eitaa logo
ظهور نزدیک است
1.8هزار دنبال‌کننده
61.4هزار عکس
62.9هزار ویدیو
1.3هزار فایل
گلچینی از بهترین مطالب #مهدوی #ولایی #شهدایی #سیاسی #معنوی #معرفتی #تربیتی کانال شهدایی ما👈 @ba_shaheidan کانال قصه های شهداء 👈 @Ghesehaye_shohada
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴«پ‌ک‌ک» مسئولیت انفجار خط لوله گاز ایران-ترکیه را پذیرفت ♦️مرکز رسانه‌ای یگان‌های مدافع خلق HPG، شاخه نظامی PKK در بیانیه‌ای با اشاره به انفجار روز گذشته در خط لوله گاز طبیعی ایران ـ ترکیه در منطقه مرزی «دوغو بایزید»، مسئولیت این بمب‌گذاری را بر عهده گرفت. ♦️یگان HPG اعلام کرد نیروهای این گروه به نیروهای محافظ خط لوله گاز طبیعی ایران - ترکیه حمله کرده و در این درگیری یکی از اعضای HPG با عملیات انتحاری چندین خودروی زرهی نیروهای محافظ ترکیه را منفجر کرده و در نتیجه این انفجار، خط لوله گاز نیز منفجر شده است. ♦️در این بیانیه آمده است: «در چارچوب تداوم عملیات نیروهای PKK در استان «آگری»، در تاریخ 31 مارس 2020 ساعت 05:00 به وقت محلی، «سما کوچر»، نیروی وابسته به PKK عملیات انتحاری علیه مواضع نیروهای امنیتی ترکیه در منطقه دوغو بایزید در نزدیکی مرز «گوربولاک» انجام داده است که در اثر این عملیات انتحاری خط لوله انتقال گاز ایران به ترکیه منفجر شده است». ♦️به نوشته «فرات نیوز»، سما کوچر با نام مستعار «روشن آشکارا» عامل انتحاری حمله به خط لوله گاز ایران ـ ترکیه متولد 1995 در استان «سرت» ترکیه است که در سال 2014 با پیوستن به PKK آموزش‌های نظامی را پشت سر گذاشته و به نیروهای نظامی PKK ملحق شده است 🇮🇷 کانال اساتید انقلابی http://Eitaa.com/asatid_enghelabi http://Sapp.ir/asatid_enghelabi
🌹فضیلت شب جمعه ♦️امام باقر(ع): خداوند متعال، هر شبِ جمعه، از آغاز شب تا پایان آن، از فراز عرش خویش ندا مى دهد: 🍒 آیا بنده مؤمنى نیست که تا پیش از سپیده دَم، مرا براى آخرت و دنیایش بخواند و من، پاسخش دهم؟ 🍒آیا بنده مؤمنى نیست که تا پیش از سپیده دم از گناهانش به درگاه من، توبه کند و من هم به سوى او بازگردم [و توبه اش را بپذیرم]؟ 🍒آیا بنده مؤمنى نیست که من، روزى اش را بر او تنگ کرده باشم و او تا پیش از سپیده دم، افزایش در روزى اش را از من بخواهد و من، بر روزى او بیفزایم و به آن گشایش دهم؟ 🍒آیا بنده مؤمنِ بیمارى نیست که تا پیش از سپیده دم از من شفا بخواهد و شفایش دهم؟ 🍒 آیا بنده مؤمنِ زندانى و غم زده اى نیست که از من بخواهد از زندان آزاد کرده، رهایش کنم؟ 🍒آیا بنده مؤمنِ ستم دیده اى نیست که تا پیش از سپیده دم از من بخواهد که دادش را بستانم و من، انتقام او را بگیرم و داد وى بستانم؟ 👏و تا سپیده دَم، به این ندا ادامه مى دهد.👏  📚تهذیب الأحکام،ج ۳،ص ۵ 🎙 t.me/rajanews_com/50267 🇮🇷 کانال اساتید انقلابی http://Eitaa.com/asatid_enghelabi http://Sapp.ir/asatid_enghelabi
⛔️صدور فرمان حجاب اجباری در آمریکا توسط ترامپ تروریست! ترامپ: مردم برای در امان ماندن از ویروس کورونا "روسری" بپوشند! الان قیافه نحس مصی علینژاد دیدن داره وقتی که چند ساله داره جفتک می زنه و دلار می گیره که روسری رو از سر زنهای ایرانی برداره! 🇮🇷 کانال اساتید انقلابی http://Eitaa.com/asatid_enghelabi http://Sapp.ir/asatid_enghelabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 دو مهندس در غزه، نمونه اولیه‌ای از یک دستگاه تنفس مصنوعی را ساخته‌اند که می‌تواند به بیماران کرونایی کمک کند. ♦️به گفته مهندسان ساخت این دستگاه تنها ۲۰۰ دلار هزینه داشته است. ♦️نوار غزه به دلیل محاصره ظالمانه رژیم صهیونیستی شرایط سختی را در بحران کرونا پشت سر می‌گذارد. http://Eitaa.com/asatid_enghelabi http://Sapp.ir/asatid_enghelabi
❤️ داستان برگرفته از حوادث حقیقی خرداد تا شهریور سال ۱۳۹۳ در شهر آمرلی عراق است که با خوشه چینی از خاطرات مردم مقاوم و رزمندگان دلاور این شهر، به ویژه فرماندهی بی‌نظیر سپهبد شهید در قالب داستانی عاشقانه روایت شده که در آینده ای نزدیک در کانال مهفا منتشر خواهد شد. 🌹 پیشکش به روح مطهر همه شهدای مدافع حرم، شهدای شهر آمرلی و شهید عزیزمان 📍 آمرلی به زبان ترکمن یعنی امیری علی؛ امیر من علی است! 🆔 @mahfa110
✍️ 💠 وسعت سرسبز باغ در گرمای دلچسب غروب، تماشاخانه‌ای بود که هر چشمی را نوازش می‌داد. خورشید پس از یک روز آتش‌بازی در این روزهای گرم آخر ، رخساره در بستر آسمان کشیده و خستگی یک روز بلند بهاری را خمیازه می‌کشید. دست خودم نبود که این روزها در قاب این صحنه سِحرانگیز، تنها صورت زیبای او را می‌دیدم! حتی بادی که از میان برگ سبز درختان و شاخه های نخل ها رد می‌شد، عطر او را در هوا رها می‌کرد و همین عطر، هر غروب دلتنگم می‌کرد! 💠 دلتنگ لحن گرمش، نگاه عاشقش، صدای مهربان و خنده های شیرینش! چقدر این لحظات تنگ غروب سخت می‌گذشت تا شب شود و او برگردد و انگار همین باد، نغمه دلتنگی‌ام را به گوشش رسانده بود که زنگ موبایلم به صدا درآمد. همانطور که روی حصیر کف ایوان نشسته بودم، دست دراز کردم و گوشی را از گوشه حصیر برداشتم. بعد از یک دنیا عاشقی، دیگر می‌دانستم اوست که خانه قلبم را دقّ‌الباب می‌کند و بی‌آنکه شماره را ببینم، دلبرانه پاسخ دادم :«بله؟» 💠 با نگاهم همچنان در پهنه سبز و زیبای باغ می‌چرخیدم و در برابر چشمانم، چشمانش را تجسم می‌کردم تا پاسخم را بدهد که صدایی خشن، خماری عشق را از سرم پراند :«الو...» هر آنچه در خانه خیالم ساخته بودم، شکست. نگاهم به نقطه‌ای خیره ماند، خودم را جمع کردم و این بار با صدایی محکم پرسیدم :«بله؟» 💠 تا فرصتی که بخواهد پاسخ بدهد، به سرعت گوشی را از کنار صورتم پایین آورده و شماره را چک کردم، ناشناس بود. دوباره گوشی را کنار گوشم بردم و شنیدم با همان صدای زمخت و لحن خشن تکرار می‌کند :«الو... الو...» از حالت تهاجمی صدایش، کمی ترسیدم و خواستم پاسخی بدهم که خودش با عصبانیت پرسید :«منو می‌شناسی؟؟؟» 