eitaa logo
ظهور نزدیک است
1.7هزار دنبال‌کننده
55.9هزار عکس
57.4هزار ویدیو
1.2هزار فایل
گلچینی از بهترین مطالب #مهدوی #ولایی #شهدایی #سیاسی #معنوی #معرفتی #تربیتی کانال شهدایی ما👈 @ba_shaheidan ارتباط با خادم 👈 @mohebolMahdi
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️بسم رب الشهدا و الصدیقین❤️ 🥀💔دیدار با خانواده شهید ابراهیم خزاعی💔🥀 🔶 آنچه که می خوانیم گفتگو با «همسر شهید ابراهیم خزاعی» است که ایشان تعریف می کند: ✍ ایشان پسر خالم واهل یکی از روستاهای بیرجند بودند. سال 29/1/85 ازدواج کردیم و سال 29/1/87 دخترم به دنیا آمد. سال 93 که شهید شدند در نیروی انتظامی بودند. اهل احترام به همه خانوادشان بودند و خصوصیتی که فکر میکنم باعث شد شهید بشن احترام فوق العاده به مادر بود که جزء قانونهای زندگی شون بود هر دفعه منزل مادر شون میرفتیم پای مادر را می‌بوسیدند. در بچگی که روستا بودند مادر آب خواسته بودند رفتند از چشمه آب آوردن اما دیدن مادرشون خوابند بیدارشون نکردند وآبم زمین نذاشتن و همینجور با لیوان آب بالاسر مادرشون ایستادند که هر وقت بیدار شدند آب اماده باشه. به مردم رسیدگی میکردند. ✍ یکی از همکارانشان شهید شده بود چند مدت قبل گفته بودند شهید بعدی منم و همین هم شد. روز اول ماه رمضان سحر بیدار شدند و گفتن دنیا ارزش نداره بخوابم بذار دو صفحه قرآن بخونم بعد سحر هم وقتی خواستند سرکار برن غسل شهادت کردند همیشه اینکارو انجام میدادند. ✍ موقع رفتن حدود ساعت 7 سلام نظامی به من دادند و رفتند ساعت 8هم خبر شهادت آمد فردی که در پوشش چوپانی قاچاق مواد انجام میداد و جاده را برای عبور قاچاقچی ها امن میکرد. مواد صنعتی مصرف کرده بود و با خواهر و پدرش درگیر شده بود و همسایه ها به نیرو انتظامی زنگ زده بودند و همسرم شیفتش 8 شروع میشد زودتر رفته بودند فرمانده گفته بودن نرو نوبت شما نیست اما ایشان گفتند این لباس را نپوشیدیم که فقط وقتی نوبت بشه بریم. رفتند و در درگیری با فرد با میله آهنی به شقیقه و کتف شون ضربه زدند بعد هم اون فرد که مواد صنعتی مصرف کرده بود تفنگ شهید رو برمیدارن و گلوله باراشون میکنند. حرم که میرم احساس میکنم در حرم خادمه حضور داره یکی از اقوام هم خواب دیده بود شهید بهشون گفتن من یک روز در میان در حرم امام رضا خدمت میکنم. ✍ دخترم اون موقع که 6_7 سالشون بود میگفتن مامان عطر خوبی میاد تو اتاق من متوجه نشدم اما دخترم حضورشون رو احساس میکرد در خونه. دخترم رو مدرسه شاهد ثبت نام کرده بودیم مدیر مدرسه یه روز قبل شهادت همسرم تماس گرفتن که بین اقوام درجه یک شهید دارید یا نه که همسرم گفتن ما لیاقت نداشتیم یه شهید داشته باشیم و خودشون روز بعد شهید شدن یه روستایی بین مسیر خونمون تا منزل مادرشوهرم بود که سه تا شهید داشت اغلب مواقع که رد میشدیم همسرم میگفتن این روستا کوچک سه تاشهید داره روستای ما یه شهیدم نداره اما خودشون شهید شدند و تو روستای خودشون دفن شدند. خیلی ها از ایشون حاجت گرفتن و اومدن سر مزارشون حتی ازشهر دور. ✍همسر شهید می گوید: پدرم در سال ۹۵ دو سال بعد از شهادت همسرم فوت شدند. ایشون در روستاهای بیرجند روستای سهل آباد نزدیک نهبندان دفن شدند. شهید نمی گذاشتند احدی ازشون ناراحت بشه. و نمی گذاشتند آب توی دل هیچ کسی تکون بخوره... 🆔@KhGShohada_ir
