#یا_اباعبدالله_ع🌷🍃
نامش شفا دهندهے درد اسٺ تا ابد
نام #حسین حالِ مرا جا مےآورد
این اشڪ،از حسابِ پس انداز فاطمہ سٺ
سرمایہ اے ڪه #روزِ مبادا مےآورد
#یارفیق_من_لا_رفیق_لہ❤️
#سلام_ارباب_خوبم 😍✋
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
#سلام_امام_زمانم 😍✋
یا صاحب الزمان(عج)💚
یوسف ترین نشانہے یعقوبِ اهل بیٺ
شد پاره پاره قَلب زلیخا ظهور ڪن
با پرچَمے ڪه نام حسین اسٺ نقشِ آن
با مَشڪ ساقے از دلِ دریا ظهور ڪن
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج #صلوات
💚اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج💚
"بحق فاطمه(س) "
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
🌟وارث مُلک تبسم ، کاظم است
💫عشق عالمتاب هفتم ، کاظم است
🌟آفرینش ، سوره ای از مهر او
💫بر لب هستی ، تبسّم کاظم است
🌟مصحف اخلاص و قاموس یقین
💫بحر عرفان را تلاطم ، کاظم است
#میلاد_امام_کاظم(ع)💕💖
#مبارڪ_باد💕💖
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
#السلام_علیک_یا_باب_الحوائج✋
اي آفتـاب حُسن به زيبائيت سلام
وي آسمــان فضل به دانائيت سلام
در صبر شاخصي به شکيبائيـت سلام
تنها تو کاظمي که به تنهائيت سلام
#میلاد_امام_کاظم(ع)💕💖
#مبارڪ_باد💕💖
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
بابالحوائجی تو و ماییم نوکرت
جاروکشان صحن دلانگیز دخترت
بیچارگان کوی رضای توییم ما
بگشای در، فقیر نشستیم بر درت
#میلاد_امام_کاظم ع #مبارکباد🌸🌸
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
1626598155_C2nI1.mp3
1.33M
🌸 #میلاد_امام_کاظم(ع)
💐شکر خدا که دیدهی ما تَر نوشته شد
💐در سینه ها ولایت حیدر نوشته شد
🎤حاج #منصور_ارضی
👏 #مدیحه_سرایی
👌بسیار دلنشین
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
✨🌟✨🌟✨🌟✨🌟✨🌟✨
@zohoreshgh
❣﷽❣
💕 #زیارت_امام_موسی_کاظم علیه السلام 💕
🌷بسم الله الرحمن الرحیم 🌷
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا ولِىَّ اللَّهِ وَابْنَ وَلِيِّهِ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حُجَّةَ اللَّهِ وَابْنَ حُجَّتِهِ،
اَلسَّلامُعَلَيْكَ يا صَفِىَّ اللَّهِ وَابْنَ صَفِيِّهِ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَمينَ اللَّهِ وَابْنَ اَمينِهِ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا نُورَ اللَّهِ فى ظُلُماتِ الْأَرْضِ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اِمامَ الْهُدى،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَلَمَ الدّينِ وَالتُّقى،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا خازِنَ عِلْمِ النَّبِيّينَ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا خازِنَ عِلْمِ الْمُرْسَلينَ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا نآئِبَ الْأَوْصِيآءِ السَّابِقينَ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَعْدِنَ الْوَحْىِ الْمُبينِ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا صاحِبَ الْعِلْمِ الْيَقينِ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَيْبَةَ عِلْمِ الْمُرْسَلينَ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْأِمامُ الصَّالِحُ مرسل
