eitaa logo
ظهور نزدیک است313
533 دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
8هزار ویدیو
39 فایل
کانال ظهور نزدیک است۳۱۳ کانال ایتا، سروش ظهور نزدیک است برای عاشقان💕مهدی (عج) 💕 موضوع کانال : مهدویت شامل آخرالزمان (سخنرانی ،کلیپ ، عکس نوشته، مطلب ،حدیث)حجاب ، شهدا ، رهبری ، مدافعان حرم و سیاسی مهدوی .. ارتباط با مدیر گروه 👇 @khosrozandi
مشاهده در ایتا
دانلود
enc_17011925836440703377041.mp3
3.23M
حال و هوا چه دلگیره بعد فراق احمد دل آسمون میگیره ابرای تیره سر زد گل یاس نیمه جون تو خزون یه دفعه طوفان اومد ماتم عالمین 🎤با نوای مجتبی ۱۴۰۲ کانال 👇 @zohornazdikast313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امیرالمومنین علی (علیه السلام) : 🔺مؤمن مانند کوه، استوار است، که بادهای تند او را تکان نمی‌دهند. “المؤمن کالجبل الراسخ لا تحرکّه العواصف” 📚بحارالأنوار،ج۳۹،ص۳۵۱ مؤمن از کوه سخت‌تر و از پاره های آهن محکم‌تر است. هیچ چیزی نمی‌تواند موجب شود یک لحظه در دین مؤمن ترک ایجاد شود؛ یعنی یک مقدار شک کند، حالش تغییر کند و عوض شود. تنها مؤمن است که باطن انسانی دارد و دارای استحکام و صلابت شخصیت است. امام باقر (علیه السلام)می‌فرمایند: مؤمن از کوه استوارتر است. از کوه کم می‌شود؛ اما به هیچ وجه از دین مؤمن چیزی کم نمی‌شود». اساساً شخصیت مؤمن شخصیتی است که بصیرت پیدا کرده و دلش در اثر خودشناسی به امنیت رسیده و اینکه خودش را خوب می‌شناسد. قیمت‌ها، اهداف، آرمان‌ها و آرزوها را خوب می‌شناسد. مؤمن در زندگی به محکمات و ثابتات می‌چسبد و از متشابهات دوری می‌کند. تنها چیزی که ثابت است، حق تعالی است و وجود مقدس اهل بیت (علیهم السلام) که عشق به آنها یک عشق آرام بخش و تعالی بخش است. اینکه در زیارت آل یس امام زمان (عجل الله تعالی) به ما می‌گویند هر وقت خواستید در مورد محبوب‌هایتان صحبت کنید، بگویید: «لاحَبیبَ اِلاّ هُوَ واَهلُهُ= غیر از پیامبر و آلش محبوب حقیقی وجود ندارد» برای این است که محبوب‌های دیگر متزلزل و زائل شدنی هستند و دل انسان نمی‌تواند به محبوب‌های موقت و زائل شدنی استحکام و آرامش پیدا کند کانال ظهور نزدیک است۳۱۳ @zohornazdikast313
8.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥نامه امام زمان (عج) به شیخ مفید 🗓نهم آذر ماه روز بزرگداشت شیخ مفید، عالم متعهد و اندیشمند فرزانه شیعی است. کانال ظهور نزدیک است۳۱۳ 👇 @zohornazdikast313
enc_17013168063138662922837.mp3
4.06M
فدایی خدا اول فدایی علی میشه مدافع حرم آخر مدافع ولی میشه فستقم کما امرت 🎤با نوای محمد حسین کانال 👇 @zohornazdikast313
⭕️ماجرای تیری که حضرت ابوالفضل(ع) از بازوی یک فرمانده بیرون کشید بعد از عملیات آمده بود مرخصی. رو بازوش رد یک تیر بود که درش آورده بودند و کم کم می رفت که خوب بشود. جاي تعجب داشت. اگر تو عملیات مجروح شده بود، تا بخواهند عملش کنند و گلوله را در بیاورند، خیلی طول می کشید. همین را به خودش هم گفتم. گفت: «قبل از عملیات تیر خوردم.» کنجکاوي ام بیشتر شد. با اصرار من شروع کردم به گفتن ماجرا: تیر که خورد به بازوم، بردنم یزد. تو یکی از بیمارستانها بستري شدم. چیزي به شروع عملیات نمانده بود. دیرم می شد که کی از آن جا خلاص شوم. دکتري آمد معاینه کرد و گفت: «باید از بازوت عکس بگیرن.» عکس که گرفتند، معلوم شد گلوله ما بین گوشت و استخوان گیر کرده.