📙خاطره اسارت از رزمنده آزاده محمدرضازارع عصمت آباد
🦋🦋🦋
یک روزاعلام کردند که می خواهند منتقل کنند مارا به اردوگاه دیگری تعداد صد تا دویست نفر را جا گذاشتند و بقیه را لباس نظامی دادند تابپوشنداتوبوس های که شیشه های دودی داشتند وارد اردوگاه شدندهوادر اوج گرما بودبچهها مثل دوش آب عرق می ریختند بعد از هشت ساعت نوبت اتوبوس ما شد.مارا آوردند اردوگاه تکریت 11 اولین اردوگاهی مفقودین بود( یعنی مرگ، نیستی)ما چون جزءمفقودین بودیم هیچ اطلاعاتی ازما به صلیب سرخ نداده بودند این بود که هربلایی هم برسرمان می آوردند خیالی برایشان نبود
🍁🍁🍁
ولی اسرای دیگر اردوگاه ها ثبت در صلیب سرخ شده بودندو یک کدی داشتند داشت.اتوبوس به دم درب رسید ( مجروحان وسط اتوبوس نشسته بودند) گوشه درب که بازشدنگاه کردم داخل دیدم ستون نزدیک به50مترعراقی ایستاده یکی با نبشی یکی با سیم خاردار یکی با چوب یکی با باطوم یکی با شلاق هرکسی هرچیزی که می شد با ان کتک بزنی برداشته بودند ودرستون ایستاده بودند.عراقی آمد بالاو
گفت کل مجروح یعنی اول همه مجروح ها بیایند پایین مجروح هاحرکت به پائین آمدن دیدم نعره و صدا می آید که حد و حساب ندارد میل داغ میکنند توی دل و پهلوهاشان مانند بچه ای که پهلوی مادرش جدا شده است نعرعه میکشیدندمن هم آخرین نفرها پیاده شدم
عراقی گفت تو کوچکترین مجروح گفتم بله من را آورد راست اتوبوس همانجور که زد توی صورت من سرم خورد به اتوبوس آن قسمت از اتوبوس تو رفتگی پیدا کرد بعد از هفت تا هشت ماه می توانستم روی پاهایم بایستم نمیتوانستم بدوم لنگ لنگان راه میرفتم دستانم هم خراب بود. گفت نگاه کن تونل را نشانم داد گفت اینجا رفت داخل آنجا میای بیرون گفتم یا خداچطورزیراین همه شلاق آهن چوب در بروم حرکت کردم .
🍂🍂🍂
یک خوبی که داشت این بود که چسبیده به هم ایستاده بودنداگر یکی را می خوردی از چهار تا پنج نفر می توانستی عبور کنی. وقتی وارد کانال شدم مقداری که رفتم نتوانستم تحمل کنم خودم رازدم به شانه عراقی وازتونل فرار کردم میان محوطه.
تک تک هم بایدمیرفتیم به قول خودشان واحد واحد. یعنی اولی میرفت کتک را می خورد می نشست نفر بعدی میرفت.ریختند روی سرمن وشروع کردند زدند که یکی ازبچه ها می خواست زرنگی کندبرود آنها برگشتند و مرا رها کردند. دیگرتوانم را ازدست داده بودم یکی آمدپشت گردن من راگرفت وخاک کشان بردنم درستونی نشستیم یکی دست زد به پهلوی من و گفت بلند شو لباس هایت را بیرون بیاور. وقتی بلند شدم و نگاه کردم دیدم همه دوباره لخت هستند.یک لحظه بلند شدم لباس ها را بیرون اوردم وقتی دقت کردم دیدم زمین فرش خون شده وهمه خون ازسروبدنشان بیرون می آید
┈┉┅━❀🌺🌼🌸❀━┅┉┈
#زیر_چتر_شهدا_در_امان_هستیم
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید🙏
لینک کانال ما 👇
@zirechatreshohada1401
┈┉┅━❀🌺🌼🌸❀━┅┉┈
🥀در بهشت زهرای تهران قطعه ۵۰، شهیدی خوابیده است که قول داده برای #زائرانش دعا کند🤲 سنگ قبر ساده او حرفهای صمیمانه اش و قولی که به زائرانش می دهد دل آدم را #امیدوار میکند.
📜بخشی از وصیتنامه:
📝شما چهل روز #دائم_الوضو باشید خواهید دید که درهای رحمت خداوند چگونه یک به یک در مقابل شما باز خواهد شد.
📝نمازهای واجب خود را دقیق و #اول_وقت بخوانید، خواهید دید درهای اجابت به روی شما باز میشود👌
📝سوره #واقعه را هر شب یک مرتبه بخوانید، خواهید دید که چگونه فقر از شما روی برمی گرداند. از شما بزرگواران خواهشی دارم، بعد از نمازهای یومیه #دعای_فرج فراموش نشود و تا قرائت نکردید از جای خود بلند نشوید زیرا امام منتظر دعای خیر شما است.
📝اگر درد دل داشتید و یا خواستید #مشورت بگیرید بیایید سر مزارم🌷 به لطف خداوند حاضر هستم. من منتظر همه شما هستم. دعا می کنم تا هرکسی لیاقت داشته باشد #شهید شود. خداوند سریع الاجابه است✅ پس اگر می خواهید این دعا را برای شما انجام دهم شما هم من را با خوشی یاد کنید.
خواندن #فاتحه و یاد شما بسیار موثر است برای من، پس فراموش نکنید.
🕊️یادواره شهدا🕊️
┈┉┅━❀🌺🌼🌸❀━┅┉┈
#زیر_چتر_شهدا_در_امان_هستیم
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید🙏
لینک کانال ما 👇
@zirechatreshohada1401
┈┉┅━❀🌺🌼🌸❀━┅┉┈
✍🏻شهید مهدی زین الدین: هرڪس درشب جمعه شهدا را یاد ڪند، شهدا هم او را نزد اباعبدالله یاد میڪنند.
💠شادی روح شهداهزااااران سلام و درود و صلوات
❤️الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِینَ به عدد علمه
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها🤲🏻
┈┉┅━❀🌺🌼🌸❀━┅┉┈
#زیر_چتر_شهدا_در_امان_هستیم
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید🙏
لینک کانال ما 👇
@zirechatreshohada1401
┈┉┅━❀🌺🌼🌸❀━┅┉┈
استاد معتز آقائی16.mp3
زمان:
حجم:
4M
#تحدیر (تندخوانی)
#جزء_۱۶
#استاد_معتز_آقایی
برای تعجیل در ظهور آقا قرآن تلاوت کنیم 🙏🍃
#ماه_رمضان
#ماه_مبارک_رمضان
┈┉┅━❀🌺🌼🌸❀━┅┉┈
#زیر_چتر_شهدا_در_امان_هستیم
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید🙏
لینک کانال ما 👇
@zirechatreshohada1401
┈┉┅━❀🌺🌼🌸❀━┅┉┈
#فقط-برای-خدا.....
عکس نوشته شماره13
به یاد سردار دلها #حاج قاسم سلیمانی
#ارسالی از اعضاء
┈┉┅━❀🌺🌼🌸❀━┅┉┈
#زیر_چتر_شهدا_در_امان_هستیم
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید🙏
لینک کانال ما 👇
@zirechatreshohada1401
┈┉┅━❀🌺🌼🌸❀━┅┉┈
روز هشتم چله صلوات بیاد شهید بهرام نجفی🌹
┈┉┅━❀🌺🌼🌸❀━┅┉┈
#زیر_چتر_شهدا_در_امان_هستیم
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید🙏
لینک کانال ما 👇
@zirechatreshohada1401
┈┉┅━❀🌺🌼🌸❀━┅┉┈
# ارسالی- از اعضاء
شهید محمدرضا زارع زاده مهریزی
متولد ۱۳۴۴/۰۸/۰۴
شهادت ۱۳۶۶/۰۱/۱۸ شلمچه
عملیات: پدافندی کربلای۸
محل خاکسپاری: گلزار شهدای بغدادآباد علیا
زندگینامه:
چهارم آبان ۱۳۴۴، در شهرستان مهريز به دنيا آمد. پدرش اصغر، كشاورزی میكرد و مادرش ربابه نام داشت. تا پايان دورۀ راهنمايی درس خواند. كاشیكار بود. به عنوان بسيجی در جبهه حضور يافت. هجدهم فروردين ۱۳۶۶، با سمت تيربارچی در شلمچه به شهادت رسيد. پيكرش مدتها در منطقه بر جا ماند و يكم اسفند ۱۳۷۳، پس از تفحص در گلزار شهدای روستای بغدادآباد عليا تابعۀ زادگاهش به خاك سپرده شد.
وصیتنامه:
بسم الله الرحمن الرحیم
«ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون»
گمان نکنید کسانی که در راه خداکشته میشوند مردهاند؛ بلکه زندهاند و نزد خدای خویش روزی میخورند. (قرآن کریم)
به نام الله، به نام او که پاسدار حرمت خون شهیدان است، به نام آنکس که حامی مستضعفان است و درهمکوبندۀ ظالمان و ستمگران. به نام پروردگار عالمیان، به نام او که به انسان برتری داد و او را اشرف مخلوقات جهان قرار داد، البته اگر انسان بداند و در آن مسیر قدم بردارد.
با عرض ادب به پیشگاه امام زمان(عج)، منجی عالم بشریت، ذخیره شدۀ پروردگار عالمیان و حجّت خدا در زمین برای خلق خدا، با درود و سلام به امام امت، امت امام، شهداء، مفقودین و اسراء جنگ تحمیلی و دلیرمردان جبهۀ حق علیه باطل، این روز و زاهدان شب، این یاران واقعی امام حسین(ع)، این شیران شهامت و عاشقان شهادت، این دلیرانی که درس آزادگی و جنگجوئی و شهامت و شهادت را از مولا و سرورشان امام حسین(ع) گرفتهاند.
اینجانب براساس مسئولیتی که داشتم بر آن شدم تا چند کلام وصیتنامه بنویسم، امیدوارم مردم قهرمانپرور و شهیدپرور و همیشه بیدار به این چند کلام ناقابل گوش دهند، البته این چند کلام چیزی نیست که من بگویم، کلام تمام شهدا و یاوران اسلام است، دست از امام، پیر جماران، این سید نورانی، این امام امتی که سخنان پیامبرگونهاش مورد استقبال تمام مردم مستضعف و مسلمان جهان قرار میگیرد، برندارید. امام را دعا کنید چون این دعاها اثر دارد. به سخنان او گوش فرا داده و دستوراتش را مو به مو عمل کنید. رزمندگان اسلام را حامی باشید، جنگ را فراموش نکنید. به خانوادههای معظم شهدا احترام بگذارید. این کسانی که بهترین عزیزانشان جگرگوشههای تنشان را به اسلام تقدیم کردند. در پایان ای پدر و مادر عزیزم از شما حلال بودی میطلبم، شما برای بنده زحمات بسیاری کشیدید اما قدر زحمات شما را ندانستم از شما میخواهم مرا ببخشید.
ای خواهران و برادران عزیز از شما میخواهم راه مرا ادامه داده و نگذارید خون من پایمال شود. از مردم قهرمانپرور نیز حلال بودی طلبیده و از شما میخواهم اگر بدی از من دیدید مرا مورد عفو قرار دهید. اگر کسی از من پولی یا چیزی طلب دارد از پدرم بگیرد. از پدر بزرگوارم هم میخواهم اگر کسی ادعا کرد به او بدهد.
والسلام محمدرضا زارعزاده ـ ۱۳۶۵/۹/۲۷
┈┉┅━❀🌺🌼🌸❀━┅┉┈
#زیر_چتر_شهدا_در_امان_هستیم
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید🙏
لینک کانال ما 👇
@zirechatreshohada1401
┈┉┅━❀🌺🌼🌸❀━┅┉┈