✨ بسم الله الرحمن الرحیم ✨
✨ اِلهی
✨ یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد
✨ یا عالی بِحَقِّ علی
✨ یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه
✨ یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن
✨ یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن
✨ عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان
🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین 🌱🥀
🌳 السلام علیک یا بقیة الله یا اباصالح المهدی یا خلیفة الرحمن و یا شریک القرآن ایها الامام الانس و الجان سیدی و مولای الامان الامان ✨
🌾 اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها و سر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک 💫
✨🌙------------------------------🌤️
ذکر روز : یا رب العالمین «۱۰۰مرتبه»
شنبه ، ۲۷ خرداد ۱۴۰۲ هجری شمسی
۲۸ ذی القعده ۱۴۴۴ هجری قمری
۱۷ ژوئن ۲۰۲۳ میلادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ هر روز چند دقیقه با #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، خلوت کنیم.
#سبڪ_زندگی
اثرات لقمه حرام در زندگی!
✍🏻رسول خدا صلی الله علیه و آله میفرمایند:
نماز ڪسی ڪه لقمهاش حرام است تا چهل روز قبول نمی شود و تا چهل روز دعایش مستجاب نمی گردد و هر مقدار از بدنش ڪه با حرام پرورش یافته سزاوار آتش و سوختن است.
✍🏻امام صادق علیه السلام :
هر ڪس بخواهد دعايش مستجاب شود، بايد ڪسب خود را حلال ڪند و حق مردم را بپردازد.
✍🏻امام هادے علیه السلام:
به راستى ڪه حرام، افزايش نمى يابد و اگر افزايش يابد، برڪتى ندارد و اگر انفاق شود، پاداشى ندارد و اگر بماند، توشه اےبه سوے آتش خواهد بود.
✍🏻حرام خوارے و قساوت قلب ارتباطی تنگاتنگ با هم دارند ڪه اگر ڪسی حرام خورد قلبش سخت شده و در برابر حق، نرمش نخواهد داشت! این همان سخنی است ڪه امام حسین (علیه السلام) در روز عاشورا به سپاه ڪوفه فرمود:
چون شڪمهاے شما از حرام پر شده،ڪلام حق در شما اثر ندارد...
📚 ڪافی
📚بحارالأنوار
#_داستان_زیبا_حکایت👇👇👇
🌺🌸🌺🌸
@zibastory
@zibastory
🌸🌺🌸🌺
#حداقل_برای_یک_نفر_ارسال_کنید
📚پندانه به سبڪ بهلول عاقل
روزی بهلول در حالی که داشت از کوچهای میگذشت شنید که استادی به شاگردانش می گوید:
من در سه مورد با امام صادق کاملا مخالفم!
یک اینکه می گوید: خداوند دیده نمیشود، پس اگر دیده نمی شود وجود هم ندارد.
دوم می گوید: خدا شیطان را در آتش جهنم میسوزاند، در حالی که شیطان خود از جنس آتش است و آتش تاثیری در او ندارد.
سوم هم میگوید: انسان کارهایش را از روی اختیار انجام می دهد در حالی که چنین نیست و از روی اجبار انجام می دهد.
بهلول تا این سخنان را از استاد شنید فورا کلوخ بزرگی به دست گرفت و به طرف او پرتاب کرد، اتفاقا کلوخ به وسط پیشانی استاد خورد و آنرا شکافت !
استاد و شاگردان در پی او افتادند و او را به نزد خلیفه آوردند.
خلیفه گفت: ماجرا چیست؟
استاد گفت: داشتم به دانش آموزان درس می دادم که بهلول با کلوخ به سرم زد و آنرا شکست !
بهلول پرسید: آیا تو درد را می بینی؟
گفت: نه
بهلول گفت: پس دردی وجود ندارد. ثانیا مگر تو از جنس خاک نیستی و این کلوخ هم از جنس خاک پس در تو تاثیری ندارد.
ثالثا: مگر نمیگویی انسانها از خود اختیار ندارند؟
پس من مجبور بودم و سزاوار مجازات نیستم
استاد دلایل بهلول را شنید و خجل شد و از جای برخاست و رفت.
#_داستان_زیبا_حکایت👇👇👇
🌺🌸🌺🌸
@zibastory
@zibastory
🌸🌺🌸🌺
#حداقل_برای_یک_نفر_ارسال_کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 داستان شخص خیّری
که هر چی ساخت از مسجد و پل و بیمارستان و... بعد از مرگ بدردش نخورد و....
