هدایت شده از ٠
#تمرين صبحگاهى
#انرژى_مثبت
عزيزمن.. وقتي دعا ميكى
باور كن كه خواسته هايت را دريافت كرده اى وبه اين صورت به انها ميرسى💚
🍃🌸🍃امروز ، چقدرزیبا و دلپذیر است ، چشمانم را میگشایم واین خلقت هستی شگفت انگیز را ستایش میکنم عظمت خدای قدرتمند ،دلم را قرص میکند...
خدای مهربونم ، امروزکارمبرایم مثل تفریح لذت بخشه...لحظه هایم پر از شادی ونشاط است، قدرت تو همواره پشتیبان منست و زندگیمرو به تازگی و شکوفایی است....
چگونه تو را شکر نکنم.
#عبارات_تاکیدی
من قدرتمند هستم
خداوندا سپاسگزارم
🔑💖هيچ وقت در رسيدن به انچه از ته دل ميخواهى تسليم نشو🙏🏻
❤️کانال زوجهای بهشتی❤️
╔ ✾ ✾ ✾ ════╗
@zoje_beheshti
╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
هدایت شده از ٠
#حدیث
📙حضرت علی (ع) فرموده است:
✅زیبا سخن بگویید و خطاب کنید،
تا جواب زیبا هم بشنوید.
💟به همسرتان و خانواده او احترام بگذارید.
❤️کانال زوجهای بهشتی❤️
╔ ✾ ✾ ✾ ════╗
@zoje_beheshti
╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
هدایت شده از ٠
4_5897765424904274941.mp3
2.65M
#رادیو
قیمت هر کدوم از ما چقدره؟
این یک قلم کاش هیچوقت ارزون نشه.
@zoje_beheshti
هدایت شده از ٠
#ایده_معنوی
#تکلیف
#حدیث زیر را نوشته و به در اتاق خواب نصب کنید 👇👇
گاهی سر بر بالین همسرتان بگذارید، با او گفتگو کنید، کلمات سوزان و عاشقانه رد و بدل کنید، یکدیگر را در آغوش بفشارید، عشق بازی با همسر؛ سرگرمی مومن است.
🔹پیامبر اکرم(ص)، وسائل الشیعه ص۸۲
عکس از تکالیف انجام شده خود بگیرید و برای ما ارسال کنید بزاریم داخل کانال ❤️
❤️کانال زوجهای بهشتی❤️
╔ ✾ ✾ ✾ ════╗
@zoje_beheshti
╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
هدایت شده از ٠
#ایده_معنوی
#تکلیف
#حدیث زیر را نوشته و به در اتاق خواب نصب کنید 👇👇
گاهی سر بر بالین همسرتان بگذارید، با او گفتگو کنید، کلمات سوزان و عاشقانه رد و بدل کنید، یکدیگر را در آغوش بفشارید، عشق بازی با همسر؛ سرگرمی مومن است.
🔹پیامبر اکرم(ص)، وسائل الشیعه ص۸۲
عکس از تکالیف انجام شده خود بگیرید و برای ما ارسال کنید بزاریم داخل کانال ❤️
❤️کانال زوجهای بهشتی❤️
╔ ✾ ✾ ✾ ════╗
@zoje_beheshti
╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
هدایت شده از ٠
#ایده_متن
صبح آمد🌤 و دل غرق تمنای تو شد💓
خورشید☀️ خجل از رخ زیبای تو شد😻
صبحانه مرا به بوسه ای مهمان کن💋
ای آنکه👸🏻 دلم واله و شیدای تو شد💞
❤️کانال زوجهای بهشتی❤️
╔ ✾ ✾ ✾ ════╗
@zoje_beheshti
╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
هدایت شده از ٠
#ایده_متن
تــو{👭✨}
هیـچـ وقـتـ{⏰😻}
نزاشــتے بفهـمـم{🙅😋}
تنــهایے یعنے چــے{💞🍭}
عاشقتمـ زندگیمـ{🙊💋}
❤️کانال زوجهای بهشتی❤️
╔ ✾ ✾ ✾ ════╗
@zoje_beheshti
╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
هدایت شده از ٠
#موضوع_امروز 👇
#سیاست_زبان
معجزه عجیب کلمات و جملات در جذب همسر❤️❤️❤️❤️
براى ابراز محبت و افزایش مهر و عطوفت بین خودتون و همسرتان از چه زبانی استفاده میکنی 🤔
ایا تا به حال شده با زبان به خواسته ات برسی؟؟؟؟🤔
چطور مگه امکان داره🤔🤔
به ما هم یاد میدی😉😉😉
ایا تا به حال شده با زبان نیش دار به خواسته ات نرسی😔
به ما یاد نده😉😔
چطور با زبان محبت خودت را به همسرت نشان میدی🤔
از چه کلمات و لحن بیانی استفاده کنیم تا تاثیر گذار باش و به خواسته خودمان برسیم ؟؟؟؟🤔
همسرت را در تنهایی و در جمع چی خطاب میکنی🤔
و.....
نظرات را به ایدی زیر ارسال کنید
@fakhri62
💖زوجهای بهشتی💖
#موضوع_امروز 👇 #سیاست_زبان معجزه عجیب کلمات و جملات در جذب همسر❤️❤️❤️❤️ براى ابراز محبت و افزایش
#نظر_اعضا
با زبان محبت وعشق ❤️❤️❤️❤️و وقتی یه چیزی لازم دارم مثلا میگم چه خوب میشد این چیز و داشتیم توخونه چقدر راحت میشدم و البته یکم چاشنی مظلوم نمایی قاطی میکنم 😁 اگه همسری پول داشت برام میخره😕اگه پول داشتا😐با زبون نیش دار به هیچ جا نمیرسم تازه عقب گرد هم میکنم و بدتر میشه رابطه مون
محبت خودمم و تو رفتارم و برخوردم نشون میدم تا دم در همراهیش کنم ببوسمش😍🙊خودم پیشقدم شم شبا😅😅 به خانواده ش احترام بذارم علی الخصوص پدرشوهر مادرشوهرم ((اینا خیلی مهمن😬)) و اینکه تو روز بهش زنگ بزنم حالشو بپرسم و تو جمع هم حمید اقا یا حمید جان یا آقا خیلی جمع صمیمی باشه عزیزم میگم
💖زوجهای بهشتی💖
#موضوع_امروز 👇 #سیاست_زبان معجزه عجیب کلمات و جملات در جذب همسر❤️❤️❤️❤️ براى ابراز محبت و افزایش
#نظر_اعضا
سلام من همیشه خودمولوس میکنم برای شوهرم صداموتغییرمیدم .هروقت خواسته ای هم داشته باشم میگم همسری برام فلان چیومیخری اونم میگه باشه چشم اگه هم دستش خالی باشه میگه بهم یخورده فرصت بده برات میخرم یادم نمیادتاحالاچیزی بهش گفته باشم برام نخریده باشه.هیچوقت بازبون نیش دارباهاش حرف میزنم همیشه قربون صدقه اش میرم بوسش میکنم اززندگیم تعریف میکنم میگم که کنارش خوشبختم من درتنهایی وجمع همسری صداش میزنم همه دیگه تیکه کلام منومیدونن☺️☺️☺️
💖زوجهای بهشتی💖
#موضوع_امروز 👇 #سیاست_زبان معجزه عجیب کلمات و جملات در جذب همسر❤️❤️❤️❤️ براى ابراز محبت و افزایش
#نظر_اعضا
سلام
به نظر من لحن بد تو حرف زدن هرکسی رو فراری میده
هیچکس حاضر نیست پذیرای این رفتار باشه😉
مرد هم مثل زن دقیقا در مقابل لحن بد یا دستوری واکنش نشون میده ب نوعی لحن بد یا دستوری غرور و شخصیت مرد رو زیر سوال میبره و بعد ی مدت نسبت ب زندگی سرد و بی روح میشه
(حتی اگ طرف مقابلشو خیییلی دوست داشته باشه)ب نظرم این اشتباهه ک با لحن بد همسرمون رو از خودمون برنجونیم و پیش خودمون تصور کنیم اگ باهاش خوب حرف بزنم یا ب نوعی بهش پرو بال بدم پرو میشه😐
(این قضیه از ریشه خرابه حتی تو بدترین مرد رو کره زمینم جواب نمیده☺️)
من همیشه سعی کردم با لحن محترمانه با ادب کامل با همسرم صحبت کنم
ما باید یاد بگیریم جوری با همسرمون صحبت کنیم که تو ی جمع وقتی صحبت میکنیم از لحن حرف زدن ما تشخیص بده طرف و مخاطب صحبتت همسرته😌
رعایت ادب و احترام همیشه زندگی رو شیرین میکنه😍
موفق باشید
💖زوجهای بهشتی💖
#موضوع_امروز 👇 #سیاست_زبان معجزه عجیب کلمات و جملات در جذب همسر❤️❤️❤️❤️ براى ابراز محبت و افزایش
#نظر_اعضا
سیاست زبان یه چیز عجیبیه میتونه یه خانواده رو دورهم جمع کنه میتونه یه خانواده رو از هم جدا کنه من خودم مادر شوهرم زبانش خیلی تیزه من هم با سیاست حرف زدن نرمش میکنم که واقعا معجزه میکه الانم باهم خوبیم
#پرسش_پاسخ
#مشاوره_خانواده
سوال
سلام و خداقوت
من خانومی ۲۴ساله هستم
ببخشید سوالی داشتم در این مورد که
ما یه همسایه داریم که هم ما جوونیم هم اونا....اقوام دور هم هستیم.