تو فکر این چیزها و تو فکر درد شدید بازوم نبودم. فقط می گفتم: «من باید برم، خیلی زود.» دکتر هم می گفت: «شما باید عمل بشین، خیلی زودتر.»  وقتی دید اصرار دارم به رفتن، ناراحت شد. عکس را نشانم داد و گفت: «این رو نگاه کن! تیر تو دستت مونده، کجا می خواي بري؟» به پرستارها هم سفارش کرد: «مواظب ایشون باشید، باید آماده بشه براي عمل.» این طوري دیگر باید قید عملیات را می زدم. قبل از این که فکر هر چیزي بیفتم، فکر اهل بیت (علیهم السلام)  افتادم و فکر توسل. حال یک پرنده را داشتم که تو قفس انداخته بودنش. حسابی ناراحت بودم و حسابی دلشکسته. شروع کردم به ذکر و دعا. تو حال گریه و زاري خوابم برد. دقیقاً نمی دانم، شاید هم یک حالتی بود بین خواب و بیداري بود. تو همان عالم، جمال حضرت ابوالفضل (سلام االله علیه) را زیارت کردم. آمده بودند عیادت من. خیلی قشنگ و واضح دیدم که دست بردند طرف بازوم. حس کردم که انگار چیزي را بیرون آوردند، بعد فرمودند: «بلند شو، دستت خوب شده.» با حالت استغاثه گفتم: «پدر و مادرم فدایت، من دستم مجروح شده، تیر داره، دکتر گفته که باید عمل بشم.» فرمودند: «نه، تو خوب شدي.حضرت که تشریف بردند، من از جا پریدم و به خودم آمدم. انگار از خواب بیدار شده بودم. دست گذاشتم رو بازوم. درد نمی کرد! یقین داشتم خوب شدم. سریع از تخت پریدم پایین. سر از پا نمی شناختم. رفتم که لباسهایم را بگیرم، ندادند. «کجا؟ شما باید عمل بشی.» «من باید برم منطقهف لازم نیست عمل بشم.» جر و بحث بالا گرفت. بالاخره بردنم پیش دکتر. پا تو یک کفش کرده  بود که مرا نگه دارد.هر چه گفتم: مسؤولیتش با خودم؛ قبول نکرد. چاره اي نداشتم جز این که حقیقت را به اش بگویم. کشیدمش کنار و جریان را گفتم. باور نکرد و گفت: «تا از بازوت عکس نگیرم، نمی گذارم بري.» گفتم: «به شرط این که سرو صداش رو در نیاري.» قبول کرد و فرستادم براي عکس. نتیجه همان بود که انتظارش را داشتم. تو عکس که از بازوم گرفته بودند، خبري از گلوله نبود. 📚منبع: خاطره ای از حجت الاسلام محمدرضا رضایی برگرفته از کتاب «خاک های نرم کوشک»؛ روایت هایی از زندگانی شهید برونسی 🌷یاد شهدا با صلوات کانال ظهور نزدیک است۳۱۳ 👇 @zohornazdikast313
هدایت شده از ظهور نزدیک است313
19.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❣السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع) سلام بر حرم تو ؛سلام بر شب جمعه به سمت صحن و سرای تو ایستاده ام آقا سلام می دهمت با دو چشم تر؛شب جمعه فقط دعای فرج ؛تحت قُبّه ی تو بخوانم دوباره زائر قبرت شوم شب جمعه 🤲 کانال ظهور نزدیک است۳۱۳ 👇 @zohornazdikast313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرکس یه شب جمعه بین الحرمین باشه  باید همه عمرش هم دل تنگ حسین باشه 🌙 شب زیارتی ارباب حسین (ع) کانال 👇 @zohornazdikast313