امام زمان و ظهور
📚دلایل مخفی بودن ولادت حضرت مهدی(عج) 1⃣قسمت اول يكي از حوادث مهمّ در تاريخ بشر، ولادت آخرين ذخي
📚دلایل #مخفی بودن ولادت حضرت #مهدی(عج)
2⃣قسمت دوم چگونگی ولادت حضرت مهدی(عج)
📌دربارة چگونگي ولادت ايشان مشهورترين نظر، سخنان ارزشمند بانوي بزرگوار ، حضرت حكيمه #عمه امام عسكري(ع) است. شيخ صدوق;، اين حادثه بزرگ را از زبان او چنين آورده است:
🌹امام حسن عسكري(ع)
مرا به نزد خود فرا خواند و فرمود:اي عمه! امشب افطار نزد ما باش كه شب نيمة شعبان است و خداي تعالي امشب حجّت خود را ـ كه حجّت او در روي زمين است ـ ظاهر سازد. گفتم: مادر او كيست؟ فرمود: نرجس. گفتم: فدايت شوم! اثري از حمل در او نيست، فرمود: همين است كه به توميگويم
گويد: آمدم و چون سلام كردم و نشستم؛ نرجس آمد و كفش مرا بر داشت و گفت:اي بانوي من و بانوي خاندانم! حالتان چطور است؟
گفتم: تو بانوي من و بانوي خاندان من هستي، از كلام من ناخرسند شد و گفت:اي عمه جان! اين چه فرمايشي است؟ بدو گفتم:اي دختر جان! خداي تعالي امشب به تو فرزندي عطا فرمايد كه در دنيا و آخرت آقا است. نرجس خجالت كشيد و حيا نمود.
چون از نماز عشا فارغ شدم، افطار كردم و در بستر خود خوابيدم. در دل شب براي اداي نماز برخاستم و آن را به جاي آوردم؛ در حالي كه نرجس خوابيده بود. براي تعقيبات نشستم و پس از آن نيز دراز كشيدم و هراسان بيدار شدم. او همچنان خواب بود، پس برخاست و نماز گزارد و خوابيد.
حكيمه گويد: بيرون آمدم و در جست و جوي فجر به آسمان نگريستم و ديدم فجر اوّل دميده است و او در خواب است. شك بر دلم عارض گرديد، ناگاه ابومحمد از محل خود فرياد زد:اي عمه! شتاب مكن كه اينجا كار نزديك شده است. گويد: نشستم و به قرائت سوره هاي «الم سجده» و «يس» پرداختم. در اين ميان او هراسان بيدار شد و من به نزد او پريدم و بدو گفتم: نام خدا بر تو باد، آيا چيزي احساس ميكني؟ گفت:اي عمه! آري. گفتم: خودت را جمع كن و دلت را استوار دار كه همان است كه با تو گفتم. حكيمه گويد: من و نرجس را ضعفي فرا گرفت و به نداي سرورم به خود آمدم و جامه را از روي او برداشتم و ناگهان سرور خود (فرزند نرجس) را ديدم كه در حال سجده بوده و مواضع سجودش بر زمين است. او را در آغوش گرفتم، ديدم پاك و نظيف است. ابومحمد فرمود: اي عمه! فرزندم را به نزد من آور! او را نزد وي بردم و او دو كف دستش را گشود و فرزند را در ميان آن قرار داد و دو پاي او را به سينه خود نهاد. پس زبانش را در دهان او گذاشت و دستش را بر چشمان و گوش و مفاصل وي كشيد. سپس فرمود:اي فرزندم! سخن گوي. گفت: «اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه وَحْدَهُ لاشَرِيكَ لَهُ وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ». سپس بر اميرمؤمنان و ساير امامان: درود فرستاد تا آنكه بر پدرش رسيد و زبان دركشيد». [۱]
📚منبع
📙[۱] . كمال الدين و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۲، ح ۱؛ همچنين ر.ك:
📙 كتاب الغيبة، ص ۲۳۸؛
📙كشفالغمة، ج ۲، ص۴۴۹.
📘برگرفته از درسنامه مهدویت استاد سلیمیان
#دلایل_مخفی_بودن_ولادت_حضرت_مهدی_عج
→ @zohur_media
🔴بالاخره کانال { شهید کافی } وارد ایتا شد!
از همه ی شما عزیزان دعوت میکنم با بروزترین مطالب و آثار ماندگار حاج شیخ احمد کافی(ره)، همراه ما باشید
🔽🔽
https://eitaa.com/joinchat/4033609749C6033d49560
سلام مهربان پدر ، مهدی جان🌹
محتاج گرمی دستان توام ، طنین دلنشین صدایت ، عطر ملایم و بهشتی گریبانت ، تشعشع نافذ نگاهت ، طنین پدرانه ی گام هایت ...
محتاج توام پدر ...
محتاج توام تا هزار عقده ی ناگفته را بازکنم و رها شوم از چنگال بغضی پیر که همچون خنجری زهرآلود در تمام این سالها گلوی شکایتم را فشرده است ...
محتاج توام ... محتاج و چشم براه ...🌹
→ @zohur_media
امام زمان و ظهور
داستان "دست مسیحایی" 🎬قسمت پنجم يکى از مأمورين حکومتى که عنوان ناظر بين النهرين را داشت فرياد مر
داستان "دست مسیحایی"
🎬قسمت ششم ( آخر )
سيّد در حالى که مى گريست به وزير گفت: اين، برادر من، ومحبوب ترين مردم در نزد من است.
وزير همه ماجرا را از من پرسيد، ومن همه را تعريف نمودم.
آن گاه دستور داد تا همان پزشکانى را که در بغداد مرا معاينه کرده بودند، حاضر کنند.
پزشکان حاضر شدند، آنها نيز در پاسخ وزير گفتند: ما او را معاينه کرديم وتشخيص ما اين بود که تنها راه علاج جراحى است که در آن صورت نيز منجر به مرگ مى شد.
وزير گفت: اگر به فرض پس از جراحى زنده مى ماند، چند وقت طول مى کشيد تا بهبودى کامل يابد؟
آن ها گفتند: حداقل دو ماه طول مى کشيد، و پس از خوب شدن در محل زخم حفره ى سفيد باقى مى ماند که مو روى آن نمى روييد.
وزير گفت: شما کى او را معاينه کرديد؟
گفتند: حدود ده روز پيش.
آن گاه وزير به پزشکان گفت: او را دوباره معاينه نماييد، آنان بعد از معاينه ديدند که پايم سالم سالم است، درست مثل پاى ديگر، در اين هنگام، يکى از آن ها فرياد زد وگفت: اين، کار مسيح است.
وزير گفت: همين که روشن شد که کار شما نبوده، کافى است. ما خود مى دانيم کار چه کسى بوده است.
پس از آن، مرا نزد خليفه (المستنصر بالله) بردند. وقتى او ماجرا را پرسيد ومن همه آن را بازگو کردم. هزار دينار به من داد وگفت: اين را بگير و مصرف کن!
گفتم: من جرأت آن را ندارم که حتّى يک حبّه از تو چيزى بگيرم.
خليفه گفت: از چه کسى مى ترسى؟
گفتم: از کسى که مرا شفا داد، او فرمود از خليفه چيزى نگير!
خليفه با شنيدن اين مطلب گريست ومکدّر شد. و من نيز بدون اين که چيزى از او بپذيرم او را ترک کردم.
💫شمس الدين محمّد، فرزند اسماعيل هرقلى مى گويد:
پس از اين تشرّف وشفاى بيمارى صعب العلاج، حال پدرم دگرگون شد و هميشه در فراق امام (عليه السلام) محزون بود، او به بغداد رفت وهمان جا اقامت کرد، وهر روز ـ حتّى در سرمى زمستان ـ براى زيارت به سامرا مى رفت وبازمى گشت. همان سال چهل بار به اميد اين که بار ديگر جمال دلرباى حضرت را ببيند، وبتواند لذّت ديدار يار را به دست آورد به زيارت رفت، ولى تقدير با او مساعدت نکرد، واو با حسرت ديدار آن حضرت مرد وبا غصه واندوه آن وجود عزيز به جهان باقى شتافت، رحمت خدى بر او باد.
📚کشف الغمة اربلى، ج 3، ص 296 ـ 300، فى معجزات صاحب (عليه السلام)
بحار الانوار، ج 52، ص 61 ـ 65
→ @zohur_media
15.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍉 پیشاپیش یلداتون مبارک 🍉
💚بچه شیعه باید شب یلدا انتظار یلدایی امام زمانش رو یاد بقیه بندازه
🌺این کلیپ و انقدر بفرست تا یلدا کلی آدم یاد امام زمان(عج) بیفتن
→ @zohur_media
▫️﷽▫️
یک ثانیه از عمر همین یک شبِ یلدا
باعث شده تا صبح به یُمنَش بنشینیم
ده قرن زِ عمر پسر فاطمه (ع) طی شد
یک شب نشد از هجر ظهورش بنشینیم
الهم عجل لولیک الفــرج🌹
→ @zohur_media
🔸کاش فال حافظ 📖 این شب یلدا بشود:
یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبهی احزان شود روزی گلستان غم مخور
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
→ @zohur_media
امام زمان و ظهور
📚دلایل #مخفی بودن ولادت حضرت #مهدی(عج) 2⃣قسمت دوم چگونگی ولادت حضرت مهدی(عج) 📌دربارة چگونگي
📚#دلیل_مخفی_بودن_ولادت_حضرت_مهدی (عج)
3⃣قسمت سوم #پنهاني بودن ولادت
يکي از ويژگيهاي مهم ولادت حضرت مهدي(عج) ، مخفي بودن آن است. اين امر در سخنان معصومين: مورد اشاره قرارگرفته و باتعابير متفاوت و فراواني به آن اشاره شده است.
