🌼🌿🌼🌿🌼
🌿🌼🌿
🌼🌿🌼
🌿
🌼
@zohoreshgh
❣﷽❣
#نماز_هرشب_شعبان
🌾 #نماز_شب_چهاردهم_ماه_شعبان
شب چهاردهم ماه شعبان بدلیل ایام البیض دو گونه نماز دارد:
1️⃣چهارركعت نماز با دو سلام؛ در هر ركعت يك مرتبه حمد و يس و تَبارَكَ المُلْكُ وتوحيد بخواند.
2️⃣چهار رکعت است ؛ در هر رکعت بعد از حمد، پنج مرتبه سوره والعصر تکرار مى گردد. ثواب این نماز، ثواب نمازگزاران از زمان آدم تا روز قیامت و برانگیخته شدن او در حالى که صورتش از خورشید و ماه نورانى تر مى باشد و موجب آمرزش او مى گردد.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم اجمعین 🌹
🌤اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌤
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
🌼
🌿
🌼🌿🌼
🌿🌼🌿
🌼🌿🌼🌿🌼
تاظهور دولت عشق و تا ابد مولایم عاشقت میمانم♥️
🌿🌟🌿🌟🌿🌟🇮🇷🌿🌟🌿🌟🌟🌿رمان فانتزی، عاشقانه شهدایی 🌿 #عشق_پاک 🌟قسمت ۸۵ و ۸۶ ساعت هفت عصر، حسن آقا اومدن خونه
🌿🌟🌿🌟🌿🌟🇮🇷🌿🌟🌿🌟🌟🌿رمان فانتزی، عاشقانه شهدایی
🌿 #عشق_پاک
🌟قسمت ۸۷ و ۸۸
مهمونی تموم شد و سوار ماشین شدیم تا برم خونه.
_محسن یه سوال میپرسم واضح جوابمو بده!
+جانم بپرس!
_چرا میخوای زودتر بری؟
+یکی از همکارا بچش به دنیا اومده میخواد بیاد بچشو ببینه هیچکس قبول نکرد جاش وایسه من گفتم گناه داره قبول کردم برم!
_کی میای؟
+تقریبا یک ماهی طول میکشه
بغض گلومو گرفت و صورتمو سمت بیرون گرفتم و به خیابون نگاه کردم دلم نمیخواد محسن ببینه که ناراحتم.
_چیشد؟
سریع به خودم اومدم و گفتم:
_چی؟
+چرا یهو ساکت شدی؟
_اها هیچی همینطوری
+دیشب با بابا و مامان حرف زدیم گفتن عروسی رو بزاریم برای سه ماه دیگه چطوره؟
_نمیدونم خوبه اما خب باید با بابام صحبت کنید
+اون که قراره فرداشب مامان دعوتتون کنه بیاید خونمون تا بابا بگه
_باشه خیلی هم خوب میشه اینجوری سریع تر میریم خونه خودمون
بالاخره رسیدیم در خونمون و با محسن خداحافظی کردم و رفتم خونه. با صدای تلفن از خواب بیدار شدم
_مامان! ... فاطمه! .... علی!.... چرا کسی جواب نمیده؟
رفتم پایین کسی خونه نیست تلفنو برداشتم. خاله بود:
_سلام خاله جان خوبید؟...نه مامانم خونه نیست...چشم بهشون میگم زحمت کشیدید.... شما هم سلام برسون خداحافظ
مامان از بیرون اومد خونه
_سلام مامان کجا بودی؟
+سلام عزیزم مدرسه علی بودم
_اها خاله زنگ زد
+چیکار داشت؟
_امشب دعوتمون کرد بریم خونشون شام
+همه یا فقط تو؟
_نه دیگه هممون
+اها باشه عزیزم الان خودم زنگش میزنم
_مامان محسن زنگم زد من زودتر میرم خونه خاله کمکش کنم خانوم جون هم اونجاست شما نمیای؟
+نه من کلی کار دارم تو برو ما شب خودمون میایم!
رفتم توی اتاقم و اماده شدم تا محسن بیاد دنبالم مانتوی یاسی رنگمو با روسری سفید و گلای قشنگ یاسی سرم کردم و چادرمو سرم کردم رفتم پایین.
_آماده شدی؟
_بله منتظرم تا محسن بیاد
پیام دادم به محسن:
_سلام عزیزم کجایی؟!
