eitaa logo
ظهور نزدیکه ان شاءالله
9.9هزار دنبال‌کننده
10هزار عکس
15.6هزار ویدیو
51 فایل
هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است 🌱 هدف از ایجاد کانال معرفت بیشتر به امام و خودسازی و در نهایت زمینه سازی ظهور...❤️💚 جهت انتقاد و پیشنهاد 👈 @Gol_narges_110 کپی با ذکر صلوات آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
🔔سخنان پندآموز 🌹 🔸لطفا اخم نکنید. وقتی اخم می کنید به جهان هستی ارتعاش های منفی صادر می کنید . شما اشرف مخلوقاتید.آدم مومن همیشه شاد است ، همیشه به خدا توکل می کند و اگر الهی شکر می گوید ، از ته قلبش می گوید . حتی اگر از درون ناراحت هستید ، این ناراحتی را به دیگران انتقال ندهید ، بخندید . مغز شما نمیتواند بفهمد خنده شما واقعی است یا مصنوعی . 🌹 حضرت علی علیه السلام می‌فرماید: شادى مؤمن در چهره ‏اش، و اندوهش در دل اوست . 🔸آیینه‌ای برداریم و وضعیت صورتمان را در آن ببینیم اگر اخم کرده‌ایم بدانیم که ، و در کار نیست. 🔸 با اخم کردن هیچگاه به خواسته‌هایمان نمی‌رسیم. اما وقتی می‌زنید و را به جهان هستی ارسال می‌کنید بازتاب این شادی و به شما باز خواهد گشت. 🔸یکی از ملاک‌های جهان هستی برای عطا کردن، صورت ماست. بیاییم صورت شادابی داشته باشیم، بیاییم به لطف و فضل خداوند شادی کنیم. اللهم عجل لولیک الفرج 🤲🏻 https://eitaa.com/joinchat/2104623196C07139a0285
💕ظهور نزدیکه ان شاءالله 😍😍😍 میتوان کرد✅ زیست☺️  و از کوچک برد👌👌👌 فقط کافیست باور داشته باشیم🍀 لذت در داشتن چیزهای بزرگ نیست...☺️☺️☺️☺️☺️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌️‌‌‎‌‌‌‎ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ قدر داشته هامون رو بدونیم. 😍😍 https://eitaa.com/joinchat/2104623196C07139a0285
📚 💞 💞 [ ] ریشهاش بلند شده و صورتش مثل اردلان سوخته _ رسیدم به دم اتاقش گل و زیر چادرم قایم کردم و در زدم جواب نداد. یه صداهایی شنیدم درو باز کردم پدر مادر علی و فاطمه خودشون انداخته بودن رو یه جعبه و گریه میکردن فاطمه با دیدن من اومد جلو بغلم کرد. حالم دست خودم نبود معنی این رفتاراشو نمیفهمیدم سرمو دور اتاق چرخوندم اما علی رو ندیدم. فاطمه رو از خودم جدا کردم و پرسیدم .علی کوعلی ؟؟؟؟؟؟؟؟ گریه ی همه شدت گرفت رفتم جلو تر بابا رضا از رو جعبه بلند شد و نگاهم کرد . _ یک قسمت از جعبه معلوم بود یه نفر خوابیده بود توش کم کم داشتم میفهمیدم چی شده خندیدم و چند قدم رفتم جلو گل از دستم افتاد بابا رضا فاطمه و مامان معصومه رو با زور بردن بیرون مامان معصومه که بلند شد علیمو دیدم آروم خواییده بود و اطرافش پراز گل یاس بود کنارش نشستم و تکونش دادم: علی پاشو الان وقت خوابه مگه میدونم خسته ای عزیزم. اما پاشو یه بار نگاهم و دوباره بخواب قول میدم تا خودت بیدار نشدی بیدارت نکنم قول میدم ... _ إ علی پاشو دیگه، قهر میکنما چرا تو دهنت پنبه گذاشتی لبات چرا کبوده مواظب خودت نبودی تو مگه به من قول ندادی مواظب خودت باشی دستی به ریشهاش کشیدم. نگاه کن چقد لاغر شدی ریشاتم بلند شده تو که هیچ وقت دوست نداشتی ریشات انقد بلند بشه. عیبی نداره خودم برات کوتاهشون میکنم. تو فقط پاشو... ی بیا من دستاتو میگرم کمکت میکنم _ علی دستهات کو جاشون گذاشتی عیبی نداره پاشو پیشونیشو بوسیدم و گفتم:نگاه کن همیشه تو پیشونی منو میبوسیدی حالا من بوسیدمش علی چرا جوابمو نمیدی قهری باهام. بخدا وقتی نبودی کم گریه کردم. پاشو بریم خونه ی ما ببین عکستو کشیدما. وسایل خونمونو هم خریدم. باید لباس عروسو باهم بگیریم پاشو همسر جان _ إ الان اشکام جاری میشه ها. تو که دوست نداری اشکامو بیینی علی داری نگرانم میکنیا پاشو دیگه تو که انقد خوابت سنگین نبود. کم کم به خودم اومدم چشمهام میسوخت و اشکام یواش یواش داشت جاری میشد علی نکنه ...نکنه زدی زیر قولت. رفتی پیش مصطفی ... حالا دیگه داد میزدم و اشک میریختم علی پاشو قرارمون این نبود بی معرفت تو به من قول دادی محکم چند بار زدم تو صورتم. دارم خواب میبینم، هنوز از خواب بیدار نشدم سرمو گذاشتم رو پاهاش: بی معرفت یادته قبل از اینکه بری سرمو گذاشتم رو پاهات یادته قول دادی _ برگردی یادته گفتی تنهام...تنهام نمیراری من بدون تو چیکار کنم چطوری طاقت بیارم علی مگه قول نداده بودی بعد عروسی بریم پابوس آقا علی پاشو. من طاقت ندارم پاشو من نمیتونم بدون تو _ کی بدنت رو اینطوری زخمی کرده الهی من فدات بشم. چرا سرت شکسته پهلوت😭😭😭 چرا خونیه دستاتو کی ازم گرفت علی پاشو فقط یه بار نگاهم کن به قولت عمل کردی برام گل یاس آوردی علی رفتی رفتی پیش خانوم زینب نگفت چرا عروستو نیاوردی عزیزم به آرزوت رسیدی رفتی پیش مصطفی منو یادت نره سلام منو بهشون برسون. شفاعت عروستو پیش خدا بکن بگو منو هم زود بیاره پیشت بگو که چقد همو دوست داریم _ بگو ما طاقت دوری از همو نداریم بگو همسرم خودش با دستهای خودش راهیم کرد تا از حرم بی بی زینب دفاع کنم بگو خودش ساکم رو بست و پشت سرم آب ریخت که زود برگردم بگو که زود برگشتی اما اینطوری جون تو بدنت نیست. _ تو بدن من هم نیست. تو جون من بودی و رفتی اردلان با چند نفر دیگه وارد اتاق شدن که علی رو ببرن میبینی علی اومدن ببرنت. الانم میخوان ازم بگیرنت نمیزار پیشت باشم. علی وقت خداحافظیه بازور منو از رو تابوت جدا کردن با چشمام رفتن علی از اتاق دنبال میکردم صدای نفس هامو که به سختی میکشیدم میشنیدم.* _ ✍"" 🌸 .روح.شهـــدا.صلـــوات🌸 @zohoor_nazdike_enshaallah
اگر گرفتارید و می خواهید شرایطتتان تغییر کند از این ذکر مهم غفلت نکنید👇 (76مرتبه) به خدا بگویید: 👌خداوندا همه چیز در دست توست گرفتاری من را تبدیل به و کن. ✍استاد محمد شجاعی 🆔 کانال ظهور نزدیکه ان شاءالله 👇 @zohoor_nazdike_enshaallah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 اگر گرفتارید و می خواهید شرایطتتان تغییر کند از این ذکر مهم غفلت نکنید👇 (76مرتبه)✨ 💫به خدا بگویید 👌خداوندا همه چیز در دست توست گرفتاری من را تبدیل به و کن. 🆔 کانال ظهور نزدیکه ان شاءالله 👇 @zohoor_nazdike_enshaallah