🌱 | بسم رب الشهدا •• 🤍 | | 🤍 •• " من اگر 10 پسر هم از خدا بگیرم و از بین بروند باز هم نام بعدی را حسین می گذارم. " ✍ حضور شهید دوست داشتنی‌مان در هر گوشه‌ی این محفل که احساس میشود،،، شهید همین جاست!! پس چرا من؟! بگذار حسین آقا، خودش روایتگر چند کلمه ای از ماجرا باشد.. بسم الله! : 🔸️می شنوید؟! مادرم هم که گفتند، وظیه ام بود بروم.. نوجوان بودم و ۱۷ سال داشتم، مهم این بود که باید می رفتم... در جستجوی آن شراب ناب راهی شدم و انگار که خیلی هم مشتاق بودم چرا که آنقدرها که فکرش را می کنید منتظر نماندم بار اول آمدنم بود در پی جستجوی شهادت (: اتفاقا هیچ وقت هم دست خالی بر نگشتم!! من که همیشه میگفتم، من عمودی می روم و فقط افقی بر میگردم : چیزی نگذشته بود، نمیدانم اصلا حتی ۲۰ روز میشد یا نه؟ ✍ در جبهه تعلیم و آموزش بودیم، ناگاه اتاق من و همدلانِ همراهم یکجا منفجر شد! جان ما فقط با تیر و ترکش نبود که به جان آفرین تسلیم شد، جسم فانی همگی‌مان کاملا متلاشی شد!! جان اما زنده در نزد الله هست، راضی و مرضی :) من هستم و کاش در بهشت رضا به من سر بزنی!!! " . . 🔸️ مادرش برایمان می گفت: "حسینم مظلوم بود" گویی در حکایت ما همیشه حسین بودن، مظلوم بودن است. میگفت: "ساکت بود و سرش در کار خودش بود" انگار در فاصله بین او و قلبش دنیایی‌ست که میشود آنجا ماند و ساکت نشست اما نه! مادرش میگفت برایمان: "حسین اهل نشستن هم نبود خیلی فعال بود، خیلی هم موفق. فعال و کاری، خیلی لطیف بود و شوخ طبع، حسین را همه دوست داشتند.. حرف گوش کن بود، میخواست که هر طور هست رضایت پدر و مادر را جور کند؛ که موفق هم بود. ✍ درسش را خوب میخواند. بسیجی، رزمی کار.... موفق بود... (: خیلی قانع بود، انگار که دلخوشی هایش از جنس این عالم نیست میخواستیم که برایش لباس های نو بخریم میگفت لباس های پارسالم خوبند همینقدر مرا کافیست که پوشیده باشم و شکمم سیر :)! " . . 🔸️حاج آقا شهرستانی، پدرش زودتر از مادر با خبر شده بود صبح بود، خبر را در منزل آیت الله شیرازی برایش آوردند، خودش را به خانه رساند.. وقت آنست که مادرش از شهادت جگرگوشه باخبر شود حاجی خبر را میگوید اینگونه با گریه: - حسینت داماد شده :)..!! و مادری که حالا، از هوش می رود! ✍ مادر راضی است اما وقت دلتنگی هم چاره ای ندارد، صلوات میگوید بر محمد و آل محمد؛ گویی که با صلوات فرستادن در زمان دلتنگی ها، هنوز هم هر لحظه فرزندش را تقدیم محمد و آلش میکند، با عشق، با لبخند...! سر مزارش که می رود یک دنیا حرف را پشت دروازه های شهر سکوت نگاه میدارد.. چه بگوید ؟! در عوض با خواب هایش خوشحال است، خواب حسین شهیدش را زیاد می ببیند " یادم می آید هنوز که چهلمش نشده بود دیدمش در خواب با لباس سفیدی بلند، که در حال پذیرایی بود گفت امام رضا جمعه ها به این بهشت می آیند، بهشت رضا..!! می آیند و از شهدا خبر می گیرند." 🔸️خواهرش برای ما می گوید: "خرج گرفتاری هایمان 2 رکعت نمازست سر خاکش" ما هم میتوانیم امتحان کنیم :) . . ✍"هر جا دو راهی است، هر آیینه آنجا کربلاست" آخر هر قصه حسین نباشد که آن قصه قصه نمی شود، سید حسین ما، راهی کربلا و حسینی شد و داغ پوشیدن آن لباس های نو را بر دل مادرش گذاشت.. من هم در آرزوی راه حسینم، دلتنگ کربلا، چشم به راه حال و هوای محرم؛ مژده زائران محرم، نمانده چند قدمی بیشتر.. 🔸️دوریم و نزدیکیم به خانواده مان، اما همه از همین پرچمیم و جای ما زیر همین پرچم است! محرم ها برمیگردیم سر جایمان !! :) روضه مان هم که کربلا شود، کافیست.. 🆔️ @KhGShohada_ir
ڪارگاه‌پاییزه🍂|•• دوره آنلاین آموزش ویراستارے [⏳] تاریخ‌برگزارےدوره : ۱۴۰۱/۸/۱۹ لغایت ۱۴۰۱/۹/۴ ⬅️ ۱۴۰۱/۷/۲۸ لغایت ۱۴۰۱/۸/۱۳ ⬅️ 📮•| جهت کسب اطلاع بیشتر و ثبت نام به ادمین مراجعه کنید. 📬•| @Ali_zaf .