#_داستان_زیبا_حکایت👇👇👇
🌺🌸🌺🌸
@zibastory
@zibastory
🌸🌺🌸🌺
#حداقل_برای_یک_نفر_ارسال_کنید
تمام مردم ده کوچک ما، مشهدی مراد و زنش را می شناختند، آن هم به خاطر پارادوکس رفتاری و تضاد شدیدی که میان این زن و شوهر مسن وجود داشت.
زن مش مراد، مدام در حال دعوا با پیرمرد بود، اما مش مراد هیچ گاه یک کلمه هم جواب او را نمی داد.
با این حال، آنکه همیشه دمغ و ناراحت دیده می شد، پیرزن، بود!
مردم می گفتند: جالبه... شوهر بیچاره اش یک کلمه هم جوابش رو نمی ده، اما باز هم همیشه دمغ و دلخوره!
این وضع ادامه داشت تا اینکه ناگهان زن مش مراد، تبدیل شد به سرزنده ترین پیرزن ده! نه اینکه فکر کنید از دعوا با شوهرش دست برداشت، که اتفاقاً در این اواخر تندخوتر هم شده بود!
اتفاق عجیب این بود که بر خلاف همیشه، مش مراد چند وقتی بود که وقتی زنش با گفتن یک کلمه با او دعوا می کرد، او پنج کلمه جوابش را می داد!
پیرمردهای ده که حیران شده بودند، آنقدر به مش مراد اصرار کردند تا سرانجام پیرمرد رازش را بر ملا کرد:
من تازه فهمیدم زن بیچاره ام به این خاطر ناراحت است که سکوت مرا دال بر بی تفاوتی ام نسبت به خودش می داند! حالا که جوابش را می دهم، باور کرده که دوستش دارم!...
📘حکایت وداستانهای زیبا📕
https://eitaa.com/joinchat/4077584690C3415268171
ترک عادت هم موجب مرض و هلاکت است !
خری و اشتری بدور از آبادی بطور آزادانه باهم زندگی می کردند....
نیمه شبی در حال چریدن علف ، حواسشان نبود که ناگهان وارد آبادی انسانها شدند.
شتر چون متوجه خطر گرديد رو به خر کرد و گفت :
ای خر خواهش می کنم سکوت اختیار کن تا از معرکه دور شویم و مبادا انسانها به حضورمان پی ببرند!"
خر گفت : "اتفاقا درست همین ساعت، عادت نعره سر دادن من است."
شتر التماس کرد که امشب نعره کردن را بی خیال گردد.تا مبادا بدست انسانها بیافتند.
خر گفت: " متأسفم دوست عزیز! من عادت دارم همین ساعت نعره کنم و خودت می دانی ترک عادت موجب مرض است و هلاکت جان!"
پس خر بی محابا نعره های دلخراش بر میداشت.
از قضا کاروانی که در آن موقع از آن آبادی می گذشت، متوجه حضور آنان گرديدند و آدمیان هر دو را گرفته و در صف چارپايان بارکش گذاشتند.
صبح روز بعد در مسیر راه ، آبی عمیق پیش آمد که عبور از آن برای خر میسر نبود. پس خر را بر شتر نشانيده و شتر را به آب راندند.
چون شتر به میان عمق آب رسید شروع به پایکوبی و رقصیدن نمود.
خر گفت :ای شتر چه می کنی؟ نکن رفیق وگرنه می افتم و غرق می شوم."
شتر گفت : خر جان، من عادت دارم در آب برقصم.!!
ترک عادت هم موجب مرض و هلاکت است!"
خر بیچاره هرچه التماس کرد اما شتر وقعی ننهاد.
خر گفت تو دیگر چه رفیقی هستی؟!
شتر گفت : " چنانکه دیشب نوبت آواز بهنگام خر بود!!!
امروز زمان رقص ناساز اشتر است!"
شتر با جنبشی دیگر خر را از پشت بينداخت و در آب غرق ساخت.
شتر با خود گفت : "
رفاقت با خر نادان ، عاقبتی غیر از این نخواهد داشت. هم خود را هلاک کرد و هم مرا به بند کشيد!
امثال و حکم
علامه دهخدا
📘حکایت وداستانهای زیبا📕
https://eitaa.com/joinchat/4077584690C3415268171
#خوب_زندگي_كن
هیچوقت شخصیت خودت رو برای
كسی تشریح نكن
چون كسی كه تو رو دوست داشته باشه بهش نیازی نداره
و كسی كه ازت بدش بیاد باور نمی كنه.
