👈🏾از همان کودکی،به بچهها یاد داده بودیم که به شدت از گناه دوری کنند.
👈🏾مثلا اگر قرار بود به مجلس عروسی برویم و مجبور بودیم در آن عروسی برویم به خاطر صلهرحم،موقع شام میرفتیم که تمام شده باشد.
👈🏾در رادیو و تلویزیون هم اگر احساس میکردیم که موسیقی پخش میشود که شرعاً گوش دادنش صحیح نیست،صدا را قطع میکردیم و اینها باعث میشد که رسول،مسایل دینی را بیاموزد...
👈🏾یادم میآید یکبار زمانی که بچه بود،سوار تاکسی شدم و راننده موسیقی حرام گذاشته بود،یکهو دیدم رسول گوشهایش را گرفته و سرش را بین دستانش پنهان کرده و انداخته پایین!
گفتم:چیه مامان؟
گفت:گناه دارد نمیخواهم بشنوم...
✍🏽نقل از مادر بزرگوار #شهید #رسول_خلیلی
#خاطرات
...•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•....
@SHAHID_MOEZEGHOLAMI
....•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•....
🌹ظهور نزدیک است ....
گنجینه ای از بهترین مطالب #مهدوی #معنوی #معرفتی #سیاسی #ولایی #شهدایی #تربیتی 👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/1327431703C6a2d9b1729
🔷 ذکر قیمتی
▫️گزیدهای از #خاطرات اطرافیان آیتالله بهجت (ره)
@jannatolmahdi313
📝 به ایشان(آیتالله بهجت) گفتم : آقا میشود یک ذکری به ما بدید که دائمی باشد، خیلی بزرگ باشد.
فرمودند : «در قبال این ذکری که من دارم به شما میدهم اگر تمام گنجهای عالم را جمع کنید بیاورید، بروید داخل کوهها هر چه جواهر وجود دارد جمع کنید، بروید در دریاها هر چه مروارید وجود دارد جمع کنید با این ذکری که به شما میدهم برابری نمیکند». گفتم: آقا بفرمایید چه ذکری هست که اینقدر با همه جواهرات دنیا برابری نمیکند؟ ایشان فرمودند: «#استغفار، #استغفار، #استغفار؛ اگر بدانید چه هست این استغفار! چه گنجهایی در این ذکر استغفار نهفته هست! باید بیابید که این استغفار چیست». ...
📖 بر اساس خاطرۀ یکی از مرتبطین
#کانال_علمی_فرهنگی_مذهبی_سیاسی #اجتماعی_جنت_المهدی۳۱۳👇••🇮🇷••
تشریف بیاورید.✅
@jannatolmahdi313
هدایت شده از ظهور نزدیک است
👈🏾از همان کودکی،به بچهها یاد داده بودیم که به شدت از گناه دوری کنند.
👈🏾مثلا اگر قرار بود به مجلس عروسی برویم و مجبور بودیم در آن عروسی برویم به خاطر صلهرحم،موقع شام میرفتیم که تمام شده باشد.
👈🏾در رادیو و تلویزیون هم اگر احساس میکردیم که موسیقی پخش میشود که شرعاً گوش دادنش صحیح نیست،صدا را قطع میکردیم و اینها باعث میشد که رسول،مسایل دینی را بیاموزد...
👈🏾یادم میآید یکبار زمانی که بچه بود،سوار تاکسی شدم و راننده موسیقی حرام گذاشته بود،یکهو دیدم رسول گوشهایش را گرفته و سرش را بین دستانش پنهان کرده و انداخته پایین!
گفتم:چیه مامان؟
گفت:گناه دارد نمیخواهم بشنوم...
✍🏽نقل از مادر بزرگوار #شهید #رسول_خلیلی
#خاطرات
...•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•....
@SHAHID_MOEZEGHOLAMI
....•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•....
🌹ظهور نزدیک است ....
گنجینه ای از بهترین مطالب #مهدوی #معنوی #معرفتی #سیاسی #ولایی #شهدایی #تربیتی 👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/1327431703C6a2d9b1729
#خاطرات
🔹حاج احمد در یکی از عملیات ها زخمی شده بود و یکی از پاهایش هم در گچ بود. او هر روز بین ساعت ۱۱ تا ۱۲ برای تعویض پانسمان به بیمارستان می آمد، اما یک روز نیامد و از آنجا که بسیار دقیق و مقرراتی بود، این غیبتش موجب نگرانی همه شد.
🔸با پیگیری و پرس و جوی فراوان يكي از رزمندگان گفت: «حاج احمد از صبح تا عصر در حمام بوده است.» خطاب به رزمنده گفتیم: «او نباید آن قدر در حمام بماند؛ ممکن است گچ پایش نم بكشد.»
🔹سراسیمه به حمام رفتیم و صحنه عجیبی را مشاهده کردیم. گچ پای حاج احمد كاملا سالم بود اما از انگشتانش خون می چكيد! حاج احمد در حال شستن لباس همه رزمندگانش بود، وقتی علت را پرسیدیم در جواب گفت: «حواسم به گچ پایم بود، چون كه بیت المال است.»
📎فرماندهٔ دلاور لشگر۲۷ محمدرسولالله(ص)
#سردارجاویدالاثر_حاجاحمد_متوسلیان🌷
#سالروز_ولادت
●ولادت : ۱۳۳۲/۱/۱۵ تهران
●اسارت : ۱۳۶۱/۴/۱۴ لبنان
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
#خاطرات
🔹حاج احمد در یکی از عملیات ها زخمی شده بود و یکی از پاهایش هم در گچ بود. او هر روز بین ساعت ۱۱ تا ۱۲ برای تعویض پانسمان به بیمارستان می آمد، اما یک روز نیامد و از آنجا که بسیار دقیق و مقرراتی بود، این غیبتش موجب نگرانی همه شد.
🔸با پیگیری و پرس و جوی فراوان يكي از رزمندگان گفت: «حاج احمد از صبح تا عصر در حمام بوده است.» خطاب به رزمنده گفتیم: «او نباید آن قدر در حمام بماند؛ ممکن است گچ پایش نم بكشد.»
🔹سراسیمه به حمام رفتیم و صحنه عجیبی را مشاهده کردیم. گچ پای حاج احمد كاملا سالم بود اما از انگشتانش خون می چكيد! حاج احمد در حال شستن لباس همه رزمندگانش بود، وقتی علت را پرسیدیم در جواب گفت: «حواسم به گچ پایم بود، چون كه بیت المال است.»
📎فرماندهٔ دلاور لشگر۲۷ محمدرسولالله(ص)
#سردارجاویدالاثر_حاجاحمد_متوسلیان🌷
#سالروز_ولادت
●ولادت : ۱۳۳۲/۱/۱۵ تهران
●اسارت : ۱۳۶۱/۴/۱۴ لبنان
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
#خاطرات
🔹حاج احمد در یکی از عملیات ها زخمی شده بود و یکی از پاهایش هم در گچ بود. او هر روز بین ساعت ۱۱ تا ۱۲ برای تعویض پانسمان به بیمارستان می آمد، اما یک روز نیامد و از آنجا که بسیار دقیق و مقرراتی بود، این غیبتش موجب نگرانی همه شد.
🔸با پیگیری و پرس و جوی فراوان يكي از رزمندگان گفت: «حاج احمد از صبح تا عصر در حمام بوده است.» خطاب به رزمنده گفتیم: «او نباید آن قدر در حمام بماند؛ ممکن است گچ پایش نم بكشد.»
🔹سراسیمه به حمام رفتیم و صحنه عجیبی را مشاهده کردیم. گچ پای حاج احمد كاملا سالم بود اما از انگشتانش خون می چكيد! حاج احمد در حال شستن لباس همه رزمندگانش بود، وقتی علت را پرسیدیم در جواب گفت: «حواسم به گچ پایم بود، چون كه بیت المال است.»
📎فرماندهٔ دلاور لشگر۲۷ محمدرسولالله(ص)
#سردارجاویدالاثر_حاجاحمد_متوسلیان🌷
#سالروز_ولادت
●ولادت : ۱۳۳۲/۱/۱۵ تهران
●اسارت : ۱۳۶۱/۴/۱۴ لبنان
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
🥀 چفیه خونی
عملیات بیتالمقدس تمام شد
خبر داشتم شهید شده....
بهدنبال جنازهاش گشتم و پیدایش کردم.
چفیه خونی دور گردنش بود.
ترکش به فک و صورتش خورده بود.
حرفهایش چند دقیقه قبل از خداحافظی
یادم آمد و بیاختیار اشکهایم سرازیر شد...
علی چفیهاش را پهن کرد.
نان و غذایمان را گذاشتیم روی آن
لقمه اول و دوم را برداشتیم
که یکی از بچهها آمد و گفت:
«علی! بلند شو بریم.»
علی غذایش را گذاشت و سریع بلند شد.
انگار دنبال چیزی بود که گفتم:
«چفیهات رو لازم داری؟
اشکالی نداره، بیا چفیه من رو بگیر.»
راضی نشد. اصرار کردم با دلخوری گفت:
« واسه چی اصرار میکنی؟!
اگه من شهیدشم، چفیهات خونی میشه،
نمیتونم بهت پس بدم.»
ازش دلگیر شدم. از پشت، سرم را گرفت
و گردنم را بوسید. گفت:«خداحافظ رفیق!»
در نورد اهواز ماندیم و او رفت ....
(به نقل از همرزم شهید، علی بابایی)
#خاطرات
#شهید_علی_نیکوئی
#روحش_شاد_باصلوات
@sangarshohada 🕊🕊
کتاب
#از_جان_و_دل
گزیدهای از مجموعه خاطرات کارمندان کميته امداد امام خمینی(ره)
اثر: مجموعه نویسندگان
سرپرست نویسندگان: علی مرادیفام
📝 متن یادداشت:
باسمه تعالی
این کتاب را نویسنده محترم آقای مرادیفام برایم فرستاد، پر است از داستانهای تلخ و شیرین از فقر و یتیمی.
با برخی داستانها خندیدم و با اکثر داستانها بغض کردم، حتی با برخی از داستانها چنان گریه کردم که نمیتوانستم صدایم را آرام کنم، مانند آن دو پسر یتیم در استان آذربایجان غربی، آن هنگام که میخواستند برای همیشه از هم جدا شوند(ص۱۲۲)
نمیدانم در قیامت چطور پاسخ دهم که به محرومان کم کمک کردم.
نمیدانم اختلاسگران و برخی مسئولین کمکار چه جوابی خواهند داد.
خدایا میشود روزی بیاید که دیگر محرومان و مستضعفان عالم این گونه درد و رنج نبینند، آری، او خواهد آمد و ظالمان را به زیر خواهد کشید.
اما تا آن روز ما باید کار کنیم.
خداوند از نویسندگان قبول کند.
البته کتاب جای خلاصه شدن زیاد داشت.
فکر کنم کتاب هنوز چاپ انبوه نشده و این ماکت کتاب است.
📆تاریخ یادداشت:
۱۴۰۳/۱۱/۲۵
#کمیته_امداد #خاطرات #تاریخ_شفاهی #داستان_کوتاه
کانال یادداشتهای #حجت_الاسلام_راجی در ابتدای کتب مطالعه شده
@soada_book
کتاب #زمزم_عرفان
یادنامه فقیه عارف حضرت آیت الله بهجت
اثر: آیت الله محمد محمدی ریشهری
📝متن یادداشت:
باسمه تعالی
دوراندیشی آیت الله ریشهری در ثبت وقایع مختلف، و زحمات ایشان در این مسیر و از همه مهمتر کسرِ شأنِ خود ندانستنِ این موارد، قطعاً اجر و مزد بالایی دارد.
احتمالاً بهترین کتابی که درباره سخنان آیت الله بهجت نوشته شده این کتاب است زیرا جدا از دستورالعملهای مهم، بحث انقلاب اسلامی هم بیان شده است.
بر خلاف اکثر کتب که این مرجع بزرگ را فقط یک انسان اهل نماز و مستحبات معرفی و تلویحاً ایشان را مُبرا از مسائل سیاسی میداند، این کتاب آیت الله بهجت را یک فقیه و عارف بصیر معرفی میکند.
📆تاریخ یادداشت:
۱۴۰۱/۱۱/۲۶
#عرفان #خاطرات #آیت_الله_بهجت #اخلاق
کتاب
#روایت_اولشخص_از_شخصاول
روایتهایی از حاشیهی دیدارهای حضرت آیت الله العظمی خامنهای
اثر: مهدی قزلی
📝متن یادداشت:
باسمه تعالی
برخی از حاشیههای دیدارهای حضرت آقا را قبلاً در سایت ایشان خوانده بودم.
چقدر این مرد جامع و بزرگ است.
کاش ما قدرش را میدانستیم.
______________
برخی مطالب خاص علامتگذاری شد
📆تاریخ یادداشت:
۱۴۰۴/۲/۲۲
#رهبری #خاطرات
کانال یادداشتهای #حجت_الاسلام_راجی در ابتدای کتب مطالعه شده
@soada_book