حاج حسین را ببین..! آن همه متواضع است که او را در میان همراهانش گم می‌کنی! اگر کسی او را نمی‌شناخت هرگز باور نمی‌کرد که با فرمانده‌ی لشکرِ مقدس امام‌حسین(ع) روبروست! #فرمانده_دل‌ها #شهید_حسین_خرازی 🌹

.. 🕊دلــم مـــی‌خواهــد روسفیـد شــوم 🌹 فرازی از وصیت‌نامـه صــوتی شهید مدافع حـــرم محسن حججی به فرزندش .. #روزتون_شهدایـــی

. فرمول جاودانگی!! . #استاد_ماندگاری

.. 🔺 خالقا! تـــو را به خودت قـســم، تــــو را به پیامـــبران و امامـان زجــر کشیـــده و معصومت قسم، بسیـار عاشقم کن. اگر چنیــن کنــی که از دریای رحمت و کرامتت چیزی کاسته نمی شود و زیانی به تو نمی رسد. 🔹همــه آرزویم ایــن است کـــه ببینم از تو رویــی چــه زیان تـــو را که من هــم، برسم به آرزویــی 🔹اگر چنین کنـی، دیــگر هیچ نخواهم؛ چون همه چیز دارم. می دانم اگر چنــین کنی، از این بنــد، رهـــایی یافته و دیگر به سویت پر می کشم... خدایا! دل شکسته و مهربانم را مرنجان. .. ✍فرازی از مناجات های زیبای شهید امیر حاج امینی

. 🌱هنوز به مدرسه نمی رفت. یک روز به من گفت محمود من دیشب خواب های خوبی دیده ام... خوابم را برای مادربزرگ تعریف کرده ام، او گفت: تعبیر خوابت این است که وقتی بزرگ شدی، می روی کربلا. مادربزرگش زن متدیّن و قرآن خوانی بود. وقتی که به شهادت رسید، با خودم گفتم: خوابش تعبیر شد و به خیل کربلاییان پیوســـت... ایشان اولین شهید روحانی شهرستان زرند و اولین شهید منطقه ی بهشت وحدت است که پیکر مطهرش در روز عاشـــورا تشییــع و به خاک سپرده شد. 🎤راوی: حاج محمود خالقی 📚: ره یافتگان کوی یار . روحانی شهید اکبر آبرین🌷

.. 💌 #کــلام‌شهـــید 🌹شهـــید عباس دانشگر: .. ما باید با لبخندهایمان و اخلاق خوبمان جوانها را جذب کنیم

🔰 هر خانمی که چادر به سرکند اگر دستم برسد، سفارشش را پیش مولایم #حسین علیه السلام خواهم کرد...! 🌷شهیدحسین محرابی #حجاب وصیت شهداست آدرس مزار: (بهشت رضای #مشهد، قطعه ۳۰، ردیف ۸۷، شماره ۳۹) #زن_عفت_افتخار #کانال_حجاب_و_عفاف

. ❣#سلام_امام_زمانم❣ 🔅 السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْمُؤَمَّلُ لِإِحْیَاءِ الدَّوْلَةِ الشَّرِیفَةِ...✋ 🌱سلام بر تو و بر امید فرح بخش آمدنت، آنگاه که حکومت خدا را نشانمان میدهی و خشکسال آرزوهای ما را با باران مهربانی ات سیراب میکنی؛ آنگونه که بعد از آن هیـــچ عطشی، هـرگــز بی تابمان نکند. 📚 صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در ســرداب مقـــدس، ص610. #اللــهم‌عجـــل‌لولیـــک‌الفـــرج #امام_زمانم 🖤

‌♥️🖤.... آنقدر که (🤍دلِ ما سوخت دلِ هجر نسوخت ..😭 مرهمی هست اگر رویِ دلِ ما بگذار #ارباب_حسین_جان #انا_مجنون_الحسین♥️

🌺صوت شماره 112 سوره مبارکه 🌼الاخلاص با ترجمه فارسی 🌺#سوره_مبارکه_الاخلاص https://eitaa.com/quranmasirenoor

. 🕊زیارتنامه ی شهدا🕊 🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیــــرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیـــکُم یا اَنصـــارَ فاطِمَـــةَ سَیِّـــدَةِ نِسآءِ العالَمیــنَ ، اَلسَّلامُ عَلَیــکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّـــدٍ الحَــسَنِ بنِ عَلِــیٍّ الوَلِیِّ النّاصِـــحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّـــی طِبتُــم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 #شادی_روح_شهدا_صلوات #شهید‌‌مدافع‌حرم‌سجاد‌باوی #شهید‌مدافع‌‌حسین‌دارابی

