🔴 حکایت پندآموز (خشکسالی)
در زمان موسي خشكسالي پيش آمد. آهوان در دشت، خدمت موسي رسيدند كه ما از تشنگي تلف مي شويم و از خداوند متعال در خواست باران كن. موسي به درگاه الهي شتافت و داستان آهوان را نقل نمود .خداوند فرمود: موعد آن نرسيده است.
موسي هم براي آهوان جواب رد آورد. تا اينكه يكي از آهوان داوطلب شد كه براي صحبت ومناجات بالاي كوه طور رود. به دوستان خود گفت: اگر من جست و خیز کنان پایین آمدم بدانيد كه باران مي آيد وگرنه اميدي نيست.
آهو به بالاي كوه رفت و حضرت حق به او هم جواب رد داد. اما در راه برگشت وقتي به چشمان منتظر دوستانش نگاه كرد ناراحت شد ، شروع به جست و خیز کرد و با خود گفت: دوستانم را خوشحال مي كنم و توكل مي نمایم. تا پایین رفتن از کوه هنوز امید هست.
تا آهو به پائين كوه رسيد باران شروع به باريدن كرد!...
موسي معترض پروردگار شد. خداوند به او فرمود: همان پاسخ تو را آهو نیز دریافت کرد با این تفاوت که آهو دوباره با توکل حرکت کرد و اين پاداش توكل او بود...
توکلت علی الحی الذی لایموت
أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
🔴 شرفیاب شدن مرحوم شیخ مرتضی انصاری خدمت امام زمان (علیه السلام) و پرسیدن سؤالات از آن حضرت
یکی از شاگردان مرحوم شیخ مرتضی انصاری می گوید: «نیمه شبی در کربلای معلاّ از خانه بیرون آمدم، در حالی که کوچه ها گل آلود وتاریک بودند ومن چراغی با خود برداشته بودم.
از دور شخصی را مشاهده کردم، که چون به او نزدیک شدم دیدم، استادم شیخ انصاری است.
با دیدن ایشان به فکر فرو رفتم واز خود پرسیدم که آن بزرگوار در این موقع از شب، در این کوچه های گل آلود با چشم ضعیف به کجا می روند؟!
از بیم آنکه مبادا کسی در کمین ایشان باشد، آهسته به دنبالش حرکت کردم.
شیخ آمد وآمد تا در کنار خانه ای ایستاد ودر کنار در آن خانه زیارت جامعه را با یک توجّه خاصّی خواند، سپس داخل آن منزل گردید.
من دیگر چیزی نمی دیدم امّا صدای شیخ را می شنیدم که با کسی سخن می گفت.
ساعتی بعد به حرم مطهّر مشرّف گشتم وشیخ را در آنجا دیدم.
بعدها که به خدمت آن جناب رسیدم وداستان آن شب را جویا شدم پس از اصرار زیاد به من، فرمودند: «گاهی برای رسیدن به خدمت «امام عصر» (عجّل الله تعالی فرجه الشّریف) اجازه پیدا می کنم ودر کنار آن خانه (که تو آن را پیدا نخواهی کرد). می روم وزیارت جامعه را می خوانم، چنانچه اجازه ثانوی برسد خدمت آن حضرت شرفیاب می شوم ومطالب لازم را از آن سرور می پرسم ویاری می خواهم وبرمی گردم».
سپس شیخ مرتضی انصاری از من پیمان گرفت که تا هنگام حیاتش این مطلب را برای کسی اظهار نکنم».
📗ملاقات با امام زمان (علیه السلام)
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️اگر میدانستیم مقام یار امامـ زمان بودن یعنی چه....!!
سخنران استاد عالی
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
🔴 جوان پرهیزکار و بیدار
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
مردی از انصار می گوید : روز بسیار گرمی همراه رسول خدا صلی الله علیه و آله در سایه درختی قرار داشتیم ، مردی آمد و پیراهن از بدن خارج کرد ، و شروع کرد روی ریگهای داغ غلطیدن . گاهی پشت و گاهی شکم ، و گاهی صورت بر آن ریگها می گذاشت و می گفت : ای نفس ! حرارت این ریگها را بچش که عذابی که نزد خداست از آنچه من به تو می چشانم عظیم تر است .
