🌟عاقبت مردی که به زیارت امام حسین علیه السلام نمی رفت!(بسیار زیبا)
♻️شخصی از بزرگان هند به قصد مجاورت کربلای معلّی به این شهر آمد و مدت شش ماه در آنجا ساکن شد.
⛔️هیچگاه در این مدت داخل حرم مطهر نشده بود و هر وقت قصد زیارت داشت، بر بام منزل خود رفته، به آن حضرت سلام می کرد و او را زیارت مینمود.
💠 تا این که سرگذشت او را به «سید مرتضی»که از بزرگان آن عصر و مرسوم به «نقیب الاشراف» بود رساندند.
🔰سید مرتضی به منزل او رفت و در این خصوص او را سرزنش نمود و گفت: «از آداب زیارت در مذهب اهلبیت علیه السلام این است که داخل حرم شوی و عقبه و ضریح را ببوسی.
❎ این روشی را که تو داری، برای کسانی است که در شهرهای دور میباشند و دستشان به حرم مطهر نمیرسد.»
✨آن مرد چون این سخن را شنید گفت: «ای نقیب الاشرف» از مال دنیا هر چه بخواهی از من بگیر و مرا از رفتن معذور دار.
🔵هنگامی که سید مرتضی سخن او را شنید بسیار ناراحت شد و گفت: «من که برای مال دنیا این سخن را نگفتم؛ بلکه این روش را بدعت و زشت میدانم و نهی از منکر واجب است.»
💥وقتی آن مرد این سخن را شنید، آه سردی از جگر پر دردش کشید.
🌟سپس از جا برخاست و غسل زیارت کرد و بهترین لباسش را پوشید و پا برهنه و با وقار از خانه خارج شد و با خشوع و خضوع تمام، نالان و گریان متوجه حرم حسینی گردید تا این که به در صحن مطهر رسید...
🌺نخست سجده شکر کرد و عتبه صحن شریف را بوسید. سپس برخاست و لرزان، مانند جوجه گنجشکی که آن را در هوای سرد در آب انداخته باشند، بر خود میلرزید
🍃و با رنگ و روی زرد، همانند کسی که یک سوم روحش خارج گشته باشد، حرکت میکرد تا این که وارد کفش کن شد.
💠دوباره سجده شکر به جا آورد و زمین را بوسید و برخاست و مانند کسی که در حال احتضار باشد داخل ایوان مقدس گردید و با سختی تمام خود را به در رواق رسانید.
🌷چون چشمش به قبر مطهر افتاد، نفسی اندوهناک بر آورد و مانند زن بچه مرده، ناله جانسوزی کشید.
🌷سپس به آوازی دلگداز گفت: «اَهَذا مَصرَعِِ سیدُالشهداء؟ اَهَذا مَقتَلُ سیدُالشهداء؟
"آیا اینجا جای افتادن امام حسین علیه السلام است؟ آیا اینجا جای کشته شدن حضرت سیدالشهداء است...؟"
⚫️پس از شدت غم و اندوه فریاد کشید و نقش زمین شد و جان به جان آفرین تسلیم نمود و به شهیدان راه حق پیوست...»
♦️مَن مات مِن العشق فقد ماتَ شهید...
🌺▪️به ابی انت و امی یا اباعبدالله الحسین...
🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
📘منبع:داستانهای علوی، ج4، ص210/ دارالسلام عراقی، ص301.
🔻 نفس مطمئنه
http://eitaa.com/joinchat/1868431360C70b0fb3381
🌺حضرت علی علیه السلام:
☑️بدانيد كه اين پوست نازك تحمل آتش را ندارد،پس به خودتان رحم كنيد...
🔴 شما در مصيبتهاى دنيا آزمايش كرده ايد
كه وقتى خارى به بدن يكى از شما میرود و يا به زمين میخورد و خونى میشود
⚡️و يا شنهاى داغ پايش را میسوزاند چگونه بيتابى میكند؟!
☑️پس، چگونه خواهد بود اگر ميان دو لايه از آتش🔥 قرار گيرد
و هم بسترش سنگ و همدمش شيطان باشد...؟!
📚نهج البلاغه، خطبه183
🔻 نفس مطمئنه
http://eitaa.com/joinchat/1868431360C70b0fb3381
@dars_akhlaq 3.mp3
15.79M
💐🎙 حجت الاسلام و المسلمین سید حسین مومنی
🍃🔻 موضوع 🔻🍃
💠 شرح زیارت اربعین
♻️ قسمت 3
🔷 بسیار مفید است 😍
#پیشنهادویژه_دانلود
═══✼🍃🌹🍃✼══
🔻 نفس مطمئنه
http://eitaa.com/joinchat/1868431360C70b0fb3381
•❥•➖•●♡●♡●♡●•➖•❥•
❣﷽❣
💦🔳 #تشنه_تر_از_آب
#سقای_کربلا 🔳💦
#قسمت 8⃣
و اکنون....
ای عباس !تو برادری به نام "محمد" داری، من او را به "محمد حنیفه "میشناسم.
"حنیفه"نام مادر اوست.
تو و محمد حنیفه و حسین (ع)با هم برادر هستید، اما از سه مادر. نام مادر تو ،"ام البنین " است . نام مادر حسین (ع). فاطمه(س) است، نام مادر محمّدحنفيّه هم "حنفيّه" است.
راستى محمّدحَنَفيّه الآن كجاست؟
چرا در كربلا نيست؟ چرا به يارى حسين(ع) نيامده است؟
وقتى حسين(ع) به سوى كوفه حركت كرد، او در سرزمين حجاز ماند، او بيمار بود و توان حركت نداشت.
چرا من از "محمّدحنفيّه" ياد كردم؟
چه مى خواهم بگويم؟
مى خواهم از جنگ "صفّين" سخن بگويم. زمانى كه على(ع) در مقابل سپاه معاويه قرار گرفت. على(ع) پرچم را به دست پسرش (محمّدحنفيّه) داد و از او خواست تا به قلب سپاه معاويه حمله كند.
محمّدحنفيّه نگاهى به ميدان جنگ كرد، ترس بر دلش نشست و گفت: "پدر جان! مگر نمى بينى كه نيزه ها مانند قطرات باران به اين سو مى آيند".
على(ع) نگاهى به پسرش مى كند و پرچم را از دست او مى گيرد و خود به قلب سیاه معاویه حمله می برد.31
اين ترس محمّدحنفيّه براى چه بود؟
او اين ترس را از خاندان مادرى خود به ارث برده بود، راست گفته اند كه حلال زاده به دايى خود مى رود...
اكنون مى خواهم از يك ماجرا سخن بگويم!
سال ها بود كه فاطمه(س) از دنيا رفته بود، على(ع) قصد داشت بار ديگر ازدواج كند.
او مى دانست كه فرزند از مادر شجاعت را به ارث مى برد...
على(ع) برادرى به نام "عقيل" داشت. عقيل قبيله هاى عرب را به خوبى مى شناخت و با نسب و ويژگى هاى آنان، آشنايى كامل داشت.
على(ع) نزد عقيل رفت و به او گفت: "اى برادر! من مى خواهم پسرى شجاع داشته باشم، به دنبال دخترى مى گردم كه از خاندانى شجاع باشد".32
عقيل به فكر فرو رفت، به راستى على(ع) اين پسر شجاع را براى چه مى خواهد؟ خدا به على(ع) حسن و حسين(ع) را داده است، اين دو پسر در اوج شجاعت هستند، آنان پسران فاطمه(س) هستند، شجاعت آنان مثال زدنى است.
عقيل نمى دانست كه روزى در كربلا، حسين(ع) غريب مى شود، مردم كوفه او را دعوت مى كنند و سپس شمشير به رويش مى كشند، على(ع)مى خواهد پسرى شجاع داشته باشد كه در روز عاشورا، برادرش حسين را يارى كند...
عقيل نياز به زمان داشت، خيلى ها آرزو دارند دختر خود را به عقد على(ع)درآورند، امّا عقيل بايد بررسى مى كرد، به راستى چه كسى مى تواند پسرى شجاع به دنيا آورد؟
عقيل به دنبال دخترى بود كه قدّ بلندى داشته باشد و از خاندان شجاعى باشد...
چند روز گذشت، عقيل بايد به خاندانى مى رسيد كه شجاعت در ذات و ريشه آنان باشد. او به ياد "عامِر" افتاد.33
عامِر كيست؟
همان كسى كه او را "مُلاعِب الأسِنَة" مى خواندند.
"مُلاعِب الأسِنة" چه معنايى دارد؟
"كسى كه نيزه ها را به بازى مى گرفت".