💢اطلاعیه💢 🔰به مناسبت روز میلاد حضرت معصومه(س) 🌹دیدار با 🔔 زمان: فردا دوشنبه ۱ خرداد ماه ⏰ ساعت : از ۱۷ تا ۱۹:۳۰ 💢در این ساعت از دیدار صورت میگیرد.💢 🚺 ثبت نام از طریق زیر👇👇 🔴 @Khgshohada_admin ❌مهلت ثبت نام: تا فردا دوشنبه ساعت۱۲ 🆔 @KhGShohada_ir
•••| بسم رب الشهدا و الصدیقین |••• 🍃دیدار با خانواده شهید" میرزا محمود تقی پور🍃 ✍ شهید میرزا محمود تقی پور؛ از شهدای روحانی👳‍♂ مدافع حرم هستند. ایشان در بیست و پنج آبان سال ۱۳۶۲ متولد شدند. اما شناسنامه ی ایشان ،تاریخ پنج آبان سال ۱۳۶۱ را نشان می دهد. ... 🔸او فرزند سوم از چهار فرزند خانواده و بسیار بازیگوش بود... شهید تقی پور زمانیکه دوم راهنمایی بود،قصد رفتن به حوزه کرد... اما با مخالفت والدین خود روبه رو شد؛ او طبق نظر والدین خود، رفتن به حوزه را به بعد از دیپلم موکول کرد. و در این فاصله به کار های جهادی در مسجد جوادالائمه🕌 مشغول بود. ✍ و سرانجام بعد از کسب دیپلم و در آغازین سالهای جوانی،وارد حوزه ی امام محمد باقر (علیه السلام)شد. میرزا محمود در بیست و یک سالگی جامه دامادی پوشید💐 اما در انتخاب همسر آینده ی خود بسیار سخت گیری میکرد... 🔸 به مادرش می گفت: مامان، من میخوام مادر برای بچه هام انتخاب کنم فردا که من نبودم؛یک مادر خوب برای بچه هام باشن و بتونن بچه هام رو خوب جمع کنن... من میخوام کسی رو انتخاب کنم که اگر فردا ،اسلام نیاز داشت من به آمریکا و افغانستان برم... ایشون مواظب زندگی من، اولاد من و اموال من باشند... ... 🔸مهریه ی همسر ایشان هم ۱۴ سکه بود چون می‌فرمود: من طلبه ام،بیشتر از این نمیتونم،همین مقدار رو هم آیا بتونم بدم... آیا نتونم. مهریه،دین به گردن منه من باید اونقدر بگم که بتونم بپردازم... ۱۴ تا رو که الان ندارم ولی به چشمم می بینم بتونم زحمت بکشم و بدم... شما اگه میخواین از طرف خودتون سکه بزارین. و مادر میرزا محمود،زمینی پشت قباله ی عروسش کرد. ... ✍ از این شهید بزرگوار دو فرزند به نام های زهرا و مرتضی به یادگار مانده است. طلبه ی شهید،بعد از تولد فرزند اول خود،با کسب اجازه از والدین،به قم هجرت کرد.و سرانجام در روز تولد خود،برابر با ۲۵ آبان سال ۱۳۹۶ و اربعین سیدالشهدا(علیه السلام)🖤🏴 به شهادت رسید و لقب شهید اربعین را نصیب خود کرد. 🌙اکنون شهید را از نگاه نزدیکانش بیشتر بشناسیم. ⚜مادر شهید: شهید کار فرهنگی هم میکرد‌.اصولا نمی شود،شهید اتفاقی شهید شود.هر شهید برای رسیدن به شهادت زحمات زیادی کشیده است .آرام آرام ایثار را یاد گرفته تا رسیده به جایی که از جانش بگذرد.شهید محمود هم همینگونه بود.ما باید مانند شهدا صورت های زیبای اسلام را به مردم نشان دهیم تا مردم به اسلام جذب شوند و‌ جهاد تبیین محقق شود. ⚜پدر شهید: یک بی احترامی از محمود نداشتیم،هر چه می گفتیم،چشم میگفت.به قول آیت الله مکارم شیرازی،خیلی از ما زرنگ تر بود. ⚜مسئول اردو های جهادی:محمود همیشه جایی رو انتخاب میکرد که اگر او نمی رفت، فرد دیگری هم نمی رفت،چون جایی را انتخاب میکرد که امکاناتی نداشته باشد،سختی راه زیاد داشته باشد و یک ویژگی داشته باشد که سخت تر از جاهای دیگر باشد.او بعد از انتخاب اردو های جهادی،آرام آرام آماده ی خدمت رسانی به مردم کشورش🇮🇷 شد. 🤲برای ظهور منجی بشریت و شادی ارواح مطهر شهدا،صلوات🤲 🆔 @KhGShohada_ir