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْأِمامُ الزَّاهِدُ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْأِمامُ الْعابِدُ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْأِمامُ السَّيِّدُ الرَّشيدُ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْمَقْتُولُ الشَّهيدُ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَابْنَ وَصِيِّهِ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَوْلاىَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ، وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ
اَشْهَدُ اَ نَّكَ قَدْ بَلَّغْتَ عَنِ اللَّهِ ما حَمَّلَكَ،
وَحَفِظْتَ مَا اسْتَوْدَعَكَ،
وَحَلَّلْتَ حَلالَ اللَّهِ، وَحَرَّمْتَ حَرامَ اللَّهِ،
وَاَقَمْتَ اَحْكامَ اللَّهِ، وَتَلَوْتَ كِتابَ اللَّهِ،
َوصَبَرْتَ عَلَى الْأَذى فى جَنْبِ اللَّهِ،
وَجاهَدْتَ فِى اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ، حَتّى اَتيكَ الْيَقين
💕 #صلوات_خاصه_امام_موسی_کاظم
علیه السلام💕
🌷بسم الله الرحمن الرحیم 🌷
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الْأَمِينِ الْمُؤْتَمَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ الْبَرِّ الْوَفِيِّ الطَّاهِرِ الزَّكِيِ النُّورِ الْمُبِينِ (الْمُنِيرِ) الْمُجْتَهِدِ الْمُحْتَسِبِ الصَّابِرِ عَلَى الْأَذَى فِيكَ اللَّهُمَّ وَ كَمَا بَلَّغَ عَنْ آبَائِهِ مَا اسْتُودِعَ مِنْ أَمْرِكَ وَ نَهْيِكَ وَ حَمَلَ عَلَى الْمَحَجَّةِ وَ كَابَدَ أَهْلَ الْعِزَّةِ وَ الشِّدَّةِ فِيمَا كَانَ يَلْقَى مِنْ جُهَّالِ قَوْمِهِ رَبِّ فَصَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ وَ أَكْمَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِمَّنْ أَطَاعَكَ وَ نَصَحَ لِعِبَادِكَ إِنَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ
💚اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج💚
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
✨🌟✨🌟✨🌟✨🌟✨🌟✨
🍃🌸 #زندگینامه_امام_کاظم_ع🌸🍃
🍃🌸نام:موسى بن جعفر.
🍃🌸كنیه: ابو ابراهیم، ابوالحسن، ابوالحسن اوّل، ابوالحسن ماضى، ابوعلى و ابواسماعیل.
🍃🌸القاب: كاظم، صابر، صالح، امین و عبدالصالح.
🍃🌸امام موسی كاظم علیه السلام در میان شیعیان به «باب الحوائج» معروف است.
🍃🌸منصب: معصوم نهم و امام هفتم شیعیان.
🍃🌸تاریخ ولادت : بنا بر قول معروف؛ بیستم ذی حجه سال ۱۲۸ ه ق
🍃🌸محل تولد امام موسی كاظم: ابواء (منطقهاى در میان مكه و مدینه) در سرزمین حجاز (عربستان سعودى كنونى).
🍃💙نام پدر: امام صادق ع.
🍃💝نام مادر امام كاظم:حمیده مصفّاة
🍃🌸مدت امامت : از زمان شهادت پدرش، امام جعفر صادق علیه السلام، در شوال 148 هجرى تا رجب سال 183 هجرى، به مدت 35 سال.
🍃🌸 آن حضرت در سن بیست سالگى به امامت رسید.
🍃🌸از رویدادهای مهم دوران امامت ایشان؛ پیدایش انشعاباتى در مذهب شیعه، مانند: اسماعیلیه، اَفْطَحیه و ناووسیه، پس از شهادت امام صادق علیهالسلام بود.
🍃🌸تاریخ و علت شهادت امام موسی كاظم: 25 رجب سال 183 هجرى، در سن 55 سالگى، به وسیله زهرى كه در زندان سندى بن شاهك به دستور هارون الرشید به آن حضرت خورانیده شد.
🍃🌸محل دفن: مكانی به نام مقابر قریش در بغداد (در سرزمین عراق) كه هم اكنون به «كاظمین» معروف است.