شيرمردى كه از نيزه ها نمى ترسيد و چنان به ميان تيرها و نيزه ها مى رفت، گويى كه به ميان قطرات باران مى رود.
عقيل با شعر نيز آشناست، او مى داند كه شاعرى در وصف "عامر" چنين گفته است: "وقتى عامر به جنگ دشمنان مى رود، نيروى يك سپاه را در خود جمع كرده است!".34
آرى، عامر كسى بود كه يك تنه در مقابل يك سپاه مى ايستاد!
عقيل به شجاع ترين مرد عرب فكر مى كرد. سال ها پيش عامر از دنيا رفته است، امّا نسل او هستند، عقيل در ميان آنان به جستجوى دختر بود...
چه دخترى از نسلِ عامر در آستانه ازدواج است؟
عقيل از همه سؤال كرد، سرانجام به خانه زنى به نام "ثُمامه" رفت.
ثمامه، نوه عامر بود. ثمامه دخترى به نام "فاطمه" داشت! عقيل شنيده بود كه فاطمه، قدّى بلند دارد و در چهره او ادب موج مى زند.
آرى، عقيل گمشده خود را پيدا كرده بود، اين فاطمه همان كسى است كه مى تواند براى على(ع)، شيرمردى به دنيا آورد.
در اينجا اين نكته را بايد بنويسم: اين فاطمه همان "اُمّ البَنين" است كه مادر عبّاس است. "اُمّ البَنين" لقب ايشان است. اسم اصلى مادر عبّاس، فاطمه است. "اُمّ البَنين" به معناى "مادر پسرها" مى باشد.
بعد از ازدواج على(ع) با اين فاطمه، خدا به او چندين پسر داد، براى همين او را "مادر پسرها" خواندند. اُمّ البَنين، از نسل "عامر" بود، او دخترِ نوه عامر بود، شهامت و شجاعت چيزى بود كه در گوشت و خون او جارى بود.
📚 #نویسنده : دکتر مهدی خدامیان
#ادامه_دارد....
✨☀️الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج☀️✨
🔻 نفس مطمئنه
🔹 @zoohor59
•❥•➖•●♡●♡●♡●•➖•❥•
╭━═━⊰🍃💔🍃⊱━═━╮
❣﷽❣
💠 #تفسیر_زیارت_عاشورا
⬅️ #قسمت 0⃣3⃣
🔹«فَاَسئلُ اللهَ الَّذی» می خواهم از آن خدایی که «اَکرَم مَقامَكَ» مقام تو را ای امام حسین گرامی داشت. یعنی مقام تو را خدا بالا برد «وَ اَکْرَمَنی» و من را هم کرامت داد. یعنی نه تنها تو را بالا برد بلکه خدا به من هم کرامت داد. یعنی صراحتا می گوید به خاطر دوست داشتن تو، خدا به من کرامت داد و من را بالا برد.
🔹و درخواست می کنم طلب خون تو را «مَعَ اِمام مَنصُور..» یعنی امام عصر (عج)، که یکی از القاب امام زمان منصور است.
👌اما این کرامت را در فارسی به بزرگی، به عزت معنی می کنند. آیت الله جوادی آملی از علامه طباطبایی می فرمایند؛ کرامت معنای دقیق فارسی ندارد. یک کلمه عربی است که ما نمی توانیم آن را دقیقا به فارسی ترجمه کنیم و بگوییم ترجمه ی فارسی اش چه می شود. فقط خلاصه می توان گفت بزرگی و عزت!
📌نکته جالب این بود که
می گوید از خدا می خواهم..
👈گاهی پیش می آید انسان عهدی را با امام زمان خودش می بندد مثلا می گوید من از امروز با تو عهد می بندم که گناه نکنم یا همه ی گناهانم را نمی توانم ترک کنم ولی عهد می بندم که این گناه غیبت کردن را انجام ندهم، اما بعد از چند مدت می بینیم انسان روی عهد خودش نمی تواند باقی بماند،
↖️عواملی مثل ضعیف النفس بودن، اراده ضعیف داشتن، وسوسه ی شیطان همه ی اینها عواملی برای شکستن عهد است و مهمترینش وسوسه ی شیطان است که باعث غفلت می شود و بعد غفلت، باعث انجام گناه می شود. یکی از دلایل هم حاضر ندانستن امام عصر هست.
