#هرگز_فراموش_نمیشوی
#ایستگاه_هفت
#صفحه_0⃣2⃣
خدايا! تو بالاتر از اين هستى كه جسم داشته باشى، تو هرگز به شكل نور، ظاهر نمى شوى، تو جسم ندارى و هرگز به شكلى ظاهر نمى شوى، اين درخت، جلوه اى از نور تو بود، آن شب تو نورى را آفريدى و بر آن درخت جلوه گر كردى.
اگر كسى مى توانست تو را با چشم ببيند، ديگر تو خدا نبودى، بلكه يك آفريده بودى!
هر چه با چشم ديده شود، مخلوق است. هر چيزى كه با چشم ديده شود، روزى از بين مى رود و تو هرگز از بين نمى روى!
تو موسى(ع)را به پيامبرى مبعوث كردى تا فرعون را به يكتاپرستى فرا بخواند و مردم را از گمراهى نجات دهد. به او گفتى: "اى موسى! به سوى فرعون برو كه او طغيان كرده است".
موسى(ع)مى دانست اين مأموريّت بزرگى است، پس چنين گفت: "بارخدايا! صبر و بردبارى به من عطا كن و سينه ام را گشاده گردان تا بر سختى ها شكيبا باشم... براى من ياورى از خاندانم قرار ده، هارون برادرم را براى يارى كردن به من قرار بده".
اينجا بود كه به موسى(ع)چنين گفتى: "اى موسى! آنچه را كه خواستى به تو دادم، صبر و بردبارى به تو عطا كردم... برادرت را يار و ياور تو قرار دادم".
هارون برادر موسى(ع)بود، سنِّ او بيشتر از موسى(ع)بود. هارون قامتى بلند و زبانى گويا و فكرى عالى داشت. پس از دعاى موسى(ع)تو مقام پيامبرى به هارون عطا كردى.
هارون با كمال رغبت و اشتياق، موسى(ع)را در اين راه يارى كرد و همراه او به كاخ فرعون رفت. بعد از سال ها، وقتى موسى(ع)چهل شب به كوه طور بازگشت، هارون جانشين او در ميان مردم بود. هارون در همه مراحل مأموريّت موسى(ع)، او را يارى نمود.
❤️❤️❤️❤️❤️🍃🍃🍃🍃🍃
#بهترین_کلامها_در_مورد_امام_زمان_عجل_الله
@zohornzdikhst
#هرگز_فراموش_نمیشوی
#ایستگاه_پانزده
#صفحه_0⃣3⃣
? ايستگاه 15
تو انسان ها را بدون امام رها نمى كنى، براى جانشينى بعد از پيامبر، برنامه دارى، على(ع)و يازده امام بعد از او را به عنوان جانشينان پيامبر انتخاب كردى، تو دوازده امام را از گناه و زشتى ها پاك گردانيدى و به آنان مقام عصمت دادى و وظيفه هدايت مردم را به دوش آنان نهادى و از مردم خواستى تا از آنان پيروى كنند.
تو آيه "تطهير" را در قرآن نازل كردى و در آيه 33 سوره احزاب چنين گفتى:
(إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا).
من بايد درباره اين آيه، بيشتر بدانم...
در خانه باز شد، فاطمه(س)در حالى كه ظرف غذايى را در دست داشت از خانه خارج شد و به سوى خانه پدر رفت. فاطمه(س) در خانه پدر را زد، اُمّ سَلمه (همسر پيامبر) در را باز كرد.
فاطمه(س)نزد پدر رفت، سلام كرد و جواب شنيد و به پيامبر گفت: "پدر جان! براى شما غذايى آماده كرده ام". پيامبر پاسخ داد: "برو به على و فرزندانت خبر بده به اينجا بيايند تا اين غذا را با هم بخوريم".
لحظاتى گذشت... فاطمه، على، حسن و حسين(عليهم السلام)نزد پيامبر بودند، پيامبر اُمّ سَلمه را صدا زد و گفت: "مى خواهم لحظاتى با عزيزان خود تنها باشم، لطفاً كسى را به خانه راه نده".
پيامبر عزيزان خود را نزد خود خواند، سپس عباى خود را برداشت و بر روى آنان انداخت و دست خود را رو به آسمان گرفت و گفت: "خدايا! على، جانشين من است، فاطمه دختر من است، حسن و حسين پسران من هستند، خدايا! هر پيامبرى خاندانى داشته است كه پس از مرگ او يادگار او بوده اند، على و فاطمه و حسن و حسين، خاندان من هستند، از تو مى خواهم آنان را از پليدى ها دور كنى و آنان را پاك گردانى".
دستان پيامبر به سوى آسمان بود، او منتظر بود كه دعايش مستجاب شود... لحظاتى گذشت، جبرئيل نازل شد و بخش دوم آيه 33 سوره احزاب را براى پيامبر خواند:
(إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا).
"خدا اراده كرده است كه خاندان پيامبر را از هر پليدى پاك نمايد و آنان را پاكيزه گرداند ".
لبخند بر چهره پيامبر نشست، او اين آيه را سه بار با صداى بلند خواند.
پيامبر مى خواست مردم مدينه با اين آيه آشنا شوند، او هر روز هنگام اذان صبح به درِ خانه فاطمه(س)مى آمد، در را مى زد و مى گفت: "السَّلاَمُ عَلَيكُم يَا أَهلَ بَيتِ النُّبُوَّةِ! سلام بر شما اى خاندان پيامبر! رحمت خدا بر شما! وقت نماز فرا رسيده است"، سپس اين آيه را مى خواند.
پيامبر هر روز اين كار را انجام مى داد تا مردم بدانند كه اهل بيت(عليهم السلام)چه كسانى هستند. پيامبر مى خواست همه با حقيقت آشنا شوند و بدانند كه اين آيه درباره على و فاطمه و حسن و حسين(عليهم السلام)نازل شده است و آنان به حكم قرآن معصوم هستند و از هر گناه و پليدى، دور هستند.
❤️❤️❤️🍃🍃🍃🍃🍃🍃
#بهترین_کلامها_در_مورد_امام_زمان_عجل_الله
@zohornzdikhst