الآن از عیدباهم رابطه خانوادگی داریم و دوستیم...
من به دلیل تعصب زیاد بابام نذاشتم بفهمه،ولی یبار دید که بااونا رفتیم بیرون
گفت که رابطتون رو قطع کنید...
(باین نکته اشاره کنم که یکی از داییام بخاطر رابطه خانوادگی با دوست زندگیش به طلاق کشیده شد البته اون خودش تعصب نداشت و زیاد آزاد بودن)
بعد الآن شوهرم میگه چرابابات من رو با داییت مقایسه میکنه،من اینقدامیفهمم که با اگر طرفم بد باشه ولش کنم...
خداییش خوب هم هستن...
ولی حرف پدربنده اینه که رابطه زیادی باعث راحتی زیاد وشوخی میشه وکم کم زن و شوهر از هم دور میشن...
متاسفانه از وقتی پدرم اینطور تذکر داده اصلا میل ندارم با اینا برم بیرون...به شوهرم هم بگم میگه بخاطرحرف باباته
فورا ناراحت میشه و بحث میکنه ومیگه زندگی ما به کسی ربط نداره...
منم باید با استرس برم جای...
حالا هم برنامه سفر مشهد ریخته شده
که با ماشین خودمون بریم
اصلا راضی نیستم...ولی نمیدونم چطور به شوهرم بگم...اگر بریم و بابام بفهمه اعصاب خوردیش واسه منه...اگربگم نریم شوهرم اعصابم خورد میکنه...
واقعا کلافه شدم...نمیدونم چکار کنم اصلا این رابطه قطع بشه...
نمیدونم چطور که شوهرم ناراحت نشه و نگه بخاطر حرف بابات داری اینکارو میکنی...فقط من بدبخت گیر افتادم این وسط...
خودم هم در کل از رابطه دوستانه خیلی خوشم نمیاد رفت و آمد بشه
ولی حالا که شده نمیدونم چکار کنم
خانواده شوهرم هم رفتارشون عوض شده شوهرم میگه دیگه کاریشون ندارم و کسی ندارم میخوام با اینا باشم...
من فقط از اینکه بابام دعوای من میکنه و گیر میده ناراحتم نمیدونم چکار کنم...
و اینکه شوهرم گفته اگر باز بابات حرفی بزنه بد جوابش میدم...همش میترسم از همین.
چون فکر میکنه بابام داره دخالت میکنه.
ممنونم از راهنماییتون
خانواده ای باهاشون رفت و آمد داریم
اخلاقشون هم مثل خودمون هستن
مخصوصا خانومش اکثر اخلاقاش مثل خودمه
از لحاظ عقاید هم خوبن
اخلاقشون هم اینطور نیست که هرزه باشن و حرفای بی ربط بزنن یا شوخی بی ربط کنن...
حد ومرز رعایت میشه.
ولی بگو و بخند داریم.
#پاسخ
سرکارخانم #امیری مشاور خانواده
سلام علیکم .ممنون از اعتمادی که به ما کردین ببینید خانم عزیز ارتباط با دوستان واشنایان اگر در حد اعتدال وبا رعایت موازین شرعی ورعایت کردن حد وحدود ها هیچ اشکالی نداره وپدر شما واقعا دارن بی منطقی میکنن وحرفی رو میزنن که اصلا درست نیست پدر محترمتون باید بدونن که شما دونفر عاقل وبالغ شدین واینکه با داییتون مقایسه میکنن اصلا درست نیست ونباید برای همسر شما تعیین تکلیف کنند واینجا هم شما باید مطیع همسرتون باشید وبه پدرتون توضیح بدین که اینها فرق میکنن وما حد وحدودها وخطوط قرمز رو رعایت میکنیم وتا این حد نباید اجازه بدین که دخالت خانواده تون باعث بشه که همسرتون از شما دل رنجیده بشن وخدای نکرده به پدرتون بی حرمتی .پس لطفا مدیریت کنید ویک وقت که همسرتون نیستن با پدر تون صحبت کنید وبگید که همسرتون ناراحت میشن ونباید دخالت کنند ولازم نیست قطع ارتباط کنید این رو پدرتون باید متوجه بشن هر چند که ناراحت بشن مگر اینکه دلیل قانع کننده ای بیارن پس حرف همسرتون رو گوش بدید وبا احترام به پدرتون بفرمایید که حرفی که میزنن ممکنه از نظر همسر شما دخالت محسوب بشه .موفق باشید
هدایت شده از ٠
#آقایان_بدانند
🍃 گاهی به همسرتان سفارش کنید هوای مادرش را بیشتر داشته باشد و بیشتر از قبل جویای حال و احوالشان باشد.
👈 این کارتان هم همسرتان را به شما دل گرم میکند هم مادر همسرتان که از طریق دخترش از این سفارش شما مطلع شده برایتان احترام و محبتی بیش از قبل قائل خواهد بود.
❤️کانال زوجهای بهشتی❤️
╔ ✾ ✾ ✾ ════╗
@zoje_beheshti
╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
هدایت شده از ٠
#خانمها_بدانند
🍃 مردها، موجودات قدرتمندی هستند. هر چقدر محکم در آغوش بگیریشان اذیت یا تمام نمیشوند. زورشان به در کنسروها، وزنههای سنگین و غُرغرهای زنانه خوب میرسد. تازه پارک دوبلشان هم از ما بهتر است..!
👈 مردها، پسربچههای قویاند، اما نه آنقدر قوی که بیتوجهی را تاب بیاورند! نه آنقدر قوی که بدون دوستت دارمهای زنی شب راحت بخوابند! نه آنقدر قوی که خیال فردای بچهها از پای درشان نیاورد! نه آنقدر قوی که زحمت نان پیرشان نکند!
👈 مردها، پسر بچههای قویاند، که اگر در آغوششان نگیری و ساعتها پای پرحرفیهای پسرکوچولوی درونشان ننشینی، تَرَک میخورند. و آنقدر مغرورند که اگر این تَرَک هزار بار هم تمامشان کند، آخ نگویند، فقط بمیرند! آن هم طوری که آب از آب تکان نخورد و مثل همیشه از سرکار برگردند و شام بخورند.
👈 فقط پسر کوچولوی سربه هوای درونشان را میبرند گوشهای از وجودشان دفن میکنند و باقی عمر را جلوی تلویزیون، پشت میز اداره یا دخل مغازه، در حسرتش مینشینند.
👈 هوای "پسر کوچولوهای ریشدار" زندگیمان را داشته باشیم، آنها راه زیادی را از پسر بچگی شان آمدهاند، تا مرد رویاهای ما باشند!
👈 دنیا بدون "دوستت دارم" با صدایی مردانه جای ناامن و ترسناکیست. دنیا بدون صاحبان کفشهای ۴۲ و بزرگتر ردپای خوشبختی را کم دارد...!
❤️کانال زوجهای بهشتی❤️
╔ ✾ ✾ ✾ ════╗
@zoje_beheshti
╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
هدایت شده از ٠
#هر_دو_بدانیم
"چه زمانى ازدواج، به کابوس تبدیل میشود؟!!!"
🍃 وقتی که مرد یا زن به همسرش میگوید؛ "تو حال من را خراب میکنی...!"
👈 این نگاه که ازدواج قرار است حال شما را خوب کند؛ خیلی کودکانه است. اصولا هر چیزی که این قدرت را داشته باشد که حال شما را خیلی خوب کند؛ این استعداد را دارد که حال شما را خیلی خراب هم کند...
👈 ازدواج تصمیمی است که خیلی از امنیتهای دوران مجردی را از آدم میگیرد تا او را رشد دهد و به دلیل همین عدم آمادگی روانی است که خیلیها هم سقوط میکنند.
👈 برای تشبیه میتوان از تفاوت دبیرستان و دانشگاه صحبت کرد؛ حتما که دوران دبیرستان از دانشگاه آسان است اما میرویم به دانشگاه که چهار تا سختی بکشیم ولی رشد کنید...
❤️کانال زوجهای بهشتی❤️
╔ ✾ ✾ ✾ ════╗
@zoje_beheshti
╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
هدایت شده از ٠
#ایده_متن
لبخنــــــد💋
تــــــــو😍
تعادل شهـــــرٌ بهم میریزه🏡🏠
تو بخـــــند😊
من شهرٌ دوباره میسازم🔅🔆 ❤️
❤️کانال زوجهای بهشتی❤️
╔ ✾ ✾ ✾ ════╗
@zoje_beheshti
╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
هدایت شده از ٠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
چطور میتوان از روزمرگی ها رها شد؟
دو سوالی که ما را در مسیر رسیدن به آرزو هایمان قرار می دهد
شهرام #اسلامی
@zoje_beheshti
#رمان
#دختر_شینا
#قسمت_سی_چهارم
بعد رو به خدیجه و معصومه کرد و گفت: «بابا جان! بلند شوید، برویم مدرسه.»
همین که صمد بچه ها را برد، پدرش از حمام بیرون آمد تا صبحانه اش را بخورد و آماده شود. صمد برگشت. گفتم: «اگر می خواهی بروی، تا بچه ها خواب اند برو. الان بچه ها بلند می شوند و بهانه می گیرند.»
صمد مشغول بستن ساکش بود که مهدی بیدار شد، بعد هم سمیه و زهرا. صمد کمی با بچه ها بازی کرد. بعد خداحافظی کرد. اما مهدی پشت سرش دوید. آن قدر به در زد و گریه کرد که صمد دوباره برگشت. مهدی را بوسید. بردش آن اتاق. اسباب بازی هایش را ریخت جلویش. همین که سرگرم شد، بلند شد که برود. این بار سمیه بهانه کرد و دنبالش دوید. پدرشوهرم توی کوچه بود. صمد گفت: «برو بابا را صدا کن، بیاید تو.»
پدرشوهرم آمد و روی پله ها نشست. حوصله اش سر رفته بود. کلافه بود. هی غر می زد و صمد را صدا می کرد.
صمد چهارپایه ای آورد. گفت: «کم مانده بود یادم برود. قدم! چند تا پتو بیاور بزنم پشت این پنجره ها، دیشب خیلی سرد بود. برای رعایت خاموشی و وضعیت قرمز هم خوب است.»
سمیه و زهرا و مهدی سرگرم بازی شده بودند. انگار خیالشان راحت شده بود بابایشان دیگر نمی رود. صمد، طوری که بچه ها نفهمند، به بهانه بردن چهارپایه به زیر راه پله، خداحافظی کرد و رفت.
چند دقیقه بعد دوباره صدای در آمد. با خودم فکر کردم این صمد امروز چه اش شده.
در را که باز کردم، دیدم پشت در است. پرسیدم: «چی شده؟!»
گفت: «دسته کلیدم را جا گذاشتم.»
رفتم برایش آوردم. توی راه پله یک لحظه تنها ماندیم. صورتش را جلو آورد وپیشانی ام را بوسید و گفت: «قدم! حلالم کن. این چند سال جز زحمت چیزی برایت نداشتم.»
تا آمدم چیزی بگویم، دیدم رفته. نشستم روی پله ها و رفتم توی فکر.
دلم گرفته بود. به بهانه آوردن نفت رفتم توی حیاط. پیت نفت را از گوشه حیاط برداشتم. سنگین بود. هنّ وهن می کردم و به سختی می آوردمش طرف بالکن. هوا سرد بود. برف های توی حیاط یخ زده بود. دمپایی پایم بود. می لرزیدم. بچه ها پشت پنجره ایستاده بودند. پتو را کنار زده بودند و داشتند نگاهم می کردند. از پشت پتویی که کنار رفته بود، چشمم به عکس صمد افتاد که روی طاقچه بود. کنار همان قرآنی که وصیت نامه اش را لایش گذاشته بود.
می گفت: «هر وقت بچه ها بهانه ام را گرفتند، این عکس را نشانشان بده.»
نمی دانم چرا هر وقت به عکس نگاه می کردم، یک طوری می شدم. دلم می ریخت، نفسم بالا نمی آمد و هر چه غم دنیا بود می نشست توی دلم.