✍🏼 در همین زمان‌‌های طلایی به اوج رسیدن جواد بود که صداهای غریبه‌ای آرامش کشور را به هم ریخته بود! صدا صدای هشت سال جنگ تحمیلی عراق به ایران بود... 🔹جواد که آدم دغدغه‌مندی بود، دلش هیچ آرام نمی‌گرفت. پس جواد دست به کار شد. از این مسجد به آن مسجد، از این پایگاه به آن پایگاه... انقدر رفت و آمد تا بلاخره یک‌جا در مسجد دلش بند شد. اما فقط که رضایت و کارهای اداری نبود! .. ✍🏼 جواد خیلی ریزتر از آن بود که به جبهه و در دل جنگ برود! از مسجد برگشت اما نه ناامید بلکه فکرهای دیگری به ذهنش رسیده بود! شاید مراجعه به مسجد و یا پایگاه دیگز و دست‌کاریِ شناسنامه و یکسال بزرگ کردن و اجبار کردن مادر برای رضایت آن تاثیری در جثه‌ی ریز او نداشت اما مهم این بود که هیچ وقت دست از تلاش برنداشت تا اینکه خودش را به جبهه برساند! .. جبهه رفتن جواد در سنِ ۱۷ سالگی، دقیق همان وقتی که تازه پا در ایام جوانی میگذاشت رغم خورد و خودش را به خط مقدم کردستان رسانید و بعد چند وقت هم به جزیره‌ی مجنون پیوست برای اسلام، ناموس کشور و وطنش که و وطن مادری‌اش بود...🌾 🔹در طی یکسالی که جواد عمر گران‌بها و تکرار نشدنیِ جوانی را در جبهه می‌گذراند چندین بار بود که مرخصی میگرفت تا دیداری با مادر و پدر دلتنگش تازه کند اما فقط این یک بار بود که شد آخرین مرخصی گرفتن و به سمت مشهد برگشتن... ✍🏼 حرف‌های جواد عجیب بود! جواد چیز‌هایی را می‌دید که مادر نمی‌دید! چیزهایی را می‌شنوید که کسی نمی‌شنوید! جواد نه تنها در جنگ سرد جان می‌داد بلکه جنگ روانی و نرم هم کم تاثیر در روحیه‌ی جواد نگذاشته بود... صدای آهنگ و جشن عراقی‌ها در حالی که نخلستان‌های ایرانِ‌جان در دل آتش میسوخت و خاکستر میشد! دیدن موش‌ها و نبود امکانات بهداشتی و کمبود غذا و آب... .. اینها کم آدمی را مرد نمی‌کند! جواد آمده بود تا خداحافظی کند، تا خودش را و خانواده‌اش را تا همیشه به خدا بسپارد و برگردد. بر یک چشم به هم زدن ده رو مرخصی تمام شد! حالا جواد ۱۸ ساله شده بود! سن قانونی و انگار مردی شده بود برای خودش... 🔹اما برگشتن جواد به جزیزه‌ی مجنون همانا و دست روزگار و خوش پسندی‌های بی‌موقع‌ و بی‌رحمش همانا! بگذار ساده بگوییم و بنویسیم! هنوز ده روز از اتمام مرخصی جواد نگذشته بود که جواد در تاریخِ ۸ مهرماه ۱۳۶۶، بدون دست و شاید صورت سفیدِ همچون ماهش برگشت اما نه به خانه و نه به آغوش خانواده! بلکه به معراج شهدا و آرامگاه ابدی‌اش بهشت‌رضا...🥀 رفت... یا بهتر است بگوییم جوادها رفتند تا ایرانِ‌جان برای من و تو و امثال ما بماند🪴 🆔 @KhGShohada_ir
°•○بسم رب المهدی○•° ✨شهید دفاع مقدس علی اصغر وطن خواه✨ او در ۲۵ خرداد ماه در سال ۱۳۴۶ به عنوان فرزند دوم خانواده در شهرستان قوچان چشم باز کرد👶🏻 که سال های زیادی در مشهد ساکن اند.. پسری با شخصیت انقلابی بسیار مهربان و با ادب و درس خوان بود👦🏻 او در سن ۱۴ سالگی تاپایان دوره راهنمایی درسش را خواند📚 وبعد از آن به فراگیری علوم دینی و حوزوی تا سطح مقدماتی پرداخت..👳🏻 علی اصغر برای رفتن به جبهه تلاش میکرد💪 پدر با رفتن پسرش راضی بود اما مادر نه..!🥺 با هزار بهانه گیری در اخر مادر هم رضایت داد.