وقتی دائم میگی گرفتارم،
هیچ وقت آزاد نمیشی.
وقتی دائم میگی وقت ندارم،
بعد هیچوقت زمان پیدا نمی كنی.
وقتی دائم میگی فردا انجامش میدی،
اونوقت فردای تو هیچ وقت نمیاد
وقتی صبحا از خواب بیدار میشیم،
ما دوتا انتخاب داریم.
برگردیم بخوابیم و رویا ببینیم،
یا بیدار شیم و رویاهامون رو دنبال كنیم.
انتخاب با شماست...
ما اونایی كه به فكرمون هستن رو
به گریه می اندازیم.
ما گریه می كنیم برای اونایی كه
به فكرمون نیستن.
و ما به فكر اونایی هستیم كه
هیچوقت برامون گریه نمی كنن.
این حقیقت زندگیه.
عجیبه ولی حقیقت داره.
اگه این رو بفهمی،
هیچوقت برای تغییر دیر نیست.
❣وقتی تو خوشی و شادی هستی
❣عهد و پیمان نبند.
❣وقتی ناراحتی جواب نده.
❣وقتی عصبانی هستی تصمیم نگیر.
❣دوباره فكر كن..، عاقلانه رفتار كن.
❣زندگی، برگ بودن در مسیر باد نیست،
❣امتحان ریشه هاست.!
❣ریشه هم هرگز اسیر باد نیست.
❣زندگی چون پیچک است،
❣انتهایش میرسد پیش خدا
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
@zibastory
@zibastory
🌸🌺🌸🌺
10.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨ امام حسن عسکری عليهالسلام
خدای تعالی از زمان آدم علیهالسّلام زمین را خالی از حجّت نگذاشته است و تا روز قیامت نیز خالی از حجّت نخواهد گذاشت، به واسطه اوست که بلا را از اهل زمین دفع میکند و به خاطر اوست که باران میفرستد و برکات زمین را بیرون میآورد.
🌸
📚 کمال الدین، باب٣٨، حدیث١
#حدیث #امام_زمان
@zibastory
@zibastory
🌸🌺🌸🌺
گاهی زندگی سخت است و گاهی ما سخت ترش میکنیم ….
گاهی آرامش داریم، خودمون خرابش میکنیم…
گاهی خیلی چیزارو داریم اما محو تماشای نداشته هامون میشیم…
گاهی حالمون خوبه اما با نگرانی فردا خرابش میکنیم…
گاهی میشه بخشید اما با انتقام ادامش میدیم…
گاهی میشه ادامه داد اما با اشتیاق انصراف میدیم…
گاهی باید انصراف داد اما با حماقت ادامه میدیم…
و گاهی …. گاهی …. گاهی …..
تمام عمر اشتباه میکنیم و نمیدونیم یا نمیخوایم … بدونیم …
کاش بیشتر مراقب خودمون، تصمیماتمون و گاهی های زندگیمون باشیم!
کاش یادمون نره که فقط یکبار زنده ایم و زندگی می کنیم فقط یکبار…
#دلنوشته
مادربزرگی تعریف میكرد:
نمك، سنگ بود. برنجِ چلو را ساعتى با نمكسنگ مىخوابانديم تا كمكم شورى بگيرد...
غذا را چند ساعتى روى شعلهى ملايم چراغ خوراكپزى مىنشانديم تا جا بيفتد...
يخكرده و تكيده كنار علاءالدين و والور مىنشستيم تا جونِمون آروم گرم بشه،
عكسِ يادگارىِ توى دوربين را هفتهاى، ماهى به انتظار مىنشستيم تا فيلم به آخر برسه و ظاهر شود!
قلك داشتيم؛ با سكهها حرف مىزديم تا حسابِ اندوخته دستمون بياد، حليم را بايد «حليم» مىبوديم تا جمعهى زمستانى فرا برسه و در كامِمون بشينه...
هر روز سر مىزديم به پستخانه، به جست و جوىِ خط و خبرى عاشقانه، مگر كه برسه...
گوش مىخوابونديم به انتظارِ زنگِ تلفنِ محبوب
شبى، نيمهشبى، بامدادى، گاهى، بىگاهى؛ انتظار معنا داشت.
دقايق «سرشار» بود، هر چيز يك صبورى مىخواست، تا پيش بياد، تازمانش برسه. تا جا بيفته. تاقوام بياد: غذا، خريد، تفريح، سفر، خاطره، دوستى، رابطه، عشق.
"انتظار" مارا قدردان ساخته بود، حالا فهمیدی چرا این روزها کسی قدردان نیست!