‌‌‌‌‌‌بلند آوازه بادا ابی عبدالله(ع) ‌ ‌‌🎙سید مجید بنی فاطمه ویژه #اربعین #امام_حسین_ع #یا_حسین_جانم #استودیویی #امام_زمانم صلے‌الله‌علیڪ‌یا‌اباعبدللھ الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلفــَرَج بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍسلام‌الله‌علیها‌ https://eitaa.com/hossienebnali

قهرمان من |#استودیویی 🎙کربلایی #محمد_اسداللهی #یا_حسین_جانم #استودیویی #امام_زمانم صلے‌الله‌علیڪ‌یا‌اباعبدللھ الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلفــَرَج بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍسلام‌الله‌علیها‌ https://eitaa.com/hossienebnali

اعمال‌قبل‌از‌خواب☝️🏻🌸 شبتون مهدوی آࢪزوتون هم حࢪم اࢪباب ان شاءالله یا عݪی مدد...✋🏻 وضو و نماز اول وقت یادتون نࢪه🤞🏻••• التماس‌دعای فرج📿♡➣

مسئول گروهان که بود، مداح هم بود. روضه های حضرت علی اصغرش عجیب بود. آخرش هم تیر خورد به گلوش و مثل علی اصغر (علیه‌السلام) شهید شد. آخرین بار توی حسینیه سنندج می خواند: سوختم از آتشت آه چه سوزان لبی🥀 همچو لب خشک تو هیچ ندیدم لبی …🥀 #شهید_علی‌_جابری

💠زندگی نامه شهید ایوب بلندی💠 #قسمت۲۶ به تلفن های وقت و بی وقتش از سر کار عادت کرده بودم. حال تک تک مارا می پرسید. هرجا که بود، سر ظهر و برای نهار خودش را میرساند خانه. صدای بی وقت موتورش هم یعنی دلش تنگ شده و حضوری امعده حالمان را بپرسد. وقتی از پله ها بالا می آمد، اگر خانم نصیری، همسایه مان توی راهرو بود نصف خبرهای خودش و محل کارش را برای او می گفت. به بالا که می رسید من می دانستم درباره ی چه اتفاقاتی از او سوال کنم. در می ایستاد و لیوان آبی می خورد و می رفت می گفتم: + “تو که نمیتوانی یک ساعت دل بکنی، اصلا نرو سر کار” شب ها که برمی گشت، کفشش را در می آورد و همان جلوی در با بچه ها سرو کله میزد. یگذشت، لم میداد کنار دیوار و پشت سر هم می گفت: که چای و آب می خواهد. لیوان لیوان چای می خورد. برای همین فلاسک گذاشته بودم تا هر وقت اراده کند، چای حاضر باشد. می گفت: “دلم می خواهد تو آب دستم بدهی. از دست تو مزه ی دیگری می دهد. می خندیدم: + “چرا؟مگر دستم را توی آن آب میشویم؟ از وقتی محمد حسن راه افتاده بود کارم زیادتر شده بود. دنبال هم می کردند و اسباب بازی هایشان را زیر دست و پا می ریختند. آشغال ها را توی سطل ریختم. ایوب آمد کنار دیوار ایستاد. سرم را بلند کردم. اخم کرده بود گفتم: “چی شده؟” گفت: “تو دیگر به من نمیرسی…اصلا فراموشم کرده ای…. + منظورت چیست؟ _ من را نگاه کن. قبلا خودت سر و صورتم را صفا می دادی. مو و ریشش بلند شده بود. روی، موهای نامرتب خودم دست کشیدم + “خیلی پر توقع شده ای، قبلا این سه تا وروجک نبودند. حالا تو باید بیایی و موهای من را مرتب کنی.

در عزاداری ها حال خوشی داشت. خيليها با وجود ابراهيم و عزاداري او شور و حال خاصی پيدا ميكردند. ابراهيم هر جایی که بود آنجا را کربلا مي‌كرد!گريه ها و ناله های ابراهيم شــور عجيبي ايجاد مي‌كرد. نمونه آن در اربـعين سـال ۱۳۶۱ در هيئت عاشـقان حسين(ع)بود.بچه‌های هيئتی هرگز آن روز را فراموش نمي كنند. ابراهيم ذكر حـضرت زينب (س) را می گفت. او شـور عجيبی به مجلس داده بود.بعدهم ازحال رفت و غش كرد! آن روز حالتی در بـچه ها پـيدا شد كه ديگر نديديم. مطمئن هسـتم به خاطر سوز درونی و نفس گرم ابراهيم،مجلس اينگونه متحول شده بود. ابراهيم هيچ وقت خودش را مداح حـساب نميكرد.ولی هر جا كه ميخواند شور و حال عجيبی را ايجاد می كرد.ذكر شهدا را هيچوقت فراموش نميكرد. #شهید_ابراهیم_هادی

روایت مهدی رسولی از مادر شهیدی که چهار فرزندش به شهادت رسیدند ... #محرم #اللهم_ارزقنا_شهادت💔