📿آن لحظه ای که انسان توبه می کند،، می گوید امام عصر (عج) من دیگر گناه نمی کنم.. آن لحظه امام را حاضر می بیند ولی در ادامه ی مسیر عمل به توبه اش امام عصر را حاضر نمی بیند. اگر انسانی یک بچه ای را در مقابل خودش ببیند به احترام آن بچه گناه و کار خلاف نمی کند. ولی ما متأسفانه امام زمان مقامش را پایین می آوریم با اینکه می دانیم ناظر است ولی هیچ عمل خاصی نمی کنیم و دلایل مختلفی که باعث می شود انسان این گناه را انجام بدهد.
🔰یکی از دلایلی که گاها مخفی می ماند و انسان نمی تواند توبه کند عدم در خواست از خداست. یعنی ما در طول عهدمان از خدا هم بخواهیم که کمکمان کند، نه اینکه فقط خودمان باشیم و به ایمان خودمان تأکید کنیم. بگوییم امام زمان من با تو عهد می بندم بعد تمام بشود و برود، نه!! در طول این عهد باید از خدا هم بخواهیم که ما را کمک کند.
💢یعنی خدایا کمک کن عهدی را که بستم روی آن ملزم باشم، کمکم کن سمت گناه نروم، کمکم کن مسیر رسیدن به تو را طی کنم، کمکم کن فلان کار خیر و ثواب را انجام بدهم و خلاصه مباحث مختلف دیگر.. پس در این فراز از زیارت عاشورا که می گوید «ﻓَﺎﺳُﺌﻞُ ﷲ اَﻟﺬی» من از خدا می خواهم.. یعنی انسان همه چیز را از خدا بخواهد. حتی اگر ترک گناهی هم می کند، باز در طول روز از خدا بخواهد، مرتب و مستمرا از خدا بخواهد که خدایا من را در نگهداری از گناه و عمل نکردن به این گناه یاری کن.
⚠️نکته بعدی این است که؛ امام حسین (ع) به مقامی می رسد که انسان وقتی می خواهد طلب کرامت از خدای متعال کند این کرامت را به واسطه ی امام حسین از خدا می خواهد. یعنی ای خدای متعال امام حسین این قدر مقامش عزیز است که به احترام ایشان، من را شامل این کرامت خودت کن.
🔹 #ادامه_دارد ...
🎤استاد #احسان_عبادی
#شرح_و_تفسیر_زیارت_عاشورا 30
✨🌤الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🌤✨
🔻 نفس مطمئنه
🔹 @zoohor59
╰━═━⊰🍃💔🍃⊱━═━╯
ما قیام میکنیم_9.mp3
10.82M
🔸 #ما_قیام_میکنیم ۹
نصرتِ حسینِ زمان، شوخی و بازی نیست!
باید برای این هدف و دغدغهی عظیم
خودت را آماده کنی...
درغیراینصورت به شبِ عاشورا هم که برسی؛
باز در خاموشیِ چراغها ریزش میکنی.
💌 استاد #شجاعی
🔻 نفس مطمئنه
🔹 @zoohor59
🔘 پاداش صبر بر بلا
💠 استعدّوا البلاء
💧 روز عاشورا، حضرت اباعبدالله(ع) هنگام آخرين وداع با اهل بيت خود، ضمن آنكه آنان را آماده تحمّل بلا و رنج ميكند «استعدّوا للبلاء»، فرجام خوشی را برايشان بازگو مينمايد:
«خداوند، دشمنانتان را با انواع بلاها عذاب ميكند؛ ولی به شما در مقابل اين بلا، نعمتها و كرامتهای فراواني ميبخشد. پس شكوه نكنيد و چيزی نگوييد كه از ارزشتان بكاهد.»
💠 پلی به سوی جاودانگی
💧 در روز «عاشورا» هر چه كار سخت میشد، حال امام(ع) با حال ديگران فرق میكرد: هر چه حلقه محاصره دشمن تنگتر ميشد، اصحاب و ياران بيشتر نگران و ناراحت میشدند؛ در حالیكه رنگ چهره امام(ع) و بعضی از خواص، برافروختهتر میشد و باكی از مرگ نداشتند و مشتاق لقای حق بودند. امام حسين(ع) در سختترين شرايط به ياران و عزيزان خود میفرمودند:
«ای عزيزان! قدری آرام بگيريد و صبر و تحمّل كنيد؛ زيرا مرگ پلی است كه شما را از گرفتاریها و سختیها، به بهشت و نعمت جاويد عبور میدهد.»
📚 #مجموعه_کشکول
📗 #جمال_یار
#اخلاق_اسلامی
🔻 نفس مطمئنه
🔹 @zoohor59
🔘 باد و سليمان(ع)
▪️سليمان بر بساط خود، در آسمان در حال حركت بود. ناگهان، باد به جنبو جوش افتاد و بساط سليمان از كنترل وی خارج شد. سليمان(ع) تعجب كرد و وحشت و اضطرابی عجيب، سراپای او را فرا گرفت.
▪️پرسيد: چه شده است؟
باد جواب داد: ما به
قتلگاه حسين(ع) رسيدهايم.
سليمان پرسيد: حسين(ع)
كيست؟
▪️باد گفت: او فرزند علی بن ابيطالب و دختر خاتم الانبيا ـ محمد مصطفی ـ است كه در اين سرزمين، به دست قومی جفاكار به قتل ميرسد.
سليمان پرسيد: نام قاتلش كيست؟
پاسخ داد: او ملعون زمين و آسمانها است.
▪️در اين هنگام، سليمان دست به آسمان برداشت و يزيد را لعن كرد. باد به خود آمد و بساط سليمان را برداشت و از زمين كربلا دور كرد.
📚 علاّمه مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰، ص ۱۵۶ به نقل #ماهنامه_موعود، سال۱۳۸۵، شماره۷۲
🔻 نفس مطمئنه
http://eitaa.com/joinchat/1868431360C70b0fb3381
🔘 زندگانِ سر جدا
▪️ حرث بن وكيده جمعیت را کنار میزد تا بتواند نگاه دقیقتری به کاروان اسرا بیندازد که به شام آورده بودند. صف را شکست و پیشاپیش مردم ایستاد و با دقّت به زنان محجوبی و خاکی و خمیده ای که از کنارش رد میشد نگاه کرد.
ناگهان صدایی از بالای سر به گوشش رسید. بر سر نیزه سری آیات سورة کهف را میخواند:
«و میگویند این از آیات شگفت ماست!»
▪️ تن حرث، به لرزه افتاد. صدا، صدای آشنای حسین بن علی(ع) بود. با اشک حلقه زده در چشمانش زیر لب پرسید: به راستی این سر حسین بن علی(ع) است که قرآن میخواند؟
▪️ ناگاه بانگ حسین بن علی(ع) همچون صاعقه بر قلبش فرود آمد: «ای ابن وكيده! آيا نمیدانی ما امامان، نزد پروردگار خود زندهايم؟!»
▪️ حرث با وحشت به اسرایی نگاه کرد که حال میدانست خاندان رسول خداست و به سنگها و ریگهایی که از بالای پشت بامها بر سرشان می ریخت. از دلش گذشت که سر را برباید و به گوشهای فرار کند.
▪️ هنوز فکرش کامل نشده بود که امام حسین(ع) مخاطبش ساخت:
«اي ابن وكيده! اين كار تو نيست. اينكه خونم را ريختند، نزد خداوند متعال عظيمتر از گرداندن سر من (در كوی و برزنها) است. پس ايشان را به حال خود واگذار.»
▪️ «به زودى خواهند دانست؛ هنگامى كه غلها در گردنهايشان [افتاده] و [با] زنجيرها كشانيده مىشوند.»
📚 منبع: « #شعور_و_شهود_عاشوراییان»، ص 152.
🔻 نفس مطمئنه
http://eitaa.com/joinchat/1868431360C70b0fb3381
1_107312171.mp3
1.46M
🎧 زیادی عقل در زندگی
🔹استاد لقمانی
🔰با ما همراه باشید👇
🔻 نفس مطمئنه
http://eitaa.com/joinchat/1868431360C70b0fb3381
⭕️وضعیت گناهان در قیامت⭕️
✍حضرت علی (ع) در فرمایشی مهم گناهان را به سه دسته کلی تقسیم کردهاند:
🔴گناهان سه دسته هستند:
1⃣گناهانی که بخشیده میشوند
2⃣گناهانی که بخشینده نمیشوند
3⃣گناهانی که برای مرتکبین آنها، هم امید عفو داریم و هم نگران عذاب هستیم.
👈امّا گناه مغفور، گناهی است که خداوند بر اثر آن بندهاش را در دنیا عذاب داده است؛ و خداوند بزرگوارتر است از آنکه بندۀ خود را دوبار عذاب کند.