رسول خدا صلی الله علیه و آله این منظره را تماشا می کرد ، وقتی کار آن جوان تمام شد و لباس پوشید ، و رو به ما کرد که برود ، نبی اسلام با دست به جانب او اشاره فرمودند و از او خواستند که نزد حضرت بیاید ، وقتی نزدیک حضرت رسید به او فرمودند : ای بنده خدا ! کاری از تو دیدم که از کسی ندیدم ، علت این برنامه چیست ؟ عرضه داشت : خوف از خدا ، من با نفس خود این معامله را دارم تا از طغیان و شهوت حرام در امان بماند !
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند : از خدا ترسانی و حق ترس را رعایت کرده ای ، خداوند به وجود تو به اهل آسمانها مباهات می نماید ، سپس به اصحابش فرمودند : ای حاضرین ! نزدیک این دوستتان بیایید تا برای شما دعا کند ، همه نزدیک آمدند و او بدین صورت دعا کرد :
اَللّٰهُمَّ اجْمَعْ امْرَنا عَلَی الْهُدیٰ وَ اجْعَلِ التَّقْویٰ زادَنا وَ الْجَنَّهَ مَآبَنا .
خداوندا ! برنامه زندگی ما را بر هدایت متمرکز کن ، تقوا را زاد ما و بهشت را بازگشتگاه ما قرار بده
امالی صدوق : 340 ، المجلس الرابع و الخمسون ، حدیث 26 ؛ بحار الأنوار : 67 / 378 ، باب 59 ، حدیث 23
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
❤️ جود و بخشش کریم اهل بیت (علیه السلام)
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
شخصی خدمت امام مجتبی(علیه السلام) رسید و عرض کرد: ای فرزند امیر مؤمنان! تو را به خدایی که به شما نعمت فراوان داده، به فریاد من برس که دشمنی ستمکار دارم که نه حرمت پیران را پاس می دارد و نه به خردی صغیران ترحم می کند.
حضرت که تکیه داده بودند، با شنیدن این سخن، برخاستند و نشستند و فرمودند:
«کیست این دشمن تا داد تو را از او بگیرم؟»
عرض کرد: دشمن من، فقر و پریشان حالی است.
حضرت اندکی سر به زیر افکندند و سپس سر برداشتند و به خدمتکار خود فرمودند:
«آنچه مال نزد تو موجود است، بیاور»
او نیز پنج هزار درهم آورد و به آن مرد داد و امام در پایان فرمود: «تو را به خدا سوگند می دهم که هرگاه بار دیگر این دشمن به تو حمله ور گردید و ستم ورزید، او را نزد من بیاور تا او را از تو دور گردانم»
محمد رضا غیاثی کرمانی، سیره اخلاقی امام حسن مجتبی(علیه السلام)، مؤسسه انتشارات حضور، 1385، چ1، صص24و25؛ به نقل از: بحارالانوار، ج43، ص 350
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 ماجرای شهید ابراهیم هادی و دختر جوان
استاد مسعود عالی
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
🔴 عاقبت طمع و گدایی،در عین بی نیاز بودن!
اسماعيل بن احمد مي گويد: سر راه امام حسن عسكري (علیه السلام) نشستم، وقتي كه از نزديك عبور مي كرد،از فقر خود شكايت كردم و در خواست كمك نمودم! گفتم: به خدا يك درهم بيشتر ندارم، صبحانه و شام نيز ندارم!آن حضرت علیه السلام فرموند: به اسم خدا،سوگند دروغ مي خوري... چون تو 200 درهم زير خاك پنهان كرده اي. سپس به غلامش فرموند: هر چه همراه داري به اسماعيل بده. غلامش صد دينار به من داد.
سپس امام حسن عسکری علیه السلام به من فرموند: اين را بدان كه هرگاه احتياج بسياري به آن دينارهائي كه در زير خاك نهاده اي پيدا كردي، از آنها محروم خواهي شد. اسماعيل مي گويد: همان گونه كه امام حسن عسگری علیه السلام فرموده بودند، همانطور شد... زيرا ۲۰۰ دينار در زير خاك پنهان نموده بودم، تا براي آينده ام پس انداز باشد. اما مدتي گذشت نياز شديد به آن پيدا نمودم، رفتم تا آن را از زير خاك بيرون آورم، خاك را رد كردم ديدم پولها نيست.
معلوم شد پسرم اطلاع پيدا كرده و آن پولها را از آنجا برداشته و فرار كرده است.. چيزي از آن پولها به دستم نرسيد و طبق فرموده امام حسن علیه السلام در حالت شديد نياز از آن پولها محروم شدم.
