eitaa logo
💖زوجهای بهشتی💖
15.4هزار دنبال‌کننده
16.7هزار عکس
3.2هزار ویدیو
403 فایل
ادمین سوالات احکام 👈 @Fatemeh6249 مدیر👈 @fakhri62 تبادلات👈 @Fatemeh6249 چالش👈 @Fatemeh6249 کپی ازهر پست کانال بافرستادن سه صلوات آزاداست ✔ ❌کپی ازاسم کانال وآیدی کانال درشبکه های مجازی و سایت های مختلف ممنوع است❌
مشاهده در ایتا
دانلود
مثلا شوهرم کاری میکنه ک من ذهنم افکار منفی رو جذب کنه عمه شوهره این دختر فوت شده بود میخاست بره مراسم تشیعع پُلیور آبی پوشیده بود میگف کفشامو واکس بزن شلوارمو اتو کن بهش گفتم کی میره مراسم فاتحه خونی آبی میپوشه درصورتی ک شوهرم زیاد اهل اتو و این چیزا نبوده جدیدا اینطورشده یا عمه دختره ک فوت شده بود وقتی پنج شنبه میشد میرفت سرخاک با ی تیشرت و شلوار لی تنگ میپوشید شوهرم اینطوری نبود ک هر پنج شنبه بره سرخاک اما هر هفته الان میره منم ذهنم درگیرمیشه میگم بخاطر دخترس ک تیپ کرده کی تیپ آبی میزنه میره سرخاک و... فامیله شوهره دختره دوست شوهرمه برادرشوهرش هم همینطوردوتاشون هم تو ی خونه دوطبقه ای زندگی میکنن حتی شده ب همین بهانه هاشوهرم میره خونه برادرشوهرش یا خونه همین دختره طوری نیس ک ب شوهرم بگم درموردش حرف نزن چون خواهی نخواهی پیش میاد ک ببیندش شوهره دختره رفته بود کربلا شوهرم گف بیا بریم پیششون من بهش گفتم الان چند ساله پشت سر هم داره میره کربلا تو تاحالا نگفتی بریم پیشش حالا چی شده ک میگی بریم پیشش من این چند ساله ک باتو ازدواج کردم خیلی کم پیش اومده بگی رفیق صمیمیمه الان میبینم میگی، میگه همیشه رفیقم بوده گفتم پس تاحالا چرانمیگفتی شوهرم میگه از الان میخام باشه حرفی داری منم کارش ندارم و چیزی نگفتم ی بار میبینی اعصابم خراب بشه بهش بگم تو بخاطر دخترس ک میری تیپ آبی میزنی بعد میری سرخاک یا تو ب بهونه های مختلف میری خونه برادرشوهره دختره ک این دخترروببینی اما دوباره پشیمون میشم و روش نمیارم لطفا راهنماییم کنین از این خودخوری ودرگیری ذهنی که دارم نجات پیدا کنم خیلی ممنون 🙏🙏
کانال زوجهای بهشتی به نام خدا با سلام ببنید عزیزم در انتخاب راه حل این مشکل شما کار های اشتباهی انجام دادید یک نمونه این که این موضوع را برای اطرافیان خود از جمله خواهر شوهر و همسرش بازگو کردید و خویشتن داری نکردید و آبروی همسرتان را ریخته آید. زن و شوهر هر دو باید لباس هم باشند و عیوب یکدیگر را بپوشانند نه اینکه برای اطرافیان بازگو کنند. و این کار اشتباه شما نه تنها مشکل شما را کم نکرده است بلکه بر مشکل شما افزوده است و باعث پریشانی و فکرهای منفی در شما شده است. حالا این اتفاق افتاده باید چه کار کرد؟ ببنید عزیزم همانطور که خودتان گفتید به هر چی فکر کنیم همان اتفاق رخ میده پس بهتر است شک و گمان و سوظن نسبت به این موضوع نداشته باشید. و به این موضوع فکر نکنید و خوبی های همسرت بیشتر فکر کن و اینکه چقدر شما را دوست داره و توصیه میکنم حتما بشین با همسرت در طی گفتگو صمیمانه و با کمال احترام و به دور از تنش از احساسی که نسبت به اون خانم داری براش بازگو کن و از فکرهای منفی که در اثر بعضی از کارهای همسرت به ذهنت خطور میکنه. هر چی تو فکر و ذهنت باعث شک و گمان شده براش بگو و ازش بخواه تا کمکت کنه این فکرهای منفی و شک و گمان ها در ذهن شما از بین بره. ازش بخواه به خاطر شما و خانواده اش و کم شدن حساسیت شما نسبت به این خانم در مهمانی یا جمع ها و یا مکان هایی که ممکن است این خانم حضور داشته باشند همسرتان آنجا نرود و یا در حد امکان و در مواقع ضروری شما هم در این مکان ها در کنارش باشید. مثلاً وقتی میخواد بره سر خاک یا تشییع جنازه شما هم همراهیش کنید چند توصیه کلی ۱- پذیرش این که بیش از حد تفکر می کنید (تفکر بیش از حد شما نسبت به این افکار منفی می تواند باعث بروز اشکالات اساسی در اعمال و رفتار شما شود و میتواند به اضطراب و افسردگی در شما منجر شود 👈قبول کن تمام مشکلات شما از این است که بیش از حد داری فکر میکنی 2_توقف تفکر بیش از حد و آرامش یافتن ( مغز ما تمایل طبیعی به تفکر بیش از حد دارد. ولی هنگامی که مغزتان تلاش برای متصل کردن رویدادها را به هم دارد، شما می توانید آگاهانه شروع به حل مشکل خود کنید. هنگامی که شما دچار استرس می شوید سیل افکار منفی که هیچ ربطی به موضوع اصلی ندارد به ذهنتان سرازیر می شود. هر چه این اتفاق بیشتر رخ دهد، در آینده شما به تفکرات بیشتر و بیش از حد گرفتار می شوید 👈 حال با دانستن این موضوع هنگامی که مغزتان تلاش برای متصل کردن رویدادها را به هم دارد، شما می توانید آگاهانه شروع به حل مشکل خود کنید. ۳- بیشتر تنفس کنید 👈تنفس به شما آرامش می بخشد و شما را به زمان حال و طبیعت پیرامونتان مرتبط می سازد. ۴- کمتر صحبت کنید اکثر خانم ها در استرس و نگرانی، نمی توانند جلوی صحبت کردن خود را بگیرند. در مواقع نادری ممکن است که صبحت کردن در مورد نگرانی ها به شما کمک کند ولی در بیشتر اوقات باعث بدتر شدن اوضاع و شرایط می شود به ویژه اگر شنونده هم فرد مناسبی نباشد و بر استرس و سوظن شما بیفزاید (فردی که خودتان در توضیحاتتان بیان کردید) قطعا در پایان صحبت شما با افراد، در اثر مرور افکار منفی بیش از حد، غمگین تر از قبل خواهید شد. (نمونه ای که خودتان گفتید و بعد از صحبت کردن با آن نه تنها مشکلاتان حل نشد بلکه بر افکار منفی شما افزوده شد) 👈اگر واقعا احساس نیاز به بیان مسائل خود دارید، می توانید آنها را بنویسید و به وسیلۀ ذهن آگاه خود آنها را تجزیه و تحلیل و در نتیجه روشن نمایید. در بیشتر مواقع، هنگامی که آنها را می خوانید، متوجه می شوید که بیشتر نگرانی ها و افکار منفی شما بی مورد است. 5_مشغولیت فیزیکی برای خود ایجاد کنید 👈پیاده روی سریع، دوچرخه سواری طولانی و یا سریع، بازی با پرندگان خانگی و کودکان، انجام یوگا، بازی های ورزشی، شنا و یا دویدن می تواند مفید باشد. ۶- تمرین تمرکز حواس یکی از بزرگ ترین و بهترین راه های مبارزه با تفکر بیش از حد، توانایی زندگی کردن در زمان حال است 👈به گذشته همسرت فکر نکن، به حرفهای گذشته و اتفاقات گذشته اطرافت فکر نکن) هنگامیکه افکار مزاحم و نگران کننده به ذهن شما هجوم آورد، آن را نادیده بگیرید و اجازه دهید که با احترام تمام و بدون هیچ گونه تقلایی از ذهنتان عبور کند. انرژی افکارتان را آزاد سازید و فضای درونی آرام برای خود ایجاد کنید. ۷- به کائنات تسلیم شوید 👈بجای وسواس های فکری نگران کننده، کنترل کردن همسرتان را فراموش کرده و با عشق و اعتماد به همسرتان و تسلیم به جهان، بگذارید که آرامش بیشتری داشته باشید تسلیم شدن به معنای واگذاری و عدم تلاش نیست بلکه این حالت بدان معناست که شما به جای ایستادگی و مبارزه در مقابل مشکل زندگی با آن هماهنگ می شوید ۸- به یاد داشته باشید این افکار ماست که واقعیتمان را می سازد
با سلام وتشکر از کانال خوبتون من ۲۶ شوهرم ۳۶سال دارند نحوه آشنایی معرفی شدیم هردولیسانس هستیم تقریبادوساله که عقدکردیم و ده ماهه باهم زیریک سقف درتهران زندگی میکنیم من از شهرستان اومدم تهران که هنوزم به فضاش عادت نکردم وگاها دلم برا خانوادم تنگ میشه درسته هرموقع تعطیلاتی باشه باهمسرم میریم شهرستان ولی توشهرستان هم چون خونه مادرشوهرم ازما دوره(تویکی از بخشای شهرستانه نه داخل شهر) مجبورمیشم همراه همسرم برم خونه شون و کمتر میتونم مامانم ایناروببینم یه مدته اصرارمیکنم اجازه بده برم پیش مامانم کمرش دردمیکنه بهم نیاز داره ولی میگن من بیشتربهت نیاز دارم چون قهرکردم وبا اخم گفتم که به قهرنمیرم میرم یه سری بهشون بزنم برگردم دفه اخرگفتن برو ولی هروقت گفتم برمیگردی فعلا بمون پیش مامانت بنظرتون چیکار کنم خودم برگردم خونه؟ گفتن خونه نمیایی تا من بگم چون ازمن اطاعت نکردی مشاوربزرگوار لطفا زودتر راهنماییم کنین انگار داره بجاهای باریک میکشه گفتن بیایی خونه خیلی بدمیشه مگه من حق ندارم خانوادم و ببینم احساس گناه میکنم حال درونیم خیلی داغونه این چند روز که خونه مادرم هستم..اینم متن پیامی هست که دیشب بهم دادن 👇👇 ان شاءالله یه مدت تنها بمونی وجدانت بهت همه چیرو میگه رفتارای زیاده خواهیت و و احمالکاریات و بی توجهی به حساسیتهای همسرتو ضعف در مسئولیت پذیریت و خانم جان من زن زندگی میخوام اگه به اندازه مسجد و منبر حوزه هیئت زیارت گشت و گذار به فکر بقیه مسئولیتهایی که داشتی علاقه نشون میدای منم ازت راضی راضی میشدم کارم به اینجا نمیکشید من هی گفتم دو روز درس شد دوباره همان آش و کاسه شما نمیخوای زیر بار مسئولیتی که بعهدت هستش بری سختته انگار بزور انجام میدی بهونتم اینه که من باید حال داشته باشم اگه حال نداشته باشم نمیتونم من اینارو نمیتونم هضم کنم اما در مقابل ازمن همه چیرو به نحو احسن میخوای اینم نمیشه
من قبول میکنم مسئولیت پذیریم اشکال داره.گاهی اوقات اصلا دوست ندارم کارهامو انجام بدم ولی شارژ بودنی خوشحال بودنی کاراموانجام میدم تابستون که خونه بودم تاهمسرم بیاد همه کارارو انجام میدادم ولی الان که میرم حوزه برمیگردم خسته میشم خوابم زودتر میاد شباهم چون زودمیخوابم بیشترهمسرم ازین گلایه دارن که مسواکتو بزن بخواب کاراتو انجام بده بعد بخواب متاسفانه اخلاق بدی که دارم اگه خوابم بیاد دیگه امکان انجام کارا برام سخته باید بخوابم بعدش انجام بدم ولی از لحاظ موارد جنسی سعی میکنم پاسخشو بدم بعد بخوابم وقتی شبا انجام میدیم چون بعدش حالت سستی میاد خوابم میگیره همسرم شاکی هستن که جنب کراهت داره بخوابی پاشو اگه بیدارنشم بعدش کلا اخم میکنه اینم بگم نمیدونم چجوریه قبل رابطه خیلی مهربون و نازمو میکشه بعضا بعدرابطه اصلا خیلی بدعنق بهونه گیر وخیلی گیر میده بهم اون موقعهایی که میخوابم بعدش بیشتر یاوقتی میبینه ازرابطه راضیم خوشحاله ولی اگه بفهمه لذتم کم بود یا قبلش حال نداشتمونگفتم زود ناراحت میشه دیشب بهش گفتم دیگه بهم پیام نده نمیخوام ببینمت ولی اونموقع ناراحت بودم الان باید چه رفتارایی داشته باشم پنج شنبه صبح هم امتحان ترم حوزه دارم باید برگردم ولی چون گفتن هروقت گفتم بیا نمیدونم براامتحان رفتم چجوری برم خونه. اصلا برم یا نه واینم بگم تازگیا خیلی عصبی شده بیرون ازخونه هم به چیزای ریز عصبانی میشه و درگیری لفظی پیش میاد فلان ماشین میپیچه جلوش تو نونوایی بیحجابا نوبتشومیگیرن رعایت نمیکنن وقتی دوست دخترپسرا باهم بازرفتارمیکنن زود واکنش نشون میده میگه چراباید اینطوری باشه چیکار کنم دیگه عصبانی نشه وقتیم عصبانی میشه سرشو محکم میکوبه جایی ازین بیشترمیترسم اونموقع فقط میریزه درونش و سکوت میکنه این رفتاراهم براموقعیه که میگم ازرفتارات راضی نیستم کم گیربده بعدش خیلی داغون میشه فعلاهم نمیدونم بخاطر چی بچه دارنمیشیم قراره بریم دکتر ببینیم مشکل چیه ببخشید ازتابستونه تصمیم بچه دارشدن داریم ولی پاسخی نیست فعلا! ببخشیدخیلی صحبت کردم وممنون از راهنماییتون🌹
من قبول میکنم مسئولیت پذیریم اشکال داره.گاهی اوقات اصلا دوست ندارم کارهامو انجام بدم ولی شارژ بودنی خوشحال بودنی کاراموانجام میدم تابستون که خونه بودم تاهمسرم بیاد همه کارارو انجام میدادم ولی الان که میرم حوزه برمیگردم خسته میشم خوابم زودتر میاد شباهم چون زودمیخوابم بیشترهمسرم ازین گلایه دارن که مسواکتو بزن بخواب کاراتو انجام بده بعد بخواب متاسفانه اخلاق بدی که دارم اگه خوابم بیاد دیگه امکان انجام کارا برام سخته باید بخوابم بعدش انجام بدم ولی از لحاظ موارد جنسی سعی میکنم پاسخشو بدم بعد بخوابم وقتی شبا انجام میدیم چون بعدش حالت سستی میاد خوابم میگیره همسرم شاکی هستن که جنب کراهت داره بخوابی پاشو اگه بیدارنشم بعدش کلا اخم میکنه اینم بگم نمیدونم چجوریه قبل رابطه خیلی مهربون و نازمو میکشه بعضا بعدرابطه اصلا خیلی بدعنق بهونه گیر وخیلی گیر میده بهم اون موقعهایی که میخوابم بعدش بیشتر یاوقتی میبینه ازرابطه راضیم خوشحاله ولی اگه بفهمه لذتم کم بود یا قبلش حال نداشتمونگفتم زود ناراحت میشه دیشب بهش گفتم دیگه بهم پیام نده نمیخوام ببینمت ولی اونموقع ناراحت بودم الان باید چه رفتارایی داشته باشم پنج شنبه صبح هم امتحان ترم حوزه دارم باید برگردم ولی چون گفتن هروقت گفتم بیا نمیدونم براامتحان رفتم چجوری برم خونه. اصلا برم یا نه واینم بگم تازگیا خیلی عصبی شده بیرون ازخونه هم به چیزای ریز عصبانی میشه و درگیری لفظی پیش میاد فلان ماشین میپیچه جلوش تو نونوایی بیحجابا نوبتشومیگیرن رعایت نمیکنن وقتی دوست دخترپسرا باهم بازرفتارمیکنن زود واکنش نشون میده میگه چراباید اینطوری باشه چیکار کنم دیگه عصبانی نشه وقتیم عصبانی میشه سرشو محکم میکوبه جایی ازین بیشترمیترسم اونموقع فقط میریزه درونش و سکوت میکنه این رفتاراهم براموقعیه که میگم ازرفتارات راضی نیستم کم گیربده بعدش خیلی داغون میشه فعلاهم نمیدونم بخاطر چی بچه دارنمیشیم قراره بریم دکتر ببینیم مشکل چیه ببخشید ازتابستونه تصمیم بچه دارشدن داریم ولی پاسخی نیست فعلا! ببخشیدخیلی صحبت کردم وممنون از راهنماییتون🌹
سلام و خسته نباشید ببخشید من و همسرم ۲۷ سالمونه و الان ۷ ساله که ازدواج کردیم و دو فرزند یک ساله و دو ساله داریم همسرم اصلا اهل حرف زدن نیست در واقع هر دو مهارت حرف زدن و بحث نکردن رو نداریم وقتی فرزند دومم به دنیا اومد به خاطر فاصله سنی کمشون روی من خیلی فشار بود و همسرم از ساعت نه صبح میرفت ده یازده شب میومد و من برای دکتر بردن و واکسن زدن انجام امورات خونه که به عهده ایشون بود خیلی مشکل داشتم طوری که همش بینمون بحث و دعوا بود و ایشون اصلا قبول نمیکرد که باید به فکر ما هم باشه و بالاخره مسئولیت داره در قبال ما و همه چیز کار کردن نیست و وقتی بهش میگفتم ایشون بیان میکردن تو متوجه نیستی و پول درآوردن سخته و روی من هم فشاره و دیگه کار به جایی رسید که ایشون یک هفته با من قهر کردن و دیگه حرف نزدن تا من ادب بشم و بفهمم نباید باهاشون بحث کنم و ازشون نبایدراین چیزا رو بخوام من هم همین کاری که ایشون میخواست رو کردم ولی از اون به بعد دیگه پیام های محبت امیز نمیدن اگر من هم میدم جواب خاصی نمیدن میگم ابراز محبت کلامیت چی شده چرا دیگه ابراز علاقه نمیکنی ببخشید میگن پر رو میشی من واقعا دارم اذیت میشم چه کار باید بکنم از اون قضیه قهر هم چهار ماه میگذره شغل شوهرم لوازم تولدت میفروشن وبرای همین دیر میان خونه رابطه جنسی که از وقتی بچه دومم به دنیا اومد خیلی بد تر شد . ما مجبور شدیم به خاطر اینکه بچه ها بخوابن و همدیگر رو بیدار نکنن جدا از هم بخوابیم همین باعث بد تر شدن روابط جنسیمون شد و الان به صفر رسیده من باید کلی بهشون اصرار کنم تا یه رابطه با هم داشته باشیم مثلا الان یک ماه و نیم هست با هم رابطه نداشتیم من منتظر موندم خودشون بخوان ازم اما نخواستن من هم چیزی نگفتم چون خیلی باید بهشون اصرار کنم تا قبول کنن و این قضیه من رو خیلی اذیت میکنه همش میگن حال ندارم خستم صبح زود باید بلند شم برم هزار تا فکر تو سرمه که انگیزه این کار ها رو برام نمیذاره یعنی من هر کاری هم میتونم میکنم از آراستگی و ارایش و پوشیدن لباس تحریک کننده اما فایده نداره بعد از قهرشون که به زور یک بوسیدن و اینا که از طرف خود ایشون باشه داشتیم الان یه مقدار بهتر شده لمس کردن و در آغوش گرفتن هم که اصلا نداریم مگر اینکه من ازشون بخوام و این قضیه واقعا داره من رو اذیت میکنه چون قبلا ایشون این کار رو میکردن ولی الان اصلا هر چی هم میگم که زن و شوهر باید پیش هم بخوابن میگن بچه ها نمیذارن بیدار میشن همدیگر رو بیدار میکنن نمیدارن ما هم بخوابیم من صبح باید برم سر کار کلی کار دارم و .... اول بچه اولم پیش ایشون میخوابید اما الان هر دوشون پیش هم میخوابن من واقعا خیلی دوست دارم باهاش حرف بزنم و متوجه اشتباهاتش بکنمش ولی نمیدونم باید چطور بگم که براش قابل قبول باشه چون تا حدودی هم دلایلش قانع کنندس همین که خستس و بچه ها نمیذارن بخوابه و .... لطفا راهنمایی ام کنید چه کنم سرکار خانم امیری سلام با ارزوی خوشبختی وشاد کامی برای تمام جوانان ایران زمین . فرمودین هفت سال هست ازدواج کردین ومهارت حرف زدن وبحث کردن رو ندارین عزیز من حرف منطقی زدن با بحث کردن خیلی تفاوت بینشون هست زن وشوهر باید در روابط زناشویی یاد بگیرن که مهارت های کلامی خودشون رو با تمرین وتکرار تقویت کنند واز بحث کردنهای بیهوده وبی فایده بپرهیزن که بحث وجدل میان زوجین مانند سم میمونه که به مرور زمان پرده ها کنار میره ودیگه برای هم ارزشی قائلی نیستن مشکل شما این بوده که خواستین با بحث ودعوا خواستتون رو به همسرتون انتقال بدین ونه تنها مشکل رو حل نکردین بلکه بیشترش هم کردین وبرای ساختن این پل باید صبوری به خرج بدین وبا صبر وحوصله ومهربانی دوباره ارتباطتون رو بهبود ببخشین این دوران گذرا هست چون فعلا فرزندان دلبندتون کوچیک هستن واحتیاج به مراقبت بیشتر این حالت خستگی هم در شما وهم در همسرتون بوجود اومده واینها باعث شدن همسرتون سرد بشن اگر امکانش هست از خانواده هاتون کمک بگیرین برای نگهداری بچه هاتون مثل مادر ومادرشوهر و..‌‌. یکم وضع اقتصادی ونان حلال در اوردن در این زمانه باعث شده که مردها حوصلشون کم بشه واگر در منزل هم ارامش کافی رو نداشته باشند دیگه از زندگی سرد میشن واگر ارامش کافی وعزت لازم بهشون داده بشه مطمئن باشید که خودتون هم عزیز میشوید وحتما همسرتون هم قدر زحمتهای شما رو در منزل خواهند دانست نمی دونم چرا جوانهای الان ایثار وگذشت مادرهای قدیمی پیششون چرا کم رنگ شده مادرهایی که با چندین بچه پشت سر هم ودست تنها با یک عالمه کار تنها مجبور بودن کارهاشون رو انجام بدن ومثل الان هم نبود که وسایل الکترونیکی مثل لباسشویی وظرفشویی و.‌‌..کمکشون باشه ولی با این همه کار هم خدمت همسرشون بودن وهم تونستن بچه های وظیفه شتاسی تربیت کنن .
سلام روزتون بخیر خودم 29 ساله و همسرم 38 ساله. 10 ساله ازدواج کردیم.8 ساله مستقلیم. دوتا فرزند .پسرم 7 سالش و دخترم 2 و 3 ماه. چند وقتی میشه خیلی فکرم مشغوله .همش فکر می کنم مثلا از چشم شوهرم افتادم. درصودتی که شاید اینطور نباشه.چون خستس و چند روزی سر درد شدید داره. منم چند روزی میشه بهمین حالم .فشارم با سرم 8 بود.ولی حوصله دکتر ندارم.دوست ندارم شوهرم پیش خودش بگه همش مریضه.مادرشوهرم خیلی میگه برو.من بی خیالش. الان چند وقته همه اینا باعث شده وقتی که به پسرم مشق میگم اشتباه کنه. منم شروع به جیغ و داد می کنم و خودم و میزنم و هجوم میبرم طرف پسرم.حتی شده یبار دخترم و خواستم بزنم.نمیدونم چکار کنم.از دکتر اعصاب و دارو هم می ترسم.نمی خوام عادت کنم.به شوهرم میگم تو کم محلی می کنی بخودش بد و بیراه میگه و میگه من دوستت دارم. نمیدونم چکار کنم.برای آرامشم قرآنم می خونم ولی باز موقع مشق نوشتن همون آش و کاسه. تو رو خدا کمکم کنید. خودم حس می کنم چون فشار اعصابم این مدت زیاد بوده اینطور شده. همه این حالاتم تازه س .قبلا خیلی نرمال بودم.شاید داد میزدم و عصبی بودم ولی خود زنی نمی کردم.و کم پیش می اومد نمیدونم .بر عکس خیلی به فکرمه.مثلا از وقتی که دکتر گفت کیست داری کارا سنگین ممنوع.نمیزاره کار سنگین بکنم.یا وقتایی بگم حالم خوب نیست اعصابم بهم ریخته.میگه آشپزخونه تعطیل .بیام خستگیم در بره میزنیم بیرون و اینجور حرفا. ولی نمیدونم باز چرا این فکر مثل خوره افتاده بجونم رابطه جنسی مون هم بمدته کم شده از طرف من و ابراز علاقه کلامی و رفتاری چندانی هم نداریم. لطفا راهنماییم کنین با تشکر 🌹 سرکار خانم امیری سلام علیکم خیلی بابت وضعیت پیش امده متاسفیم خانم عزیز همانطور که فرمودین مسائل پیش امده که باعث شده اعصاب وروانتون یکم ازرده خاطر بشه ولی عزیز من این وسط همسر وبچه ها چه گناهی کردن که باید تاوان ضعف اعصاب ما رو پس بدن . عزیز من، اولا اینکه که مشخص هست همسر شما مشکلی ندارن و مشکل از طرف شماست باید حتما درمان بشین .دوما در مورد پسرتون اگر کلاس اول هستن نباید اینجوری بهشون سختگیری کنید که از همین اول از درس زده شوند خواهشا بچه رو تحت فشار قرار ندین واگر نتونید بر روی اعصاب خودتون مسلط بشین ودست به کارهای غیر معمول میزنید حتما اول با یک روانشناس صحبت کنید وبعدش روانپزشک هم باید رفتار درمانی شوید وهم اگر لازم باشه مدتی کوتاه دارو بخورید عادت نمیکنید وحتما طب اسلامی هم رجوع کنید احتمالا غلبه سودا هم پیدا کردین که این حالت براتون پیش میاد باید تعدیل مزاج انجام بدین تا این حالات ازتون دور بشن واینکه قران میخونید واز خدا کمک میخواید خیلی خوبه ذکر لاحول ولاقوه الا بالله العلی العظیم با صلوات رو زیاد تکرار کنید. قدر همسرتون رو بدونید که شما رو درک میکنن وحتما اولین فرصت به یک طب اسلامی رجوع کنید وداروهای تقویت اعصاب استفاده کنید وازمایش بدید حتما تیروئید و کم خونی و...رو بررسی کنید که مشکلی نباشه . انشاءالله به حول وقوه الهی مشکلتون حل میشه .موفق باشید ❤️کانال زوجهای بهشتی❤️ ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @zoje_beheshti ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
سلام روزتون خوش من 29 ساله و همسرم 33 ساله حدود یکساله که با هم ازدواج کردیم.شغل همسرم آزاد هست الحمدلله از انتخابمون هم راضی هستیم. همسر من علیرغم ادعایی که داره در امور منزل زیاد به من کمک نمیکنه، اما همیشه در حضور بقیه میگه من کمک میکنم، این کمک نکردن واقعا در موقع مهمون داری منو اذیت میکنه، همسرم خیلی مهمان دوسته و اگر بهش اجازه بدی دوست داره هر روز مهمون بیاد و میگه من به تو سخت نمیگیرم برای پذیرایی و همیشه ازت ممنونم. من در حال حاضر دو هدف برای زندگیم دارم که همسرم هم راجع بهشون با من اتفاق نظر داره، یکی بچه دار شدن و دیگری سرکار رفتنم. البته هنوز در مورد اینکه کدوم شون در اولویت باشه تصمیم قطعی نگرفتیم. با توجه به این اهداف من همیشه حس میکنم چطور قرار هست تحمل کنم چرا که همسرم روی نحوه مدیریتی که باید از طرف من اعمال بشه و چیزهایی مثل نظافت خونه و رسیدگی کردن من به خودش حساس هست. خیلی وقتا کدورت پیش میاد بین مون که چرا کمکم نمیکنه چون واقعا خسته میشم، بعد هم بهم میگه عادت میکنی و اصلا زیر بار اشتباهش نمیره. همر بنده منظم هستن و مرتب به من تذکر میده که دوست داره مثل خانمهای سنتی حواسم کاملا به کارهای خونه جمع باشه. وقتی بهش میگم کمک نمیکنی زیر بار نمیره بحث من با ایشون سر باید و نباید نیست. سر اینه که مادرهای ما تمام فکر و ذکرشون این بوده که چی بپزن و خونه رو همیشه مرتب و تمیز نگه دارند. اما الان توقع ما و حتی همسرانمون از زن ایده آل شون چیز دیگه‌ایه. مثلا ما باید بلد باشیم چطور با همسرمون تفریحات خوب داشته باشیم و وقت بگذرونیم. تحصیلات خانمها برای یه سری از آقایون ملاکه و خیلی چیزای دیگه. میخواستم ازتون راهنمایی بخوام که یه راه حل هر چند زمان بر بهم پیشنهاد بدین ممنون از لطفتون
سلام روزتون خوش من نوزده سالمه همسرم بیست وپنج,سه سال کامل عروسی کردیم ,یک وسال ونیم هم نامزدبودیم فرزندی هم ندارم ماتوشهردیگه زندگی میکنیم خانواده هامون توروستا هستن ماوقتایی که میایم خونه مادرشوهرم مثلاپنح روزمیمیونیم من همش یه روزمیتونم برم خونه خانوادم ,همین که یه شب میمونم همسرم زنگ میزنه فرداش میاددنبالم قبلااحساس میکردم خانوادش یادمیدن اماالان خودش میگه بیابریم گاهی وقتاهم لج میکنه من واقعانمیدونم چی کارکنم خیلی دلم برا خانوادم تنگ میشه همین میرسم بایدبرگرذم نظرشمابرای حل این مشکل چیه؟؟ خانه مادرشوهرم تامامانم اینابیست دقیقه راهه,ماهی یک یادوبارمیریم همسرم هم باهام میاد زیادگلگی نمیکنه ,گاها چرامیگه مثلاداداشت فلان حرف زده بابات فلان حرف گفته ولی خانواده من ازاون دسته آدمانیستن که داماداذیت کنن .ممنون میشم از راهنماییتون
سلام وقت بخیر من سوالم اینه که خیلی ازرفتارای اطرافیانم حرص میخورم ازخانوادم بدم میاد مادوتاخواهرودوتابرادریم که اوناسنشون ازازدواج ردکرده منم داره سی سالم میشه واقعااعصاب گرفتم اینجادیگه تومحیط کارمم خیلی اذیتم میکنن واقعادیگه نمیکشم خواستگاراهم این چندساله هی میرن ومیان ولی نه من به دل اونا بودم نه اونا به دل من واقعادلم میخوادازحرص خوردن راحت بشم خیلی حرص میخورم بخاطراین مسایل اضطراب گرفتم مریربهم گفت بیاضامن یه نفرشومنم قبول نکردم اونم حرصم میده بقیه همکارامم که خبیثن نمیدونم بایدچکارکنم خیلی تنهام هرچی میخوام باایه های قران خودمواروم کنم نمیتونم حسرت میخورم که اگه الان یه همدم داشتم تمام حرفاموبهش میزدم واروم میشدم خواهرم سی وشش سالشه برادرام یکیشون سی و چهاریکیشون سی ویک من معلمم برادرام باهم نمیسازن وهی گیرمیدن بهم ودعوامیکنن برادربزرگه تاالان توهمه چی دخالت میکرده باهم دعوامیکنن بعدم همون خودشونن مادرمم هی استرس میگیره منم اونومیبینم حالم بدمیشه مثلادیشب اشتهاهم نداشتم این چندساله وضع همینجوره مدیرکه گفتم تاالان دوبارگفت بیاضامن اشناهامون شومنم قبول نکردم من بهش اعتمادندارم چه برسه بخوام برافامیلشون ضامن بشم همکارام باپارتی اومدن سرکارخیلی زبون درازن مثلایکیشون یه دفعه میوه اورده بودبعدمن نمیدونستم مال کی هستن میوه هااصلاتعارف هم نکردبهمون بعدمن نخوردم دراومدگفت شماهرچی من میارم نمیخوری درصورتی که تاقبل این هروقت خوراکی تعارف میکردمن میبردم واین خودش بودکه همیشه دست من وردمیکرد بهم گفت ماپولامون دزدی نیستن که منم بایدبهش میگفتم که شمااصلاتعارف کردی به کسی که بخوره بعدشم برخوردش کلاخوب نیس مغروره اون اهل دین ومذهب نیس وبی حجابه ولی من مذهبی هستم برعکس اون احساس میکنم بدش میادازمن چون من هرچی درجواب بی احترامیهاش گذشت کردم بازم رفتارش و بهترنکرد این چندروزه بخاطررفتارای مدیرکه سرضامن نشدن اذیتم میکنه اضطراب گرفتم توخونه هم نمیزارن استراحت کنم وقتی میام ازسرکار خواهرم سی وشش سالشه برادرام سی وچهاروسی ودوبرادربزرگم مشکل پسنده واقع گرانیست برادرکوچیکم هم مونده منتظربزرگه خواهرمم که خواستگارداره ولب خواستگاراش نمیپسندن میان میبیننش ولی خبری نمیشه من خودم معلمم خواهرم توپلیس +ده کارمیکنه برادرام باهم کارمیکنن دستگاه سنگین دارن پدرم بنا مادرم خانه داره درمحیط کارهمش گیرادمای عقده ای میوفتم بعدتوهرمدرسه ای میرم سنم ازهمه پایین تره اوناهم بهم زورمیگن مادرم خیلی اذیتم کردونفرینم کردکه بایدضامن طرف بشی گفتم نمیتونم اعتمادکنم بهش دوباره هم چندروزپیش بهم گفت بایدضامن دخترعمم بشی منم بازقبول نکردم الان یه سری بی احترامیهاولجاجت هایی باهم میکنه تومحیط کارمثلا جلوهمکاراکه چشم دیدن من روندارن منم هی حرص میخورم درخانواده هم برادرام باهم بحث میکنن ویاوقتی سرکارنیستن خونن ومن میام ازسرکاروبایداستراحت کنم تلویزیون روزیادمیکنن یاموبایلومیزارن وباعث میشه من استراحت نکنم چون نیازدادم به خوابیدن تااروم بشم ازخستگی مدرسه وسروصدای شاگردام .درموردخواستگارامم که اونایی روکه به دلم بودن خبری ازشون نشدولی کسایی هم بودن که من میخواستن اما من نخواستم مثلا قیافشون به دلم نبودیا طرزصحبت کردنشون یازلحاظ اداب اجتماعی به هم نمیخوردیم من الان هفت ساله کارمیکنم دوم دبستان درس میدم شوشترهستیم دادن جواب منفی به خواستگار علتش این بودکه اول که بخاطر قیافش که به دلم نبودواینکه گفت دامداری داریم ولی بعدش یه چیزی ازش دیدم که نظرم واقعا دیگه منفی بودچون اون اقا بعدازاینکه ازمن خواستگاری کردفرداش رفته بودکربلابه من پیام دادبراجواب گفتم منفیه بعدیه سری دلایل اوردمنم بهش گفتم باشه وقتی برگشتیدبهم اطلاع بدید ولی مثل اینکه پیام من نرسیده بودبهش وخبرندادبهم منم نگران شدم به دوستم گفتم بیا زنگ بزن بهش ببین جواب میده اونم زنگ زدوبهش گفت موبایل اقای فلانی اونم گفته نه اشتباهه بعددوروزاون آقابه من پیام دادکه درموردخواستگاری باهام صحبت کنه تویکی ازهمین شبها اون اقا بایه شماره دیگه پیام دادبه دوستم که ببخشیدخانم فلانی( اون دوستم رونمیشناخت نمیدونست هم که اون دوستمه ) دوستمم گفته بودنه اشتباه گرفتید. اون اقاهم یه فامیل ساختگی گفته بودبه دوستم .دوباره بهش پیام دادکه ببخشیدمیشه فامیلیتون روبگیددوستمم دیگه جوابش رونداده بود من بابقیه که مشورت کردم گفتن شایدفک کرده اون خانم ازطرف شمابوده من دوستی ندارم که باهاش دردودل کنم به اون صورت همشون مشغولن چندماه پیش هم یه خواستگارداشتم که تاهمین یه ماه پیش منتظربودبراش قبول کنم وپیگیربوداما من جواب منفی دادم بهش. ممنون میشم راهنماییم کنین .
سلام خانم دکتر خسته نباشید. ممنونم از کانال بسیار خوبتون. خانم دکتر شوهرم چند دفعه بهم خیانت کرده یعنی از وقتی که ازدواج کردم خیانت ایشون در صورت چت بود و بارها این چت ها رو میدیدم و اون منکرش میشد میگفت بخاطر رابطه کاریه. شغل ایشون بازاریاب عرقیات گیاهیه. و من وقتی خیانتی میدیدم به خانواده ام میگفتم و ایشون خیلی ناراحت میشدن. الان دو ماهه متوجه شدم که با خانمی متاهل رابطه نزدیکی داشته. و اون خانم بر اساس مدرک و نشونه بهم اثبات کرد که راست میگه و وقتی به شوهرم گفتم او منکر تمام حرفا شد. اون خانم عکسایی از همسرم واسم فرستاد و چند تا دلایل محکم که من باور کردم الان با سابقه ی شانزده سال زندگی مشترک و داشتن سه تا فرزند چیکار کنم؟ خانم دکتر باهاش خیلی صحبت کردم کارت اشتباهه مسیر زندگیتو عوض کن یبار قانع میشه و دفعه ی بعد هم میگه با زمونه ای که الان بیشترشون عقاید مذهبیشون کم شده و فضای مجازی و وضعیت جامعه نمیشه گول نخورد دست شیطون قویه و وسوسه میشی. بنظرتون چرا یبار قانع میشه و میگه سعی میکنم دیگه گول نخورم و یبار دیگه میگه انسان زود وسوسه میشه . تعادل حرفی نداره. شوهرم وقتی دید اون خانم همه چیز و بهم گفته ناراحت شد و الان هم نمیدونم باهاش رابطه داره یا نه. ولی اون خانم بهم گفت هدف شوهرم از ایجاد رابطه سکس بوده. خانم دکتر دو ساله که شوهرم بخاطر بدهی نمیتونست تو خونه باشه و بازاریابی رو بهونه کرده بود هم بخاطر طلبکارا و هم بخاطر اینکه با خانمای دیگه در ارتباط باشه. بعد از این همه اتفاق تصمیم گرفتم سر زندگیم باشم و الان یک ماهه بهتر شده ولی مطمئن نیستم رابطشو با اون خانم قطع کرده یا نه. خانم دکتر تو رو خدا کمکم کنید من دوباره بهش فرصت دادم تا عوض بشه. ولی همش درگیر اینم که آیا خوب میشه یا نه. بنظرتون چه تصمیمی درسته؟ تا آخر عمرم تو رابطه ای باشم که هر لحظه استرس و ترس اینو داشته باشم که قراره یه اتفاقی بیفته یا ازش جدا بشم؟ تو رو خدا منو راهنمایی کنید. ممنونم از لطفتون. سرکار خانم نخعی با سلام, خیانت پی در پی همسر پس از شانزده سال زندگی مشترک متاسفانه قابل توجیه نیست و پیشنهاد میکنم با همسرتون پیش یک مشاور خانواده برید. در فضای مجازی ممکن نیست این مشکل رو حل کرد. ❤️کانال زوجهای بهشتی❤️ ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @zoje_beheshti ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
سلام خسته نباشید.. من خانمی 24ساله هستم شوهرم 27سال و سه ساله ک ازدواج کردیم یه پسر یک ساله هم دارم مشکل من اینه ک قبل ازدواج شوهرم به من قول داد ک درسش رو ادامه بده و باهم ادامه تحصیل بدیم ولی وقتی ازدواج کردیم من ادامه دادم ولی شوهرم رفت یه مغازه مرغ فروشی باز کرد در ضمن ایشون صبح ها معلم قرآن هستند ولی عصر ها میرن مغازه.من دوست ندارم شوهرم کارش آزاد باشه و برای مردم مرغ تکه کنه نمیدونم چرا حس بدی دارم، دوست دارم شوهرم ادامه تحصیل بده یه جایگاه خیلی،بالا تو جامعه داشته باشه هر بار هم ک بهش میگم میگه الان خرج زیاد من ب فکر تو و پسرمون هستم ولی خانواده ام همه تا دکترا خوندن مامانم هم خیلی دوس داره ک دامادش هم اینطور باشه هر بار سر صحبت میشه این طور میگه و من بیشتر ناراحت میشم و باعث میشه بعدش سر این موضوع با شوهرم بحث کنم. کلا مادرم زیاد با شوهرم خوب نیست همش تمرکز میکنه رو شوهرم وقتی ببینه شوهرم کاری درست انجام نده یا فراموش کنه دیگه مامانم همینطور به من میگه شوهرم یادش رفت آشغال ها ببره یا یادش رفت فلان کار کنه.منم خیلی ناراحت میشم دلم میخواد شوهرم جوری باشه ک خانواده ام بزرگ ببیننش، خودمم برای وکالت می خونم ولی شوهرم کلا درس رو گذاشته کنار ، چی کار کنم ک شوهرم به اون هدفی ک باهم داشتیم برگرده ایشون لیسانس فقه اسلامی هستند مدرسه غیر انتفاعی معلم قرآن کلاس سوم تا ششم ولی کارش ثابت نیست مثلا معلوم نیست هر سال نیرو بخوان حقوقش هم ساعتی هست من میگم بهش ک درس بخون و برای استخدامی بخون تا آموزش وپرورش استخدام بشی و حقوقت ثابت باشه خیالمون راحت باشه ممکنه این مدرسه سال دیگه شما رو نخواد یا ادامه بده تا مقطع بالا تر ک کار ثابتی داشته باشی اما گوش نمیده. ممنون از راهنماییتون
سلام روزتون خوش بابت مشاوره مزاحم شدم ببخشید من خانوم ۱۹ ساله ای هستم که با همسرم ک ۲۷ سالشونه در دوران عقد به سر میبریم مشکل من اینه که همسرم با بقیه خوب صحبت میکنه و گرم میگیره ولی با من دنبال بحثه مثلا با خالش خیلی صمیمی هستش ولی با من که همسرشم مثل خالش مهربون صحبت نمیکنه اخلاق خودمم جوریه که دوست ندارم با کسی جز خودم زیاد گرم بگیره و بهش گیر میدم نمیدونم مشکل از منه یا از ایشونه همش دوست داره توانایی های منو نادیده بگیره و فکر میکنه من هیچ کاری از دستم برنمیاد و .... یا این که هرحرفی میشه میره تو خونشون و مخصوصا به مادرش میگه یعنی کاری کرده که از خالش که خیلی باهاش صمیمیه و مادرش بدم میاد..... ممنون میشم اگه راهنماییم کنید.... الان یکسال و یک ماهه عقدیم بحث ها بیشتر سر این که ایشون من و نادیده میگیرن فکر میکنن هیچ کاری از دستم برنمیاد همسرم یه خاله داره از خودش پنج سال اینا بزرگتره و مجرده منو با خالش مقایسه میکنه مثلا میگه خالم پیش من آرایش میکنه تو نمیکنی یا میگه خالم پوستش سفیده تو نیستی و اینجور حرفا منم اینجوری ناراحت میشم و وقتی میگه خالم زنگ زده بود یا میخواد بره پیششون حساس شدم گیر میدم میگم نرو پیشش من میدونم منم ایراد دارم تا حالا تو روش اسمشو صدا نزدم ولی خالش اسم شوهرمو محمد جان صدا میزنه با خالش خیلی مهربون و خوب حرف میزنه ولی با من فقط انگار منتظره تا حرفی بزنم تا بحث رو شروع کنه ممنون میشم راهنماییم کنین ..
باسلام وخسته نباشین من و همسرم حدود یکساله که با هم ازدواج کردیم. بنده 29 ساله وهمسرم 33 ساله هستند الحمدلله از انتخابمون هم راضی هستیم. همسر من علیرغم ادعایی که داره در امور منزل زیاد به من کمک نمیکنه، اما همیشه در حضور بقیه میگه من کمک میکنم، این کمک نکردن واقعا در موقع مهمون داری منو اذیت میکنه، همسرم خیلی مهمان دوسته و اگر بهش اجازه بدی دوست داره هر روز مهمون بیاد و میگه من به تو سخت نمیگیرم برای پذیرایی و همیشه ازت ممنونم. من در حال حاضر دو هدف برای زندگی م دارم که همسرم هم راجع بهشون با من اتفاق نظر داره، یکی بچه دار شدن و دیگری سرکار رفتنم. البته هنوز در مورد اینکه کدوم شون در اولویت باشه تصمیم قطعی نگرفتیم. با توجه به این اهداف من همیشه حس میکنم چطور قرار هست تحمل کنم چرا که همسرم روی نحوه مدیریتی که باید از طرف من اعمال بشه و چیزهایی مثل نظافت خونه و رسیدگی کردن من به خودش حساس هست. خیلی وقتا کدورت پیش میاد بین مون که چرا کمکم نمیکنه چون واقعا خسته میشم، بعد هم بهم میگه عادت میکنی و اصلا زیر بار اشتباهش نمیره. میخواستم ازتون راهنمایی بخوام که یک راه حل هر چند زمان‌بر باشه بهم پیشنهاد بدید شغل شون آزاد هست و وقت آزاد هم زیاد دارن، روی اینکه چطور کار خونه رو مدیریت کنم حساسه، خودش خیلی منظمه و مرتب به من تذکر میده دوست داره مثل خانمهای سنتی حواسم کاملا به کارهای خونه جمع باشه. وقتی بهش میگم کمک نمیکنی زیر بار نمیره مثلا میاد تو آشپزخونه و به من میگه فلان کار رو اینطوری انجام بده. یا مثلا یه چیزی رو خودش انداخته روی زمین بعد میگه دو روزه این افتاده رو زمین، مگه تو خانم خونه نیستی؟ چرا حواست جمع زندگی ت نیست؟ من واقعا به کارای خونه م رسیدگی میکنم. اما دوست دارم به علایق خودم هم بپردازم و همه فکر و ذکرم آشپزی و نظافت نباشه.
سلام وقت بخیر بنده ۳۵سال دارم یک فرزند دارم میخواستم راهنمایم کنید الان سه سال ازدواج کردم و یه بچه دوساله دارم من انتخاب مادر همسرم بودم الان روزانه شوهرم بهم میگه این مطلب رو و اینکه من رو اصلا بغل و بوس نمیکنه هفته ای یکبار و ده روزی یکبار رابطه داریم اونم هم اصلا نوازش نیست البته اینم بگم خیلی آدم خوبی هست اصلا من رو اذیت نمیکنه و برعکس من بخاطر اینکه بقول خودم کمبود محبت دارم از طرف شوهرم اون رو اذیت میکنم و خیلی عصبی و تند خو شدم. نمی‌خوام زندگیم خراب بشه چون بجز کمبود محبت دیگه اصلا کمبود چیزی ندارم می‌خوام راهنمایم کنید که بتونم اخلاقی درست کنم و عصبی و تند خوییم از بین بره شوهرم میگه اذیتم می‌کنی وقتی میبینم از نظر احساسی هیچ عکس العملی انجام نمیده عصبی میشم و این باعث میشه غر بزنم همش میگه ما از رو منطق ازدواج کردیم و من اگه میخواستم احساسی باشه یه دختر ۱۸ساله می‌گرفتم نه تو رو درسته از رو منطق بوده ازدواجمون اما نه اینکه اصلا احساس نباشه تو این سه سال حتی سه بار من رو نبوسیده من بخاطر این چیزها عصبی شدم محبت کردن از نظر خانواده خودم عالیه حتی از نظر خانواده شوهر هم محبت عالیه فقط چون شوهرم من رو دوست نداره و بقول خودش ازدواج ما منطقی بوده نمیتونه احساس قاطی منطقشش کنه غر میزنم عصبی میشم و بقول خودش خلاف میل اون عمل میکنم البته این خلاف میل اون ناخواسته است و از قصد نیست ممنون میشم از راهنماییتون🌸
کانال زوجهای بهشتی به نام خدا با سلام خدا را شکر که از نظر اخلاقی از همسرتان راضی هستید، و نکات مثبتی در آن دیده اید و رضایت خود را بیان کردید، و کار درستی انجام میدید که با تندی باهاش برخورد نميكنید و با ملایمت باهاش صحبت میکنید، ولی عزیزم اشتباه شما آنجا بوده که گذاشتید حریم ها شکسته بشه از بین بره و روش جلوی شما و بچه ها باز بشه، ای کاش هیچ وقت اجازه نمیدادید داخل منزل و جلوی بچه ها اینکار را انجام بده و شرم و حیا را جلوی شما و بچه ها حفظ میکرد، در این ارتباط شما از همان ابتدا باید محکم جلوش می ایستادید اما آزادش گذاشتید و الان به مشکل برخوردید، شما در درجه اول باید سعی کنید برای ترک اعتیاد به همسرتان انگیزه بدید، (از مشکلاتی که اعتیاد همسرتان برای شما و بچه ها بوجود آورده، همچنین از خطری که در آینده ممکن است برای بچه ها بوجود بیاد، خطری که از نظر اخلاقی و اجتماعی و تربیتی. ازدواج، تحصیلی ... بچه ها را تهدید میکنه، از آسیب های جسمی، جنسی، روحی، اجتماعی که به خودش و خانواده میزنه و.... براش صحبت کنید) انشاءالله که ایجاد انگیزه درش بوجود بیاد، فراموش نکنید ترک اعتیاد با زور و اجبار نیست باید انگیزه اینکار را داشته باشد و خودش بخواد، عزیزم همسرت از نظر جسمی با یک دوره نهایتا ۳ هفته ای اعتیاد از بین میرود اما وابستگی روانی نیاز به زمان بیشتر و تلاش بیشتر و کمک بیشتری دارد. به خاطر همین ممکن است مجدد بره به سمت اعتیاد پیشنهاد میکنم به یک روانشناس متخصص در زمینه اعتیاد مراجعه کرده و در مورد بهترین شیوه ایجاد انگیزه ترک و درمان و همچنین نحوه ارتباط صحیح با همسر اطلاعات بیشتری بگیرید. اگر تربیت و آینده بچه هاتون براتون مهم است حتماً در اسرع وقت به صورت حضوری به یک روانشناس مراجعه کنید. موفق باشید. ❤️کانال زوجهای بهشتی❤️ ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @zoje_beheshti ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
احکام کاشت ناخن مانع وضو وغسل هست ؟ امیری کارشناس احکام جواب برخی از بانوان بخاطر نداشتن ناخن یا زیباتر شدن آن و... اقدام به کاشت ناخن میکنند که موجب اشکالاتی برای وضو یا غسلشان میشود. و مؤمن متشرع باید خواسته های خودش را در چارچوب شرع قرار دهد تا توفیقات الهی از او دریغ نشود. حضرت آیت الله العظمی بهجت (قدّس سرّه): ۱- شخصى که اصلاً ناخن ندارد و مى خواهد ناخن مصنوعى بکارد، آن ناخن جزو بدن او نمى شود، چون رشد و نموّ ندارد و از اوّل این کاشتن جایز نیست، چون اضطرار ندارد. ۲- در وضو و غسل اشکال پیدا مى شود و در داخل وقت نماز، ضایع نمودن امر واجب محسوب مى شود و قبل از وقت نماز هم خلاف احتیاط است؛ ولى اگر این کار را کرد و هنگام وضو یا غسل امکان بیرون آوردنِ آن نبود، باید در مسح و غسل عمل به جبیره کند. حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدّظلّه): ۱- کاشت ناخن فى نفسه اشکال ندارد و با فرض صدق زینت، باید از نامحرم پوشانده شود. ۲- در صورت کاشت ناخن، براى وضو و غسل باید مانع ـ ولو با صرف هزینه ممکن ـ برطرف گردد و چنانچه می‌داند امکان برطرف‌کردن آن نیست و یا رفع آن با مشقّت غیر قابل تحمّل همراه بوده و یا ضرر قابل توجهى دارد، در وقت نماز باید وضو یا غسل را انجام دهد سپس مبادرت به این کار (کاشت ناخن) کند و وضو و غسل‌هاى بعدى را باید به ‌صورت جبیره انجام دهد (یعنى با دست مرطوب مانع را مسح نماید)؛ اما در صورتى که امکان برطرف کردن آن ـ ولو در روز‌های بعد ـ باشد و برطرف نکند، وضو و غسل جبیره باطل خواهد بود. حضرت آیت الله العظمی سیستانی (مدّظلّه): غسل و وضو با چیزی که مانع از وصول آب می شود صحیح نیست و ناگزیر باید آنها را برای انجام غسل و وضوی صحیح زایل و پاک کرد و قصد آرایش، مجوّز چنان کاری نمی شود. حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (مدّظلّه): کاشتن ناخن به صورتی که برای وضو و غسل نتوانند آن را بردارند اشکال دارد ولی چنانچه شخصی مرتکب این عمل شده باشد، در صورت امکان، ناخن مصنوعی را بردارد و وضو و غسل به نحو معمول انجام شود و در صورت عدم امکان برداشتن ناخن، با همان حال وضو و غسل به عنوان جبیره انجام شود و احتیاطاً تیمّم هم کند. حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مدّظلّه): کاشت ناخن مانع رسیدن آب به عضو می شود و وضو و غسل با آن باطل است. یاحقّ ❤️کانال زوجهای بهشتی❤️ ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @zoje_beheshti ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
احکام سلام خانم امیری چطور حق اناس غیبت بدبینی قضاوت رو جبران کنم 😔 امیری کارشناس احکام خداوند در آیات قرآن کریم در باب حق الناس می فرماید: «یا أیّها الّذین آمنوا لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَیْنَكُمْ بِالْباطِلِ»؛ ای كسانی كه ایمان آورده‌ اید اموال یكدیگر را از طرق نامشروع و غلط و باطل نخورید.» (نساء، 29)؛ یعنی، هرگونه تصرف در مال دیگری كه بدون حق و بدون مجوز منطقی و عقلانی بوده باشد ممنوع شناخته شده است. در جایی دیگر می فرماید: «لَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَیْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ؛ اموالتان را میان خودتان به ناحق نخورید.» (بقره/188) و به هنگام نكوهش از قوم یهود و ذكر اعمال زشت آنان می ‌فرماید: «...وَ أَكْلِهِمْ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ...؛ آنان در اموال مردم بدون مجوز و به ناحق تصرف می ‌كردند. (همان، 161) (ناگفته پیداست كه مراد از اكل و خوردن، در این آیه كنایه از هرگونه تصرف است خواه به صورت خوردن معمولی باشد یا پوشیدن و یا سكونت و یا غیر آن و چنین تعبیری در زبان فارسی نیز رایج است.) اگر انسان نگران این است که اگر برود به طرف بگوید من غیبتت را کردم شر بیشتری به پا شود لازم نیست ما بگوییم. استغفار کنیم توبه کنیم ولی کار خوبی است خیرات هم بدهیم برایشان به فقرا بدهیم بگوییم ثوابش باشد برای کسانی که غیبتشان کردیم. خیلی خوب است. در جایی مى ‏فرماید: «وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفینَ؛ واى به حال آن هایى كه كم فروشى  مى‏ كنند.» (مطففین/1) این کم کاری شامل همه ی انسان ها از آن طلبه و روحانی كه روی منبر می رود و وقت مردم را با حرف های بی اساسش می گیرد می شود تا کارمند اداره ای كه دیر مى ‏آید، کار مردم را راه نمی اندازد یا امروز و فردا می کند یا كارگر یا آن استاد دانشگاهی که بى مطالعه سر كلاس می رود و همه و همه مى‏ شود؛ حق الناس كار به روحانى و كارگر و كشاورز ندارد، همه ى ما مى ‏توانیم به نوعی گرفتار حق الناس بشویم. یکی دیگر از مصادیق حق الناس حفظ آبروی افراد است که با غیبت از بین رفته و اعضا نسبت به هم بدبین خواهند شد. خداوند در سوره حجرات صفاتی را به عنوان مقدمه غیبت برشمرده است. در آیه 11 از این سوره مبارکه می ‌خوانیم: «یَأَیهُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اجْتَنِبُواْ کَثِیرًا مِّنَ الظَّنّ‏ إِنَّ بَعْضَ الظَّنّ‏ إِثْمٌ  وَ لَا تجَسَّسُواْ وَ لَا یَغْتَب بَّعْضُکُم بَعْضًا أَیحُبُّ أَحَدُکُمْ أَن یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَکَرِهْتُمُوهُ  وَ اتَّقُواْ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِیمٌ»؛ اى اهل ایمان، از بسیار پندارها در حق یکدیگر اجتناب کنید که برخى ظنّ و پندارها معصیت است و نیز هرگز (از حال درونى هم) تجسس مکنید و غیبت یکدیگر روا مدارید، هیچ یک از شما آیا دوست مى ‏دارد که گوشت برادر مرده خود را خورد؟ البته کراهت و نفرت از آن دارید (پس بدانید که مَثل غیبت مومن به حقیقت، همین است) و از خدا پروا کنید، که خدا بسیار توبه پذیر و مهربان است. بنابراین، هرگونه تجاوز، تقلب، کم کاری، غش، معاملات ربوی، رشوه، خرید و فروش اجناسی كه فایده منطقی و عقلانی در آنها نباشد، خرید و فروش وسایل فساد و گناه، غیبت و ریختن آبروی مؤمن در تحت حق الناس و مصادیق آن قرار دارند. بدترین نوع حق الناس بدترین نوع حق الناس این است كه آدم حق كسى را بخورد و طرف هم نتواند كارى بکند: «إِیَّاكَ وَ ظُلْمَ مَنْ لَا یَجِدُ عَلَیْكَ نَاصِراً إِلَّا اللَّهَ» (كافى، ج‏2، ص‏331) بترس از این كه به كسى ظلم كنى كه یارى ندارد غیر از خدا. تأثیر حق الناس در قیامت روایت داریم: «مَنْ ظَلَمَ مَظْلِمَةً أُخِذَ بِهَا فِی نَفْسِهِ أَوْ فِی مَالِهِ أَوْ فِی وُلْدِهِ» (كافى، ج‏2، ص‏332) اگر كسى به گردنش حق الناس باشد، مال مردم و آبروى مردم را بدرد و... خدا انتقام مى ‏گیرد، یا از خودش، یا از مالش، یا از بچه هایش. امام صادق علیه السلام فرمودند: «إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ» (فجر/14) خدا در كمین گاه است. در ادامه امام فرمود: در صراط جاىی است كه هیچ كس نمى ‏تواند عبور كند مگر این كه حق مردم را بدهد. (كافى، ج‏2، ص‏331) تأثیر حق الناس در زندگی روایت داریم: «مَنْ ظَلَمَ مَظْلِمَةً أُخِذَ بِهَا فِی نَفْسِهِ أَوْ فِی مَالِهِ أَوْ فِی وُلْدِهِ» (كافى، ج‏2، ص‏332) اگر كسى به گردنش حق الناس باشد، مال مردم و آبروى مردم را بدرد و... خدا انتقام مى ‏گیرد، یا از خودش، یا از مالش، یا از بچه هایش.  پیامبر اکرم صلی الله و علیه وآله می فرمایند: در قیامت بنده‌ ای که کار خوب بسیار دارد، در حالی که خوشحال است وارد محشر می ‌شود، ناگهان مردی می ‌رسد و می ‌گوید: خداوندا! این شخص در دنیا به من ظلم کرده است، پس، از کارهای نیک او گرفته می‌ شود و به آن مظلوم داده می‌ شود تا جایی که حسنه‌ ای باقی نمی ‌ماند و چون فرد دیگری می ‌آید و حقش را طلب می‌ کند، از گناهان او برداشته به بدهکار
احکام سلام در جواب بدی های دیگران خوبی کنم تا ارامش داشته باشم امیری کارشناس احکام اینکه گفته می شه بدی را با خوبی جواب بدید حدش تا کجاست، چقدر باید بد رفتاری و بی احترامی دیگران رو با خوبی جواب داد در حالی که طرف مقابل ما نه تنها با دیدن رفتار ما ذره ای متنبه نمی شود بلکه خوبی ما را به حساب کم آوردن ما و اینکه ما اشتباه کرده ایم گذاشته و در درستی عمل خویش تردید نمی کند، یعنی برای همیشه اگر طرف مقابل ما خوبی ما رو با بدی جواب داد ما باز باید به او خوبی کنیم در حالی که گاهی اوقات برای ما متنبه نشدن طرف مقابل در مقابل رفتار خوب ما به وضوح روشن است، مثلا در اقوام کسانی را داریم که با وجود رفتار بدی که در قبال ما داشته اند باز ما این رفتار آنان را نادیده گرفته و با خوبی جواب آنان را می دهیم ولی در مقابل اصلا هیچ گونه تغیری در آنان مشاهده نمی کنیم و همچنان به رفتار خود ادامه می دهند و وقتی در مورد موضوعی پیش قدم می شویم (در حالی که آنان باید در آن امر به دلیل اشتباهشان پیش قدم می شدند) آنان این رفتار ما را به حساب اینکه بالاخره ما را سر جای خود نشاندن و خودشان درست عمل کرده اند می گذارند. لطفا ما را در این مورد راهنمایی کنید و بگویید حد این گونه برخورد تا کجاست؟ با سلام خدمت شما امیدواریم پاسخ ما راهنمای کامل ومفیدی برای سؤالتان باشد.آن طور که از سؤالتان پیداست متأسفانه برخی از اطرافیان و دوستانتان شما را در موضوعی با زبان یا رفتار اذیت می‌کنند. البته اگر موضوع را نیز مشخص می‌نمودید بهتر می‌توانستیم کمکتان کنیم؛ چرا که اگر مثلا این رفتار در مورد بستگان شما باشد یا درباره ظواهر یا رفتاری خاص برای هر یک پاسخ‌های مختلفی میتوان در نظر گرفت. اما به هر حال با ذکر مقدمه‌ای کوتاه, تلاش می‌کنیم پاسخی مرتبط برایتان ارسال نمائیم. انسان موجودى اجتماعى است و نیازمند است با دیگر همنوعان خود معاشرت داشته باشد. لازمه اصلى معاشرت و ارتباط با دیگران، داشتن احساس دوستى و محبت به آنان است. گاهى بعضى افراد از دوستى و محبت انسان برداشت درستى ندارند و از صافى و یک‌رنگى انسان سوء استفاده مى کنند. لذا برای برداشت بهتر از نحوه عملکرد صحیح، بحث را به دو قسمت می‌کنیم: ۱- نحوه برخورد با آزار دیگران اصل اولیه در برخورد با آزار دیگران از نظر تربیت اسلامی، صبر و تحمل است. انسان تنها با صبر در برابر مشکلات می‌تواند روحی بزرگ، توام با انشراح صدر پیدا کند. براستی اگر همه افراد در برابر ما وظایف خود را انجام می‌دادند و هیچ حقی از ما ضایع نمی‌کردند، آیا می‌توانستیم بگوییم: ما به درجه صابران رسیده‌ایم؟! دقت کنید؛ منظورم از این بیان، تایید ظلم و آزار دیگران نیست؛ بلکه مقصودم این است که بدانیم و باور کنیم که یکی از لوازم صبر، تحمل آزار دیگران است. برای بهتر روشن شدن مطلب، به ذکر طرز رفتار مالک‌اشتر، از یاران صدیق و باوفای امیرالمومنین علی (علیه السلام) می‌پردازیم: روزی مالک در هنگام عبور، با مردی فحاش و بی‌ادب روبرو شد. مرد مورد نظر ناسزاهای زیادی به مالک گفت؛ اما مالک با سکوت از کنار او عبور کرد. فرد دیگری که شاهد قضایا بود، رو به او کرد و گفت: می‌دانی به چه کسی توهین کردی؟ او مالک اشتر نخعی بود. مرد فحاش تا اسم مالک را شنید از ترس به خود لرزید و سراسیمه به دنبال مالک رفت. دید مالک داخل مسجد شد و به نماز ایستاد. بعد از نماز به سراغ مالک رفت و با شرمساری اظهار داشت که او را نشناخته است و از او تقاضای عفو و بخشش کرد. مالک اشتر (رحمة الله علیه) فرمود: به مسجد نیامدم الا اینکه برای تو دعا کنم. ۲- نحوه برخورد با تحقیر و توهین دیگران در این مورد هم ابتدا باید صبوری کرد و با محبت و احترام با فرد مذکور رفتار کرد. ولی اگر با این برخورد، طرف مقابل نه تنها متنبه نشد بلکه جری‌تر شد، در این صورت بخاطر اصلاح او و ارزش قائل شدن برای خود الهی, باید با او رفتاری متناسب با تنبیه و اصلاح، کنید. البته منظور ما از برخورد، پرخاش و ناسزاگویی نیست؛ بلکه مقصود, رفتاری مناسب با این موضوع است. مثلاً می‌توانید تنها با سکوت کردن و ترک محل, یا سکوت و چهره درهم کردن ویا قهر موقت و... به طرف خود بفهمانید که این رفتار او را نمی‌پسندید. یا مثلاً اگر احساس کردید آن ها مى خواهند بر شما تکبر ورزند و شما را تحقیر کنند به آنان خدمت نکنید تا از کارهایشان دست بردارند. در روایتی آمده که با متکبر رفتار تکبرآمیز داشته باشید. البته بهتر است در فرصتی مناسب و بدون عصبانیت، دلیل رفتار او را بپرسید. نکته مهم و عامل موفقیت شما این است که بتوانید خونسردی خود را حفظ کنید و عصبانی نشوید و با حفظ آرامش راههای پیشنهادی را عملی کنید. *ذکر چند نکته ضروری و لازم است: - سعی کنید در برخورد با دیگران، جوری رفتار کنید که موجبات تحقیر شما فراهم نشود. بعنوان مثال: برخی با زیاد شوخی کردن, با
احکام سلام وقتتون بخیر کفاره روزه هایی که سال پیش و سال های قبلتر به خاطر عذر شرعی نگرفتیم چیه و اینکه من دقیق نمیدونم از زمانی که به سن تکلیف رسیدم تا الان چقدر روزه قضا دارم باید چکار کنم امیری کارشناس احکام سلام علیکم یعنی روزه هایی که بواسطه عذر شرعی قضا شده تا سال بعدی نتونستین بگیرین ؟ اگر نگرفتین علتش چی بوده؟ حدودش رو هم نمی دونید؟ سهل انگاری نه امیری کارشناس احکام سلام علیکم بین کمتر وبیشتر مثلا بین دوسال وسه سال شک دارین به کمتر عمل کنید کفایت میکنه وبرای هر روز باید یک مد طعام کفاره تاخیر بدهید روزی ۷۵۰گرم گندم،جو،خرما،برنج و..‌‌ ❤️کانال زوجهای بهشتی❤️ ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @zoje_beheshti ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
عرض سلام وخدا قوت بخاطر کانال خوبتون ببخشید اگه در خواب عورتمون مثل نبض بزند آیا غسل واجب شده؟ سرکار خانم امیری سلام علیکم از دو راه جنابت حاصل می شود: 1) نزدیکی و آمیزش جنسی، اگرچه منی بیرون نیاید. 2) بیرون آمدن منی، (حتی بدون دخول) چه در خواب باشد یا بیداری، کم باشد یا زیاد، با شهوت باشد یا بی شهوت، با اختیار باشد یا بی اختیار.  طبق نظر اکثر فقها رطوبتی که از زنها خارج می شود، اگر همراه با شهوت (در حد ارگاسم و اوج لذت جنسی) باشد درحکم منی است و باید غسل جنابت کند.  بنا بر این واجب است بعد از هر مقاربت و نزدیکی زن و مرد غسل جنابت انجام دهند چه از آنها منی خارج شود یا نشود.  همچنین طبق نظر اکثر فقها رطوبتی که از زنها خارج می شود، اگر همراه با شهوت (در حد ارگاسم و اوج لذت جنسی) باشد درحکم منی است و باید غسل جنابت کرد.  بر این اساس اگر زن بعد از دیدن خواب شهوانی مایعی از او خارج شده باشد، باید غسل جنابت کند. نکته :اگر در حین خواب ویا بیداری به حالتی رسیدین که اوج لذت جنسی بود وبعدش احساس تخلیه شدندوبی نیازی از حالت ارگاسم پیدا کردید غسل واجب شده . در بعضی از مواقع مردها و یا خانم ها در خواب ؛ خوابی می بینند که محرک شهوت است و به نهایت لذّت ( ارگاسم ) رسیده و منی خارج می شود . شخص در این حالت جنب می شود و به شخصی که در خواب به چنین حالتی برسد محتلم می گویند و باید غسل جنابت کند . در مورد خانم ها نیز اگر در خواب به حالت ارگاسم ، اوج لذت جنسی برسند و ترشحی از آنها خارج شود ، آن ترشح حکم منی را دارد که باید غسل جنابت به جای آورند ودر مورد احتلام بیشتر در مورد اقایون احتلام به کار میرود ودر مورد خانمها ارگاسم .موفق باشید
ببخشیدمزاحم شدم دختری16ساله هستم میشه لطفابرای کنترل غریزه راهکاربدید سلام علیکم بیشتر گناهان یک جوان ناشی از بر افروختگی نیروی شهوت در او است. دین داری و معنویت تا حدود زیادی انسان را از آلودگی حفظ می کند، ولی در هر صورت انسان دارای غرایزی است که اگر به موقع و به صورت صحیح ارضا نشود، سلامتی بدنی و روانی و حالت های معنوی انسان را نیز دچار چالش خواهد ساخت. نیروی غریزه در انسان به قدری قوی است که گاهی باعث شکسته شدن مقاومت افرادی می شود که به علم و عمل مشهور عام و خاص بوده اند. باید سعی کنید هر چه زودتر پاسخ منطقی و مناسبی برای تامین نیازهای طبیعی و غرایز داشته باشید و زمینه ازدواج خود را به هر صورت که ممکن باشد، فراهم سازید. بهترین و اساسی ترین راهکار کنترل شهوت و ترک گناه ازدواج است. اگر ازدواج به هیچ و جه مقدور نیست، در این صورت چاره ای جز استفاده از روش های کنترلی و پیشگیری هایی که گفته می شود نیست، اما باید بدانید که این روش ها نیز تا حدودی می تواند این نیروی بسیار قوی را کنترل و مهار کنند و راهکار اصلی همان است که گفته شد.راهکار کنترل شهوت:بی‌تردید یکی از نیرومندترین غرایز، نیروی شهوت و غریزة جنسی است. این نیرو که از ابتدای تولد به صورت نهفته در وجود آدمی به ودیعه نهاده شده است، تا زمان بلوغ هم چنان دوران آرام و بی‌تحرکی را پشت سر می‌گذارد، اما به محض شروع دوران نوجوانی آرام، آرام زمان بیداری و شکفتگی آن فرا می‌رسد و رفته رفته تمامی وجود نوجوان را دربرمی‌گیرد و بر تمامی رفتار انسان اثر می‌گذارد. به همین دلیل غریزة جنسی و نیروی شهوت فرد را با مشکلاتی مواجه می‌سازد. برای تعدیل و کنترل غریزة جنسی راه‌های متعددی وجود دارد که به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم. اما قبل از آن بیان این نکته لازم است که کنترل غریزة جنسی به صورتی که منطبق با فطرت انسانی باشد، امری ممکن و در عین حال پیچیده و دشوار است. آن‌هایی که از مبانی اخلاقی و معنوی محکم و متینی برخوردارند و نیز از شرایط خانوادگی خوب و مطلوبی از حیث ارزش‌های اخلاقی بهره‌مند هستند و ارادة قوی دارند، به خوبی می‌توانند از پیامدهای منفی آن مصون باشند. برای کنترل غریزة جنسی هم خود فرد و هم والدین و اطرافیان مسئولیت دارند. آن چه مربوط به خودشما می‌شود و سؤال شما از این زاویه است عبارتند از: ۱- برنامه‌ریزی برای کار مداوم جوانان و نوجوانان از نیروی سرشار و فوق‌العاده‌ای برخوردارند. این نیرو اگر در زمینه‌های دیگر مورد اساتفاده قرار نگیرد و به صورت مطلوب از آن استفاده نشود، با توجه به شرایط سنی آن‌ها در قالب امور جنسی و شهوانی ظاهر خواهد شد. اگر جوانان و نوجوانان به کار مداوم عادت کنند و نیرو و توان خود رادر این زمینه به مصرف برسانند تا حدودی از انحرافات اخلاقی و شهوت و غریزة جنسی در آنان پیشگیری می‌شود. کارهای بدنی موجب تعادل جسم و روان می‌شود. اگر نیک بنگریم افرادی که به کار مداوم مشغول هستند و نیرو و استعدادشان را در زمینه‌های مثبت و سالم به کار می‌اندازند، کم‌تر دچار انحرافات اخلاقی و بحران‌های روحی می‌شوند. کار موجب می‌شود نیرو و انرژی جوان قبل از آن که به چربی‌های اضافی تبدیل گردد و اختلالاتی در ساز و کار اندام‌های بدن ایجاد گردد، از طریق سوخت و ساز مفید و سالم به مصرف برسد. ۲- تنظیم خواب تحقیقات نشان می‌دهد که بیشتر انحرافات به خصوص در زمینه مسایل جنسی از فکرهای ناسالم و خیال‌پردازی‌هایی که جوانان قبل از خواب رفتن دارند، ناشی می‌شود. اگر جوان قبل از آن که به خواب برود، فکرش به خودش و یک سری مسایل و موضوعات مربوط به دورة جوانی، معطوف گردد، کم کم به انحرافات کشیده خواهد شد. بنابراین، یکی از روش‌های پیشگیری از انحرافات این است که برنامة خواب به صورت دقیق تنظیم شود و تا زمانی که خواب بر شما غالب نشده به رختخواب نروید. وقتی به رختخواب بروید که کاملاً خسته و آمادة خواب هستید. لازمة این کا این است که در طول روز مشغول فعالیت‌های مهم بوده و به اندازة کافی کار کرده باشد. طبیعی است اگر جوان با خستگی به رختخواب نرود، به ناچار مدت زمانی را در بستر بیدار خواهد ماند تا به تدریج به خواب رود و چون افکار و اندیشه‌های شهوانی و تحریک‌آمیز معمولاً در این مواقع به سراغ جوان می‌آیند، تنظیم ساعات خواب برای جوان، ضرورت خاصی می‌یابد. یکی از روان شناسان در این باره می‌گوید: نیمة اول شب بیش از نیمة دوم آن به بدن نیرو می‌دهد بنابراین باید از آن به نحوی مفید استفاده شود. و صبحگاهان به محض اینکه از خواب بیدار شدید. بی‌درنگ از بستر برخیزید و توجه داشته باشید که بامدادان بیدار ماندن در بستر خواب، بسیار زیان‌بار است، جسم را سست و ناتوان می‌سازد و وسوسه‌های شوم در دل فرد ایجاد دل فرد ایجاد می‌شود. ۳- دوری از محیط‌های آلوده و ناسالم یکی از علل و عوامل انحرافات جنسی و
همسر من علاقه زیادی به رابطه مقعدی داره.نظر من و مخالفت من هم اهمیت نمیده و نظرش اینه زن گرفته و وظیفه زن اینه.ما الان ۶ ماه عقدیم همچیزش خوبه بجز این مورد .تمام عوارض پزشکی و روهم بهش توضیح دادم من باید چیکارکنم؟ راهکارهایی برای رفع مشکل ۱. خوب است شما اجازه اینگونه نزدیکی را ندهید. ۲. با توجه به مضرات جسمی و آزارهای روانی ای که برای شما دارد، عشق حکم می کند که ایشان صرف نظر نمایند. ۳. تا جایی که ممکن است در برابر خواست ایشان مقاومت کنید. ۴. توجه فرمایید که منصرف کردن ایشان نباید در فضای مشاجره آمیز باشد. ۵. اگر لذت این رابطه جنسی با مشاهده تصاویری اینچنین از ماهواره و اینترنت(دیدن فیلم ها یا تصاویر سکس مقعدی توسط آقا)، تقویت می شود؛ جلوی دیدن آنها را بگیرید. ۶. به نحوی ایشان را از این رابطه دلزده کنید. به عنوان مثال از مبتلا شدن به عوارض ناشی از این کار اظهار نگرانی شدید کنید، از اینکه اگر شما یا شوهرتان مبتلا به عوارض آن گردید و دیگران به این موضوع پی ببرند صحبت کنید، اگر احتمالا به برخی از عوارض آن مبتلا شده اید یا اینکه علائمی از بوجود آمدن آن در شما وجود دارد مساله را مطرح کرده و اظهار درد و نگرانی کرده و از او بخواهید که حتما  شما را نزد پزشک ببرد، قبل از رابطه جنسی مدفوع را تخلیه نکنید و در هنگام رابطه یا پس از آن با تخلیه مدفوع بر روی همسرتان در او انزجار ایجاد نمایید. (این راهکارها را مرحله به مرحله انجام دهید. ابتدا با زمینه سازی در رابطه با بوجود آمدن عوارض و بیماری ها شروع کنید، بعد از درد و بیماری شکوه کنید، بعد بگویید که اگر عوارض آن بوجود آید  این مساله را همه خواهند فهمید، بعد از او بخواهید که شما را نزد دکتر ببرد ، و ... و در طی چند روز و یا اگر لازم است چند هفته از این شیوه ها استفاده نموده و او را منصرف نمایید و همزمان با ارائه جذابیت های جنسی زنانه خود و همچنین ارضا کردن او با شیوه های دیگر او را به سمت رابطه جنسی مناسب سوق دهید) ۷. در رابطه جنسی از جلو از پوزیشن‌های مختلف استفاده کنید تا این تنوع، ایشان را جذب کند. واگر در دوران عقد هستید از راههای دیگه ایشون رو ارضاء کنید تا زمان عروسی وشناخت کامل به تعویق بیندازید ۸. لباس‌های جذاب بپوشید و خود را بیارایید و با ناز و عشوه، او را به اوج تحریک برساند. در این نقطه به او اجازه رابطه از پشت را ندهید و تمایل خود را برای رابطه از جلو ابراز کنید. ۹. در فضایی صمیمی در این باره با او صحبت کنید و از ناراحتی و نگرانی خود بگویید. با او صحبت نمایید و مشکلات احتمالی از جمله احتمال بروز بیماریهای مقاربتی را برایش تبیین نمایید تا انشاء الله از این عمل منصرف شوند ۱۰. تا آنجا که می توانید در برآوردن نیاز جنسی همسرتان از طریق مناسب با او همراهی کرده و هیچ گاه با او در این زمینه مخالفت نکنید. موفق باشید. ❤️کانال زوجهای بهشتی❤️ ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @zoje_beheshti ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
احکام سلام ببخشیدیه سوال داشتم....اگر بعدازنزدیکی یه لباس تمیز بپوشیم و فرداش بریم حموم و بعدازحموم دوباره همون لباسو بپوشیم اون لباس نجسه یاتمیزه؟ممنون اگر پاسخ دهید امیری کارشناس احکام سلام علیکم اگر نجاساتی مثل منی یا خون برخورد نکرده پاک هست ❤️کانال زوجهای بهشتی❤️ ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @zoje_beheshti ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
سلام خسته نباشید من از کانال خوبتون ماهایی که کادو نگرفتیم حتی یه شاخه گل حتی یه تبریک عاشقانه یا پیامک چیکارکنیم من به شخصه دوساله عقدم وهیچوقت کادو دریافت نکردم وخیلی خیلی ناراحتم خیلی زیاد بااینکه به طور مستقیم وغیر مستقیم بهشون گفتم. میگن مدل زندگی من اینه نمیخای نخاه بعدهم گفتن من یه هفته پیش باهم رفتیم شلوار خریدیم همون کادوته ..... سلام ممنون از شما . در صد تا مرد ۹۰ تاشون مثل همسر شما هستن ده درصد هستن که پیام عاشقانه می دن تبریک میگن و....اون ۹۰درصد چون از بچگی تو خانواده یاد نگرفتن نه اینکه شما رو دوست نداشته باشن فقط فقط ارتباط برقرار کردن وبیان ابراز احساسات بلد نیستن وخانمهای عزیز نباید دلسرد بشن همین که اقایون تو این شرایط سخت دنبال نان حلال هستن باید قدر دان باشیم وبه مرور زمان ارتباط سازنده وخوب رو یاد بدیم خوب بقیه هم مثل شما همسرشون هرچی خریده گذاشتن به عنوان هدیه .پس شما هم هدیه گرفتین ولی انگار زرنگ نیستین مثل بقیه خانمها به عنوان هدیه حساب کنید وخاطره خوش برای خودتون بیافرینید .خانم زرنگ فرصت سازی میکنه واز همسرش تشکر میکنه میگه وای نمی دونستم اون رو به عنوان کادو برام گرفتی ممنونم واقعا .اینحوری کم کم همسر یاد میگیرین. قدر دانش باشید اون موقع به مرور زمان درست میشن به خاطر اینکه همسرتان به لحاظ احساسی فعال نیست و کمتر ابراز علاقه و محبت می کند، وی را سرزنش نکنید. بهتر است به او حق بدهید چرا که این یکی از تفاوت های جنسیتی است، زبان احساسات و عواطف برای زنان به مثابه زبان اول است در حالی که برای مردان به مثابه زبان دوم. از همسرتان انتظار نداشته باشید که در ابراز احساساتش به مانند شما باشد و راحت و روان آن را ابراز نماید. لذا بهتر است به او فرصت دهید تا با احساساتش ارتباط برقرار نماید و او را  در بیان احساساتش یاری نمایید وتمایل و ممارست وی در ابراز عواطفش را تحسین کنید تا به مرور زمان مهارت لازم را کسب کند.