💠 ذهنم را متمرکز کردم، اما واقعاً صدایش برایم آشنا نبود که مردّد پاسخ دادم :«نه!» و او بلافاصه و با صدایی بلندتر پرسید :«مگه تو نرجس نیستی؟؟؟» از اینکه اسمم را می‌دانست، حدس زدم از آشنایان است اما چرا انقدر عصبانی بود که دوباره با حالتی معصومانه پاسخ دادم :«بله، من نرجسم، اما شما رو نمی شناسم!» که صدایش از آسمان خراش خشونت به زیر آمد و با خنده‌ای نمکین نجوا کرد :«ولی من که تو رو خیلی خوب می‌شناسم عزیزم!» و دوباره همان خنده‌های شیرینش گوشم را پُر کرد. 💠 دوباره مثل روزهای اول مَحرم شدن‌مان دلم لرزید که او در لرزاندن دل من به‌شدت مهارت داشت. چشمانم را نمی‌دید، اما از همین پشت تلفن برایش پشت چشم نازک کردم و با لحنی غرق ناز پاسخ دادم :«از همون اول که گوشی زنگ خورد، فهمیدم تویی!» با شیطنت به میان حرفم آمد و گفت :«اما بعد گول خوردی!» و فرصت نداد از رکب که خورده بودم دفاع کنم و دوباره با خنده سر به سرم گذاشت :«من همیشه تو رو گول می‌زنم! همون روز اولم گولت زدم که عاشقم شدی!» و همین حال و هوای عاشقی‌مان در گرمای ، مثل شربت بود؛ شیرین و خنک! 💠 خبر داد سر کوچه رسیده و تا لحظاتی دیگر به خانه می آید که با دستپاچگی گوشی را قطع کردم تا برای دیدارش مهیا شوم. از همان روی ایوان وارد اتاق شدم و او دست‌بردار نبود که دوباره پیامگیر گوشی به صدا درآمد. در لحظات نزدیک مغرب نور چندانی به داخل نمی تابید و در همان تاریکی، قفل گوشی را باز کردم که دیدم باز هم شماره غریبه است. 💠 دیگر فریب شیطنتش را نمی‌خوردم که با خنده‌ای که صورتم را پُر کرده بود پیامش را باز کردم و دیدم نوشته است :«من هنوز دوستت دارم، فقط کافیه بهم بگی تو هم دوستم داری! اونوقت اگه عمو و پسرعموت تو آسمونا هم قایمت کنن، میام و با خودم می‌برمت! ـ عَدنان ـ » برای لحظاتی احساس کردم در خلائی در حال خفگی هستم که حالا من شوهر داشتم و نمی‌دانستم عدنان از جانم چه می خواهد؟... ✍️نویسنده: 🆔 @mahfa110
خدایا مرا ببخش به خاطر گناهانی که... @Deidehbaan👈ديده بان🌹
1.mp3
13.19M
[ فایل صوتی : نمایش نورالدین پسر ایران – Part08_جلد اول ] نمایش کتاب کتاب تفریظ شده توسط مدظله العالی 📕جلد اول 🇮🇷کانال اَتنا(اندیشکده تمدن نوین اسلامی) @atna_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی که همه با ذکر حضرت مادر پای کار جهادی آمدن برای سلامتی مردم عزیزمان
7.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 💢 " خلاصه سخنرانی حجت الاسلام مهدوی نژاد / بخش اول " نهم فروردین ماه 1399 ➖➖➖➖➖ 🏳️ هیئت انصار ولایت دارالعباده یزد 🆔 @darozzekr_com 🌐 [ www.darozzekr.com ]
23.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 💢 " خلاصه سخنرانی حجت الاسلام مهدوی نژاد / بخش دوم " نهم فروردین ماه 1399 ➖➖➖➖➖ 🏳️ هیئت انصار ولایت دارالعباده یزد 🆔 @darozzekr_com 🌐 [ www.darozzekr.com ]
20.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 💢 " تلاوت مجلسی / قاری نوجوان ، عارف میرجلیلی " نهم فروردین ماه 1399 ➖➖➖➖➖ 🏳️ هیئت انصار ولایت دارالعباده یزد 🆔 @darozzekr_com 🌐 [ www.darozzekr.com ]