#شناسنامه_امام
🔰 شناخت شناسنامهای #امام_خمینی ره
✅ نام و نام خانوادگی: #سیدروح_الله مصطفوی موسوی خمینی
✅ نام پدر: آیت الله #سیدمصطفی مصطفوی
✅ نام مادر: #هاجر خانم
🌸 تاریخ تولد: اول مهر ۱۲۸۱ شمسی (۱۲۷۹در شناسنامه)، ۲۰ جمادی الآخرة ۱۳۲۰ قمری
🌸 محل تولد: #خمین، استان مرکزی، ایران
✅ فرزندان: دو پسر و سه دختر
✅ مدت عمر: ۸۷ سال
✅ تحصیل در خمین: از مکتبخانه و دروس جدید
✅ شروع تحصیلات حوزوی: نزد دایی و برادر
✅ تحصیل در #اراک: سال ۱۳۰۰ به جهت استفاده از آیت الله عبدالکریم حائری
✅تحصیل در #قم: پایان سطوح عالی حوزه در ۲۵ سالگی و رسیدن به درجه اجتهاد
✅مهمترین استاد #عرفان امام: مرحوم آیت الله محمدعلی شاه آبادی
✅در ۲۷ سالگی: تدریس #فلسفه و اخلاق
🌸ازدواج: در ۲۸ سالگی با خدیجه خانم، دختر آیت الله آقای حاج میرزا محمد ثقفی تهرانی
✅ ۱۳۲۵ و در ۴۴ سالگی: تدریس خارج فقه و اصول
✅ ۱۶ مهر ۱۳۴۱: جلسه مهم با مراجع قم در رابطه با انجمن هاى ایالتى و ولایتى
✅ ۱۱ آذر ۱۳۴۱: لغو مصوبه انجمنهاى ایالتى و ولایتى با پیگیری امام خمینى
✅بهمن ۱۳۴۱: #تحریم_رفراندوم غیرقانونى و قلابى شاه
✅دوم فروردین ۱۳۴۲: فاجعه خونین مدرسه #فیضیه_قم به دست عمال رژیم شاه
✅ ۱۵ خرداد ۱۳۴۲: #دستگیرى شبانه امام خمینى، قیام تاریخى ملت ایران، اعلان عزای عمومی برای همیشه
✅ ۴ تیر ۱۳۴۲: انتقال امام از پادگان قصر به سلولى در عشرت آباد
✅ ۲۱ فروردین ۱۳۴۳: سخنرانى تاریخى امام در مسجد اعظم قم پس از آزادى از حبس و حصر
✅ ۴ آبان ۱۳۴۳: سخنرانى كوبنده امام به مناسبت طرح #كاپیتولاسیون
✅ ۱۳ آبان ۱۳۴۳: بازداشت و تبعید امام به #تركیه
✅ ۲۱ آبان ۱۳۴۳: انتقال امام از آنكارا به بورساى تركیه
✅ ۱۳ مهر ۱۳۴۴: انتقال امام از تركیه به #بغداد
✅ ۱۶ مهر ۱۳۴۴: حركت امام از سامرا به كربلا و سپس نجف اشرف
✅ ۲۳ آبان ۱۳۴۴: آغاز تدریس حوزوى امام در نجف و استقرار ۱۳ ساله
✅ ۱۲ اردیبهشت ۱۳۵۶: پیام امام به مناسبت چهلم شهداى قم
✅آبان ۱۳۵۶: خبر شهادت و درگذشت فرزندش آیت الله #مصطفی_خمینی
✅دوم مهر ۱۳۵۷: محاصره منزل امام توسط نیروهاى بعثى عراق
✅ ۱۰ مهر ۱۳۵۷: حرکت امام از عراق به سوى #كویت و ممانعت آن کشور
✅ ۱۳ مهر ۱۳۵۷: هجرت امام خمینى به #فرانسه (نوفلوشاتو)
✅ ۱۲ بهمن ۱۳۵۷: #بازگشت امام از تبعید 15 ساله با استقبال تاریخی ملت
✅ ۱۵ بهمن ۱۳۵۷: تعیین #بازرگان بعنوان نخست وزیر موقت
✅ ۲۱بهمن ۱۳۵۷: دستور تاریخی در شکستن حکومت نظامی طاغوت
✅ ۱۰ اسفند ۱۳۵۷: انتقال امام خمینی از تهران به #قم
✅بهمن ۱۳۵۸: بازگشت به تهران با اصرار پزشکان به جهت بیماری قلبی امام
🌸تشکیل و هدایت #حکومت_اسلامی به مدت ۱۲۴ ماه
🌸از ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۷: هدایت و #فرماندهی جنگ و دفاع هشت ساله در مقابل استکبار جهانی
✅ فروردین ۱۳۶۵: ایست موقت قلب امام و احیا مجدد با شوک
✅ ۲۷تیر ۱۳۶۷: پذیرش #قطعنامه ۵۹۸ و پایان جنگ تحمیلی
✅ ۱۱ دی ۱۳۶۷: نامه تاریخی به #گورباچف، رئیس جمهور شوروی سابق
✅ ۲۵ بهمن ۱۳۶۷: صدور حکم اعدام #سلمان_رشدی مرتد (آیات شیطانی)
✅فروردین ۱۳۶۸: عزل آقای #منتظری از قائم مقامی رهبری
✅ ۴اردیبهشت ۱۳۶۸: فرمان #بازنگری قانون اساسی
✅ ۲۸ اردیبهشت ۱۳۶۸: تشخیص سرطان معده
✅ ۲ خرداد ۱۳۶۸: انجام عمل جراحی
☑️ ۱۳ خرداد ۱۳۶۸: #ارتحال_امام؛ ساعت ۲۲:۲۰
☑️ ۱۴ خرداد ۱۳۶۸: #انتظارفرج از نیمه خرداد کشم!