👈و امّا گناه غیر مغفور، ستمی است که بندگان خدا بعضی به بعض دگر مینمایند. خداوند چون برای خلائق ظاهر شود سوگندی بزرگ بر خویشتن یاد کرده است و گفته است:
💭خداوند برای بندگانش قصاص میکند، و حقّ بعضی را از بعضی دیگر میستاند؛ بطوریکه برای هیچ بندهای در نزد دیگری تظلّم و دادخواهی باقی نماند. و سپس همه را به معرض حساب گسیل مینماید
👈و اما گناه دسته سوم گناهی است که خدا آنرا بر مخلوقات پوشانده و به او توفیق توبه داده است و او از یک طرف از گناهش میترسد و از طرف دیگر به رحمت خدایش امیدوار است، و حال ما هم اینچنین است که هم امید به رحمت خدا داریم و هم از عذاب او میترسیم
📚اصول الکافی، ج۲، ص۴۴۳
🔻 نفس مطمئنه
http://eitaa.com/joinchat/1868431360C70b0fb3381
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دعای توصیه شده رهبر انقلاب در زمان جنگ ۳۳ لبنان روزه که حتی مسیحیان لبنان هم می خواندند.
🔻 نفس مطمئنه
http://eitaa.com/joinchat/1868431360C70b0fb3381
⭕️آیتالله بهاءالدینی(ره):
🔸سعی کنید پایتان را از کشتی حضرت سیدالشهداء(علیه السلام) بیرون نگدارید و دائما به امری از امور دستگاه امام حسین(علیه السلام) مشغول باشید. آشپزی، چای دادن، سینه زدن، کفش جفت کردن و ...
🔹تا بواسطه آن، از همه شیعیان دستگیری شود و إلا حساب و کتاب آن طرف، دقیق تر از این حرفهاست.
#درس_اخلاق
🔻 نفس مطمئنه
http://eitaa.com/joinchat/1868431360C70b0fb3381
🌷پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله:
بهترين شما كسى است كه براى خانواده خود بهتر باشد و من از همه شما براى خانوادهام بهترم، زنان را گرامى نمیدارد، مگر انسان بزرگوار و به آنان اهانت نمیکند، مگر شخص پَست و بى مقدار...
📚نهج الفصاحه
🔻 نفس مطمئنه
http://eitaa.com/joinchat/1868431360C70b0fb3381
🌼آیت الله مجتهدی:
🔹ما به تجربه دیده ایم کسانی که پدر و مادر از آنها راضی بوده اند، دست به هر چه زده اند طلا شده و همچنین دیده ایم کسانی که پدر و مادر از آنها ناراضی بوده اند، حالا به هر دری میزنند، کارشان درست نمی شود.
بعد پیش ما می آیند و می پرسند
چرا ما هر کاری می کنیم کارمان اصلاح نمی شود؟ خبر هم ندارند به خاطر این است که پدر و مادر از آنها ناراضی بوده اند.
🔻 نفس مطمئنه
🔹 @zoohor59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 مشکل داری؟ گرفتاری؟
👈 روایت جالب استاد پناهیان از شب عاشورا
🔻 نفس مطمئنه
🔹 @zoohor59
✨﷽✨
🌷حکایت
✨مردی وارد کاروانسرایی شد تا کمی استراحت کنه، کفشاشو گذاشت زیر سرش و خوابید، طولی نکشید که دو نفر وارد آنجا شدند !
✨یکی از اون دو نفر گفت: طلاها رو بزاریم پشت اون جعبه..
✨اون یکی گفت: نه اون مرد بیداره وقتی ما بریم طلاها رو بر میداره..
✨گفتند: امتحانش کنیم کفشاشو از زیر سرش برمیداریم اگه بیدار باشه معلوم میشه..!
✨مرد که حرفای اونا رو شنیده بود، خودشو بخواب زد، اونها کفشاشو برداشتن و مرد هیچ واکنشی نشون نداد..!
✨گفتند: پس خوابه! طلاها رو بزاریم زیر جعبه...
✨بعد از رفتن آن دو، مرد بلند شد و رفت که جعبه طلای اون دو رو برداره اما اثری از طلا نبود و متوجه شد که همه این حرفا برای این بوده که در عین بیداری کفشهاش رو بدزدن!!
✨یادمان باشد در زندگی هیچ وقت خودمان را به خواب نزنیم که متضرر خواهیم شد...
🔻 نفس مطمئنه
🔹 @zoohor59
🌱 داستان کوتاه
زن و مرد جوانی به محله جدیدی اسباب کشی کردند. روز بعد هنگام صرف صبحانه زن متوجه شد که همسایه اش در حال آویزان کردن رخت های شسته است.
رو به همسرش کرد و گفت: لباس ها را چندان تمیز نشسته است. احتمالا بلد نیست لباس بشوید شاید هم باید پودرش را عوض کند.
مرد هیچ نگفت.مدتی به همین منوال گذشت و هر بار که زن همسایه لباس های شسته را آویزان می کرد، او همان حرف ها را تکرار می کرد.
یک روز با تعجب متوجه شد همسایه لباس های تمیز را روی طناب پهن کرده است به همسرش گفت: یاد گرفته چه طور لباس بشوید.
مرد پاسخ داد: من امروز صبح زود بیدار شدم و پنجره هایمان را تمیز کردم!
🔻 نفس مطمئنه
🔹 @zoohor59
🔵بانویی که امام حسین علیه السلام، سه بار در قبر به دیدنش آمد!🔵
✳️ائمه اطهار به ویژه امام زمان(علیه السلام) تاکید فراوانی بر مداومت به خواندن زیارت عاشورا داشته اند.
🌟 این زیارت از ناحیه خود خداوند متعال نازل شده و از احادیث قدسی به شمار می رود.
📜از حاج محمدعلی روایت شده که:
در یزد مرد صالح و فاضلى بود که به فکر آخرت خویش بود و شبها در مقبره اى خارج شهر یزد که به آن مزار گویند، مى خوابید.
💠این مرد همسایه اى داشت که از کودکى در مکتب و غیره با هم بودند، تا اینکه بعدها باج خواهى و پول زورگرفتن را انتخاب کرد و تا آخر عمر هم چنین مى بود، تا اینکه مرد و در همان مقبره مذکور دفن کردند.
🔴هنوز یک ماه نگذشته بود که حاج محمد على او را در خواب دید، با حالت زیبا و سر حال از نعمت!!
💬او گوید: نزدش رفتم و به او گفتم: تو از کسانى نبودى که در باطن نیکو باشی و کار تو جز عذاب نتیجه اى نداشت، چگونه به این مقام رسیدى؟!
♨️آن مرد گفت: آرى مسئله همانطور است که تو گفتى، من تا دیروز در سخت ترین عذاب بودم،
🌺تا اینکه همسر استاد اشرف آهنگر از دنیا رفت و او را در اینجا دفن کردند و اشاره کرد به مکانى که صد ذراع فاصله داشت
و در همان شبى که او را به خاک سپردند، حضرت امام حسین(علیه السلام) سه بار به دیدن او آمدند.
🌺و در مرتبه سوم دستور فرمود: تا عذاب را از اهل این قبرستان بردارند، به این جهت حال من نیکو شد و در نعمت و وسعت قرار گرفتم...
💬حاج محمدعلى گوید: با تعجب از خواب بیدار شدم، استاد اشرف آهنگر را نمى شناختم و جاى او را نمى دانستم، در میان بازار آهنگرها جستجو نمودم تا استاد اشرف را پیدا کردم...
از او پرسیدم،آیا شما همسر دارى؟ گفت: داشتم، ولى دیشب فوت نمود و او را در فلان جا دفن کردیم...
💥از او پرسیدم: آیا همسر شما به زیارت امام حسین (علیه السلام) رفته بود؟ گفت: خیر...
❓پرسیدم: آیا مصیبت حضرت را مى نمود؟ گفت: خیر.
🔰پرسیدم: آیا او براى امام حسین مجلس مصیبت برپا مى کرد؟ جواب داد: خیر، منظورت از این سوالها چیست ؟
♻️ آن مرد داستان خواب خود را بیان کرد و گفت مى خواهم رمز آن ارتباط میان او و امام حسین را دریابم.
🔆استاد اشرف گفت: آن زن همواره به خواندن #زیارت_عاشورا مداومت داشت...
📚شیخ عباس قمی، کتاب شریف مفاتیح الجنان
🔻 نفس مطمئنه
🔹 @zoohor59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 روایتی بسیار دیدنی_و_جالب از ارتباط امام حسین(ع) با یک چوپان👌👌👌👌👌
🔻 نفس مطمئنه
🔹 @zoohor59