خواب ناله می کردم. از خواب پریدم.
🌷دسته ویژه را فرستادیم. من با دسته اول گروهان اول رفتم و محمودی با گروهان بعدی. سینه خیز از خاکریز رفتیم پایین. نزدیک میدان مین بودیم که شعله آتشی بلند شد. بچه های دسته ویژه جلو بودند. به فداکار گفتم: معبر ماست؟ گفت: بله. همه زمین گیر شده بودند. فداکار گفت: نرو ولی من رفتم. ٦-٥ متر به میدان مین دیدم معبریست نیم متر فاصله.
🌷یک نفر را دیدم که افتاده بود. سه تا موشک تو کوله پشتی اش بود. موشکها منفجر شده و به هوا می پریدند. رسیدم کنارش. دستم را روی شکمش گذاشتم دستم فرو رفت! به صورتش دست زدم، سوخته بود. او را شناختم. علی عرب بود. گفتم: علی تویی؟ در حین سوختن گفت: حاجی تو برو. فقط یک چفیه در دهان من بگذار تا خفه شوم و صدایم در نیاید وگرنه عملیات لو می رود.
🌷تشنه اش بود. گفت: اگر آب داری به من بده. اما من هیچوقت قمقمه ای برنمی داشتم. لباسهایش کامل سوخته بود و قمقمه خودش هم داغ شده بود. چفیه را از گردنم باز کردم. با آب قمقمه آن را خیس کردم و در دهانش گذاشتم. صورتش را بوسیدم .... آتش خاموش شده بود. التماسم می کرد که بروم. می گفت: معبر لو می رود. اینجا تیر می خوری. برو. گفتم ١٠ دقیقه تحمل کن، به امدادگرها می گویم تو را ببرند. و به عقب رفتم.
🌷بعد از عرب یک ترکش هم به پهلوی حسین شمسی خورد. عباس تقی پور هم که زخمی شد و بعد در بیمارستان شهید شد. در این مدت، فداکار بچه ها را برده بود پشت معبر. زود خط را سر و سامان دادیم. وقتی داشتیم می رفتیم حاج قاسم بی سیم زد. گفتم: خط شکسته شد. گفت: آفرین حاج محمد! آفرین! یک لحظه غرور مرا گرفت. به زمین نشستم و تو سرم زدم. علی اسماعیلی گفت: چرا تو سرت می زنی؟ گفتم: بچه های مردم زحمت کشیدند، آنها زخمی شدند، کشته شدند، علی عرب در میدان مین، سوخت و جان داد. حاج قاسم به من می گوید آفرین...
راوی: حاج محمد میرزایی
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
@zibastory👈
#سوریه
#وعده_صادق_۳
ما این راه را تمام میکنیم، اگر همه کشته شویم
اگر همه شهید شویم، اگر خانههایمان بر سرمان خراب شود؛ هرگز گزینه #مقاومت را رها نمیکنیم.
-شهید سید حسن نصراللّٰه🥀
#شهید
@zibastory👈
#سوریه
#وعده_صادق_۳
رِفیق
برایِ شهید شدن ، هُنَر لازم است...
هُنَرِ رد شدن از سیم خاردارِ نَفس..
هُنَرِ بِه خُدا رسیدن...
هُنَرِ تَهذیب...
تا هُنَرمَند نشی، شهید نِمیشی
شهید_ابراهیم_هادی
یاد ابراهیم بخیر میگفت:
به فکر مثل شهدا مُردن نباش
به فکر مثل شهدا زندگیکردن باش ...
شهید_ابراهیم_هادی
#شهید@zibastory👈
#سوریه
#وعده_صادق_۳
11.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خانمهای چادری در دنیا باکلاس ترین،مدرن ترین ،به روزترین و با شخصیت ترین خانمها هستند .
زین پس در کلامتون بسیار به کار ببرید
و خانمهای چادری رو باکلاس و باسواد بدونید... واقعا حقیقته
واقعا خدا خیر بده این مرد باغیرت رو که
میلیونها آخوند و بچه انقلابی نتونستن مثل ایشون برای #حجاب رسانه کار کنند.
@zibastory👈
❤️ حجاب
#وعده_صادق #سوریه
انتشار با لینک حتی الامکان
1.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌مستشار نظامی ایران در سوریه: دکتر بهم گفت حیف نبود سلامتی خودتو برای بشار خرج کردی؛ بهش
گفتم دکتر من برای امنیت الان تو رفتم و جنگیدم
🌹داستانهای زیبا .ایتا🌹
✅ 👉@zibastory👈
#وعده_صادق 🚀🔥
#سوریه 🚀🔥
10.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 اگه میخواید بدونید شهوات و بی حجابی ها سر یه مملکت چی میاره این دو دقیقه صحبتهای استاد شجاعی رو حتماً حتماً ببینید.
👈 #سوریه با همین روش فقط با ۲۰ هزار نیرو 😳 سقوط کرد یعنی ترویج شهوت رانی
#خبر_فوری
💯اخبار ایران و جهان را با ما همراه باشید👇👇
@khabar_forei_1📣
@Aminikhaah10 Be Vaghte Shaam (1403-09-18)Shahre Moghadas Ghom.mp3
زمان:
حجم:
28.16M
🔈 #به_وقت_شام
🔰 فصل سوم؛ قبیله سلمان، جلسه دهم
* سوریه؛ عبرتی از اعتماد به وعدههای پوشالی یهود و نصاری [6:28]
* یحیی السنوار یا بشار اسد؟ قضاوت با تاریخ است [12:37]
* قاعده قرآنی: در ولایت کفار، نه صلحی است نه آرامشی [15:12]
📌 محور اول بحث: فتنههای آخرالزمان؛ آزمونی برای اهل ایمان [13:33]
* سفیانی در سوریه، خیرِ تلخ؛ در عراق، شرِ آشنا [15:12]
* فتنهها؛ از خاک سوریه تا قلب مومن، سوءظن، تیغ دو لبه شیطان [22:53]
* از صفوف نماز تا صفوف دشمنی؛ مومنانی که یکدیگر را میرانند [26:27]
* صبح مومن، شب کافر؛ تندباد حوادث آخرالزمان [40:55]
* از ارتداد تا طلوع؛ مسیر ظهور از دل شک و یأس میگذرد [49:47]
* آزمونهای سخت، سربازان ماندگار؛ کسانی که امام زمان (علیهالسلام) به آنها اعتماد دارد [54:36]
* ناخالصان در آتش فتنه؛ امتحانی برای ارتقای مومنان [1:01:00]
* در تاریکی فتنهها، "تقوا" تنها راه خروج است [1:05:38]
⏰ مدت زمان: ۱:۰۸:۱۰
📆 ۱۴۰۳/۰۹/۱۸
#سوریه
#عبرت
#فتنه
#سفیانی
#اختلاف
🕊
♥️⃟🌙 @zibastory👈🕊