☑️ ۱۶ خرداد ۱۳۶۸: #تشییع_تاریخی و بینظیر در جهان، از مصلای تهران تا #بهشت_زهرا
#امام_خمینی
#امام_امت
شادی روح آن مجاهد نستوه صلوات
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
#زیر_چتر_شهدا_در_امان_هستیم
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید🙏
لینک کانال ما 👇
@zirechatreshohada1401
بسم الله...
💢#زندگینامه_شهیدحججی💝
یک سال و خوردهای بود که از سوری برگشته بود.
توی این مدت خودش را به هر آب و آتشی زده بود تا دوباره اعزامش کنند.اما نمی کردند.😐
بهش می گفتند: "یک بار رفتی کافیه .همین هم از سرت زیادی بود. نیروی تازه کار و دوباره اعزام به سوریه⁉️ محاله."😒
عین خیالش نبود. به هر کسی که فکرشو بکنی رو مینداخت. پیش هر کسی که فکرش را بکنی می رفت و به او التماس می کرد. اما دریغ از یک ذره فایده.😞
بی قرار شده بود. ناآرام شده بود. مثل مرغ سرکنده شده بود.😑
نمی توانست یک لحظه هم نرفتن به سوریه را توی ذهنش تصور کند.🙄
شنیده بود لشکر #قم هم نیرو می فرستند سوریه به ذهنش رسیده بود که از این طریق برود. برای همین رفت دنبال کار #انتقالی اش.😐
می خواست زندگی و بارو بندیل را جمع کند و بیاید ساکن قم بشود‼️
فقط برای همین مسئله; #اعزام_مجدد به سوریه.اما نشد.🤦🏻♀️
یک بار هم که با یکی از دوستانش رفته بود مشهد، افتاد دنبال اینکه خودش را #افغانستانی جا بزند و با بچه های #فاطمیون برود سوریه.😥😲
اما همان هم نشد. رفیقش به او گفت:" محسن، چته تو؟🤨 میدونی داری چیکار می کنی؟" جواب داد: "آره. می خوام اونقدر این درو بزنم تا بالاخره در رو به روم باز کنن."😌👌🏻😎
❇️❇️
بارها بهم می گفت: "مامان من اگه تو سوریه شهید نشدم، به خاطر این بود که تو راضی نبودی."😢 میگفت: "مامان نارنجک میافتاد نزدیکم، منفجر نمیشد. گلوله از بیخ گوشم رد میشد، بهم نمیخورد. حتما تو راضی نیستی."😔
ماه #رمضان ۹۶، خانمش و پدرش و من را برداشت و ۱۰ روز برد مشهد.😌 میخواست آنجا ازم #رضایت بگیرد که دوباره به رود سوریه یک روز وسط #صحن_آزادی کنار حوض ایستاده بودیم و داشتیم زیارت نامه میخونم دیدی یه دفعه #تابوت را آوردند توی حرم.😮 مردم زیرش را گرفته بودند و داشتن بلند #لا_اله_الا_الله می گفتند. جمعیت آمد و از کنار مان گذشت.🤔 از یکی از آنها پرسیدم: "این بنده خدا کی بوده؟"
گفتند: "جوان بوده یک بچه هم داشته."😔
محسن این حرف را شنید. سریع رو کرد بهم گفت: "می بینی مامان؟ دنیا همینه. اگه شهید نشیم باید بمیریم. تو کدومو دوست داری؟ اینکه بچه ات معمولی بمیره یا در راه حضرت زینب علیها السلام #شهید بشه؟"
مدام بهم میگفت: "مامان اگه بدونی تو #سوریه چه خبره و تکفیری ها چه بلاهایی دارن سر مردم میارن، خودت از من می خواهی که برم."😯
توی آن سفر مدام به عروسم میگفت: "به مادرم بگو برا #روسفیدی و برای #شهادتم دعا کنه."
شب #بیست_و_یکم یکدفعه وسط #مراسم برایم #پیامک داد.
#ادامه_دارد
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
#زیر_چتر_شهدا_در_امان_هستیم
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید🙏
لینک کانال ما 👇
@zirechatreshohada1401