بعد از سه دقیقه جواب داد
_سلام نزدیکم زنگ زدم بیا بیرون
زنگ زد روی گوشیم و از مامان خداحافظی کردم و رفتم بیرون
_به به سلااااام اقا محسن!
_سلام خانوم بَه خوبی شما؟ بریم؟
_بلههه بزن بریم....
توی راه محسن مداحی میزاشت و باهاش میخوند و منم توی دلم کلی ذوق میکردم. بالاخره رسیدیم پیاده شدم
_نمیای؟
+نه یه جایی کار دارم برم و بعد میام
_باشه مراقب خودت باش
+چشم
بوق زد و رفت زنگ خونه رو زدم خاله درو باز کرد. و رفتم داخل
_سلام خاله خوبی؟
_سلام عزیزم خوش اومدی بفرما داخل
محسن کو؟
_کار داشت گفت بعدا میام
خانوم جون از روی مبل بلند شد
سریع رفتم جلو و گفتم:
_سلام خانوم جون بشینید
+سلام حسنا خانم، خوبی عزیزم؟
_فداتون بشم خانوم جون به خوبی شما
+خدانکنه عزیزم
👈 #ادامه_دارد....
رمان فانتزی، عاشقانه شهدایی
#عشق_پاک
✍ نویسنده ؛ منتظر۳۱۳
#کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_است
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.💖.🍂.💖.═══════╗
👇
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
╚═══════،💖.🍂.💖،═╝
تاظهور دولت عشق و تا ابد مولایم عاشقت میمانم♥️
🌿🌟🌿🌟🌿🌟🇮🇷🌿🌟🌿🌟🌟🌿رمان فانتزی، عاشقانه شهدایی 🌿 #عشق_پاک 🌟قسمت ۸۷ و ۸۸ مهمونی تموم شد و سوار ماشین شدیم
🌿🌟🌿🌟🌿🌟🇮🇷🌿🌟🌿🌟🌟🌿رمان فانتزی، عاشقانه شهدایی
🌿 #عشق_پاک
🌟قسمت ۸۹ و ۹۰
_عزیزم چادرتو در بیار راحت باش
_باشه خاله
رفتم توی اتاق محسن و چادرمو درآوردم
روی میز محسن چندتا برگه و خودکار بود یه شیطنتی به ذهنم رسید. خودکارو برداشتم و روی یکی از کاغذا نوشتم:
«حس بودنت قشنگ ترین حس دنیاست تو که باشی هر ثانیه رو عشق است»
یه قلب و چشمک هم کنارش کشیدم و چسبوندمش به آیینه که هروقت اومد خودشو ببینه چشمش بخوره به کاغذ
رفتم بیرون و در اتاقو بستم
_خاله بیام کمکتون؟
_بی زحمت بیا یکم ژله درست کن تا بزارم توی یخچال سفت بشه برای شب
_باشه
رفتم توی آشپزخونه و چند نوع ژله رنگ رنگ بود با تمام سلیقم تزئینشون کردم و گذاشتم توی یخچال... صدای در اومد محسن بود قلبم شروع کرد تند تند بزنه حالا میره برگه رو میبینه..
با خانوم جون سلام کرد و گفت:
_پس خانوم من کجاست؟
_توی آشپزخونه است دورت بگردم
_خدانکنه
صدای پای محسن اومد که به طرف آشپزخونه اومد:
_سلاااام ببین کدبانو چیکار کرده!
_سلام عزیزم کاری نکردم که دوتا ژله درست کردم
_همینم خودش کلی کاره خسته نباشید عزیزم
از اینکه محسن انقدر هوامو داره خیلی خوشحالم با تمام عشقی که دارم توی چشمهاش نگاه کردم و محسن هم دقیقا با عشق نگاه توی چشمهام کرد چند ثانیه همینطور محو چشمهای هم بودیم که خاله گفت:
_تموم شد خاله؟
نگاهمو از محسن گرفتم و گفتم:
_بله خاله تموم شدن
_ممنون عزیزم
_خواهش میکنم
محسن گفت:
_من میرم لباسامو عوض کنم میام
از این حرفش ته دلم خالی شد الان میره و نوشتمو میبینه
_باشه عزیزم برو
از آشپزخونه اومدم بیرون و نشستم کنار خانومجون که داشت قران میخوند لبخندی بهم زد و مشغول قران خوندنش شد. سرم توی گوشیم بود که محسن از توی اتاق گفت:
_حسنا خانمم یه لحظه بیا اینجا
از این حرف محسن دستام یخ کردن و با استرس گفتم:
_باشه عزیزم
از روی مبل بلند شدم و سمت اتاق رفتم در زدم محسن گفت:
_بیا تو
سرمو اروم داخل کردم و گفتم:
_اجازه هست؟
_بلهههه بفرمایید
لبخندی زدم و رفتم داخل محسن با یه لبخند عمیقی نگاهم میکرد نگاهش سنگینی میکرد برام. محسن با خنده گفت:
_خب خب نگفته بودی انقدر بلدی دلبری کنیا!
لبخندی زدم و گفتم:
_دیگه باید دید کی دلتو برده که اینطوری براش دلبری میکنم
محسن اومد کنارم نشست و دستامو گرفت و گفت:
_حسنا!
_جان دلم؟!
_بعضی وقتا فکر میکنم انقدر که من دوست دارم کسی دیگه وجود داره کسی رو انقدر دوست داشته باشه؟
از حرفش ته دلم خالی شد و با لبخندی گفتم:
_فکر نمیکنم... محسنم؟
_جانم!
_هر روز خدارو هزار بار بخاطر اینکه بهت رسیدم شکر میکنم من اگه بهت نمیرسیدم چیکار میکردم؟
_من که اگه بهت نمیرسیدم ترجیح میدادم تا آخر عمر مجرد بمونم و پیر پسر بشم...
هر دوتامون بلند زدیم زیر خنده. محسن گفت:
_خیلی خسته بودم اصلا انگار همه خستگیم تموم شدن آخیش
روی تختش دراز کشید و با لبخند چشماشو بست.
👈 #ادامه_دارد....
رمان فانتزی، عاشقانه شهدایی
#عشق_پاک
✍ نویسنده ؛ منتظر۳۱۳
#کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_است
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.💖.🍂.💖.═══════╗
👇
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
╚═══════،💖.🍂.💖،═╝
تاظهور دولت عشق و تا ابد مولایم عاشقت میمانم♥️
🌿🌟🌿🌟🌿🌟🇮🇷🌿🌟🌿🌟🌟🌿رمان فانتزی، عاشقانه شهدایی 🌿 #عشق_پاک 🌟قسمت ۸۹ و ۹۰ _عزیزم چادرتو در بیار راحت باش _
🌿🌟🌿🌟🌿🌟🇮🇷🌿🌟🌿🌟🌟🌿رمان فانتزی، عاشقانه شهدایی
🌿 #عشق_پاک
🌟قسمت ۹۱ و ۹۲
اصلا نفهمیدم کی کنار محسن خوابم برده بود با صدای در زدن از خواب پریدم، نگاهی به دور و برم کردم محسن هنوز خواب بود بلند شدم و گفتم:
_بله؟
_حسنا خاله، مامانت اینا اومدن عزیزم
وااای معلوم نیست چندساعت خوابیدیم
_چشم الان میایم
اروم محسنو تکون دادم و گفتم:
_محسن جان! عزیزم!
یکی از چشماشو باز کرد و گفت:
_جانم؟!
_مامان اینا اومدن پاشووووو
سریع نشست روی تختش و گفت:
_وااای چقدر خوابیدم توام خواب بودی؟
_وای اره نفهمیدم کی خوابم برد
رفتم روسریمو سرم کردم و با محسن رفتیم بیرون. مامان با دیدنمون گفت:
_سلام حسنا خانم ساعت خواب؟
_سلام مامان ببخشید نفهمیدم کی خوابم برد اصلا
_اشکال نداره عزیزم
با بابا و حسن اقا و فاطمه هم دست دادم و رفتم توی آشپزخونه کمک خاله حداقل تلافی خوابیدنمو دربیارم! چایی ریختم و محسنو صدا کردم اومد برد و سینی رو آورد
خاله صدا کرد:
_بیا عزیزم بشین
_چشم خاله اومدم
استکانا رو شستم و رفتم کنار محسن نشستم. خاله به حسن آقا اشاره کرد که حرفشو بزنه.