امام سجاد(ع) فرمود: «فِي الْقَائِمِ مِنَّا سُنَنٌ مِنْ سُنَنِ الانْبِياءِ: ... وَ سُنَّةٌ مِنْ إِبْرَاهِيمَ ... وَ أَمَّا مِنْ إِبْرَاهِيمَ فَخَفَاءُ الْوِلادَةِ وَ اِعْتِزَالُ النَّاسِ ...»؛ [۱]
«در قائم ما سنت هايي از انبيا وجود دارد: ... و سنتي از ابراهيم ... و اما از ابراهيم پنهاني ولادت و کناره گيري از مردم...».
امام باقر(ع) فرمود: «انْظُرُوا مَنْ تَخْفَي عَلَي النَّاسِ وِلادَتُهُ فَهُوَ صَاحِبُكُمْ »؛
[۲] «بنگريد آن کس که ولادتش بر مردم پنهان است، همو صاحب شما است».
امام باقر(ع) فرمود: «انْظُرْ مَنْ لا يدْرِي النَّاسُ أَنَّهُ وُلِدَ أَمْ لا فَذَاكَ صَاحِبُكُمْ »؛ [۳]
«بنگريد آن کس که مردم نمي دانند او متولد شده يا نه؛ پس همو صاحب شما است».
امام صادق(ع) فرمود: «فِي الْقَائِمِ سُنَّةٌ مِنْ مُوسَي بْنِ عمران(ع) فَقُلْتُ وَ مَا سُنَّةُ مُوسَي بْنِ عِمْرَانَ قَالَ خَفَاءُ مَوْلِدِهِ...»؛[۴]
«در قائم سنتي از موسي بن عمران است، گفتم: سنت موسي بن عمران چه بود؟ فرمود: مخفي بودن ولادت او ...».
امام صادق(ع) فرمود: «صَاحِبُ هَذَا الامْرِ تَعْمَي وِلادَتُهُ عَلَي هَذَا الْخَلْقِ لئلّا يكُونَ لاَحَدٍ فِي عُنُقِهِ بَيعَةٌ إِذَا خَرَجَ»؛[۵]
«ولادت صاحب الامر بر اين خلق پوشيده است تا چون ظهور کند، #بيعت کسي بر گردنش نباشد».
امام رضا(ع) فرمود: «...حَتَّي يبْعَثَ اللَّهُ لِهَذَا الامْرِ غُلاماً مِنَّا خَفِي الْمَوْلِدِ...»؛ [۶]
«تا اينکه خداوند بر انگيزد جواني از ما که داراي ولادتي پنهاني است...».
امام جواد(ع) در اين باره فرمود: «...و لكن القائم الذي يطهر الله عز و جل به الارض من أهل الكفر و الجحود و يملاها عدلا و قسطا هو الذي تخفي علي الناس ولادته ...»؛[۷]
«اما قائمي که خداي تعالي به توسط او زمين را از اهل کفر و انکار پاک سازد و آن را پر از عدل و دا د كند، کسي است که ولادتش بر مردم پوشيده...».
📚منابع
[۱] . شيخ صدوق;، كمال الدين و تمام النعمة، ج۲، ص۵۶۷.
[۲] . همان، ج۱، ص۳۲۵، ح۲.
[۳] . نعماني، الغيبة، ص۱۶۸.
[۴] . كمال الدين و تمام النعمة، ج۲، ص۳۴۰، ح۱۸.
[۵] . همان، ص۴۷۹، ح۱.
[۶] . كليني ، كافي، ج۱، ص۳۴۱
[۷] . كمال الدين و تمام النعمة، ج۲، ص۳۷۷، ح۲
📘برگرفته از درسنامه #مهدویت استاد سلیمیان
#دلایل_مخفی_بودن_ولادت_حضرت_مهدی_عج
→ @zohur_media
سلام حضرت صاحب ، مهدی جان
آغاز هفته ، آغاز دوباره ی چشم براهی هاست . آغاز شمردن لحظه های منتظر ..
