eitaa logo
زیر چتر☔ شღـבا בر امانیم🥀‌ٖؒ 🕊
1هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
2.9هزار ویدیو
35 فایل
بسم‌رب‌الشہداء والصدیقین 💫‌ نام کانال: زیر چتر☔شღـבا בر امانیم🥀‌ٖؒ ‌‌شروع‌خادمی:1401/11/05🇮🇷 پایان خادمی:انشاءالله‌شہادٺ♥️ شهید دعوتت کرده پس بمون😉🍃 ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید🙏 لینک کانال: @zirechatreshohada1401 مدیر کانال: @razmandegan1400
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂 که همراه مادر قرآن تلاوت کرد توی همون جعبه چوبی که بود رفتم سرش را تو بغل گرفتم و براش زیارت عاشورا خوندم. بعد هم آیه نور را خواندم، آیه نور را که براش خوندم، دیدم زبانش درحال حرکته😳، گفتم شاید چون مادرم خیال می کنم. دقیق توجه کردم دیدم بله زبانش درحال حرکته. دوباره هم آیه نور را خوندم، باز زبان او در حال حرکت بود. بعد هم که برای دفن کردن، بردنش من خودم زودتر رفتم تو قبر خوابیدم چون قدش خیلی بلند بود گفتم: قبر را بلندتر بکنند و بیشتر کندند. وقتی که دفنش کردند من سرگذاشتم روی خاکش وگفتم: چون مردم بعد از دفن می رن منزل ما و منزل شلوغه، باید برم ، بهش گفتم : علی جان نترس الان می رم منزل و زودی برمی گردم. سر که گذاشتم روی خاک، دیدم اون پائین خونه ایه و چند تا اتاق داره! در یکی از اتاق ها در حال استراحته و از اون یکی اتاق، یک دختر زیبارویی بیرون آمد و یک چادر حریر سرش بود، به من نگاه کرد و لبخندی زد😊 که درهمون حال من را از روی قبر بلند کردند . "به روایت مادر ┈┉┅━❀🌺🌼🌸❀━┅┉┈ 🙏 لینک کانال ما 👇 @zirechatreshohada1401 ┈┉┅━❀🌺🌼🌸❀━┅┉┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دعای روز بیست و پنجم ماه مبارک رمضان 🍃 ┈┉┅━❀🌺🌼🌸❀━┅┉┈ 🙏 لینک کانال ما 👇 @zirechatreshohada1401 ┈┉┅━❀🌺🌼🌸❀━┅┉┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
استاد معتز آقائی4_293413254921716285.mp3
زمان: حجم: 4.07M
(تندخوانی) برای تعجیل در ظهور آقا قرآن تلاوت کنیم 🙏🍃 ┈┉┅━❀🌺🌼🌸❀━┅┉┈ 🙏 لینک کانال ما 👇 @zirechatreshohada1401 ┈┉┅━❀🌺🌼🌸❀━┅┉┈
روز شانزدهم چله صلوات بیاد شهید کاظم رستگار 🌹
🍂 -علی اکبر کورشفر آقای رعیت میگفتند: وقتی داشتم را داخل قبر می ذاشتم احمد، برادر داشت گریه می کرد که قطرات اشک او چکید روی صورت ، یک دفعه دیدم علی اکبر چشمش را باز کرد و نگاهی به احمد برادرش انداخت و دوباره چشماش را بست! منم چون دیده بودم که زبانش تکان می خوره و آقای رعیت هم دیده بود که چشمش را باز کرده، به شک افتاده بودم که نکنه او زنده بوده و دفنش کردن!!😔 تو همین فکر بودم که یه شب خواب دیدم تو شلمچه هستم ودرگیری هست. علی ترکش خورد و تا اومد بیفته یه بانویی زیر سرش را گرفتن و به خودشون تکیه دادنش. به دو نفر دیگه اشاره کردن که برای علی آب بیارین. یکی از اونا رفت که برای علی آب بیاره، وقتی رسید اون خانم گفتن که بیاین علی شده دیگه آب نیازی نداره. اینجا می دونین، خیلی دلم برای امام حسین (ع) سوخت، علی من که در مقابل امام حسین اصلا هیچی نیست و خاک پای اسب ایشون هم نمی شه، می رن و براش آب میارن، اونوقت امام حسین(ع) کسی را نداشت که براش آب بیاره! این خیلی سنگینه برای من. با این خواب دیگه فهمیدم که علی شده . به روایت از مادر و حسن رعیت ┈┉┅━❀🌺🌼🌸❀━┅┉┈ 🙏 لینک کانال ما 👇 @zirechatreshohada1401 ┈┉┅━❀🌺🌼🌸❀━┅┉┈
7.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به زودی در سراسر کشور این نماهنگ پخش بشه یه صلوات بفرست قاسم نبودی ببینی قدس آزاد گشته ┈┉┅━❀🌺🌼🌸❀━┅┉┈ 🙏 لینک کانال ما 👇 @zirechatreshohada1401 ┈┉┅━❀🌺🌼🌸❀━┅┉┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا