eitaa logo
ظهور بسیار نزدیک است
15هزار دنبال‌کننده
14.9هزار عکس
17.4هزار ویدیو
378 فایل
💓 از غدیر تا ظهور 🙏 با شما حرف خواهیم زد از : 🌹 یاایتها النفس المطمئنة 🌼 ارجعی الی ربک 🌼 راضية مرضية 🌼 فدخلي في عبادي 🌼 وادخلي جنتي 👈 کپی آزاد 🔸 موسسه جنبش پیشوازان دولت کریمه 🔸 تبلیغات تبادلات 🔹 @mahdeyar314 🔸کانال دیگر ما 🔹 @zoh110hor
مشاهده در ایتا
دانلود
◼️ پیرامون شهادت جانسوز علیه السلام 7⃣ ⚠️ شکنجه روحیِ امام کاظم علیه السلام... ⭕ وقتی آن امام مظلوم را نزد هارون لعین بردند، ناسزای بسیار به آن جناب گفت و امر کرد که آن جناب را اسیر گردانیدند و دو محمل ترتیب داد برای آنکه ندانند که آن جناب را بکدام ناحیه می‌برند، یکی را بسوی بصره فرستاد و دیگری را به جانب بغداد؛ حضرت در آن محملی بود که به جانب بصره فرستاد و حسّان سروری را همراه آن جناب کرد که آن جناب را در بصره به عیسی بن جعفر منصور که برادرزاده آن لعین بود تسلیم نماید. در روز هفتم ماه ذیحجّه آن جناب را داخل بصره کردند، در روز روشن و آشکارا آن جناب را تسلیم عیسی کردند، عیسی آن جناب را در یکی از حجره‌های خانه خود که نزدیک به دیوان خانه او بود محبوس گردانید، مشغول فرح و سرور عید گردید، روزی دو مرتبه در آن حجره را می‌گشود، یک نوبت برای آنکه بیرون آید و وضو بسازد، نوبت دیگر برای آنکه طعام از برای آن جناب ببرند.‼️ محمّد بن سلیمان گفت: یکی از کاتبان عیسی بمن می‌گفت: این مرد بزرگوار در آن ایّام عید چیزی چند شنید از لهو و لعب و ساز و خوانندگی و با زندگی و انواع فواحش که گمان ندارم هرگز به خاطر شریفش آنها خطور کرده باشد، یک سال آن حضرت نزد آن لعین محبوس بود. 📘جلاء العیون، علامه مجلسی رحمه‌الله، ص ۸۹۹
▪️پیرامون شهادت جانسوز علیه السلام 8⃣ 🔘 مانند لباسی که بر زمین پهن شده... ➖احمد بن عبد اللَّه قروی روایت کرده در ايامی که امام کاظم علیه السلام در حبس فضل بن ربیع بود، روزی بر فضل بن ربیع داخل شدم، بر بام خانه خود نشسته بود، چون نظرش بر من افتاد مرا طلبید، چون نزدیک رفتم گفت که: از روزنه نظر کن در آن خانه چه می‌بینی؟ گفتم: لباسی می‌بینم که بر زمین افتاده است❗️گفت: نیک نظر کن؛ چون نیک تأمّل کردم گفتم: مردی می‌نماید که به سجده رفته است؛ گفت: می‌شناسی او را؟ گفتم: نه، گفت: این مولای توست؛ سپس فضل به شرح عبادت و مناجاتِ بی‌نظیرِ آن امام پرداخت و گفتم: از خداوند بترس و نسبتِ بدی به او اراده مکن که باعث زوال نعمت تو گردد، زیرا که هیچکس بدی نسبت به ایشان نکرده است مگر آنکه بزودی در دنیا بجزای خود رسیده است؛ فضل گفت: مکرّر نزد من فرستاده‌اند که او را شهید کنم، من قبول نکردم و اعلام کردم که این کار از من بر نمی‌آید و اگر مرا بکُشند نخواهم کرد آنچه از من توقّع دارند.  📙جلاء العیون، علامه مجلسی رحمه‌الله، ص ۹۰۰
⚫️ پیرامون شهادت جانسوز علیه السلام 9⃣ ❌ این موسی بن جعفر (علیهم السلام) است... 👈🏻 بروایت دیگر از ثوبانی منقول است که امام کاظم علیه السّلام در مدّت زیاده از ده سال بعد از آنکه آفتاب یک نیزه بلند می‌شد به سجده می‌رفت، مشغول دعا و تضرّع می‌بود تا زوال شمس؛ در ایّامی که در حبس هارون بود، آن ملعون مکرّر بر بام خانه می‌رفت نظر می‌کرد در آن حجره‌ای که حضرت را در آنجا محبوس کرده بود؛ لباسی می‌دید که بر زمین افتاده است و کسی را نمی دید. روزی به ربیع گفت: این لباس چیست که من می‌بینم در این خانه؟ ربیع گفت: این لباس نیست بلکه موسی بن جعفر است، هر روز بعد از طلوع آفتاب به سجده می‌رود و تا وقت زوال در سجود می‌باشد؛ هارون گفت: بدرستی که او از عابدترین بنی‌هاشم است؛ ربیع گفت: هرگاه می‌دانی که او چنین است چرا او را در این زندان تنگ جا داده‌ای⁉️ آن لعین گفت: برای دولت من لازم است که او چنین باشد.  📓جلاء العیون، علامه مجلسی رحمه‌الله، ص ۹۰۳