♥️ اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم ♥️
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
مداحی آنلاین - مکالمه امام صادق - آیت الله جوادی آملی.mp3
1.49M
🌸 #میلاد_امام_کاظم(ع)
♨️مکالمه امام صادق(ع) با فرزندش عبدالله درباره امام موسی کاظم(ع)
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤آیت الله #جواد_آملی
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
تاظهور دولت عشق و تا ابد مولایم عاشقت میمانم♥️
✨﷽✨ #یادت_باشد❤ ✍ #فصلدهم ( #شهادتوغربت) #قسمتـ158 چهارشنبه چهارم آذرماه دقیقا ساعت چهار و
.✨﷽✨
#یادت_باشد❤
✍ #فصلدهم
( #شهادتوغربت)
#قسمتـ159
ساعت حدود یک شب بود که خواب عجیبی دیدم، حمید برایم یک جعبه قیمتی پر از انگشتر آورده بود، هر کدام یک مدل، یکی الماس، یکی زمرد، یکی یاقوت، گفتم:
«حمید اینها خیلی قشنگه، ولی بخوام هر ده تا انگشتمو انگشتر بندازم زشت میشه».
گفت: همه این انگشترها رو بنداز، می خوایم بریم عروسی.
صبح که بیدار شدم خوابم را برای مادرم تعریف کردم، گفت: «شاید بارداری، بچه هم دختره که خواب طلا دیدی».
از این تعابیری که معمولا خانم ها دارند، اما دقیقا همان ساعتی که من خواب دیدم همه چیز تمام شده بود!
گویی حمید منتظر بود آخرین نگرانیش رفع بشود، رضایت برادری که موقع اعزام نگرانش کرده بود بلیط یک پرواز بی پایان بود.
پنج شنبه پنجم آذر آزمون صحیفه سجادیه داشتم، باید به دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) می رفتم، تا نزدیکی ساعت یک مشغول مرور جزوه بودم.
بعد از شرکت در آزمون از دانشگاه تا خانه را پیاده آمدم، می خواستم در خلوت خودم باشم و باد سرد آذرماه سوز آتش فراقی که به جانم افتاده بود را سرد کند.
هنوز نرسیده بودم نمازم را بخوانم،
پیش خودم می گفتم الآن اگر حمید بود کلی دعوا می کرد که چرا نمازم دیر شده است.
به نماز اول وقت خیلی اهمیت می داد، هر وقت اذان می گفت به من تاکید می کرد نماز دیر نشه، خودش می آمد سجاده من را آماده می کرد.
چون فرش های ما نوارهای ابریشم داشت حتما سجاده پهن می کرد یا با جانماز روی موکت نماز می خواند.
خانه که رسیدم اول نمازم را خواندم و بعد از خوردن ناهار کنار شومینه دراز کشیدم.
دم به دقیقه افراد مختلف با گوشی بابا تماس می گرفتند، بابا خیلی آرام صحبت می کرد، همان طور که دراز کشیده بودم دلم هزار راه رفت.
نیم نگاهی به پدرم می انداختم و بی صدا گریه می کردم، دلم طاقت نیاورد، پیش مادرم رفتم و پرسیدم: «برای چی این همه زنگ میزنن؟ خبری شده مگه؟»
مادرم گفت: «خبر ندارم، نگران نباش، چیز خاصی نیست».
اما این زنگ زدن ها خیلی من را نگران می کرد.
#ادامه_دارد....
#التماس_دعای_فرج🤲
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🌺🍃🌺.═══════╗
👇
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
╚═══════🌺.🍃🌺.═╝
تاظهور دولت عشق و تا ابد مولایم عاشقت میمانم♥️
.✨﷽✨ #یادت_باشد❤ ✍ #فصلدهم ( #شهادتوغربت) #قسمتـ159 ساعت حدود یک شب بود که خواب عجیبی دیدم
✨﷽✨
#یادت_باشد❤
✍ #فصلدهم
( #شهادتوغربت)
#قسمتـ160
شنبه صبح با این که اصلا حال خوبی نداشتم به دانشگاه رفتم.
گوشی را گذاشته بودم جلوی دستم که اگر حمید زنگ زد سریع جواب بدهم.
قبل از اینکه حمید سوریه باشد همه می دانستند داخل کلاس گوشی را خاموش می کنم، ولی این مدت سر کلاس گوشی همیشه روشن بود.
از چهارشنبه ای که زنگ زده بود سه روز گذشته بود، گفته بود بعد از سه یا چهار روز تماس می گیرد، به جای تماس حمید پیامک های مشکوک شروع شد.
اول خانم آقا سعید پیام داد که: «با حمید صحبت کردی حالش چطوره؟»
جواب دادم: آره سه روز پیش باهاش صحبت کردم، حالش خوب بود، به همه سلام رسوند.
بلافاصله خانم آقا میثم همکار و دوست صمیمی حمید پیام داد، پرسید: «حمید آقا حالشون خوبه؟»
سابقه نداشت این شکلی همه جویای حال حمید بشوند.
کم کم داشتم دیوانه میشدم ساعت نه و نیم تازه کلاسمان تمام شده بود، آنتراک بین دو کلاس بود که بابا زنگ زد، وقتی پرسید کدام دانشکده هستم آدرس دادم.
پیش خودم گفتم حتما آمده دانشگاه کاری داشته، موقع رفتن میخواهد همدیگر را ببینیم، از من خواست جلوی در دانشکده بروم.
تا دم در رسیدم پاهایم سست شد، پدرم با لباس شخصی ولی با ماشین سپاه همراه پسر خاله اش که او هم پاسدار بود آمده بود.
سلام و احوال پرسی کردیم، پرسید: «تا ساعت چند کلاس داری؟»
گفتم: «تا برسم خونه میشه ساعت هفت غروب».
گفت: پس وسایلتو بردار بریم.
گفتم: کجا؟ من کلاس دارم بابا.
بعد از کمی مکث با صدای لرزان گفت: «حمید مجروح شده باید بریم دخترم».
تا این را گفت چشمم تار شد، دستم را روی سرم گذاشتم گفتم: «یا فاطمه زهرا(س)، الآن کجاست؟ حالش چطوره؟ کجاش مجروح شده؟».
پدرم دستم را گرفت و گفت: نگران نباش دخترم، چیز خاصی نیست دست و پاهاش ترکش خورده، الآن هم آوردنش ایران، بیمارستان بقیة الله تهران بستریه.
دلم می خواست از واقعیت فرار کنم، پیش خودم گفتم یک مجروحیت ساده است چیز مهمی نیست، به پدرم گفتم:
«خب اگه مجروحیتش زیاد جدی نیست من دو تا کلاس مهم دارم اینها رو برم، بعد میام بریم تهران».
پدرم نگاهش را به سمت ماشین سپاه برگرداند، خط نگاهش را که دنبال کردم متوجه پسر خاله پدرم و راننده شدم که با نگرانی به ما نگاه می کردند و با هم صحبت می کردند.
صورت پدرم به سمت من برگشت و به من گفت «نه دخترم باید بریم. تا آن لحظه درست به چشم های بابا نگاه نکرده بودم، چشم هایش کاسه خون بود.
مشخص بود خیلی گریه کرده.
با هزار جان کندن پرسیدم: اگه چیزی نیست پس شما برای چی گریه کردی؟ بابا به من راستشو بگین.
پدرم گفت: چیزی نیست دخترم، یکی دو تا از رفقای حمید شهید شدن، باید زود بریم.
تا این جمله را گفت تمام کتاب هایی که از زندگی همسران شهدا خوانده بودم جلوی چشمانم مرور شد.
حس کردم در حال ورود به یک دوره جدید هستم، دوره ای که در آن حمید را ندارم، دوره ای که دوست نداشتم حتی یک کلمه از آن بشنوم!
#ادامه_دارد....
#التماس_دعای_فرج🤲🌹
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🌺🍃🌺.═══════╗
👇
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
╚═══════🌺.🍃🌺.═╝