😍 و در سال ۱۳۶۳ به جبهه رفت🚶🏻 علی اصغر قبل از اعزام از مراکز حلال احمر آموزش دیده بود👲🏻 و در جبهه با مسئولیتی که بر عهده داشت حدود ۶ ماه خدمت کرد که یک بار در این مدت به مادر زنگ زد📞 👩‍👦گفت:( مادرجان ببین اگه شما بخوای من برمیگردم ولی اول این حرف منو گوش بده حتما شما روضه امام حسین رفتین🥲 زمانی که توی مکان تاریک خواستن یارانشون همراهی کنن و خیلیا امام رو ترک کردند💔 اگه شما بگی من میام مثل کسانی که دررجنگ امام حسین‌رو ترک کردند..) مادر تا این را شنید با تمام وجودش راضی به خدمت پسرش در جبهه شد🥺❤️‍🩹 و ۲ روز بعداز مکالمه مادر👩‍👦 در تاریخ ۲۸ مهرماه سال ۱۳۶۳ علی اصغر به سمت امدادگر در میمک توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش💣 کتف و گردن روحش به دیدار سیدالشهدا پرواز کرد🕊 مادر خوابی میبیند👀که در زیر زمین خانه صدام نشسته و یک قدمی اش چاه بزرگی حفر شده بود🕳 وبا ترس از خواب بیدار میشود😰 صبح روز بعد مردی با لباس شخصی خبر آورد که در معراج شهدا پیکر منتظراست⚰🇮🇷 مزار علی اصغر در بهشت رضای مشهد به خاک سپرده شد..🖤 🤲برای ظهور منجی بشریت و شادی ارواح مطهر شهدا،صلوات🤲 🆔 @KhGShohada_ir
📷 عید دیدنی صمیمی با خانواده شهدا و جانبازان سادات🌹 ⏰ یکشنبه ۱۱ تیر ماه 🔷 دیدار با خانواده: شهید جانباز شیمیایی آقای 🆔 @KhGShohada_ir
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷 شهید سید احمد علی هاشمی اهل روستای نصرآباد در اطراف تربت جام بود. 🏠 قبل از انقلاب هم در مشهد و هم در تربت جام فعالیت میکرد و در برهه ی انقلاب ،برادرش به شهادت رسید.✨ این سید بزرگوار💚 ابتدا بسیج و سپس کمیته و پس از آن در نیرو انتظامی مشغول به کار شد. او از طرف بسیج و کمیته به جبهه اعزام شده بود و در جبهه ی کردستان برا نجات جنازه و اسلحه ی شهیدی از چنگال کومله ،خود را به آب انداخته و جانبازی مختصری را نصیب خود کرد.❤️‍🩹 💍ازدواج ایشان با بانویی از سادات طباطبایی مشهد ،توسط معرف صورت گرفت . پس از ازدواج برای کار راهی تربت جام شده و در روستای نصرآباد ساکن شدند.از این سید بزرگوار ،چندین فرزند👨‍👩‍👧‍👦 به یادگار مانده که در هنگامه ی شهادت یک سال از ازدواج دختر بزرگ ایشان میگذشت و دختر کوچک ایشان،شش ساله بود. ⚜از خصوصیات اخلاقی ایشان میتوان به: رفاقت با بچه هایش🤹‍♂ و شوخ طبعی اش اشاره کرد. ایشان قبل ورود به نیروی انتظامی از همسر خود رضایت گرفته و گفته بود:«اگر ناراضی هستی،نمی روم».🤷🏻 ⚜ماجرای شهادت ایشان از زبان 🧕همسرشان،شنیدنی است:« حاج آقا،در هنگام عزیمت به ماموریتی در بیرجند ،گفتند که هفتاد و یک روز دیگر شهید می شوم و این وعده ای بود که در دستخطش هم نوشته بود_ایشان قبل هرماموریت در دفتری📜 وصیت نامه می نوشتند‌_ و همان هم شد. اشرار در بازه ای از زمان،در شهر ها و روستا ها شلوغ می کردند . ایشان در صبح🌞 پنجشنبه ای بیرون رفتند و گفتند:«دعا کنید تو راه تصادف نکنم و شهید بشم» ، این سید بزرگوار و همکارانشان در پاسگاه ابتدای تربت جام ، با اشرار درگیر شدند❌ که در این درگیری حاج آقا به شهادت رسیدند .✨ بعدا گفتند که قاتل ایشان را کشتند. جنازه ی شهید را بنابر وصیت خودشان در بهشت رضای مشهد دفن کردیم⚰ چون ایشان وصیت کرده بودند ، مرا همانجا دفن کنید که می خواهید زندگی کنید ، ما هم قصد عزیمت به مشهد را داشتیم .🏠 بعد از شهادت ایشان ، چند سالی نصرآباد ماندیم و پس از قبولی بچه ها در دانشگاه به مشهد آمدیم ». ‌❤️⁩بانوی سادات از پس از شهادت می گوید:«به همان عشق قدیم،فکر میکنم با ما زندگی میکند،خوابش را می بینم.برا ازدواج بچه ها،با حاج آقا مشورت میکردم و خوابشان را می دیدم.خیلی از آشنا ها از حاجت گرفتن از شهید می گویند‌».‌❤️⁩ 🤲برای ظهور منجی بشریت و شادی ارواح مطهر شهدا،صلوات🤲 🆔 @KhGShohada_ir
