eitaa logo
ظهور بسیار نزدیک است
16.6هزار دنبال‌کننده
20.1هزار عکس
25.6هزار ویدیو
452 فایل
💓 از غدیر تا ظهور 🙏 با شما حرف خواهیم زد از : 🌹 یاایتها النفس المطمئنة 🌼 ارجعی الی ربک 🌼 راضية مرضية 🌼 فدخلي في عبادي 🌼 وادخلي جنتي 👈 کپی آزاد 🔸 موسسه جنبش پیشوازان دولت کریمه 🔸 تبلیغات 🔹 @mahdeyar314
مشاهده در ایتا
دانلود
897.5K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ یک در حالی که تزریق خودش را با سوزن درپوش بسته دریافت می کند… 😈هنوز هم به این عروسک های خیمه شب بازی اعتقاد دارید؟ ✡ چرا حسن روحانی و نمکی وزیر بهداشت در جلو یک تیم تحقیقاتی انقلابی که تایید کنند واکسن کرونا هست در جلوی دوربین تزریق نمی کنند؟ البته از همان واکسن هایی که با آنها مردم خودشان را ترور بیولوژیکی میکنند 🔻 ظهور بسیار نزدیک است 🔹 @zoho313or
🌾چرا گندم مثل بقیه میوه‌ها خورده نمی شود🌾 بسم الله الرحمن الرحیم فرزندم را ؛ چطور باید بزرگش کنم؟ چطور باید با خدا و پیامبر خدا آشنایش کنم؟ چطور صبر را به او بیاموزم؟ چطور احترام به بزرگتر را یادش دهم؟ و.... این ها همه سوالاتی بود که در ذهنم در دوران بارداری مرور میشد، باید مادری کردن را می آموختم, اما چگونه؟ کلاس های تربیت فرزند را در چندجای شهر با هزینه های بالا سپری کردم، همه جا به صورت فانتزی میخواستند که بچه داری یادم دهند. یادم است سر یک کلاس ها استاد جهت صبور شدن فرزند یک بازی فانتزی برایمان گفت( کودکتان را از یک مسیر طولانی دعوت به دویدن کنید، سپس در بین راه صندلی گذاشته و از او بخواهید چند دقیقه ای بنشیند،تا صبوری کردن بیاموزد😊) گذشت تا اینکه از امام این شبها خواستم که در تربیت فرزندم کمکم کند، تا اینکه با مکتب اسلامی آشنا شدم، همان چیزی بود که میخواستم (اصلاح نسلی برای سربازی آقا امام زمان)، اما چگونه؟ (اسلام به زیباترین شکل ابتدا من را تربیت کرد) ✳️متن روایت عَنْ أَبِی الصَّبَّاحِ الْکِنَانِیِّ قَالَ قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع یَا أَبَا الصَّبَّاحِ شِرَاءُ الدَّقِیقِ ذُلٌّ وَ شِرَاءُ الْحِنْطَةِ عِزٌّ وَ شِرَاءُ الْخُبْزِ فَقْرٌ، فَنَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الْفَقْرِ. ترجمه اى ابوالصباح! خرید آرد، ذلت است، خرید گندم، عزت است و خرید نان، فقر است. پس پناه مى‏بریم به خدا از فقر! اصول کافی،ج5 ص167 (از آن روزی که شروع کردم به پخت هر روزه ی نان به دست آوردهای چشم گیری رسیدم: 👈برکت در مال (رهایی از فقر مالی) 👈 قدرت بدنی بیشتر در جسم به هنگام خوردن نان مقوی(رهایی از فقر جسمی) 👈برکت در زمان(رهایی از فقر زمان) 👈شادی و نشاط فرزندان و خودم به هنگام پخت نان(رهایی از فقر روحی) 👈آموزش صبوری کردن روزانه به هنگام خمیر کردن تا پخت نان 👈آموزش تلاش جهت رسیدن به خواسته 👈لذت خوردن هرروزه ی نان تازه 👈ا..... و این تنها یکی از روش های عملیاتی مکتب اسلامی در میدان واقعی بود. مجله طب اسلامی @eslamteb
