eitaa logo
ظهور بسیار نزدیک است
15هزار دنبال‌کننده
14.8هزار عکس
17.4هزار ویدیو
377 فایل
💓 از غدیر تا ظهور 🙏 با شما حرف خواهیم زد از : 🌹 یاایتها النفس المطمئنة 🌼 ارجعی الی ربک 🌼 راضية مرضية 🌼 فدخلي في عبادي 🌼 وادخلي جنتي 👈 کپی آزاد 🔸 موسسه جنبش پیشوازان دولت کریمه 🔸 تبلیغات تبادلات 🔹 @mahdeyar314 🔸کانال دیگر ما 🔹 @zoh110hor
مشاهده در ایتا
دانلود
💢داوود رقی می‌گوید: نزد امام صادق علیه‌السلام بودم، تا اینکه طلب #آب نمود. هنگامی که از آن نوشید، دیدم ایشان را که اشک ریخت و دیدگانش غرق در اشک شد، سپس فرمود: ای داوود، خداوند قاتل امام حسین علیه‌السلام را #لعنت کند. هیچ بنده‌ای نیست که آب بنوشد و امام حسین علیه‌السلام را یاد کند و قاتلش را لعنت کند، مگر اینکه خداوند برای او حسنه می‌نویسد و صد هزار گناه را از او می‌ریزد و از برای او صد هزار درجه رفیع می‌گرداند، و مانند کسی خواهد بود که صد هزار برده آزاد کرده، و خداوند نیز او را با دلی آرام وارد محشر خواهد نمود. 📚أصول ‌الكافي۳۹۱،۶ 🔻 نفس مطمئنه http://eitaa.com/joinchat/1868431360C70b0fb3381
🔵⚪️ 👈🏼👈🏼 در کتاب از سيدجليل وعالم نبيل _که به‌شرف خدمت حضرت حجت عجل الله فرجه رسيده _ از محمدآقا که ازبزرگان حله واديب وخطيب وشاعر وعارف به‌کتب تواريخ وسير بود نقل می‌کند که گفت: ◽️من دربغداد ميهمان بودم. او و پدر و عموهایش از اشرف و اعاظم اهل‌بغداد بوده و با پاشاي بغداد زانو بزانو مي‌نشستند. محمدبیک مردي ثروتمند بود، طوري که منافع املاک ومستقلاتش دربغداد وحله وکربلا، روزي يک‌وقيه طلا _ که تقريبا يکصد تومان مي‌شود _ بود. از قصايد واشعار وتواريخ وسير واخبار واحاديث و آگاه بود. وقايع و ، و اموري‌که ميان صحابه واقع گرديده بود، را تتبع کرده و مطلع بود. در مذهب خود و طريقه اهل‌سنت، نبود، بلکه و و بود. ◽️محمدآقا مي‌گويد: شبی درمنزلش ميان من و او و درخصوص ودر باب و واقع شد، لکن به‌طريق و و و از طرفين تا آن‌که نصف بيشتر شب گذشت. محمدبيک برخواست وبه‌اندرون خانه نزد خانواده‌اش رفت. ◽️در آن ایام، بیماری در بغداد واطرافش شیوع داشت ومردم ترسان وهراسان بودند. من برخواستم ودر اطاقِ خود را بستم و به‌رختخواب خود دراز کشيدم، اما ترس وبا خواب از چشم برده بود، ونزديک سه ساعت بی‌خوابی داشتم تا خوابم برد. ◽️ناگهان صدای در اطاق بلند شد که کسي آن‌را به‌شدت مي‌کوبد، طوري که از ترس برخود لرزيدم، گفتم: کيستي؟! ديدم صدای محمدبيک بلند شد: در را بگشا. برخواستم و در را گشودم. داخل گرديد، مضطرب و لرزان و هراسان بود. طوري‌که رنگش پریده، رويش زرد، اعضايش متحرک، گرفته وبدنش بود به‌حدي که در سر و رويش مانند ناودان عرق جاري بود. چون اين حالت را ديدم، گمان کردم که عيال واطفالش مبتلاي به‌وبا شدند، از او پرسيدم: چه شده؟ مگر کسي از اهل‌خانه وبا گرفته که این‌طوری آمدی؟! ◽️آه جانسوزي از جگر کشيد و گفت: کاش جميع اهل خانه من مبتلاي به‌وبا مي‌شدند و نمي‌ديدم آنچه را که ديدم!! به‌او گفتم: مگر چه چيز ديده‌ای؟! گفت: چون از نزد تو به‌حرم خانه خود رفته، خوابيدم، ناگاه درخواب ديدم که قيامت شده وخلق اولين وآخرين محشوراند. شدايد و وقايع آن روز را به‌طوري که خداوند درکتاب خویش فرموده، ظاهر دیدم: (و تري الناس سکاري وما هم بسکاري و لکن عذاب الله شديد). ◽️از اهل و گروه‌هایی را ديدم که آب چشم و مخ استخوان‌هاي آن‌ها از شدت سيلان مي‌کند. گروه ديگر را ديدم که زنجيرها از آتش درگردن کردند وملائکه آن‌ها را به‌جهنم مي‌کشند و هريک به‌عذابي معذب بودند وساير مردم ضجه وصيحه مي‌زدند. جمع بسياري را ديدم که ازشدت تشنگي زبان‌ها از دهان بيرون آمده ومن هم از شدت تشنگي مانند ايشان بودم. ◽️ناگاه از دور