#هوالعشق
#ازجهنم_تابهشت
#قسمت_پانزدهم
امیرعلی_ تاثیر گذاشتن درست ولی چیزی رو #قبول کن که الان خودت #تجربش کردی.👌در مورد رفتارهایی هم که گفتی؛ من بهت حق میدم اطرافیان ما تو دین و اعتقاداتشون یه سری تعصبات خاص دارن؛
#تعصب، #اجبار، #ریا و....
البته من فرد خاصی مد نظرم نیستش کلا گفتم. همین تو و یاسمین و شقایق رو از دین زده کرده.😒
یاسمین و شقایق دختر خاله های من بودن
که البته اونا یه 🔥عمو🔥 مخالف مثل من نداشتن ولی حجاب و نمازشون فقط,و فقط تا 12.13 سالگی اونم به #زووووور همراهشون بود
و بعد از اون اجبار خاله ها و مادربزرگ دقیقا #برعکس جواب داد و چون پدرهاشون هم باحجابی و بدحجابی براشون فرقی نداشت
(یعنی اجباری در کار نبود از جانب پدرها) دیگه کسی نتونست مانعشون بشه.
تو فکر بودم که با صدای امیرعلی دوباره از فکر اومدم بیرون.
امیرعلی_ شاید خاله اینا 👈به جای #اجبار بهتر بود 👈 #راهنماییشون کنن مثله مامان و بابا.تو که کلا همش پیش عمو بودی ولی من از جانب مامان و بابا فقط و فقط راهنمایی شدم و بعد خودم در مورد راهی که انتخاب کردم تحقیق کردم. شاید برخوردای عمو هم به خاطر همون تعصبات و اجبار هایی بود که تاثیر عکس گذاشته
( دوستان پدر و مادر شخصیت داستان باهم دخترخاله پسرخاله هستن) .
حرفای امیر علی آشفتگی ذهنی منو بیشتر کرد.😧حالا سوالام بیشتر شده بود و من جواب هیچ کدومو نمیدونستم یاد برخوردای مامان بزرگ اینا افتادم که همش تحت تاثیر خالشون بود
که بعد از مرگ همسرش با مادربزرگ مادری من زندگی میکرد ......
ادامه دارد...
#نویسنده_ح_سادات_کاظمی