🅾کرامات علیه السلام 5⃣ امام کاظم علیه السلام و خبر از آینده❗️ 🔷علی بن یقطین می گوید:امام کاظم(ع) به من فرمود: «خداوند در دستگاه سلطان (طاغوت) دوستانی را دارد که از حریم اولیای خود، به وسیله ی آن ها دفاع می کند». (جامع الرّواه، ج ٢، ص ٥٣٨) 🔷علی بن یقطین از مدافعین اولیای خدا بود در عین حال در ظاهر به امر امام به عنوان یکی از های هارون الرّشید، در دستگاه هارون، کار می کرد. (تنقیح المقال، ج ٢، ص ٣١٦). ♦️در یکی از روزها، هارون الرّشید لباس هایی به عنوان قدردانی و گرامیداشت علی بن یقطین، برای او فرستاد، که از جمله ی آنها لباس فاخر و سیاه رنگ از نوع «خَزّ» طلاباف و گرانبها بود علی بن یقطین مطابق معمول که خمس اموالش را نزد امام کاظم(ع) می‌برد، آن لباس ها را همراه خمس اموالش توسّط غلامش به خدمت امام کاظم(ع) فرستاد و تقدیم کرد. ▫️امام کاظم(ع) آنها را قبول کرد، و سپس آن لباس فاخر شاهانه و طلاباف را توسّط فرد دیگری به علی بن یقطین بازگردانید، و در نامه ای برای وی نوشت که: «این لباس مخصوص را نزد خود نگهدار و از دستت خارج نکن که روزی جریانی پیش می آید که به وجود آن نیاز شدید پیدا می کنی» ♦️علی بن یقطین، حیران شد، که چه راز در پشت پرده هست، ولی طبق دستور امام آن لباس را در جای مورد اطمینان نگه داشت. ▫️مدّتی از این جریان گذشت، بین علی بن یقطین و خادم مخصوصش، کدورتی پیش آمد و آن خادم از خانه ی او بیرون آمد تا این که در فرصتی مناسب خود را به هارون الرّشید رسانید و از «علی بن یقطین» سعایت و سخن چینی کرد و به هارون گفت: «علی بن یقطین به امامت موسی بن جعفر(ع) اعتقاد دارد و خمس مالش را در هر سال برای او می فرستد، و از جمله فلان لباس فاخر طلاباف را که شما به او داده بودید، آن را در فلان وقت برای موسی بن جعفر(ع) فرستاده است.» ♦️هارون سخت خشمگین شد و بی درنگ علی بن یقطین را جلب کرد، و با تندی به او گفت: «آن لباس خزّی سیاه را چه کردی؟!» ▫️علی بن یقطین: «آن را در کیف مخصوصی گذاشته ام و خوشبو نموده ام و صبح و شام به عنوان تبرّک، آن را باز می کنم و به آن می نگرم و سپس به جای خود می گذارم» ♦️هارون گفت: هم اکنون آن را به اینجا بیاور. ▫️علی بن یقطین همان دم یکی از غلامان را فرستاد و به او گفت: به فلان خانه برو و فلان صندوق را باز کن، و کیف مخصوص را به اینجا بیاور. غلام رفت، همان را یافت و نزد هارون آورد، هارون آن را گشود و آن لباس فاخر مخصوص را در میان آن دید که خوشبو شده و در جای بسیار خوبی نگهداری می شود، خشمش فرو نشست و به علی بن یقطین گفت: آن را به جای خود برگردان و دیگر هرگز سعایت (و گزارش ناجوانمردانه ی) افراد را درباره تو قبول نمی کنم، علاوه بر آن دستور داد جوایزی به علی بن یقطین دادند و مقرّر داشت که هر سال این جوایز را به او بدهند و سپس دستور داد تا به آن غلام سعایت کننده، هزار شلّاق بزنند. که وقتی زیر شلّاق قرار گرفت، در پانصدمین شلّاق، جان سپرد ... منبع: اعلام الوری، ص ٢٩٣ تسلیت‌باد کرامات دیگر امام_کاظم👇 🌹گاھ نوشٺ هاے یڪ طلبھـ ـ ‌ 🍀 @besmellaherrahmanerrahimm