عَلَم و بزرگي را دیدم که در مکاني مرتفع نصب کردند وسايه آن برزمين کشيده شده است. از کسي که نزديک من ايستاده بود، پرسيدم: اين بيرق وپرچم بزرگ از آنِ کيست؟! گفت: اين بيرقِ علیه‌السلام است. تا شنيدم با سرعت به‌سوي آن‌پرچم دويدم تا به‌آن رسيدم. حوض بزرگي در زير آن‌پرچم دیدم که در پيش روي مبارکِ آن حضرت بود. نور روي آن بزرگوار بر نور آفتاب درخشنده غالب، و آب (کوثر) مانند سينه ماهيان درخشان بود. شيعيان آن‌حضرت فوج فوج به‌نزدش رفته وبه‌دست مبارکش از آن حوض، با که مانند مي‌درخشيدند، می‌شدند. پيش رفتم وعرض کردم: يا اميرالمومنين! مرا هم از اين آب سيراب فرما؛ زيرا که جگرم از تشنگي تفيده است!! ◽️آن حضرت روی به‌من کرد و فرمود: "من به‌تو آب نمي‌دهم، برگرد به‌سوي مولاي خود که آنها را دوست مي‌داشتي تا آن‌که تو را آب دهند"!! تا اين سخن شنيدم، از مهابت آن حضرت لرزيدم، با شدت خوف وفزع از خواب بيدارشدم! ◽️ محمدآقا مي‌گويد: چون اين حالت را ديدم گفتم: محمدبيک! آيا بعد از اين واقعه هم توقف مي‌نمائي و از بيزاري نمي‌جوئي و بر آن‌ها نمي‌کني تا خود را در زير آن علم بزرگ جا داده و در شمار شيعيان آن‌حضرت داخل کنی؟! ديدم سرش را زيرانداخته ومتفکر گرديد. ◽️ فاضل مي‌گويد: گفت که: محمدبيک بعد از اين خواب شد، لکن به‌جهت امرخودرا از خویشان و قومش پنهان می‌کرد. 📚 ، شیخ محمود میثمی عراقی، ص۸۱۴
✔️ ملعون . چهاردهم رجب سال ۲۷۹هجری قمری مطابق بیست و سوم مهر سال ۲۷۱هجری شمسی معتمد عباسی ملعون قاتل علیه السلام و یکی از خلفای غاصب عباسی الله علیهم به درک واصل شد. خبیث پانزدهمین غاصب از نسل عباس بود و فرزند بزرگ ملعون به شمار میرفت. معتمد خبیث در ۲۳سال خلافتش فقط لذت و ملاهى را اختيار كرده بود و امورات مملكت به دست برادرش موفق ملعون بود. صرفا سکه به اسمش میخورد و خطبه ها را به نام او شروع میکردند اما عملا امورات به دست برادرش بود. بعد از موفق عباسی ملعون پسرش معتضد عباسی ملعون جای او نشست وكارهاى عمویش معتمد را انجام میداد. و بالاخره عموی خود معتمد حرامزاده را از سر راه برداشت و خودش خلافت را غصب کرد. معتمد_ملعون چندین بار امام حسن عسکری علیه السلام و برادرشان جناب علیه السلام را به زندان انداخت و ایشان را حبس میکرد. و وقتی خواست امام را به تنهایی آزاد کند، امام عسکری علیه السلام دست به درب زندان گرفته و فرمودند تا برادرم جعفر علیه السلام را آزاد نکنید من نیز از زندان بیرون نمی آیم. از كبائر و جرائم اعمال معتمد_لعین مسموم كردن آقا و مولايمان حضرت امام حسن عسكرى عليه السلام است. وقتی حضرت را شهید کرد به دنبال کشتن عجل الله فرجه بود و به این بهانه خانه امام عسکری علیه السلام را آتش زد. و همه اهل خانه را تا دو سال به زندان انداخت. اما با نقشه و فداکاری های جناب جعفر_طاهر علیه السلام عموی بزرگوار امام زمان عجل الله فرجه، معتمد عباسی و اتباعش لعنت الله علیهم فریب خوردند و خیال کردند که امامی به نام مهدی علیه السلام نیست و امام بعدی جناب_جعفر علیه السلام است. فلذا از پیگیری برای کشتن امام زمان عجل الله فرجه دست برداشتند و جان مبارک حضرت حفظ گردید... سرانجام معتمد ولدالزنا در كنار نهر آبی در حال عيش_و_نوش بود و در اثر نوشيدن مشروبات زیاد و زهرى كه توسط پسر برادرش معتضد ملعون در شراب او ريخته بودند، شكمش_تركيد و به درک واصل گشت... 📚 منابع قلائد النحور ج رجب ص۱۴۲ تتمة المنتهى ص۳۶۰ کتاب شریف طهر مطهر در تبرئه جناب جعفر علیه السلام تحلیلی اززندگانی امام حسن عسکری علیه السلام ص۳۱۸ . ➖➖➖➖➖➖➖➖ ✨اللّهمَّ صلِّ علی فاطمهَ و أُمِّهاو أبیها و بَعلِها و بَنیها و السِّرِ المُستَودَعِ فیها بِعَدَدِ ما أحاطَ بهِ عِلمُک✨