✅امام باقر(ع) با یک #تعداد از شاگردان نشسته بودند پیرمردی آمد سلام کرد به حضرت #عصا دستش بود.
♨️به آقا گفت که من پیر شدم یک جایی کنار خودتان برای من باز کنید بیایم بنشینم خیلی #معلوم بود پیرمرد باصفا و با #نشاطی بود.
🔶رفت پیش حضرت نشست گفت من میخواهم چیزی از شما #بپرسم و آن این است که من شما را دوست دارم نه به خاطر طمع، از #دشمنان شما هم بدم میآید نه این که کینهی #شخصی داشته باشم حلال شما را حلال میدانم حرام شما را حرام میدانم منتظر #فرج شما هم هستم منتظر دولت شما هم هستم انتظار میکشم ، آیا این به #درد من میخورد که این چنین منتظر ام؟
⚠️ امام باقر علیه السلام فرمود همین #سوالت را کسی از پدرم امام سجاد علیه السلام #پرسید پدرم فرمود اگر تو زنده بمانی که دولت ما را ببینی که چشمات روشن و اگر #قبل از آن از دنیا بروی #مهمان رسول خدا و امیرالمومنین خواهی بود.
🎤 #استاد_عالی✅