◾️پیرامون شهادت جانسوز علیه السلام 🔟 💥امام کاظم علیه السلام را یک فیلسوف به قتل رساند... 🔻أَخْبَرَنِي جَمَاعَةٌ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ الصَّفْوَانِيِ‏ قَالَ حَدَّثَنِي الشَّيْخُ الْحُسَيْنُ بْنُ رَوْحٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ‏ أَنَّ يَحْيَى‏ بْنَ‏ خَالِدٍ سَمَّ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ ع فِي إِحْدَى وَ عِشْرِينَ رُطَبَةً وَ بِهَا مَاتَ. ✍🏻 جناب شیخ ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی اعلی الله مقامه الشریف فرمودند: یحیی بن خالد، موسی بن جعفر علیه السلام را با ٢١ دانه خرما مسموم کرد و ایشان به همین خاطر بشهادت رسید. 📙الغيبة، شیخ طوسی؛ ط_ دار المعارف الاسلامیة؛ ص ٣٨٧ ❌ دخالت مستقیم خاندان برمکی به خصوص «یحیی بن خالد برمکی» لعنه الله در آزار امام موسی بن جعفر علیه السلام و قتل ایشان از متواترات تاریخ است. همین خاندان برمکی نقش اساسی در انتقال «فلسفه» به جهان اسلام داشتند. «یحیی بن خالد» لعنه الله روی تعصّبی که نسبت به فلسفه داشت جناب "هشام بن حکم" را در معرض قتل قرار داد و باعث فرار و آوارگی او شد: أَبُو عَمْرٍو الْكَشِّيُّ قَالَ: أَخْبَرَنِي أَبُو الْحَسَنِ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْخَالِدِيُّ، قَالَ أَخْبَرَنِي مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامٍ الْبَغْدَادِيُّ أَبُو عَلِيٍّ، عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ أَحْمَدَ النَّخَعِيِّ، قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو حَفْصٍ الْحَدَّادُ وَ غَيْرُهُ، عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ، قَالَ‏:كَانَ يَحْيَى‏ بْنُ‏ خَالِدٍ الْبَرْمَكِيُّ قَدْ وَجَدَ عَلَى هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ شَيْئاً مِنْ طَعْنِهِ عَلَى الْفَلَاسِفَةِ، وَ أَحَبَّ أَنْ يُغْرِيَ بِهِ هَارُونَ وَ يُضْرِيَهُ‏ عَلَى الْقَتْلِ ... 📚رجال کشی، نشر دانشگاه مشهد، ص ٢٥٨
◾️پیرامون شهادت جانسوز علیه السلام 1⃣1⃣ 📢 مسمومیت شدید امام کاظم علیه السلام 🔻عَلِيّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمّدِ بْنِ بَشّارٍ قَالَ حَدّثَنِي شَيْخٌ مِنْ أَهْلِ قَطِيعَةِ الرّبِيعِ مِنَ الْعَامّةِ بِبَغْدَادَ مِمّنْ كَانَ يُنْقَلُ عَنْهُ قَالَ قَالَ لِي قَدْ رَأَيْتُ بَعْضَ مَنْ يَقُولُونَ بِفَضْلِهِ مِنْ أَهْلِ هَذَا الْبَيْتِ فَمَا رَأَيْتُ مِثْلَهُ قَطّ فِي فَضْلِهِ وَ نُسُكِهِ فَقُلْتُ لَهُ مَنْ وَ كَيْفَ رَأَيْتَهُ قَالَ جُمِعْنَا أَيّامَ السّنْدِيّ بْنِ شَاهَكَ ثَمَانِينَ رَجُلًا مِنَ الْوُجُوهِ الْمَنْسُوبِينَ إِلَى الْخَيْرِ فَأُدْخِلْنَا عَلَى مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع فَقَالَ لَنَا السّنْدِيّ يَا هَؤُلَاءِ انْظُرُوا إِلَى هَذَا الرّجُلِ هَلْ حَدَثَ بِهِ حَدَثٌ فَإِنّ النّاسَ يَزْعُمُونَ أَنّهُ قَدْ فُعِلَ بِهِ وَ يُكْثِرُونَ فِي ذَلِكَ وَ هَذَا مَنْزِلُهُ وَ فِرَاشُهُ مُوَسّعٌ عَلَيْهِ غَيْرُ مُضَيّقٍ وَ لَمْ يُرِدْ بِهِ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ سُوءاً وَ إِنّمَا يَنْتَظِرُ بِهِ أَنْ يَقْدَمَ فَيُنَاظِرَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ هَذَا هُوَ صَحِيحٌ مُوَسّعٌ عَلَيْهِ فِي جَمِيعِ أُمُورِهِ فَسَلُوهُ قَالَ وَ نَحْنُ لَيْسَ لَنَا هَمّ ٌ إِلّا النّظَرُ إِلَى الرّجُلِ وَ إِلَى فَضْلِهِ وَ سَمْتِهِ فَقَالَ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ ع أَمّا مَا ذَكَرَ مِنَ التّوْسِعَةِ وَ مَا أَشْبَهَهَا فَهُوَ عَلَى مَا ذَكَرَ غَيْرَ أَنّي أُخْبِرُكُمْ أَيّهَإ؛ النّفَرُ أَنّي قَدْ سُقِيتُ السّمّ فِي سَبْعِ تَمَرَاتٍ وَ أَنَا غَداً أَخْضَرّ وَ بَعْدَ غَدٍ أَمُوتُ قَالَ فَنَظَرْتُ إِلَى السّنْدِيّ بْنِ شَاهَكَ يَضْطَرِبُ وَ يَرْتَعِدُ مِثْلَ السّعَفَةِ. ✍🏻 ابن بشار گويد: شيخى سُنى از اهل قطيعةالربيع بغداد كه از او روايت نقل مى‌شد، بمن گفت: من يكى از اين خاندان (امامان شيعه) را كه فضيلتش زبانزد مردم بود ديدم كه در فضيلت و عبادت مانند او هرگز نديده بودم. گفتم: او كه بود و حالش را چگونه ديدى؟ گفت: در ايام زندانبانى سنِدى بن شاهك لعنة الله علیه، ما را كه هفتاد تن از آبرومندان و نيكوكاران نزد مردم بوديم جمع كرد و بحضور موسى بن جعفر عليهم السلام برد در زمانى كه مسمومش كرد و هنوز اثر زهر در بدن مباركش هويدا نگشته بود. سِندى بما گفت: به اين مرد نگاه كنيد و ببينيد: آيا نسبت به او پيشآمدى رخ داده است؟! زيرا مردم گمان مى‌كنند كه چنين شده و اين سخن را بسيار مى‌گويند. اين است منزل و استراحتگاه او كه در كمال وسعت و بدون سختى و فشار است. اميرالمؤمنين هارون نسبت به او سوء قصدى ندارد و فقط به اين انتظار است كه اميرالمؤمنين از سفر برگردد و با او مناظره و مباحثه كند. او را مى‌بيند كه صحيح و سالم و از همه در وسعت است، شما از خود او بپرسيد. شيخ سُنى گويد: منظرهٔ امام بقدرى ما را جذب كرده بود كه بسخن سِندى توجهى نداشتيم و هدفى جز ديدار او و نظر به فضل و هیبت جذاب او نداشتيم. لذا موسى بن جعفر عليهم‌السلام خودش فرمودند: اما راجع به توسعه زندگى و مانند آن آنچه می‌گويد چنانست كه مى‌گويد؛ ولى من بشما جمعيت خبر می‌دهم كه در هفت دانه خرما بمن زهر داده‌اند و فردا رنگ من سبز مى‌شود و پس فردا مى‌ميرم. شيخ سُنى گويد: من به سندى بن شاهك نگاه كردم، ديدم او مضطرب شد و مثل شاخه خرما مى‌لرزيد. 📚 الکافی، کتاب الحجة، بَابُ أَنّ الْأَئِمّةَ يَعْلَمُونَ مَتَى يَمُوتُونَ وَ أَنّهُمْ لَا يَمُوتُونَ إِلّا بِاخْتِيَارٍ مِنْهُمْ، حدیث ۲
⚫️ پیرامون شهادت جانسوز علیه السلام 2⃣1⃣ 👈🏻 برخی از این دعای امام کاظم علیه السلام برداشت کرده‌‌اند که در یکی از زندان‌ها، مسکنِ ایشان نَمور، تاریک، تنگ، کثیف و بدبو و زمینش سخت بوده است که امام چنین تعابیری بکار برده‌اند! والله أعلم. ⚠️ یَا سَیِّدِی نَجِّنِی مِنْ حَبْسِ هَارُونَ وَ خَلِّصْنِی مِنْ یَدِهِ یَا مُخَلِّصَ الشَّجَرِ مِنْ بَیْنِ رَمْلٍ وَ طِینٍ وَ مَاءٍ وَ یَا مُخَلِّصَ اللَّبَنِ مِنْ بَیْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ وَ یَا مُخَلِّصَ الْوَلَدِ مِنْ بَیْنِ مَشِیمَةٍ وَ رَحِمٍ وَ یَا مُخَلِّصَ النَّارِ مِنْ بَیْنِ الْحَدِیدِ وَ الْحَجَرِ وَ یَا مُخَلِّصَ الرُّوحِ مِنْ بَیْنِ الْأَحْشَاءِ وَ الْأَمْعَاءِ خَلِّصْنِی مِنْ یَدَیْ هَارُونَ... ✍🏻 ای پروردگار من! مرا از زندان هارون نجات بده و از چنگ او بیرون آور؛ ای کسی که درخت را از میان شِن و گِل و آب بیرون می‌آوری! ای کسی که شیر را از مجرای خون و سرگین بیرون می‌آوری! ای کسی که فرزند را از میان رحِم بیرون می‌آوری! ای کسی که آتش را از میان آهن و سنگ بیرون می‌آوری! ای کسی که روح را از امعاء و احشاء بیرون می‌آوری! مرا از چنگ هارون نجات بده. 📚 بحارالانوار، ٤٨/٢١٩، به نقل از عیون اخبار الرضا عليه السلام
✍🏻 عمر بن واقد نقل کرده، وقتی فضایل موسی بن جعفر علیهم السلام را می‌شنید و به او خبر می‌رسید که شیعیان، ایشان را امام می‌دانند و شب و روز پنهانی به محضر ایشان رفت و آمد می‌کنند، بر جان و سلطنتِ خویش بیمناک شد و بفکر کشتن ایشان افتاد؛ مقداری خرما خواست و چند تایی خورد و بعد یک سینی برداشت و بیست خرما در آن گذاشت و نخی را سَم‌آلود کرد و آن را از سوراخ سوزن رد نمود و بعد یکی از خرماها را برداشت و مرتب سم را با آن نخ از بین آن رد کرد، تا یقین کرد که خرما کاملاً مسموم شده است. بعد آن را در بین بقیه خرماها گذاشت و به یکی از خادمانش گفت: این سینی را پیش موسی بن جعفر ببر و به او بگو: امیرالمؤمنین از این خرما خوردند و دلشان نیامد که برای شما نفرستند؛ شما را به حق خود قسم داده اند که این خرماها را تا آخر بخورید که خودم آن‌ها را با دست خود برای شما انتخاب کرده‌ام. هارون به غلام گوشزد کرد: مراقب باش که چیزی از خرماها باقی نماند و آن‌ها را به کس دیگری ندهد. خادم خرماها را آورد و پیغام هارون را به ایشان رساند؛ امام فرمود: یک چوب خلال بمن بده! خلال را به ایشان داد و در مقابل امام ایستاد و ایشان همین طور خرماها را می‌خوردند. هارون سگ ماده‌ای داشت که خیلی آن را دوست می‌داشت، سگ به هر زحمتی خود را رها کرد و در حالی که زنجیرهای از طلا و جواهرش به زمین کشیده می‌شد تا کنار امام آمد. امام آن خرمای مسموم را با خلال برداشتند و پیش سگ انداختند، سگ آن را خورد و طولی نکشید که خود را بر زمین زد و عوعویی کرد و گوشت هایش قطعه قطعه بر زمین ریخت. امام بقیه خرماها را خوردند و غلام سینی را برداشت و آن را پیش رشید برد. هارون به او گفت: خرماها را تا آخر خورده است؟ گفت: آری ای امیرالمؤمنین. گفت: حالش چطور بود؟ غلام گفت: من چیز بدی ندیدم ای امیرالمؤمنین. بعد که خبر قطعه قطعهٔ سگ و مُردنش به او رسید، بسیار دلگیر شد و مصیبت آن را بزرگ داشت و بالای سر سگ رفت و دید گوشت هایش بر اثر سم ریخته است. غلام را خواست و دستور داد شمشیر و پوستین را برایش آماده کنند. گفت یا واقعیت را در مورد خرماها بمن می‌گویی و یا تو را می‌کُشم. گفت: ای امیر المؤمنین! من خرما را برای موسی بن جعفر بردم و سلام شما را رساندم همان جا در مقابلش ایستادم، از من خلالی خواست و من هم به او دادم. خرماها را یکی یکی بوسیله خلال برمی داشت و می‌خورد تا آن سگ آمد و ایشان خلال را در یکی از آن خرماها برد و آن را برای آن سگ انداخت و سگ هم آن را خورد و بقیه خرماها را خودش خورد و بعد آن چه خودتان می‌دانید اتفاق افتاد ای امیرالمؤمنین. هارون گفت: سودی نکردیم؛ خرمای خوبی به او خوراندیم و سم خود را هدر دادیم و سگ ما را کُشت. نمی توان در مورد او حیله کرد.  📚 بحارالانوار، ٤٨/٢٢٣، به نقل از عيون اخبار الرضا عليه السلام
◼️پیرامون شهادت جانسوز علیه السلام 5⃣1⃣ (ادامه از روایت قبل) ✖️وضعیت جسمیِ امام هنگام شهادت و انجام امورات دفن، توسط امام رضا علیه السلام ✍🏻 مُسَیب گوید: سپس در شبِ روزِ سوم، سَرورم مرا خواستند و فرمودند: چنانچه گفته بودم من پیش خداوند عزّوجلّ می‌روم؛ وقتی از تو آب خواستم و نوشیدم و دیدی من وَرم کرده‌ام و شکمم بالا آمده و رنگم زرد و سرخ و سبز می‌شود و همینطور رنگ به رنگ می‌شوم، برو به این ستمگر بگو که من از دنیا رفته‌ام. وقتی دیدی من اینطور شده‌ام مبادا تا قبل از جان دادنم بگویی کسی بیاید. مسیب گوید: پیوسته در انتظار وعده امام علیه السلام بودم تا اینکه آب خواستند و آشامیدند و بعد مرا خواستند و فرمودند: ای مسیب! این مرد پلید سِندی بن شاهک خیال خواهد کرد که او غسل و دفن مرا انجام می‌دهد، ولی هرگز چنین اتفاقی نمی‌افتد. وقتی مرا به قبرستان قریش بردند، بر رویم لحد بگذارید و قبرم را از چهار انگشتِ باز بالاتر نیاورید و از تربتم چیزی برای تبرک برندارید (که بخورید)؛ زیرا همه تربت‌ها برای ما حرام است، مگر تربت جدم حسین بن علی علیهم السّلام که خداوند عزّ و جلّ آن را برای شیعیان و دوستان ما شفا قرار داده است. مسیب گوید: سپس شخصی را دیدم که شبیه‌ترین انسان‌ها به امام علیه السلام بود و کنار ایشان نشسته بود. من سرورم رضا علیه السلام را وقتی نوجوان بودند دیده بودم، خواستم از آن شخص سؤال کنم که شما که هستید، که امام کاظم علیه السّلام فریاد زدند: ای مسیب! مگر نگفتم چیزی نگویی⁉️ صبر کردم تا ایشان از دنیا رفتند و آن شخص از نظرم ناپدید شد. من خبر را به رشید رساندم و بعد سِندی بن شاهک آمد. بخدا قسم با چشم خود آن‌ها را دیدم که خیال می‌کردند ایشان را غسل می‌دهند، ولی دستشان به ایشان نمی‌رسید و خیال می‌کردند که سِدر و کافور می‌زنند و کفن می‌کنند و من می‌دیدم که هیچ کاری پیش نمی‌بردند. دیدم همان شخص ایشان را غسل و حنوط و کفن می‌کند و چنان وانمود می‌کند که کمک‌کار آن‌هاست و آن‌ها او را نمی‌شناختند. وقتی آن شخص کارهای ایشان را تمام کرد، بمن فرمودند: ای مسیب! در هرچه شک می‌کنی در این شک نداشته باش که من امام و مولای تو و حجت خداوند متعال بعد از پدرم بر تو هستم؛ ای مسیب! مثَل من، مثَل یوسف صدیق علیه السلام است و مثَل آن‌ها، مثَل برادران اوست که پیش یوسف رفتند و یوسف آن‌ها را شناخت، ولی آن‌ها او را نشناختند. سپس جنازه امام را بردند و در قبرستان قریش دفن کردند... 📚 بحارالانوار، ٤٨/٢٢٤، به نقل از عیون اخبار الرضا عليه السلام
▪️پیرامون شهادت جانسوز علیه السلام 6⃣1⃣ ⛔️ بدن مقدس امام روی تخته و فریادهای توهین‌آمیز و فحش‌های سِندی بن شاهک حرامزاده ملعون به امام مظلوم ما ابْنُ عُبْدُوسٍ عَنِ ابْنِ قُتَیْبَةَ عَنْ حَمْدَانَ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الصَّیْرَفِیِّ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: تُوُفِّیَ مُوسَی بْنُ جَعْفَرٍ علیه السلام فِی یَدَیِ السِّنْدِیِّ بْنِ شَاهَکَ فَحُمِلَ عَلَی نَعْشٍ وَ نُودِیَ عَلَیْهِ هَذَا إِمَامُ الرَّافِضَةِ فَاعْرِفُوهُ فَلَمَّا أُتِیَ بِهِ مَجْلِسَ الشُّرْطَةِ أَقَامَ أَرْبَعَةَ نَفَرٍ فَنَادَوْا أَلَا مَنْ أَرَادَ أَنْ یَرَی الْخَبِیثَ بْنَ الْخَبِیثِ مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ فَلْیَخْرُجْ.. ✍🏻 حسن بن عبدالله صیرفی از پدرش نقل کرده، موسی بن جعفر علیهم السّلام در زندان سِندی بن شاهک درگذشتند، ایشان را روی تختی گذاشته و می‌بردند و می‌گفتند: این امام رافضی هاست؛ بیایید او را ببینید. وقتی بدن ایشان را به مجلس شرطه‌ها آوردند، سندی بن شاهک چهار نفر را گماشت تا فریاد بزنند که آگاه باشید که هرکه می‌خواهد آن...... (از ترجمه معذورم) را ببیند از خانه‌اش بیرون بیاید. 📚بحارالانوار، ٤٨/٢٢٧، به نقل از عیون اخبار الرضا عليه السلام
⚫️ پیرامون شهادت جانسوز علیه السلام 7⃣1⃣ 💥گزارشی خواندنی از هیبت و جذبه امام 👈🏻 علامه مجلسی رحمه‌الله ✍🏻 در بعضی از تألیفات اصحاب دیدم: روایت شده وقتی هارون - که خداوند لعنتش کند - تصمیم گرفت که امام موسی بن جعفر علیهم السّلام را به قتل برساند، کُشتن ایشان را به هریک از سربازان و سپاه داران خود که پیشنهاد می‌کرد، هیچ کدام قبول نکردند. نامه‌ای به کارگزاران خود در ممالک فرنگ نوشت که: برایم گروهی پیدا کنید که خداوند و رسولش را نشناسند، من می‌خواهم در کاری از آن‌ها کمک بگیرم. گروهی را فرستادند که از اسلام و زبان عربی هیچ چیز نمی‌دانستند و پنجاه نفری می‌شدند. وقتی نزد رشید رسیدند، به آن‌ها احترام نمود و از آن‌ها پرسید: پروردگار شما کیست؟ و پیامبرتان چه کسی است؟ گفتند: ما هرگز پروردگار و پیامبری نمی‌شناسیم. رشید آن‌ها را وارد خانه‌ای که امام علیه السّلام در آن جا زندانی بودند نمود تا حضرت را بکُشند و خودش از روزنه اتاق به تماشای آن‌ها نشست. همینکه چشمشان به امام افتاد، سلاح‌های خود را انداختند و بدنشان به لرزه درآمد و به سجده افتادند و به جهت رحم کردن به ایشان گریه می‌کردند. امام علیه السّلام شروع کردند دست بر سر آن‌ها کشیدن و به زبان خودشان با آن‌ها صحبت کردن و آن‌ها اشک می‌ریختند. وقتی رشید این را دید، ترسید فتنه‌ای برپا شود و بر سر وزیرش فریاد کشید که آن‌ها را بیرون بیاندازد. آن‌ها به جهت احترام ایشان عقب عقب رفتند و سوار بر اسب‌های خود شدند و بدون اجازه به طرف شهرهای خویش راه افتادند. 📚 بحارالانوار، ٤٨/٢٤٨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴داستانی از امام کاظم علیه السلام و حُسن خلق نسبت به دشمن خود ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎
🔰صاحب این امر کیست؟ ⚡داود بن کثیر رقی می‌گوید: از امام کاظم علیه السلام پرسیدم صاحب این امر کیست؟ ✨امام کاظم علیه السلام فرمودند: صاحب این امر کسی است که 1️⃣ طرید یعنی طرد و رانده شده است. 2️⃣ وحید یعنی تنها است. 3️⃣ غریب است. 4️⃣ غایب از خویشان است. 5️⃣ منتقم پدرش می‌باشد. 📙 کمال الدین ج2 ص361 📗بحارالانوار ج51 ص151
🥀هجومِ سیلی جلادهای حیوان‌خو کبود کرد تنِ آیه‌های انسان را 🥀به شأن آیه‌ی «اِلّاالمُطَهَّرون» سوگند که بی‌ وضو صفتان می‌زدند قرآن را 🥀به کامِ تشنگی‌اش جامِ اشک می‌نوشاند به کربلای لبش روضه‌های عطشان را 🥀به پای او غل و زنجیرها اسیر شدند زمانِ رفتنش آزاد کرد زندان‌را ◼️شهادت جانسوز حضرت باب الحوائج امام موسی کاظم علیه السلام تسلیت باد (ع) @mahdimontazeremast
❇️مکانیکی را رها کرد و مدافع حرم شد 💢شهید مدافع حرم رضا عباسی در یکم آبان 1358 در شهرستان صحنه از توابع استان کرمانشاه چشم به جهان گشود. تحصیلاتش را تا مقطع دیپلم به پایان رسانید. مکانیک بود. در هفدهم مرداد 1381 ازدواج کرد. و در بیست و یکم دی 1394 سوریه، حلب، منطقه عملیاتی خان طومان به شهادت رسید و اثری از پیکرش به میهن بازنگشت. 🛑این شهید بزرگوار پس از اتمام خدمت سربازی به حرفه مکانیکی مشغول شدند و تبحر لازم را کسب نمودند و همزمان در پایگاه‌های بسیج فعالیت داشتند. تحولات کشورهای اسلامی از نوجوانی برایش اهمیت فراوانی داشت اما جنایات فجیع گروه‌های تکفیری و حرمت شکنی‌های بی‌شرمانه آنها و تهدیدات داعش برای تخریب حرم اهل بیت پیامبر(ص)، آرام و قرار را از او ربوده بود. 🔴 نسبت به فقرا، نیازمندان و جوانانی که توان مالی برای ازدواج نداشتند بی‌تفاوت نبود و به صورت پنهانی و مخلصانه به آنها کمک می‌کرد، چنانکه بعد از شهادت او همان فقرا، نبود ایشان را احساس می‌کند و از کمک‌های او بسیار می‌گویند که تا به حال کسی خبر نداشته است این خصوصیت او برگرفته از سیره و روش مولا علی(ع) با فقرا و یتیمان است. 🔰در وصیت نامه شهید مدافع حرم رضا عباسی می‌خوانیم: «جدایی از رهبری، جدایی از امام حسین(ع) و اهل بیت امام حسین(ع) است. اگر می‌خواهید به سعادت دنیا و آخرت برسید خدا را هرگز در زندگیتان فراموش نکنید.» @iran_onlin_ir
❌ تبلیغ نماد پرچم همجنس‌بازان توسط شهرداری تهران!! 🔸 نماد همجنس‌بازان در چهارراه نبرد تهران! جویا شدم، گویا این دسته گل جدید شهرداری است. غرض یا مرض، مسأله این است! | امیر رفیعی ♨️ البته پس از پیگیری‌های بسیج محله و تماس با شماره ۱۳۷ شهرداری، چترهای مدل پرچم همجنس‌بازان، پائین کشیده شد! ✌جنبش مردمی حلال‌زاده‌ها 📡 @HalalZadeha
🔴🔵 طریقه توسل به باب الحوائج حضرت موسی بن جعفر علیه السلام 🌹 دو روش توسل به ایشان وجود دارد: 🔹 یا اینکه نماز ایشان ( دو رکعت در هر رکعت بعد از حمد 12 مرتبه سوره توحید) و دعای بعد از آن که در مفاتیح الجنان ذکر شده که کوتاهترین نماز در میان نمازهای معصومین هست را خواند و بعد از اتمام نماز و دعای بعد از آن حاجت خود را بخواهیم.( که نماز و دعای بعد آن حدود 5 دقیقه زمان می برد ). 🔴 یا اینکه: 🔹 دو رکعت نماز به نیت توسل به امام موسی کاظم (ع) خوانده میشود، در هر رکعت بعد ازحمد دوازده مرتبه سوره توحید قرائت میشود. بعد از نماز صد مرتبه صلوات بفرستید و بعد به سجده بروید و دوازده مرتبه بگویید: اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ بِحَقَّ الْمَحْبُوسِ فی سِجْنِ هارُونَ اَنْ تَقْضِیَ حاجَتی و سپس حاجات خود را از خداوند متعال درخواست نمایید. 🔺 برای این نماز در مفاتیح الجنان و سایر کتب شیعه، آثار و برکات فراوانی آورده شده است. 🌕 فرج امام عصر ارواحنا فداه را در راس حوائج خود قرار دهید. @MOORI82325 🇮🇷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://کانال.شهیدنوری
۲۴ رجب سالروز فتح خیبر بدست مولی علی (علیه السلام ) شمس جمال آقا امیرالمومنین صلوات @MOORI82325
‍ ۲۴ رجب ﻓﺘﺢ ﺧﻴﺒﺮ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ (ﻋﻠﻴﻪﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۷ هـ ﺩﺭ ﻣَﺮﺣَﺐ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ اﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ (ﻋﻠﻴﻪﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ (ﻋﻠﻴﻪﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﮔﺮﺩﻳﺪ، ۱ و ۲ این فتح در ۲۷ ﺭﺟﺐ و ۱۵ محرم نیز ﺫﻛﺮ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ۳ و ۴ ﭼﻮﻥ (ﺻﻠﻰاللهﻋﻠﻴﻪﻭﺁﻟﻪ) ﺑﻪ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻗﻠﻌﻪی «ﻗﻤﻮﺹ» ﺭﺍ ﻣﺤﺎﺻﺮﻩ ﻛﺮﺩ، ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﻪ ﺍﺑﻮﺑﻜﺮ ﺩﺍﺩﻧﺪ، ﺍﺑﻮﺑﻜﺮ ﺑﺎ ﺭﻓﺖ، ﻭﻟﻰ ﭼﻮﻥ ﻧﻈﺮ ﺑﻪ ﭘﻬﻠﻮﺍﻧﺎﻥ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﻤﻮﺩ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻟﺸﻜﺮﻳﺎﻥ ﻫﻢ ﺩﺭ ﭘﻰ ﺍﻭ ﺑﺎﺯ ﮔﺸﺘﻨﺪ، ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ (ﺻﻠﻰالله‌علیه‌ﻭ‌ﺁﻟﻪ) ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋُﻤَﺮ بن خطاب ﺩﺍﺩ ﻭ ﺍﻭ ﻫﻢ ﺍﺯ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﺑﻪ ﻣﻴﺪﺍﻥ ﺟﻨﮓ ﻧﺮﺳﻴﺪﻩ کرد ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻋﻠﻰ بن ابی‌طالب (ﻋﻠﻴﻪﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﺑﺮﺍﻯ ﻓﺘﺢ ﺧﻴﺒﺮ (ﺻﻠﻰاللهﻋﻠﻴﻪﻭﺁﻟﻪ) ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ: فرﺩﺍ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻰﺩﻫﻢ ﻛﻪ ﺣﻤﻠﻪﻫﺎﻳﺶ ﺭﺍ ﺗﻜﺮﺍﺭ ﻛﻨﺪ، ﻧﻪ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻓﺮﺍﺭ ﻛﻨﺪ، ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺵ (ﺻﻠﻰاللهﻋﻠﻴﻪﻭﺁﻟﻪ) رﺍ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺧﺪﺍ ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺵ (ﺻﻠﻰاللهﻋﻠﻴﻪﻭﺁﻟﻪ) هم ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﻭ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺍﻭ ﻣﻰﻛﻨﺪ، ﻫﻤﻪی ﺁﺭﺯﻭ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻭﺍﮔﺬﺍﺭ ﺷﻮﺩ، ﻓﺮﺩﺍﻯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ، (ﺻﻠﻰاللهﻋﻠﻴﻪﻭﺁﻟﻪ) ﻓﺮﻣﻮﺩند: (ﻋﻠﻴﻪﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﻛﺠﺎﺳﺖ ؟ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺩﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﺣﺮﻛﺖ ﺑﺮﺍﻯ (علیه‌السلام) ﻣﺸﻜﻞ ﺍﺳﺖ، (ﺻﻠﻰالله‌علیه‌و‌ﺁﻟﻪ) ﻓﺮﻣﻮﺩند: ﺍﻭ ﺭﺍ ﺣﺎﺿﺮ ﻛﻨﻴﺪ، ﺳﻠﻤﺔ ﺑﻦ ﺍﻛﻮﻉ ﺭﻓﺖ ﻭ (علیه‌السلام) ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩ، (ﺻﻠﻰاللهﻋﻠﻴﻪﻭﺁﻟﻪ) ﺳﺮ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﺮ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺒﺎﺭک ﺑﻪ ﻧﻮﺭﺍﻧﻰ (علیه‌السلام) ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩند: ﺑﺎﺭ ﺍﻟﻬﺎ، ﺯﺣﻤﺖ ﮔﺮﻣﺎ ﻭ ﺳﺮﻣﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﺮﺩﺍﺭ، ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺑﺮ (علیه‌السلام) ﻋﺎﺭﺽ ﻧﺸﺪ ﻭ ﺍﺯ ﮔﺮﻣﺎ ﻭ ﺳﺮﻣﺎ ﺁﺯﺭﺩﻩ ﻧﮕﺸﺖ، (ﺻﻠﻰاللهﻋﻠﻴﻪﻭﺁﻟﻪ) ﺭﺍ ﺑﺮ ﺍﻭ ﭘﻮﺷﺎﻧﻴﺪ ﻭ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻛﻤﺮ ﺍﻭ ﺑﺴﺖ ﻭ ﺑﻪ (علیه‌السلام) ﺳﭙﺮﺩ ﻭ ﺑﺮ ﻣﺮﻛﺒﺶ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻓﺮﻣﻮﺩند: ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ ﺍﺯ ﺳﻤﺖ ﺭﺍﺳﺖ، ﻣﻴﻜﺎﺋﻴﻞ ﺍﺯ ﺳﻤﺖ ﭼﭗ، ﻋﺰﺭﺍﺋﻴﻞ ﺍﺯ ﭘﻴﺶ ﺭﻭ ﻭ ﺍﺳﺮﺍﻓﻴﻞ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ، ﻭ ﻧﺼﺮﺕ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﻟﺎﻯ ﺳﺮ، ﻭ ﺩﻋﺎﻯ ﻣﻦ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ، و ﻓﺮﻣﻮﺩند: ﻳﺎ ﻋﻠﻰ (علیه‌السلام)، ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﻰ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻋﺮﺿﻪ ﻛﻦ، ﻣﻴﺪﺍﻥ ﺟﻨﮓ ﺧﻴﺒﺮ (علیه‌السلام) ﺭﻓﺖ، ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﻮﻋﻈﻪ ﻭ ﻧﺼﻴﺤﺖ ﻋﺪﻩﺍﻯ ﺑﺮﺍﻯ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺁﻣﺪﻧﺪ، ﺁﻧﺎﻥ ﺍﺯ ﺭﺍ ﺷﻬﻴﺪ ﻛﺮﺩﻧﺪ، (علیه‌السلام) ﺑﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﺗﺎﺧﺘﻪ ﻭ ﺁنها ﺭﺍ ﻛﺸﺘﻨﺪ، ﺁﻧﮕﺎﻩ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻣَﺮﺣَﺐ ﺑﺎ ﻋﺪﻩﺍﻯ ﺁﻣﺪﻧﺪ، (علیه‌السلام) ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﻪ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ، ﻣَﺮﺣَﺐ ﻛﻪ ﺷﺠﺎﻉ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﻮﻧﺨﻮﺍﻫﻰ ﺁﻣﺪ، (علیه‌السلام) ﭼﻨﺎﻥ ﺑﺎ ﺑﺮ سرﺵ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻭﺭﺩ ﻛﻪ ﺷﻤﺸﻴﺮ ﺍﺯ ﺣﻠﻘﺶ ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﻭ ﻧﻴﻢ ﺳﺎﺧﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺧﺎک ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ، ﺗﻜﺒﻴﺮ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ، ﺍﺯ ﻳﻬﻮﺩ ﺑﻪ ﺩﻓﺎﻉ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺑﻪ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻨﺪ، (علیه‌السلام) ﺑﻪ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ ﻋﺪﻩﺍﻯ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﻋﺪّﻩ ﺍﻯ ﺑﻪ ﮔﺮﻳﺨﺘﻨﺪ، (علیه‌السلام) ﺑﺎ ﻗﺪﺭﺗﻤﻨﺪ ﺣﻴﺪﺭﻯ ﺭﺍ ﻛَﻨﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﻣَﻌﺒَﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ ﺍﺯ ﻋﺒﻮﺭ ﻛﻨﻨﺪ، (علیه‌السلام) ﭼﻨﺪﻳﻦ ﺑﺎﺭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﻭﻯ ﺑﻪ ﻭﺳﻴﻠﻪی ﺁﻥ ﺩﺭ ﻋﺒﻮﺭ ﺩﺍﺩ، ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺍﺯ ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﻗﺒﻞ، ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺑﻮﺩ. ۵ منابع: ۱. بحارالأنوار ج ۲۱ ص ۱ و ۴۱ ۲. مصباح المتهجد ص ۷۴۹ ۳. بحار الأنوار ج ۹۷ ص ۳۸۴ ۴. توضیح المقاصد ص ۴ ۵. کافی ج ۸ ص ۳۵۱ @Moori82325 🇮🇷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://کانال.شهیدنوری
rec98845.mp3
3.42M
سخنرانی حجةالإسلام دشتی شب شهادت موسی ابن جعفر ۱۸ اسفند ۱۳۹۹ @MOORI82325 🇮🇷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://کانال.شهیدنوری
4_5913512969739700334.mp3
13.07M
🎤مرحوم آقای کافی روضه امام کاظم علیه السّلام السّلام علی معذّب فی قعر السّجون @MOORI82325 🇮🇷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://کانال.شهیدنوری
📌 ویژهٔ طرح ؛ چلهٔ رعایت 🔆 امام جعفر صادق علیه‌السلام: «ما عُبِدَ اللهُ بِشیءٍ اَفضلَ مِن اداءِ حَقِّ المُؤمِنِ.» هیچ عبادتی بالاتر از ادای حق مؤمن نیست. 📚 بحارالأنوار، ج‏ ۷۱، ص ۲۳۲ ✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران) @Mahdiaran
🖼 ؛ 🔆 امام مهدی فرمودند: پشتیبان ما باشید که از فتنه‌ای که شما را احاطه کرده است، نجاتتان دهیم. 📚 کتاب الحتجاج، ج ۲، ص ۴۹۷ 🔖 ؛ ۲۵ روز تا سالروز میلاد منجی عالَم ✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران) @Mahdiaran