#تلنگ
+چجوریازدنیادلکَندی...؟!
-انتخابکردم...!!
+چیرو...؟!
-بینآخرتودنیا؛یکیباقیودیگریفنا...!!
+کاشدلبکنیم...💔
#تلنگرانه
Ξ
چقدر خرابۺ کردٻم.."⁉️
رابِطمۅڹ با خُـــدا♥️‹›
رۅ مٻگــمـ ـ ـ ـ ـ 🙂 °
+هنوزدیرنشدهبهخودمونبیایم✋
7.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥روایتگری شهدایی
یڪ عڪس ویژه ازشهید حاج قاسم از زبان استادپناهیان
#ســـــرداردلها
#شور_خون_فرمانده
╭━━⊰⊰⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱⊱⊱━━╮
7.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙️ *تسلیم دکتر زیباکلام در مقابل دکتر بهادری جهرمی؛ مشاور رئیس پژوهشکده شورای نگهبان*
☝🏼لطفا فارغ از هر گونه گرايش حزبی و جناحی این مناظره صوتی را گوش کنید.
اون چی میگه؟ من چی میگم؟.pdf
حجم:
1.59M
✅اون چی میگه؟ من چی میگم؟
🔹پاسخ کوتاه به شبهات انتخابات
سلام و عرض ادب
باعرض معذرت بابت اینکه این دوروز پارت گذاری نشده بود 🥀اما امروز جبران میکنم
ذُوالّفَقارِ سِیِّد عَلًی💔
#پارت_پانزدهم #من_میترا_نیستم🥀 فردای آن روز، مردم با هر وسیلهای که گیرشان آمد، از شهر بیرون میرفت
#پارت_شانزدهم
#من_میترا_نیستم
وقتی با مینا به اورژانس منتقل شدیم با مجروحان بدحال بیشتر در تماس بودیم. مهران (برادرم) در آموزش و پرورش و مساجد فعالیت میکرد. گاهی هم با بچههای سپاه به خط میرفت.مواقعی که برای دیدن ما به بیمارستان میآمد. خبرهای شهر و گزارش کارهایش را برایمان میآورد. اوایل مهرماه (5 مهر ماه 1360) که عملیات ثامنالائمه شده بود تعداد مجروحان خیلی زیاد بود و مینا برای کمک به بیمارستان طالقانی (نزدیک خرمشهر)رفت، بعد از چند روز به بیمارستان شرکت نفت برگشت. پس از شکست حصر آبادان، در کلاس درس رزمندگان شرکت کردیم (باید در سال چهارم علوم تجربی درس میخواندیم). شبها موقع خواب ما شروع به درس خواندن میکردیم. در عملیات فتحالمبین که در محور شوش انجام شد و ما برای کمک به بیمارستان شوش رفتیم.🥀
#ادامه_دارد.....
#پارت_هفدهم
#من_میترا_نیستم🥀
روز آخری که میخواستیم با آمبولانس به آبادان برگردیم خبر شهادت خواهرم میترا (زینب) در شاهینشهر اصفهان را دادند. همان موقع به اصفهان رفتیم و صبح که رسیدیم، زینب را همراه با 300 شهید عملیات اخیراً تشییع کردند. زینب دوست داشت در تکیه شهدای اصفهان دفن شود که به آرزویاش رسید. دو هفته در شاهینشهر ماندیم و بعد به آبادان برگشتیم. در آبادان کارهای بسیج را در دست گرفتیم. مینا مسؤول آموزشی و من مسؤول پرسنلی شدم. در عملیات آزادسازی خرمشهر در اورژانس در حال آمادهباش بودیم. مجروحان زیادی به اورژانس آوردند. بالاخره خرمشهر آزاد شد. وقتی خبر آزادسازی خرمشهر از بلندگوها پخش شد، به یاد زینب خیلی گریه کردم😭🥀
#ادامه_دارد.... 🥀