📚اصول کافی،باب مايفصل به
دعوي المحق و المبطل حدیث۱۴، ص۵۰۹
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
🔴 فوائد محشور بودن با اسماءالله دعای جوشن کبیر در طول سال:
🔵دعای جوشن کبیر فقط مخصوص شبهای قدر نیست، که فقط سالی سه دفعه و در ماه رمضان خوانده شود، بلکه خوب است اهل ذکر، بر این دعای عظیم در طول سال مدوامت کنند؛
🔵به این صورت که هر روز و یا هرشب(ترجیحا بین الطلوعین یا پیش از خواب)، ده بند از این دعای سراسر نور را بخوانند که می شود در هر ده روز یک مرتبه ختم دعای جوشن کبیر و در هر ماه، سه مرتبه ختم جوشن کبیر و در هر سال، سی و شش مرتبه ختم جوشن کبیر.(به جز شبهای قدر در ماه رمضان)
🔵و با این عمل عبادی، سراسر ایام سال را با اسماءالله محشور بوده و از روحانیت و نورانیت آنها بهره می برند.
🔵و اینکه هر بند دعای جوشن کبیر ، تاثرات مادی و معنوی خاصی بر زندگی انسان دارد که اهلش می دانند.
🔴و مداومت بر این عمل سبب می شود که رفته رفته با پیدا شدن انس با اسماءالله، این اسماء و صفات بر ذاکر، متجلی شده و سالک ذاکر، متصف به اسماء و صفات حق متعال و متخلق به اخلاق الهی شود.طوبی له!
🔵و همانطور که از نام جوشن کبیر پیداست این دعا می تواند به عنوان لباس جنگ و زره برای انسان سالک در برابر شیاطین جن و انس و نفس و گناهان و افکار پریشان باشد و اینکه این زره برای سالک الی الله، زره کبیری است، چون زره ای از اسماءالله است.
🔵و اینکه با مداومت بر این عمل، در واقع فرمایش خدای متعال را اطاعت کرده ایم که فرموده: وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ فَادْعُوهُ بِهَا/برای خدا نام های نیکو است(مختص و ویژه اوست)پس او را به آن نام ها بخوانید(سوره اعراف، آیه180)
🔵نکته مهم دیگر اینکه ذاکر هنگام گفتن اسماءالله، آنها را با تمام وجود و توجه و وله و طرب و عشق بگوید نه با کسلی و بی توجهی و پریشانی و پراکندگی ذهن و بی میلی و خستگی!
🔵البته طرق ختم جوشن کبیر متفاوت است ولی این طریق بسیار مختصر بوده و هر کسی به راحتی می تواند آن را انجام دهد و شاید در مجموع، ده دقیقه هم طول نکشد.
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
🔴 اولین منکران غیبت کیستند؟!
🔸 از دیدگاه صدوق كسانیكه به حضرت مهدی (ع)در حال غیبتش ایمان داشته باشند مانند همان فرشتگانى هستند كه خداى عزوجل را در سجده بر آدم اطاعت كردند و كسانى كه در حال غیبت منكر امام غائب باشند مانند ابلیس هستند كه از سجده بر آدم سر باز زد و منکر آن شأنی شد که در ورای ظاهر خاکی حضرت آدم (ع) پنهان و مصداق غیب بود.
🔸صدوق (رح) همچنین در جای دیگری از کتابش در تطبیق ماجرای فرمان سجده بر فرشتگان و سرباز زدن شیطان از این امر با موضوع غیبت حضرت مهدی (عج)نکته قابل تاملی را مطرح کرده است و منکران غیبت حضرت مهدی (ع)را با اولین منکر غیب مقایسه کرده است.
🔸نکته ای که شیخ صدوق درباره زمانی است که شیطان زیر بار سجده کردن بر حضرت آدم (ع)نمیرود، ایشان معتقد است که او اولین منکر غیبت بود، چرا که به آن چه در ورای ظاهر خاکی حضرت آدم (ع) بود ایمان نیاورد و او را تعظیم نکرد:
🔸«خدای عزوجل آن ها (فرشتگان) را به سجده بر آدم واداشت چرا که ارواح حجج الهى را در صلبش پنهان کرده بود. این سجده براى خدا پرستش بود و براى آدم فرمانبرى و براى آنچه در پشتش بود تعظیم و احترام، ابلیس در این میان از روى حسد از سجده بر آدم سر باز زد زیرا ارواح حجج را خدا در صلب آدم نهاد و از صلب او دریغ كرد و به واسطه حسد و تمرد كافر شد و از دستور خدا سرپیچى كرد و از جوار او رانده شد و ملعون گردید و رجیم نامیده شد چرا که منكر غیبت گردید و دلیلش در امتناع از سجده بر آدم این بود كه گفت من از آدم بهترم مرا از آتش آفریدى و او را از خاك،
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
🔴 قسمتی از مفاسد آخرالزمان
حضرت امام جعفر صادق (ع) فرمودند:
آیا نمى دانى که هر کس منتظر امر ما باشد و بر اذیتها و ترسها که امروز مى بیند صبر کند، فردا در زمره ما خواهد بود،
دیدى که قمار علنى و آشکار گشته و دیدى که شراب علنا فروخته مى شود و کسى از آن منع نمىکند
و دیدى که زنان مسلمان ناموس خود را به اهل کفر مى دهند.
و دیدى که لهو و لعب و رقص و آوازهخوانى علنى شده، مسلمانان از آن عبور مى کنند و احدى، احدى را منع نمى کند و احدى جرأت بر منع آن ندارد
و دیدى که افراد شریف و آبرومند به وسیله کسانى که از قدرت آنان مى ترسند توهین شده و خوار مى شوند
و دیدى که نزدیکترین افراد به درگاه والیان آن کسى است که با بد گویى به ما اهل بیت آن والیان را مدح مى گویند
و دیدى که شنیدن صوت قرآن بر مردم سنگینى مى کند و در مقابل شنیدن آوازهاى باطل برایشان آسان و خفیف است.
و دیدى که همسایه را از ترس زبانش احترام مى کنند و دیدى که راستگوترین مردم دروغ سازانند
و دیدى که شر علنى و بازار سخن چینى رایج شده و دیدى که بغى و ستم آشکار گشته
و دیدى که غیبت کردن نوعى ملاحت و خوش اخلاقى تلقى مىشود و مردم یکدیگر را به خاطر آن بشارت مى دهند
ترجمه المیزان، ج۵
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 زحمت امام صادق علیه السلام برای هدایت بندگان خدا
سخنران استاد کاشانی
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
📚دنیا زندان مؤمن بهشت کافر
روزى امام حسن مجتبى عليه السلام پس از شستشو، لباسهاى نو و پاكيزه اى پوشيد و عطر زد. در كمال عظمت و وقار از منزل خارج شد. به طورى كه سيماى جذابش هر بيننده را به خود متوجه مى ساخت، در حالى كه گروهى از ياران و غلامان آن حضرت در اطرافش بودند.
از كوچه هاى مدينه مى گذشت ، ناگاه با پيرمرد يهودى كه فقر او را از پاى در آورده و پوست به استخوانش چسبيده، تابش خورشيد چهره اش را سوزانده بود.
مشك آبى به دوش داشت و ناتوانى اجازه راه رفتن به او نمى داد، فقر و نيازمندى شربت مرگ را در گامش گوارا نموده بود، حالش هر بيننده را دگرگون مى ساخت، حضرت را در آن جلال و جمال كه ديد گفت:
خواهش مى كنم لحظه اى بايست و سخنم را بشنو! امام عليه السلام ايستاد. يهودى: يابن رسول الله ! انصاف بده ! امام: در چه چيز؟ يهودی: جدت رسول خدا مى فرمايد: دنيا زندان مؤمن و بهشت كافر است.
اكنون مى بينم كه دنيا براى شما كه در ناز و نعمت به سر مى برى، بهشت است و براى من كه در عذاب و شكنجه زندگى مى كنم، جهنم است . و حال آن كه تو مؤمن و من كافر هستم.
امام فرمود: اى پيرمرد! اگر پرده از مقابل چشمانت برداشته شود و ببينى خداوند در بهشت چه نعمتهايى براى من و براى همه مؤمنان آفريده، مى فهمى كه دنيا با اين همه خوشى و آسايش براى من زندان است، و نيز اگر ببينى خداوند چه عذاب و شكنجه هايى براى تو و براى تمام كافران مهيّا كرده، تصديق مى كنى كه دنيا با اين همه فقر و پريشانى برايت بهشت وسيع است. پس اين است معناى سخن پيامبر صلى الله عليه و آله كه فرمود: دنيا زندان مؤمن و بهشت كافر است.
📚 بحارالانوار ج 43، ص 346 به نقل از کتاب داستان های بحارالانوار
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان