eitaa logo
ظهور بسیار نزدیک است
15هزار دنبال‌کننده
14.9هزار عکس
17.4هزار ویدیو
378 فایل
💓 از غدیر تا ظهور 🙏 با شما حرف خواهیم زد از : 🌹 یاایتها النفس المطمئنة 🌼 ارجعی الی ربک 🌼 راضية مرضية 🌼 فدخلي في عبادي 🌼 وادخلي جنتي 👈 کپی آزاد 🔸 موسسه جنبش پیشوازان دولت کریمه 🔸 تبلیغات تبادلات 🔹 @mahdeyar314 🔸کانال دیگر ما 🔹 @zoh110hor
مشاهده در ایتا
دانلود
.…¤¤¤¤○●○● ❣﷽❣ ⚫️ .. ( 4⃣1⃣ ) 🔴 لحظه شهادت امام حسین علیه السلام 🔳زینب دختر امیرالمومنین از خیمه خارج شد و فریاد زنان میگفت: آه برادرم! آه سالارم! ای کاش آسمان به زمین فرود می آمد... ▪️آنگاه خطاب به عمر سعد ملعون فرمود: عمر سعد!حسین را میکشند و تو نگاه میکنی؟!! عمر سعد اشکهایش از مظلومیت زینب سلام الله علیها جاری شد و روی برگرداند. 🔘براستی که چقدر دختر علی علیه السلام تنها و بیکس شده که به دشمن متوسل شده... 🔥شمر ملعون به لشکرش فریاد زد: مادرتان به عزایتان بنشیند،حسین را بکشید! 🔥آنگاه خود تیغ به دست گرفت و به همراه سنان برای بریدن رأس مطهر امام (علیه السلام) رهسپار شد ... 🔴 اسب امام حسین علیه السلام 🍀اسب امام که بعد از شهادت امام احساس میکرد اهل بیت منتظر شنیدن خبر هستند،کاکل خود را به خون امام حسین علیه السلام آغشته کرد و به سمت خیمه گاه دوید در حالیکه شیهه میکشید. 🔹امام باقر علیه السلام فرمود: اسب در شیهه هایش فریاد میزد: امان از ظلم و ستم جماعتی که پسر پیغمبر خود را میکشند...سپس به قدری ناله کرد و شیهه کشید و سر خود را به زمین کوبید تا جان داد. ▪️زنان و اهل حرم اباعبدالله شیون کنان بعد از غارت شدن خیمه هایشان توسط دشمن به سمت قتلگاه رفتند ،چشمشان که به کشته ها افتاد فریادشان به شیون بلند شد... 🔴حضرت زینب کنار برادر.. ⚡️راوی میگوید: بخدا قسم فراموش نمیکنم هنگامیکه زینب دختر علی بر حسین نوحه سرایی میکرد و با قلب شکسته و حال محزون فریاد میزد: ⚫️یا جداه،این حسین توست که به خون آغشته شده و اعضایش قطعه قطعه گشته، ای رسول خدا دخترانت اسیر و ذریه ات مقتول ... این حسین توست که بر زمین افتاده و و سرش را از قفا بریدند و عمامه و البسه ی اورا به غارت بردند... 🍂 آنقدر زینب ناله و نوحه سرایی کرد که دوست و دشمن را به گریه انداخت و سپس فرمود: پروردگارا این قربانی را از آل محمد قبول فرما..▪️ 🔴 سکینه دختر اباعبدالله 🔸سکینه علیها سلام نعش پدر را در آغوش گرفت و هرکاری کردند جدایش کنند نتوانستند تا اینکه عده ای به جبر از پدرش جدایش کردند . ▪️ از سکینه خاتون نقل شده که: در همین حال شنیدم پدرم فرمود: ✨شیعیانم هرگاه آب گوارا مینوشید مرا یاد کنید ویا اگر غریب و شهیدی دیدید بر من بگریید. ✨ای کاش روز عاشورا بودید و میدیدید چگونه برای شیرخوارم آب طلب کردم و بر من رحم نکردند... 🔴 از امام سجاد علیه السلام روایت شده است: چون پدر و برادرانم و انصار پدرم در کربلا شهید شدند و اهل بیت را با ان وضع به اسارت گرفتند هنگامی که از کنار کشته ها رد میشدیم سینه ام تنگ شد و قلبم گرفت. 💥 نزدیک بود جان از کالبدم خارج شود که عمه ام متوجه شد و فرمود: چه میشود تورا ای یادگار برادرم که با جان خود بازی میکنی؟ ✨گفتم عمه چگونه بی تابی نکنم که پدر و برادرانم همه کشته و قطعه قطعه شده اند و نه کفن شده و نه دفن گردیده اند ... ▪️عمه ام فرمود: پسربرادرم ناراحت نباش که این پیمانی است که رسول خدا از جدت علی علیه السلام و پدرت حسین و عمویت حسن بن علی گرفته و آنان هم پذیرفته اند. 🏴خدا هم از مردمی که اهل آسمانند پیمان گرفته که این اعضای قطعه قطعه را جمع کنند و دفن کنند و برای این شهدا بارگاهی بسازند که با گذشت زمان از بین نمیرود هرچند ستمکاران در محو آن بکوشند.. 🌺صلی الله علیک یا جبل الصبر یا زینب کبری... 🌷السلام علی الحسین 🌷و علی علی ابن الحسین 🌷و علی اولاد الحسین 🌷و علی اصحاب الحسین 🍂▪️▪️▪️🌷🌷▪️▪️▪️🍂 📗 نفس المهموم ص 385 📒کامل الزیارات ص 261 📕ارشاد مفید ص 227 📘مقتل مقرم ص 398 🍃🌸اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🌸🍃 🔻 نفس مطمئنه 🔹 @zoohor59 ¤¤¤¤○●○●○¤¤¤¤....
🌐♻️🌐♻️🌐♻️🌐♻️🌐♻️🌐 ❣﷽❣ همانطور که از دور نظاره میکردم ودر کار ان حضرت حیران بودم ،ناگهان دیدم که اقا امام حسین علیه السلام سر غربت از نیزه ی بی کسی بلند کرد و با گوشه چشم به من نگاه کرد و اشاره ای فرمود که : ای زعفر ! بیا . در این هنگام همه فرشتگان به سوی من نگاه کردند و مرا اجازه دادند تا نزد حضرت بروم . من خود را خدمت حضرت رساندم و عرض کردم : من با نود هزار جن به یاری شما امده ام . اگر بخواهی تمام دشمنانت را قبل از اینکه از جای خود حرکت کنی نابود میسازیم . حضرت فرمود : ای زعفر زحمت کشیدی ! خدا و رسولش از تو راضی باشند . خدمت تو مورد قبول درگاه حق باشد . اما لازم نیست که زحمت بکشید ،شما برگردید .عرض کردم : قربانت شوم چرا اجازه نمی فرمائید ؟! حضرت فرمود : خداوند چنین نخواسته است و باید به لقای حضرت دوست برسم . اگر من در جای خود بمانم خداوند بوسیله چه کسی این مردم نگونبخت را مورد امتحان قرار دهد ؟ و چگونه از کردار زشت خود آگاه خواهند شد و.......... جنیان گفتند : ای حبیب خدا و ای فرزند حبیب خدا ! به خدا سوگند اگر اطاعت از تو لازم و مخالفت با تو حرام نبود ، سخنت را قبول نمی کردیم و تمام دشمنانت را پیش از دستیابی به تو از میان می بردیم . حسین بن علی علیه السلام فرمود : به خداوند سوگند که ما بر این کار از شما جنیان تواناتریم ولی باید حجت بر مردم تمام شود تا (( آنکس که گمراه می شود با دلیل گمراه شود و انکس که هدایت می شود با دلیل هدایت شود .)) من (زعفر ) به امر آن حضرت مایوسانه برگشتم .وقتی که ما جنیان به محل خود رسیدیم ، بساط شادی را جمع کرده و اسباب عزا را فراهم کردیم . مادرم به من گفت : پسرم چه میکنی ؟! کجا رفته بودی که اینچنین ناراحت بر گشتی ؟! گفتم :مادر ! پسر ان بزرگواری که ما را مسلمان کرد ، اینک در کربلا در چنان حالی است که من رفتم تا یاریش کنم اما ان حضرت اجازه نفرمود و چون امر امام واجب بود . باز گشتم . مادرم وقتی که سخنان را شنید ، گفت : ای فرزند ! تو را عاق می کنم . من فردای قیامت در جواب مادرش حضرت فاطمه (س ) چه بگویم ؟! زعفر گفت : مادر ! من خیلی ارزو داشتم تا جانم را فدای انحضرت کنم ولی ایشان اجازه نفرمود . مادرم گفت : ((بیا برویم ، من همراهت می آیم . مادرم جلو و من با لشکریانم از پشت سرش ، دوباره به سوی کربلا حرکت کردیم . )) و هنگامی که به انجا رسیدم ، از لشکریان کفار صدای تکبیر شنیدم و چون نگاه کردیم ، دیدیم که سر مبارک و درخشان اقا امام حسین علیه السلام بالای نیزه است و دود و آتش از خیمه های حرم بلند است . مادرم خدمت حضرت امام سجاد علیه السلام رسید اجازه خواست تا با دشمنان آنان بجنگد ولی ان حضرت اجازه نداد و فرمود : (( در این سفر همراه ما باشید و در شبها اطفال ما را مواظبت کنید تا از بالای شتران بر زمین نخورند .)) در نتیجه جنیان اطاعت کردند و تا سرزمین شام با اسیران بودند تا حضرت سجاد علیه السلام آنان را مرخص فرمود . منابع: داستان زعفر جنی (این داستان را نخستین بار کاشفی نقل کرده است، رک به: محدث نوری/ همان/ ص 183)؛ داستان منصور ملک (فرهنگ عاشورا/ محدثی، جواد/ ص343/ نشر معروف/ 1374. به نقل از مرآه‌العقول/ علامه مجلسی/ ج 5/ ص 368)؛  🌤 أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌤 🔻 نفس مطمئنه 🔹 @zoohor59 🌐♻️🌐♻️🌐♻️🌐♻️🌐♻️🌐
╭━═━⊰🍃💔🍃⊱━═━╮ ❣﷽❣ 💠 ⬅️ 7⃣4⃣ قسمت آخر 🔹«اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی شَفَاعَةَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ..» طرف رفت پیش امام صادق گفت من از عذاب قبر می ترسم. امام گفت زیارت عاشورا بخوان. گفت چطور، ربطش در چی هست؟! گفت چون در زیارت عاشورا می گویی «اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی شَفَاعَةَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُود» مراد از ورو‌د امام صادق (ع) می گوید به قبر است. البته ورود به قیامت هم می شود، معانی مختلفی می شود استفاده کرد. اگر شفاعت اهل بیت نباشد انصافا کار آدم زار است چون نه به اعمال ما، نه به نماز و روزه ما اعتباری هست..😔 🔹«وَ ثَبِّتْ لِی قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَكَ..» یعنی خدایا من را ثابت قدم.. همان بحثی که عرض کردم انسان تا آخر راه باید ثابت قدم باشد نه اینکه امروز خوب باشد و فردا گنهکار باشد. «وَ أَصْحَابِ الْحُسَیْنِ..» و بعد می گوید همانطور که یاران امام حسین (ع) بودند و تا آخر با ایشان همراه بودند. این کلیاتی از بحث زیارت عاشورا بود. 📖توضیحاتی راجع به شیوه ختم زیارت عاشورا👇 💢علامه طباطبایی از قول استادش سید علی آقای قاضی نقل می کند در ماه محرم در خود روز عاشورا، زیارت عاشورا را با صد سلام و صد لعن بدون فاصله بخوانید یعنی همان یک مرتبه بخوانید. اما در غیر روز عاشورا در ابتدای روز زیارت عاشورا را (اگر حال ندارید یک مرتبه بخوانید) تا ابتدای صد لعن بخوانید و سپس در طول روز صد لعن و صد سلام را تقسیم کنید و قبل از اینکه روز تمام بشود قبل از غروب آفتاب، باقی فراز زیارت عاشوار را بخوانید و بعد سجده بروید و خواندن زیارت را تمام کنید. 💠می گوید، به این شکل اربعین یعنی چله گرفتن زیارت عاشورا را سید علی آقای قاضی توصیه می کردند. مرحوم علامه طباطبایی می گوید؛ این تقسیم کردن صد لعن و صد سلام یک لذتی دارد، لذتش کجاست؟ شما در طول روز متوجه امام حسین (ع) هستید و دارید با ایشان زندگی می کنید.‌ این فایده را هم دارد. 👈نکته ی از آیت الله بهجت؛ در کتاب ″کیمیایی وصل، ج۲، ص ۳۸۶″ نویسنده کتاب می گوید از آیت الله بهجت شخصا سوال کردم اگر کسی نمی تواند در طول روز این صد لعن و صد سلام را تقسیم کند یعنی حتی وقت تقسیم کردن را هم ندارد که بخواند آیا می تواند... آیت الله بهجت می گویند اگر کسی نمی تواند صد لعن و صد سلام را بگوید اکتفا کند به خواندن زیارت عاشورای غیر معروفه و اصلا زیارت عاشورای غیر معروفه را برای افرادی قرار دادند که نمی توانند صد لعن و صد سلام را بخوانند. 📜زیارت عاشورای غیر معروفه، دیگر صد لعن و صد سلام ندارد.‌ متنش فرق دارد مثلا به حضرت عباس هم سلام می دهیم «السَّلامُ عَلَى الْعَبَّاسِ بْنِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ»، زیارت عاشورای غیر معروفه در مفاتیح بعد زیارت عاشورای معروفه هست. همان ثواب را دارد ولی دیگر مشقت صد بار گفتن را ندارد. حضرت آیت الله بهجت شیوه ایشان این بود که در طول روز صد بار لعن و سلام را تقسیم می کردند و به همین شیوه هم تا آخر عمر التزام داشتند. 👌خلاصه ″زیارت عاشورا″ که حدیث قدسی هست را به هیچ عنوان از دست ندهید و حتی شده یکبار به صورت صد لعن و صد سلام بخوانید. 🔹 🔹 🎤استاد 47 ان شاء الله از تفسیر زیارت عاشورا بهترین حظ و بهره را برده باشید 🍃🌺🍃🌺 ✨🌤الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج☀️✨ 🔻 نفس مطمئنه 🔹 @zoohor59 ╰━═━⊰🍃💔🍃⊱━═━╯
•❥•➖•●♡●♡●♡●•➖•❥• ❣﷽❣ 💦🔳 🔳💦 7⃣2⃣قسمت آخر نمى دانم نام "زيارت ناحيه" را شنيده اى؟ اين زيارت را حضرت مهدى(ع) بيان كرده اند و در آن از همه شهداى كربلا نام برده اند و به آنان سلام كرده اند و از حوادث جانسوز روز عاشورا هم سخن گفته اند. يك روز من اين زيارت را مطالعه كردم، مى خواستم ببينم در آن، درباره عبّاس چه مطلبى ذكر شده است. اين جملاتى است كه در "زيارت ناحيه" درباره عبّاس آمده است: "سلام بر عبّاس پسر اميرالمؤمنين! همان كه جانش را در راه برادرش فدا نمود و از ديروزش براى فردايش بهره گرفت و خود را سپر بلاى برادر نمود.".77 اكنون به اين جمله فكر مى كنم: "عبّاس از ديروزش براى فردايش بهره گرفت" اين جمله، چه معناى بزرگى در خود نهفته دارد: "عبّاس از دنيايش براى آخرتش، بهره گرفت" در اينجا، "آخرت گرايى" ويژگى مهم عبّاس معرفى شده است. عبّاس از دنيا عبور كرده بود و دنيا را به خوبى شناخته بود و دلش را از محبّت به آن خالى كرده بود، كسى كه عاشق دنيا شد و به لذّت هاى زودگذر آن، دلبسته گرديد، دلش سياه مى شود و راه سعادت را گم مى كند خوشا به حال كسى كه بداند زندگى دنيا در برابر زندگى آخرت و نعمت هاى آن، بى ارزش است. ثروت و مال دنيا به زودى نابود مى شود و امّا نعمت آخرت هميشگى است، كسى كه وارد بهشت شود، براى هميشه از نعمت هاى زيباى آنجا بهره مند مى شود و اين سعادت بزرگى است آرى، زندگى اين دنيا، فقط بازيچه اى فريبنده است. زندگى واقعى در سراى آخرت است، اگر انسان ها مى دانستند كه دنيا، خانه نابودى است، هرگز به آن دل نمى بستند. قرآن از اين حقيقت پرده برداشته است: "زندگى دنيا، فقط بازيچه اى فريبنده است"78 عبّاس اين حقيقت را به خوبى درك كرده بود. قرآن بر سر انسان ها فرياد مى زند كه اگر زن، فرزند و مال دنيا، بُت آنان بشوند، آنان ضرر مى كنند، زيرا آنان به يك زندگىِ پست، دل خوش كرده اند ! يك زندگى كه در آن فقط عشق به دنيا باشد، زندگى پست و حقيرى است به راستى من چه زمانى بيدار خواهم شد؟ وقتى كه مرگ به سراغم آيد، آن روز من بايد همه ثروت و دارايى خود را بگذارم و از اين دنيا بروم، آن وقت مى فهمم كه حقيقت دنيا، چيزى جز يك بازى نبوده است و فقط زندگى آخرت است كه زندگى واقعى است، زندگى آخرت، هرگز تمام شدنى نيست ! ابدى است. دنيا چيزى جز بازيچه اى فريبنده نيست، مردمى جمع مى شوند و به پندارهايى دل مى بندند، آنان همه سرمايه هاى وجودى خويش را صرف آن پندارها مى كنند و پس از مدّتى، همه مى ميرند و زير خاك پنهان مى شوند و همه چيز به دست فراموشى سپرده مى شود! عبّاس به خوبى دنيا را شناخت، از اين دنيا براى خود توشه ايمان و عمل صالح برگرفت، توشه اى كه هرگز نابود نمى شود من هم بايد به اين درك و آگاهى برسم، بايد از دنيا توشه برگيرم، ايمان و عمل نيكو، گنجى است پربها كه زندگى جاويد در بهشت را براى انسان به ارمغان مى آورد عبّاس، آخرت گرا بود نه دنياگرا! هر كس كه اين ويژگى را در خود تقويت كند مى تواند ادّعا كند كه پيرو عبّاس است عبّاس بر سر من فرياد مى زند: تو به اين دنيا آمده اى تا به سوى كمال بروى، ارزش تو از همه دنيا بالاتر است، چرا شيفته دنيا شده اى؟ چرا دل خود را اسير اين دنياىِ خاكى كرده اى؟ تو مسافرى هستى كه بايد بروى، دنيا منزل تو نيست، تو بايد چند روزى در اينجا بمانى، توشه اى برگيرى و بروى! لحظه اى فكر مى كنم، مى بينم همه انسان ها در اين دنيا در جستجوى آرامش هستند، آنان خيال مى كنند با ثروت بيشتر به آرامش مى رسند، آنان هر روز بر ثروت خود مى افزايند، امّا زهى خيال باطل! دنيا به هيچ كس آرامش نداده است. دنيا دل ها را مى فريبد و به هيچ كس وفا نمى كند، وقتى به آن مى رسم، از من جدا مى شود، مرا رها مى كند و با دلى پر از حسرت، تنها مى مانم انسانى كه شيفته دنياست، آرامش ندارد، هرگز سيراب نمى شود، چه كسى با آب دريا، تشنگى اش برطرف شده است؟ من سوار بر كشتى زندگى ام، از درياى دنيا عبور مى كنم، تشنه مى شوم، بايد به دنبال آب شيرين بگردم، آب شور دريا، مرا تشنه تر مى كند اگر من به دنبال آرامش هستم، بايد راه كسب آن را بفهمم، خدا دل مرا بزرگ تر از همه جهان آفريده است، دنيا و هر آنچه در اين دنياست، نمى تواند به من آرامش بدهد اگر من اهل معرفت شوم، خودم و دنيا را بشناسم، بفهمم مسافرى هستم كه بايد به وطن خود بازگردم، ديگر اسير دنيا نمى شوم. مانند عبّاس، آخرت گرا مى شوم. اى عبّاس! تو ياريم كن تا من به دنيا دل نبندم، كمكم كن تا بفهمم كه من براىِ ماندن نيستم، اگر بمانم، نابود مى شوم، من بايد مانند آب جارى باشم، بايد بروم، به فكر سفر باشم، مانند تو از اين دنيا، توشه برگيرم. 📚 : دکتر مهدی خدامیان 🔻 نفس مطمئنه 🔹 @zoohor59 •❥•➖•●♡●♡●♡●•➖