┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
📝 تاریکی حسینیه کجا؟ و تاریکی خرابهی شام کجا؟ چه قیاس غیرممکنی و چه غم جانسوزی.
حلقه سینهزنی دخترها را نگاه میکنم، همگی آرامند. بیتابی نمیکنند، بهانه پدر نمیگیرند.
اما رقیه(سلاماللهعلیها) چه؟؟
آنقدر در خرابه بیتابی کرد تا سرانجام ققنوس زخمی بر دامن سوختهاش به آشیان نشست. طبقی آوردند سرخفام پوشیده از اطلس و پرنیان. مبهوت بود و حیران. حجاب را که برانداخت سیمای مجروح پدر در شب تار خرابه طلوع کرد. سکوت لبپَر دُردانه شکست و بلبل خوشآواز حسین(علیهالسلام) هقهق کنان، قصهی سر به مُهر را گشود تا باز برای پدر، دلبری کند.
بوسه بر رگهای بریده نشاند و گفت: عمه میگوید شبیه مادرم. چون که دست بر پهلو راه میروم. گونهات را که کبود کرده بابا؟ نکند تو را هم سیلی زدهاند؟ تو نبودی بر تنم خیزران نشاندهاند؛ مرا دنبال غافله به زنجیر کشاندهاند.
بابا تو که رفتی حرامیها جسارت کردهاند؛ گوشواره یاقوت نشانم به غارت بردهاند. ببین گیسویی که تو بر آن شانه میزدی را حتی آتش زدهاند.
#مجموعهروایت
#محرم_الحرام
─═┅═༅𖣔🌹𖣔༅═┅┅─
🤲#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَجَوَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ
اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا #الخامنهای في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید
با شهداء 🌷 همنشین شوید
#در_جمع_شهیدان👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2041578225C2328d02bfd
@ba_Shaheidan