آغاز هفته ، آغاز بیشتر به یاد شما بودن است ...
آغاز بیشتر در هوای شما دم زدن ...
بیشتر با شما زندگی کردن ...
آغاز هفته ، آغاز دوباره ی پرواز در آسمان لطف شماست ...
هفته ام بخیر می شود با عطر حضور شما ...
→ @zohur_media
#مهدویتدرقرآن 1
«آیه ای از سوره نسا »
💢وقتی آیه:
« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ »[۱]نازل شد؛
جابربنعبدالله انصاری از آن حضرت پرسید: «اولی الامر که اطاعتشان در این آیه در ردیف اطاعت شما به حساب آمده است چه کسانی هستند؟»
پیامبر اکرم صلیالله فرمودند: «آنها جانشینان من و ائمه و مسلمانان هستند
که اولین آنهاعلیبنابیطالب و بعد از او فرزندش حسن و....»
به این ترتیب تکتک ائمه اطهار را نام بردند وقتی به امام دوازدهم رسیدند با این تعبیر ایشان را یاد کردند که: « ثُمَّ سَمِيِّي وَ كَنِيِّي حُجَّةُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ بَقِيَّتُهُ فِي عِبَادِهِ ابْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ ... »
او هم نام من، هم کنیه من حجةالله و بقیةالله در بین مردمان، فرزند حسن بن علی ...[ ۲]
📚۱:نسا/۵۹
۲: تفسیر برهان، جلد ۱،ص ۳۸۱.
→ @zohur_media
📚سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت اول)
مقدمه:
نوشتار حاضر نوعی برداشت از تجسم و بازتاب اعمال آدمی در جهان آخرت است که با استفاده از آیات و روایات به تصویر ذهنی درآمدهاند و ان شاالله که منشأ تذکر و بیداری قرار گیرد.
لازم به ذکر هست که ما از کتابی استفاده میکنیم که در آن از احادیث و روایات معتبر استفاده شده و مورد تایید عالم گرانقدر «آیت الله جعفر سبحانی» هم قرار و مورد استقبال قرار گرفته است...
✍قسمت اول:
حالت احتضار:
چند روز بود که درد سراسر وجودم را فرا گرفته و به شدت آزارم میداد. سرانجام مقدمات مرگ من با فرا رسیدن حالت احتضار فراهم شد.
کم کم پاهایم را به سمت قبله چرخاندند. همسر، فرزندان، خویشان و برخی دوستان اطرافم را گرفته بعضی از آنها اشک در چشمهایشان حلقه بسته بود.
چشمانم را به آرامی فرو بستم و در دریایی از افکار فرو رفتم. با خود اندیشیدم که عمرم را چگونه و در چه راهی صرف نموده و اموال هرچند اندک خود را از کدام راه به دست آورده و در کدامین مسیر خرج کردهام. فکرش به شدت آزارم میداد، از شدت اضطراب چشمانم را گشودم.
در این هنگام ناگاه متوجه سفید پوش بلند قامتی شدم که دستانش را بر نوک انگشتان پاهایم نهاده بود و آرام و آهسته به سمت بالا میکشاند،
در قسمت پاها هیچگونه دردی احساس نمیکردم اما هرچه دستش به طرف بالا میآمد درد بیشتری در ناحیه فوقانی بدنم احساس میکردم گویا همه دردهای وجودم به سمت بالا در حرکت بود.
تا اینکه دستش به گلویم رسید. تمامی بدنم بی حس شده بود اما سرم چنان سنگینی میکرد که احساس میکردم هر آن ممکن است از شدت فشار بترکد و یا چشمانم از حدقه درآید.
عمویم که پیرمردی ریش سفید بود جلو آمد و با چشمان اشک آلود گفت: عمو جان شهادت را بگو...
من میگویم و تو تکرار کن:
اشهد ان لااله الاالله و اشهد انّ محمداً رسول الله و انّ علیاً ولی الله و ... او را میدیدم و صدایش را میشنیدم.
لبهایم به آرامی تکانی خورد و چون خواستم شهادتین را بر زبان جاری کنم یکباره هیکلهای سیاه و زشتی مرا احاطه کردند و به اصرار از من خواستند شهادتین را نگویم
.
شنیده بودم شیاطین هنگام مرگ برای گرفتن ایمان تلاش میکنند اما هرگز گمان نمیکردم آنها در اغفال من توفیقی داشته باشند....
ادامه دارد...
→ @zohur_media