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷 شهید سید احمد علی هاشمی اهل روستای نصرآباد در اطراف تربت جام بود. 🏠 قبل از انقلاب هم در مشهد و هم در تربت جام فعالیت میکرد و در برهه ی انقلاب ،برادرش به شهادت رسید.✨ این سید بزرگوار💚 ابتدا بسیج و سپس کمیته و پس از آن در نیرو انتظامی مشغول به کار شد. او از طرف بسیج و کمیته به جبهه اعزام شده بود و در جبهه ی کردستان برا نجات جنازه و اسلحه ی شهیدی از چنگال کومله ،خود را به آب انداخته و جانبازی مختصری را نصیب خود کرد.❤️‍🩹 💍ازدواج ایشان با بانویی از سادات طباطبایی مشهد ،توسط معرف صورت گرفت . پس از ازدواج برای کار راهی تربت جام شده و در روستای نصرآباد ساکن شدند.از این سید بزرگوار ،چندین فرزند👨‍👩‍👧‍👦 به یادگار مانده که در هنگامه ی شهادت یک سال از ازدواج دختر بزرگ ایشان میگذشت و دختر کوچک ایشان،شش ساله بود. ⚜از خصوصیات اخلاقی ایشان میتوان به: رفاقت با بچه هایش🤹‍♂ و شوخ طبعی اش اشاره کرد. ایشان قبل ورود به نیروی انتظامی از همسر خود رضایت گرفته و گفته بود:«اگر ناراضی هستی،نمی روم».🤷🏻 ⚜ماجرای شهادت ایشان از زبان 🧕همسرشان،شنیدنی است:« حاج آقا،در هنگام عزیمت به ماموریتی در بیرجند ،گفتند که هفتاد و یک روز دیگر شهید می شوم و این وعده ای بود که در دستخطش هم نوشته بود_ایشان قبل هرماموریت در دفتری📜 وصیت نامه می نوشتند‌_ و همان هم شد. اشرار در بازه ای از زمان،در شهر ها و روستا ها شلوغ می کردند . ایشان در صبح🌞 پنجشنبه ای بیرون رفتند و گفتند:«دعا کنید تو راه تصادف نکنم و شهید بشم» ، این سید بزرگوار و همکارانشان در پاسگاه ابتدای تربت جام ، با اشرار درگیر شدند❌ که در این درگیری حاج آقا به شهادت رسیدند .✨ بعدا گفتند که قاتل ایشان را کشتند. جنازه ی شهید را بنابر وصیت خودشان در بهشت رضای مشهد دفن کردیم⚰ چون ایشان وصیت کرده بودند ، مرا همانجا دفن کنید که می خواهید زندگی کنید ، ما هم قصد عزیمت به مشهد را داشتیم .🏠 بعد از شهادت ایشان ، چند سالی نصرآباد ماندیم و پس از قبولی بچه ها در دانشگاه به مشهد آمدیم ». ‌❤️⁩بانوی سادات از پس از شهادت می گوید:«به همان عشق قدیم،فکر میکنم با ما زندگی میکند،خوابش را می بینم.برا ازدواج بچه ها،با حاج آقا مشورت میکردم و خوابشان را می دیدم.خیلی از آشنا ها از حاجت گرفتن از شهید می گویند‌».‌❤️⁩ 🤲برای ظهور منجی بشریت و شادی ارواح مطهر شهدا،صلوات🤲 🆔 @KhGShohada_ir
꧁ بِسمِ‌رَبِ‌شُهِداءِ‌وِ‌الصِدیقین ꧂ جانباز دفاع مقدس"سید‌هاشم‌میربمانی" از زبان سید هاشم 🧔🏻‍♂ ⚜من سیدم و متولد ۱۳۴۵ که جانبازی ۲۵ درصدی از ناحیه پا دارم و هم اکنون در ساختمان سه طبقه ای در مشهد ساکن ام که هر سه طبقه از همسایگان جانبازهستند.🏘 💍من در سال ۱۳۶۶ ازدواج کردم در حالی که جانبازی در سال ۱۳۶۵ رخ داده بود. از زبان همسر سید هاشم🧕 ایشان سال ۶۵ که مجروح شدند سال ۶۶ به خواستگاری بنده امدند برادرم هم مانند برادر حاج اقا شهید هستند ، من یادمه اون زمان درس میخوندم و خیلی برایم‌مهم بود.. وقتی خانواده حاج اقا امدند خواستگاری ، به یاد دارم همانجا مادرم با همان حال ناخوشی گفتند🥲 اگه همین الان من بميرم اون دنیا جواب حضرت زهرا" سلام‌الله‌علیها " رو چی بدم😞🤷‍♀ بگم مومن بود✨ سید بود 💚چون جانباز بود ندادیم! بنده هم قانع شدمو جواب بله رو دادم😁⚡️ ⚜نحوه جانبازی سیدهاشم 🧔🏻‍♂وی نحوه جانبازی خود را اینگونه تعریف میکند: ما تو شلمچه یه شهرکی داريم که فاصلش با نقطه مرزی عراق ۲۵ متره که اندازه یک نهر فاصلشه.. اونجا تو واحد عملیات که بودیم روزی یک بار باید میرفتیم سرکشی میکردیم👀 تو این رود سه لوله بود برای مواقعی که جذر و مد میشه 🌊 وقتی اب بالا میاد سر ریز نکنه و بره آبیاری نخلستان ها 🌴که دوتاش پر ازگِل شده بود. دیگه مورد استفاده نبود فقط یک لوله بود که تهش کمی گِل بود ، ظاهرا بچه های تخریب تو این لوله رو یازده تا مین کاشته بودند💣 و به ما هم نگفته بودند ما هم هر روز از انجا عبور می‌کردیم.🏃🏃 روزی رفتیم به یکی از دوستامون اونجا رو نشون بدیم 🤌که بعدش بریم مرخصی اونجا گفتیم یه نارنجک بندازیم تو سنگر عراقی ها که اگه یک ‌وقت عراق حمله کنه بهمون چقدر ممکنه تلفات بگیره.😥 💣نارنجکو انداختم و باشتاب رفتم تو لوله 🦵پام رفت رو یه مین اول فکر کردم عراق آرپیجی زده ولی گرد و غبار🌪 که خوابید فهمیدم پام رفته رو مین خونریزی هم زیاد نداشت چون با اتش سوزی سوخته بود .🔥 و پام از مچ به پایین قطع شده بود.❌ 🤲برای ظهور منجی بشریت و شادی ارواح مطهر شهدا،صلوات🤲 🆔 @KhGShohada_ir
دوره تخصصی تربیت مبلغ ♨️ معاونت آموزشی اندیشکده راهبردی سعداء برگزار می‌کند: 🔸 دوره تخصصی تربیت مبلغ جهاد تبیین در مشهد ویژه و واجد شرایط 1️⃣ طلاب سطح 2 و 3 و 4 2️⃣ سن بین 20 تا 30 سال 3️⃣ آشنایی کامل با 4️⃣ دغدغه‌مند این حوزه و آشنایی با اطلاعات انقلابی و سیاسی 5️⃣ دارای ظرفیت تبلیغی 🔸مهلت ثبت نام: ۲۰مهر https://edu.soada.ir/specialized-registration/ ✅ توضیحات تکمیلی در لینک ثبت‌نام 🔴 ظرفیت محدود به همراه آزمون‌ها و مصاحبه‌های مجازی و حضوری 🔴 📲 برای اطلاعات بیشتر نسبت به دوره می‌توانید با شناسه زیر در ارتباط باشید: 🌐 @edu_soada 💠 اندیشکده راهبردی 🆔 @soada_ir
دوره تخصصی تربیت مبلغ ♨️ معاونت آموزشی اندیشکده راهبردی سعداء برگزار می‌کند: 🔸 دوره تخصصی تربیت مبلغ جهاد تبیین به صورت در ویژه و واجد شرایط 1️⃣ طلاب سطح 2 و 3 و 4 2️⃣ سن بین 20 تا 30 سال 3️⃣ آشنایی کامل با 4️⃣ دغدغه‌مند این حوزه و آشنایی با اطلاعات انقلابی و سیاسی 5️⃣ دارای ظرفیت تبلیغی 🔸مهلت ثبت نام: ۲۰مهر https://edu.soada.ir/specialized-registration/ ✅ توضیحات تکمیلی در لینک ثبت‌نام 🔴 ظرفیت محدود به همراه آزمون‌ها و مصاحبه‌های مجازی و حضوری 🔴 📲 برای اطلاعات بیشتر نسبت به دوره می‌توانید با شناسه زیر در ارتباط باشید: 🌐 @edu_soada 💠 اندیشکده راهبردی 🆔 @soada_ir
دوره تخصصی تربیت مبلغ ♨️ معاونت آموزشی اندیشکده راهبردی سعداء برگزار می‌کند: 🔸 دوره تخصصی تربیت مبلغ جهاد تبیین به صورت در ویژه و واجد شرایط 1️⃣ طلاب سطح 2 و 3 و 4 2️⃣ سن بین 20 تا 30 سال 3️⃣ آشنایی کامل با 4️⃣ دغدغه‌مند این حوزه و آشنایی با اطلاعات انقلابی و سیاسی 5️⃣ دارای ظرفیت تبلیغی 🔸مهلت ثبت نام: ۲۰مهر https://edu.soada.ir/specialized-registration/ ✅ توضیحات تکمیلی در لینک ثبت‌نام 🔴 ظرفیت محدود به همراه آزمون‌ها و مصاحبه‌های مجازی و حضوری 🔴 📲 برای اطلاعات بیشتر نسبت به دوره می‌توانید با شناسه زیر در ارتباط باشید: 🌐 @edu_soada 💠 اندیشکده راهبردی 🆔 @soada_ir
💢اطلاعیه💢 🔰به مناسبت روز میلاد حضرت زهرا(س) 🌹تجلیل از 🔔 زمان: فردا پنجشنبه ۱۴ بهمن ماه ⏰ ساعت : از ۱۷ تا ۱۹:۳۰ 💢در این ساعت از دیدار صورت میگیرد.💢 🚺 🚻 ثبت نام از طریق زیر👇👇 🔴 @Khgshohada_admin ❌مهلت ثبت نام: تا فردا پنجشنبه ساعت۱۲ 🆔 @KhGShohada_ir
💢فراخوان همکاری💢 با عرض سلام و قبولی طاعات به رسم هرساله برنامه روضه درب منزل شهدا به عشق ارباب تسبیح هایی تهیه و به میهمانان شهدا در برنامه تقدیم میشود🌿 برای چیدمان عاشقانه این مهره‌ها در کنار هم و به ثمر نشستن یک تسبیح، چنانچه شما عزیز مایل به مشارکت و همکاری هستید، با افتخار در خدمت شما هستیم.✨ برای اعلام حضور در این امر شهدایی و امام حسینی از طریق زیر اقدام بفرمایید: 🔴 @Khgshohada_admin باتشکر 🆔 @KhGShohada_ir
🔺 اولین برنامه چهارشنبه های شهدایی 🔻مراسم روضه اباعبدالله 🔰 سخنران: حجت الاسلام حسین نظافت 🔰 مداح: سید امیر احمدنیا 💢 زمان: فردا چهارشنبه 3مردادماه- ساعت17:15 💢 مکان: بلوار هفده شهریور - هفده شهریور شمالی6 - آیت الله صدوقی3 - پلاک17 منزل شهید غلامحسین کنی🌹 🚺 🚹 🆔 @KhGShohada_ir
🔺 اولین برنامه چهارشنبه های شهدایی 🔻مراسم روضه اباعبدالله 🔰 سخنران: حجت الاسلام حسین نظافت 🔰 مداح: سید امیر احمدنیا 💢 زمان: فردا چهارشنبه 3مردادماه- ساعت17:15 💢 مکان: بلوار هفده شهریور - هفده شهریور شمالی6 - آیت الله صدوقی3 - پلاک17 منزل شهید غلامحسین کنی🌹 🚺 🚹 🆔 @KhGShohada_ir
🔺 دومین برنامه چهارشنبه های شهدایی 🔻مراسم روضه اباعبدالله 🔰 سخنران: حجت الاسلام مهدی پرویزی 🔰 مداح: علی حاجیان 💢 زمان: چهارشنبه 10مردادماه- ساعت17:15 💢 مکان: بلوار مطهری شمالی - مطهری شمالی 46 - پلاک 12/1 منزل شهید سید ابراهیم سجادی🌹 🚺 🚹 🆔 @KhGShohada_ir
🔺 دومین برنامه چهارشنبه های شهدایی 🔻مراسم روضه اباعبدالله 🔰 سخنران: حجت الاسلام مهدی پرویزی 🔰 مداح: علی حاجیان 💢 زمان: چهارشنبه 10مردادماه- ساعت17:15 💢 مکان: بلوار مطهری شمالی - مطهری شمالی 46 - پلاک 12/1 منزل شهید سید ابراهیم سجادی🌹 🚺 🚹 🆔 @KhGShohada_ir
هدایت شده از مصطفی
🔺 دومین برنامه چهارشنبه های شهدایی 🔻مراسم روضه اباعبدالله 🔰 سخنران: حجت الاسلام مهدی پرویزی 🔰 مداح: علی حاجیان 💢 زمان: چهارشنبه 10مردادماه- ساعت17:15 💢 مکان: بلوار مطهری شمالی - مطهری شمالی 46 - پلاک 12/1 منزل شهید سید ابراهیم سجادی🌹 🚺 🚹 🆔 @KhGShohada_ir
🔺سومین برنامه چهارشنبه های شهدایی 🔻مراسم روضه اباعبدالله 🔰 سخنران: حجت الاسلام مهدی حسن زاده ( مدیرعامل بنیاد شهید استان خراسان رضوی) 🔰 مداح: کاظم غلامشاهی 💢 زمان: چهارشنبه 17مردادماه- ساعت17:00 💢 مکان: بلوار چمن - چمن 37 - چهارراه اول سمت چپ - پلاک 51 منزل شهید محمدعلی دلواری🌹 🚺 🚹 🆔 @KhGShohada_ir
💢 اطلاعیه 💢 🌹دیدار ‌با خانواده شهید دفاع مقدس 🌹شهیدان محسن و مجتبی عاشوری 🔔 زمان: چهارشنبه 11 مهر ماه ⏰ ساعت : 16:30 🏠محدوده منزل: بین میدان ۱۷ شهریور و چهارراه عنصری ❌مهلت ثبت نام: تا چهارشنبه ساعت 14 ‌ 🚺 🚻 ⭕️ ثبت نام از طریق زیر👇👇 🔴 @Khgshohada_admin 🆔 @KhGShohada_ir
💢 اطلاعیه 💢 🌹دیدار ‌با خانواده شهید مدافع امنیت 🌹شهید رسول دوست محمدی 🔔 زمان: چهارشنبه 25 مهر ماه ⏰ ساعت : 17:00 🏠محدوده منزل: انتهای بلوار کوهسنگی - کوهسنگی 31 ❌مهلت ثبت نام: تا چهارشنبه ساعت 12 ‌ 🚺 🚻 ⭕️ ثبت نام از طریق زیر👇👇 🔴 @Khgshohada_admin 🆔 @KhGShohada_ir