حسن آقا هم گفت:
_ راستیتش خب ما گفتیم بچهها زودتر برن سر خونه زندگیشون اینجوری بهتره گفتیم به شما هم بگیم در جریان باشید نظرتون چیه؟
_والا فکر خیلی خوبی کردید مثلا تا چندوقت دیگه؟
_خود بچه ها که گفتن کمتر از سه ماه دیگه باشه
همه زدن زیر خنده و بابا گفت:
_باشه مشکلی نیست ولی خب حداقل یک ماه برای جهیزیه وقت میخوایم ما!
_اشکال نداره محسن هم که تا یک ماه فعلا مأموریته عروسی رو میندازیم دوماه دیگه بعد از اومدن اقا محسن طبقه بالا هم نصفه ساخته شده فقط یکم تعمیر داره که اونم این چندوقت درستش میکنیم خوبه حسین اقا؟
_باشه مشکلی نیست انشاالله که مبارکه
محسن نگاهی بهم کرد و لبخند قشنگی زد. خیلی خوشحالم که کمتر از سه ماه دیگه قراره بریم سر خونه خودمون!
فاطمه کنارم نشسته بود آروم کنار گوشم گفت
_خوب داری تو چندماه همه چیزو جمع میکنیا!
بعدم زد زیر خنده. چپ چپ نگاهش کردم و گفتم:
_توام یاد بگیر!
_مگه یاد گرفتنیه؟!
دوباره اون روی شوخی کردنش گل کرده. خاله و مامان رفتن تا سفره رو بچینن رفتم کمکشون سفره رو پهن کردیم و بعد از تموم شدن هم با کمک محسن و فاطمه و بقیه جمع کردیم
_خاله نشور ظرف ها رو من میشورم
_نه عزیزم برو بشین خودم هستم
به زور خاله رفت و با فاطمه مشغول شستن ظرف ها شدیم بعد از تموم شدن کارها و دورهمی بابا بخاطر کارش بلند شد و خداحافظی کردیم و رفتیم خونه!
روی تختم دراز کشیده بودم که صدای پیامک گوشیم اومد. پیام از محسن بود!
_سلام عزیز دلم خواب که نبودی؟ فردا آماده باش صبح میام دنبالت تا بریم کابینت برای خونه سفارش بدیم؛)
با ذوق همون لحظه جوابشو دادم:
_خیلی خوشحالم از اینکه همه چیز انقدر سریع داره پیش میره
👈 #ادامه_دارد....
رمان فانتزی، عاشقانه شهدایی
#عشق_پاک
✍ نویسنده ؛ منتظر۳۱۳
#کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_است
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.💖.🍂.💖.═══════╗
👇
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
╚═══════،💖.🍂.💖،═╝
تاظهور دولت عشق و تا ابد مولایم عاشقت میمانم♥️
〰🍃🌺✨〰 〰✨🌺🍃〰 @zohoreshgh ❣﷽❣ 🌷 #مهدی_شناسی ۱۰۳۹🌷 🌿زیارت آل ی
〰🍃🌺✨〰 〰✨🌺🍃〰
@zohoreshgh
❣﷽❣
🌷 #مهدی_شناسی ۱۰۴۰🌷
🌿زیارت آل یاسین🌿
✨السَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَلَمُ الْمَنْصُوبُ وَ الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ وَ الْغَوْثُ وَ الرَّحْمَةُ الْوَاسِعَةُ وَعْداً غَيْرَ مَكْذُوبٍ✨
☘«...وَ الْغَوْثُ....»؛ «و ای فریادرس بی کسان و درماندگان»
💠فریادرسی حضرت نسبت به درماندگان گاه با واسطه صورت میگیرد و گاه بیواسطه.
💠 اگر كسي شايستگی آن را پيدا كند كه تحت تربیت الهی قرار گيرد و از الطاف خاص امام بهرهمند شود گاهي مي تواند از ناحیه امام و به نیابت از ایشان منجی دیگران گردد.
💠در واقع اين افراد تحت تربیت امام به جایگاهی میرسندکه از سربازان آن وجود مقدس میشوند و مجرای فیض به مخلوقات قرار میگیرند.
💠 هريك از ائمه علیهمالسلام در زمان خود افرادی را به نیابت از خویش انتخاب میكردند تا پاسخگوی نياز وسوالات مردم باشند؛ کسانی که از شاگردان ایشان بوده و امر و سخن امام را به خوبي ادراک میکرده اند.
💠 وجود مبارک سیدالشهدا ء شخصیت برجستهای از شاگردان خویش همچون مسلمبنعقیل را به نیابت از خود به کوفه فرستادند و....
💠 اين تربيت يافتگان بيت وحی لياقت نماينده امام شدن را دارند كه به دستور امام به كمك مردم همت گمارند و به داد بيچارگان مي رسند، اين امر و اين كمكرسانی جلوهای از نام غوث حضرت است.
#مهدی_شناسی
#امام_زمان
#قسمت_1040
#زیارت_آل_یس
#استاد_بروجردی
👈 #ادامه_دارد....
قسمت اول مهدی شناسی👇
https://eitaa.com/zohoreshgh/55160
🌤اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌤
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
〰🍃🌺✨〰 〰✨🌺🍃〰
10.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❗️ فقط در یک صورت ایران از استکبار جهانی شکست خواهد خورد!
#رهبری #استاد_شجاعی
منبع #کلیپ : جلسه ۹ از مبحث وظایف ما در آخرالزمان
#امام_زمان عج
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج♥️
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
11.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻 تنها راه حفظ امنیت ایران، از دیدگاه قرآن !
#استاد_شجاعی
منبع #کلیپ :جلسه ۹ از مبحث وظایف ما در آخرالزمان
#امام_زمان عج
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج♥️
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
تا انقلابِ مهدی.mp3
11.36M
❌ شخص شما برای رساندن پرچم انقلاب اسلامی به انقلاب جهانی امام مهدی علیهالسلام، یک نقشِ منحصر به فردِ تعریف شده دارید!
#پادکست_روز
#امام_خمینی #رهبری #استاد_شجاعی
#امام_زمان عج
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج♥️
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
معنای انتظار و ظهور.mp3
5.14M
🎙️#پادکست
✍ جانمایه و دورن مایهی انتظار
* ظهور نمایندهی حق و حقیقت
* منتظر کیست؟
📌برگرفته از جلسہ «در اشتیاق دولت حق»
#مقاومت #وعده_صادق #ظهور
#صاحب_الزمان #آخرالزمان #نیمه_شعبان
#امام_زمان عج
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج♥️
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
✨ساعت ۸ به وقت امام هشتم✨
این ابر پُر از بهار مهمانِ شماست
صبح آمده و نسیم، دربانِ شماست
هر روز طلوع می کند با اذنت
خورشید که از پیر غلامان شماست
یک عمر، اگر چه با تو بد تا کردم
در هر نفسم تو را تمنا کردم
من گمشده بودم و خودم را یک صبح
در آینه صحن تو پیدا کردم
#السلطان_اباالحسن🌺
#السلام_علیک_یاامام_رئوف
#یاامام_رضاجانم😍✋
اللهّمَ صَلّ عَلے عَلے بنْ موسَے الرّضا المرتَضے الامامِ التّقے النّقے و حُجّّتڪَ عَلے مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثرے الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ ڪثیرَةً تامَةً زاڪیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَـہ ڪافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلے اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِڪَ
#زيارت_مختصر_امام_رضا ع👇
https://eitaa.com/Monajatodoa/132
💌💌💌💌💌💌💌
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
#دعای_فرج
🌸سلام بر آخرین آغاز هستی
خدا داند فقط آقا که هستی
بیا آقا که در این باغ زیبا
بروید واژه یکتا پرستی
اَلسَـّـلاٰمُعَليكَاَيُـّهَـاالاِمامُالْمُنتَظَـر
#امام_زمان عج
#العجلمولایغریبم
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
✨اللَّهُمَّاجْعَلْنٰا مِنْأَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ🤲
تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج #صلوات
💚اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج💚
"بحق فاطمه(س) "
به رسم وفای هر شب بخوانیم
#دعای_فرج_و
#الهی_عظم_البلاء_رو😍
متن دعا و طریقه خواندن نماز #امام_زمان عج 👇
https://eitaa.com/Monajatodoa/102
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
چشمانم را میبندم و روزی که میآیی را
تصور میکنم همه جا پیوسته نور است
حتی تصور آمدنت هم زیباست ...
#امام_زمان عج
#اللهمعجللولیڪالفرج💙
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️